eitaa logo
تفسیر المیزان
9.3هزار دنبال‌کننده
150 عکس
36 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه 9⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و كل شى ء احصيناه كتابا9⃣2⃣ 🔸 يعنى هر چيزى را - كه اعمال شما هم از آن جمله است - ضبط كرده و در كتابى جليل القدر بيان نموده ايم، بنابراين آيه شريفه مورد بحث در معناى آيه زير است كه مى فرمايد: (و كل شى ء احصيناه فى امام مبين ). 🔸ممكن هم هست مراد (و كل شى ء حفظناه مكتوبا) باشد، يعنى هر چيزى را ما با نوشتن در لوح محفوظ و يا در نامه اعمال حفظ كرده ايم. اين هم جائز است كه احصا به معناى كتابت باشد، و هم كتاب به معناى احصا باشد، چون هر دو در معناى ضبط مشتركند، و معناى آيه يا (كل شى ء احصيناه احصائا) باشد، و يا (كل شى ء كتبناه كتابا). 🔸و به هر حال آيه شريفه حالى است كه تعليل سابق را تكميل مى كند، و معناى آن با آيه قبل چنين مى شود: جزاى آنها موافق با اعمال ايشان است، به علت اينكه چنين حال و وضعى داشتند، در حالى كه ما حال و وضعشان را عليه آنان ضبط كرديم، و جزايى موافق با آن به ايشان مى دهيم. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه سوره از تفسير شریف المیزان ✅گفتارى درباره معناى روح و مراتب آن در قرآن 🔸در قرآن كريم كلمه كه متبادر از آن مبداء حيات است - مكرر آمده، و آن را منحصر در انسان و يا انسان و حيوان به تنهايى ندانسته، بلكه در مورد غير اين دو طايفه نيز اثبات كرده،مثلا در آيه (فارسلنا اليها روحنا)(روح خود را به سوی مریم گسیل داشتیم) و در آيه (و كذلك اوحينا اليك روحا من امرنا) (واین چنین وحی کردیم به تو روحی از امر خود را) و در آياتى ديگر در غير مورد انسان و حيوان استعمال كرده پس معلوم مى شود روح يك مصداق در انسان دارد، و مصداقى ديگر در غير انسان. 🔸و در قرآن چيزى كه صلاحيت دارد معرف روح باشد نكته اى است كه در آيه (يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربى ) ، كه مى بينيم آن را به طور مطلق و بدون هيچ قيدى آورده، و در معرفيش ‍ فرموده: روح از امر خداست، آنگاه امر خدا را در جاى ديگر معرفى كرده كه (انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون فسبحان الذى بيده ملكوت كل شىء) (تنها امر او در هنگامیکه اراده چیزی کرده باشد این است که به آن چیز بگوید باش وآن چیز موجود شود، پس منزه است خدایی که ملکوت هر چیزی به دست او است) و فرموده كه امر او همان كلمه و فرمان ايجاد است، كه عبارت است از هستى اما نه از اين جهت كه (هستى فلان چيز و) مستند به فلان علل ظاهرى است، بلكه از اين جهت كه منتسب به خداى تعالى است و قيامش به اوست. 🔸و به اين عنايت است كه مسيح عليه السلام را به خاطر اينكه از غير طرق عادى و بدون داشتن پدر به مريم داده شده كلمه او و روحى از او معرفى نموده، فرموده: (و كلمته القيها الى مريم و روح منه) و قريب به همين عنايت است آيه زير كه مى فرمايد: (ان مثل عيسى عند اللّه كمثل ادم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون) چون در اين آيه داستان عيسى را تشبيه كرده به داستان پيدايش آدم. 🔸و خداى تعالى هر چند اين كلمه را در اغلب موارد كلامش با اضافه و قيد ذكر كرده، مثلا فرموده: (و نفخت فيه من روحى) و يا فرمود: (و نفخ فيه من روحه ) و يا فرموده: (فارسلنا اليها روحنا) و يا فرموده: (و روح منه) ، و يا فرموده: (و ايدناه بروح القدس) ، و آياتى ديگر (كه در آنها تعبير كرده به ، خود، ، از او، القدس و غيره ). ليكن در بعضى از موارد هم بدون قيد ذكر كرده، مثلا فرموده: (تنزل الملئكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر) (ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان واز هر امری نازل می شوند) ، كه از ظاهر آن بر مى آيد روح موجودى مستقل و مخلوقى آسمانى و غير ملائكه است. و نظير اين آيه به وجهى آيه زير است كه مى فرمايد: (تعرج الملئكه و الروح اليه فى يوم كان مقداره خمسين الف سنه ) ملائکه و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است.
