🌺 تفسیر آیه4⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰وَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُك أَجْسامُهُمْ وَ إِن يَقُولُوا تَسمَعْ لِقَوْلهِِمْ ...4⃣
🔸ظاهرا خطاب و چون ايشان را ببينى و سخنان ايشان را مى شنوى، خطاب به شخص معينى نيست، بلكه خطابى است عمومى به هر كس كه ايشان را ببيند، و سخنان ايشان را بشنود، چون منافقين همواره سعى دارند ظاهر خود را بيارايند، و فصيح و بليغ سخن بگويند. پس تنها رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مورد خطاب نيست.
🔸و منظور اين است كه بفهماند منافقين چنين وضعى به خود مى گيرند: ظاهرى فريبنده، و بدنى آراسته دارند به طورى كه هر كس به آنان برخورد كند از ظاهرشان خوشش مى آيد، و از سخنان شمرده و فصيح و بجاى آنان لذت مى برد،
و دوست مى دارد به آن گوش فرا دهد، از بس كه شيرين سخن مى گويند و گفتارشان نظمى فريبنده دارد.
🔰كانهم خشب مسنده
🔸- درجمله منافقين را به حسب باطنى كه دارند مذمت مى كند. و كلمه #خشب - به ضمه خاء و شين - جمع كلمه (خشبه ) است، كه به معناى چوب است. و مصدر تسنيد كه كلمه #مسنده اسم مفعول آن مصدر است، به معناى آن است كه چيزى را طورى نصب كنى كه بر چيز ديگرى نظير ديوار و مثل آن تكيه داشته باشد.
🔸جمله مورد بحث در مقام مذمت منافقين، و متمم جمله سابق است، مى خواهد بفرمايد: منافقينى كه اجسامى زيبا و فريبنده و سخنانى جاذب و شيرين دارند، به خاطر نداشتن باطنى مطابق ظاهر، در مثل مانند چوبى مى مانند كه به چيزى تكيه داشته باشد و اشباحى بدون روحند، همان طور كه آن چوب نه خيرى دارد، و نه فائده بر آن مترتب مى شود، اينان نيز همين طورند چون فهم ندارند.
🔰يحسبون كل صيحه عليهم
🔸 اين جمله مذمت ديگرى است از ايشان، مى فرمايد منافقين از آنجا كه در ضمير خود كفر پنهان دارند، و آن را از مؤمنين پوشيده مى دارند، عمرى را با ترس و دلهره و وحشت بسر مى برند كه مبادا مردم بر باطنشان پى ببرند، به همين جهت هر صيحه اى كه مى شنوند خيال مى كنند عليه ايشان است، و مقصود صاحب صيحه ايشان است.
🔰هم العدو فاحذرهم
🔸 يعنى ايشان در عداوت با شما مسلمانان به حد كاملند، براى اينكه بدترين دشمن انسان آن كسى است كه واقعا دشمن باشد، و آدمى او را دوست خود بپندارد.
🔰قاتلهم اللّه انى يوفكون
🔸اين جمله نفرينى است بر منافقين به قتل، كه شديدترين شدائد دنيا است. و اى بسا اگر نفرمود (قتلهم الله - خدا آنان را بكشد) و باب مفاعله را بكار برد، براى همين افاده شدت بوده است.
🔸ولى بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از مقاتله در اين آيه طرد و دور كردن از رحمت است. بعضى ديگر گفته اند: عبارت مورد بحث نفرين نيست، بلكه جمله اى است خبرى مى خواهد بفرمايد: منافقين مشمول لعنت و طرد هستند، و اين مشموليت براى آنان مقرر و ثابت است. بعضى ديگر گفته اند: اين كلمه به منظور برانگيختن تعجب در شنونده به كار مى رود، مثلا مى گويند (قاتله اللّه ما اشعره - فلانى چه شاعر زبردستى است ). ولى آنچه از سياق به دست مى آيد، همان وجهى است كه ما بيان كرديم.
🔰انى يوفكون
🔸اين جمله براى انگيختن تعجب شنونده است، مى فرمايد: چگونه از حق روى برمى گردانند؟ بعضى هم گفته اند: صرف توبيخ و سركوب كردن است، و جنبه استفهام ندارد.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 5⃣سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰وَ إِذَا قِيلَ لهَُمْ تَعَالَوْا يَستَغْفِرْ لَكُمْ رَسولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسهُمْ ...5⃣
🔸كلمه #تلويه كه مصدر فعل (لووا) مى باشد، مصدر باب تفعيل از ماده (لوى ) و مصدر ثلاثى مجردش (لى ) است، كه به معناى ميل و انحراف است.
🔸و معناى عبارت اين است كه : وقتى به منافقين گفته مى شود بياييد تا رسول اللّه براى شما از خدا طلب آمرزش كند - اين پيشنهاد وقتى به آنان داده مى شده كه فسقى يا خيانتى مرتكب مى شدند و مردم از آن با خبر مى گشتند - از روى اعراض و استكبار سرهاى خود را بر مى گردانند و تو آنان را مى بينى كه از پيشنهاد كننده روى گردانيده، از اجابت او استكبار مى ورزند.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 6⃣سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰 سواء عَلَيْهِمْ أَستَغْفَرْت لَهُمْ أَمْ لَمْ تَستَغْفِرْ لهَُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لهَُمْ ...6⃣
🔸يعنى چه براى ايشان استغفار بكنى و چه نكنى، برايشان يكسان است. و يكسانى كنايه از اين است كه فائده اى بر اين كار مترتب نمى شود. پس معناى آيه اين است كه: استغفار تو سودى به حالشان ندارد.
🔰ان اللّه لا يهدى القوم الفاسقين
🔸اين جمله مضمون آيه را تعليل نموده، مى فهماند: اگر گفتيم خدا هرگز ايشان رانمى آمرزد علتش اين است كه آمرزش، خود نوعى هدايت به سوى سعادت و بهشت است، و منافقين فاسقند، و از زى عبوديت خدا خارجند، چون در نهان خود كفر پنهان كرده اند، و خدا بر دلهايشان مهر زده ، و هرگز مردم فاسق را هدايت نمى كند.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 7⃣سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لا تُنفِقُوا عَلى مَنْ عِندَ رَسولِ اللَّهِ حَتى يَنفَضوا ...7⃣
🔸كلمه #ينفضوا مضارعى است كه از مصدر (انفضاض ) گرفته شده، و انفضاض به معناى متفرق شدن است، و معناى آيه اين است كه : منافقين همان كسانى هستند كه مى گويند مال خودتان را بر مؤمنين فقير كه همواره دور رسول اللّه را گرفته اند انفاق نكنيد، چون آنها دور او را گرفته اند تا ياريش كنند، و اوامرش را انفاذ، و هدفهايش را به كرسى بنشانند، و وقتى شما به آنها كمك نكرديد از دور او متفرق مى شوند و او ديگر نمى تواند بر ما حكومت كند.
🔰و لله خزائن السموات و الارض
🔸 اين جمله پاسخ از گفته هاى منافقين است كه گفتند #لا تنفقوا مى فرمايد: دين، دين خدا است و خدا براى پيشبرد دين خود احتياج به كمك منافقان ندارد. او كسى است كه تمامى خزينه هاى آسمان و زمين را مالك است، از آن هر چه را بخواهد و به هر كس بخواهد انفاق مى كند. پس اگر بخواهد مى تواند مؤمنين فقير را غنى كند، اما او همواره براى مؤمنين آن سرنوشتى را مى خواهد كه صالح باشد، مثلا آنان را با فقر امتحان مى كند و يا با صبر به عبادت خود وا مى دارد، تا پاداشى كريمشان داده، به سوى صراط مستقيم هدايتشان كند، ولى منافقان اين را نمى فهمند.
🔸اين است معناى (و ليكن منافقين نمى فهمند) يعنى وجه حكمت اين را نمى دانند. ولى بعضى احتمال داده اند كه معناى آيه اين باشد كه : منافقين نمى دانند خزائن عالم به دست خدا است، و او رازق همه است، و غير او رازقى نيست، پس اگر بخواهد مى تواند فقراء را غنى سازد ليكن منافقين پنداشته اند غنى و فقر به دست اسباب است، در نتيجه اگر به مؤمنين فقير انفاق نكنند مؤمنين، رزقى پيدا نخواهند كرد.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
.
🔰يَقُولُونَ لَئن رَّجَعْنَا إِلى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الاَعَزُّ مِنهَا الاَذَلَّ وَ للَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَكِنَّ الْمُنَفِقِينَ لا يَعْلَمُونَ8⃣
🔸گوينده اين سخن و همچنين سخنى كه آيه قبل حكايتش كرد، عبداللّه بن ابى بن سلول بود. و اگر نگفت من وقتى به مدينه برگشتم چنين و چنان مى كنم و گفت ما چنين و چنان مى كنيم براى اين بوده كه همفكران خود را كه مى داند از گفته او خوشحال مى شوند با خود شريك سازد.
و منظورش از (آنكه عزيزتر است ))گ خودش است، و از (آنكه ذليل تر است ) رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) مى خواسته با اين سخن خود، رسول خدا را تهديد كند به اينكه بعد از مراجعت به مدينه آن جناب را از مدينه خارج خواهد كرد. ولى منافقين نمى دانند كه عزت تنها خاص خدا و رسولش و مؤمنين است، در نتيجه براى غير نامبردگان چيزى به جز ذلت نمى ماند، و يك چيز ديگر هم بار منافقين كرد، و آن نادانى است، پس منافقين به جز ذلت و جهل چيزى ندارند.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی آیات 1⃣تا8⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸در مجمع البيان مى گويد: اين آيات درباره عبداللّه بن ابى منافق و همفكرانش نازل شده، و جريان از اين قرار بود كه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) خبر دادند قبيله بنى المصطلق براى جنگ با آن جناب لشكر جمع مى كنند، و رهبرشان حارث بن ابى ضرار پدر زن خود آن حضرت، يعنى پدر جويريه، است. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) چون اين را بشنيد با لشكر به طرفشان حركت كرد، و در يكى از مزرعه هاى بنى المصطلق كه به آن مريسيع مى گفتند، و بين درياى سرخ و سرزمين قديد قرار داشت با آنان برخورد نمود، دو لشكر به هم افتادند و به قتال پرداختند. لشكر بنى المصطلق شكست خورد، و پا به فرار گذاشت ، و جمعى از ايشان كشته شدند. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) اموال و زن و فرزندشان را به مدينه آورد.