⏮ادامه آیه3⃣ 🔸فرموده: (أفرأیت من اتخاذ الهه هواه؟ واضله الله علی علم، وختم علی سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه فمن يهديه من بعد الله ) ( آیا دیدی کسی را که خوای نفس خویش را معبود وخدای خود گرفت،وخدای تعالی او را با داشتن علم گمراه نموده، بر گوش وقلبش مهر نهاد، وبر دیده اش پرده افکند، دیگر بعد از خدا کیست که او را هدایت کند) و هدايتى كه در اين آيه از هواپرستان نفى شده هدايت به معناى ايصال به مطلوب است، نه هدايت به معناى ارائه طريق خلاصه مى خواهد بفرمايد: ما او را به مطلوبش نمى رسانيم، نه اينكه هدايت نمى كنيم، چون دنباله آيه آمده: (و اضله اللّه على علم ). 🔸و اما هدايت زبانى كه دعوت دينى متضمن آن است، چيزى نيست كه خداى تعالى از كسى دريغ بدارد، اين هدايت بايد به جامعه برسد و در معرض و دسترس عقل ها قرار گيرد، تا هر كس كه حق را بر باطل مقدم مى دارد دسترسى به آن هدايت داشته باشد، و اما اين كه اين هدايت به تك تك افراد جامعه برسد، چه بسا فراهم نشود، چون بسا مى شود علل و اسبابى كه وسيله ابلاغ اين هدايت به تك تك افراد است، در پاره اى جوامع و يا پاره اى زمانها و يا پاره اى اشخاص مساعدت نكند، چون معمولا هيچ انسانى چيزى را بى واسطه يا با واسطه از تمامى افراد بشر نمى خواهد، و اگر بخواهد نمى تواند خواسته خود را به تمام افراد بشر برساند. 🔸آيه شريفه (و ان من امه الا خلا فيها نذير) به معناى اول و آيه (لتنذر قوما ما انذر اباوهم فهم غافلون ) به معناى دوم اشاره دارد. پس همين كه دعوت انبيا به آدمى برسد، و به طورى برسد كه حق برايش ‍ روشن گردد، حجت خدا بر او تمام مى شود، و كسى كه اين دعوت به وى نرسد، و يا اگر رسيد آنطور واضح كه حق برايش منكشف شده باشد نرسيده ، چنين كسى را خداى تعالى مورد فضل خود قرار داده، او را مستضعف خوانده در باره آنان فرموده:(الا المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان لا يستطيعون حيله و لا يهتدون سبيلا)(الا مستضعفین از مردان و زنان و فرزندان، که نه می توانند چاره ای بیاندیشند ونه را به جایی می برند) . 🔸و يكى از ادله اى كه دلالت مى كند بر اينكه دعوت الهى كه همان هدايت به سبيل است حق و واجب الاتباع بر انسان است، اين است كه فطرت انسان بدان حكم مى كند، و خلقتش مجهز به جهازى است كه آن جهاز نيز آدمى را به سوى آن سبيل كه همان اعتقاد حق و عمل صالح است دعوت مى كند، و علاوه بر اين در خارج هم اين دعوت از طريق نبوت و رسالت صورت گرفته ، و معلوم است كه سعادت هر موجودى و كمال وجودش در آثار و اعمالى است كه مناسب با ذات او و سازگار با ادوات و قوايى باشد كه مجهز به آن است، انسان هم از اين كليت مستثنى نيست، سعادت و كمال او نيز در پيروى دين الهى است، كه سنت حيات فطرى او است ، سنتى كه هم عقلش بدان حكم مى كند و هم انبيا و رسولان (عليهم السلام ) به سوى آن دعوتش كرده اند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عَيْناً يَشرَب بهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونهَا تَفْجِيراً6⃣ 🔸كلمه اگر منصوب شده به خاطر حذف حرف جر بوده، و تقدير آن بوده است، ممكن هم هست به خاطر اختصاص منصوب شده، و تقدير كلام (أخص عينا) بوده باشد يعنى نوشيدن از كاس را كه گفتيم از هر كاسى نيست، بلكه آن كاس را اختصاص مى دهم به چشمه اى كه چنين و چنان است. و كلمه به طورى كه گفته شده هم به خودى خود متعدى مى شود، و مى گويى: (شربت الماء- آب را نوشيدم )، و هم با حرف باء متعدى مى شود، و مى گويى: (شربت بالكاس - با كاسه نوشيدم) پس هر دو يك معنا را مى رساند. و اگر از نوشندگان آن كاس ‍ تعبير به عباداللّه كرد، براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اگر از آن كاس ‍ مى نوشند به خاطر اين است كه به زيور عبوديت آراسته شدند، و به لوازم آن عمل كردند، اين معنا از سياق فهميده مى شود. 🔸و (تفجير عين ) عبارت است از شكافتن زمين براى جارى ساختن آبهاى زير زمينى، و ما ناگزيريم در اينجا تفجير عين را حمل كنيم بر صرف خواستن آن، چون اين معنا مسلم است كه جارى ساختن چشمه هاى بهشتى نيازمند بيل و كلنگ نيست، آرى نعمت هاى بهشتى به جز خواست و اراده اهل بهشت هيچ هزينه ديگرى لازم ندارد، همچنان كه فرمود: (لهم ما يشاون فيها)(اهل بهشت هر چه را بخواهند دارند) . 🔸و اين دو آيه همانطور كه قبلا اشاره كرديم تنعم ابرار را بيان مى كند، كه چگونه از شراب بهشت و آخرت متنعم مى شوند، ديگران هم دو آيه مورد بحث را به همين معنا تفسير كرده اند، و بعيد نيست كه اين دو آيه در مقام بيان حقيقت عمل صالح آنان بر اساس تجسم اعمال باشد، و بفهماند وفاى به نذر و اطعام طعام براى رضاى خدا ظاهرش وفا و اطعام طعام است اما باطنش نوشيدن از كاسى است كه مزاجش كافورى است، آن هم از چشمه اى كه به طورلایزال خودشان با اعمال صالح خود مى شكافند، و به زودى حقيقت عملشان در جنه الخلد برايشان ظاهر مى شود، هر چند كه در دنيا به صورت وفا و اطعام طعام است. در نتيجه دو آيه مورد بحث در مجراى امثال آيه (انا جعلنا فى اعناقهم اغلالا فهى الى الاذقان فهم مقمحون ) است. 🔸مويد اين معنا ظاهر جمله (يشربون ) و جمله (يشرب بها) است، كه مى فهماند همين حالا مشغول نوشيدنند، نه اينكه در قيامت مى نوشند، وگرنه مى فرمود (سيشربون )، و (سيشربوا بها) علاوه بر اين، نوشيدن، وفا كردن، اطعام نمودن و ترسيدن، همه را در يك سياق آورده و فرموده (يشربون، يوفون، يخافون، يطعمون ) و نيز ذكر تفجير در جمله (يفجرونها تفجيرا) مويد ديگرى است ، براى اينكه ظهور دارد در اينكه شكافتن چشمه و جارى ساختن آب آن را با اسباب اين كار انجام مى دهند، كه همان وفا و اطعام و خوف است، پس ‍ حقيقت اين اعمال همان تفجير عين است. 🔸مفسرين در تفسير مفردات اين دو آيه و اعراب آنها سخنانى بسيار و مختلف دارند كه در تفاسير مفصل آمده، هر كس بخواهد از آنها مطلع شود بايد به تفاسير مطول مراجعه كند. ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیات4⃣1⃣و5⃣1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بَلِ الانسنُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ4⃣1⃣ 🔰 وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ5⃣1⃣ 🔸كلمه كه در مقام اعراض استعمال مى شود، در اين آيه از مطلب قبل اعراض كرده كه مى فرمود (ينبوا الانسان ...) و كلمه به معناى رويت قلبى و ادراك باطنى است، و اطلاق اين بصيرت بر خود انسان يا از باب (زيد عدل است ) مى باشد، و يا تقدير آن (الانسان على نفسه ذو بصيره ) است. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از بصيرت حجت است، همچنان كه در آيه (ما انزل هولاء الا رب السموات و الارض بصائر) به اين معنا آمده، و انسان هم خودش حجتى است عليه خودش، در آن روز وقتى بازجويى مى شود، و از چشم و گوش و دلش سؤال مى شود، همان چشم و گوش و حتى پوست بدنش و دو دست و دو پايش به سخن آمده، عليه او شهادت مى دهند، همچنان كه درباره مورد سؤال قرار گرفتن گوش و چشم و دل فرموده: (ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسئولا) و در مورد شهادت دادن گوش و چشم و پوست فرموده: (شهد عليهم سمعهم و ابصارهم و جلودهم ) و در باره سخن گفتن دستها و شهادت دادن پاها فرموده: (و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم ) . 🔰(و لو القى معاذيره ) 🔸كلمه جمع معذرت است، و معذرت آن است كه موانعى را كه نگذاشت فلان كار را انجام دهى ذكر كنى. 🔸و معناى آيه اين است كه انسان صاحب بصيرت بر نفس خويش است، و خود را بهتر از هر كس مى شناسد، و اگر با ذكر عذرها از خود دفاع مى كند، صرفا براى اين است كه عذاب را از خود برگرداند. 🔸بعضى از مفسرين گفته اند: كلمه معذار است، و به معناى ستر و پوشش است، و معناى آيه اين است كه انسان خودش را خوب مى شناسد، هر چند كه براى نهان كردن نفس ‍ خود پرده ها بيندازد، چون همان نفسش شاهد عليه او است. ليكن برگشت هر دو وجه به يك معنا است. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a