در همين بينى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بر كنار آن آب لشكرگاه كرده بود، ناگهان آبرسان انصار از يك طرف، و اجير عمر بن خطاب كه نگهبان اسب او و مردى از بنى غفار بود از طرف ديگر كنار چاه آمدند تا آب بكشند. سنان جهنمى آبرسان انصار و جهجاه بن سعيد غلام عمر (به خاطر اينكه دلوشان به هم پيچيد) به جان هم افتادند، جهنى فرياد زد اى گروه انصار، و جهجاه غفارى فرياد برآورد اى گروه مهاجر (كمك كمك ).
مردى از مهاجرين به نام جعال كه بسيار تهى دست بود به كمك جهجاه شتافت (و آن دو را از هم جدا كرد). جريان به گوش عبداللّه بن ابى رسيد، به جعال گفت: اى بى حياى هتاك چرا چنين كردى؟ او گفت چرا بايد نمى كردم، سر و صدا بالا گرفت تا كار به خشونت كشيد، عبداللّه گفت: آن كسى كه بايد به احترام او سوگند خورد، چنان گرفتارت بكنم كه ديگر، هوس چنين هتاكى را نكنى.
عبداللّه بن ابى در حالى كه خشم كرده بود به خويشاوندانى كه نزدش بودند - كه از آن جمله زيد بن ارقم بود - گفت: مهاجرين از ديارى ديگر به شهر ما آمده اند، حالا مى خواهند ما را از شهرمان بيرون نموده با ما در شهر خودمان زورآزمايى مى كنند، به خدا سوگند مثل ما و ايشان همان مثلى است كه آن شخص گف :
(سمن كلبك ياكلك - سگت را چاق كن تا خودت را هم بخورد). آگاه باشيد به خدا اگر به مدينه برگشتيم تكليفمان را يكسره خواهيم كرد، آن كس كه (عزيزتر) است ذليل تر را بيرون خواهد نمود، و منظورش از كلمه عزيزتر خودش، و از كلمه (ذليل تر) رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) بود.
سپس رو به حاضران كرد، و گفت: اين كارى است كه شما خود بر سر خود آورديد، مهاجرين را در شهر خود جاى داديد، و اموالتان را با ايشان تقسيم كرديد، امروز مزدش را به شما مى دهند، به خدا اگر پس مانده غذايتان را به جعال ها نمى داديد، امروز سوار گردنتان نمى شدند، و گرسنگى مجبورشان مى كرد از شهر شما خارج گشته به عشاير و دوستان خود ملحق شوند.
در ميان حاضران از قبيله عبداللّه ، جوان نورسى بود به نام (زيد بن ارقم ) وقتى او اين سخنان را شنيد گفت: به خدا سوگند ذليل و بى كس و كار تويى كه حتى قومت هم دل خوشى از تو ندارند، و محمد هم از ناحيه خداى رحمان عزيز است، و هم همه مسلمانان دوستش دارند، به خدا بعد از اين سخنان كه از تو شنيدم تودوست نخواهم داشت. عبداللّه گفت: ساكت شو كودكى كه از همه كودكان بازيگوش تر بودى.
زيد بن ارقم بعد از خاتمه جنگ نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) رفت، و جريان را براى آن جناب نقل كرد. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در حال كوچ كردن بود، شخصى را فرستاد تا عبداللّه را حاضر كرد، فرمود: اى عبدالله اين خبرها چيست كه از ناحيه تو به من مى رسد؟ گفت به خدايى كه كتاب بر تو نازل كرده هيچ يك از اين حرفها را من نزده ام، و زيد به شما دروغ گفته.
🔸ادامه👇
⏮ ادامه بحث روایتی قسمت دوم
🔸حاضرين از انصار عرضه داشتند: يا رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) او ريش سفيد ما و بزرگ ما است ، شما سخنان يك جوان از جوانان انصار را درباره او نپذير، ممكن است اين جوان اشتباه ملتفت شده باشد، و سخنان عبداللّه را نفهميده باشد.
رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) عبداللّه را معذور داشت، و زيد از هر طرف از ناحيه انصار مورد ملامت قرار گرفت.
رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) قبل از ظهر مختصرى قيلوله و استراحت كرد و سپس دستور حركت داد. اسيد بن حضير به خدمتش آمد، و آن جناب را به نبوت تحيت داد، (يعنى گفت السلام عليك يا نبى اللّه )، سپس گفت: يا رسول اللّه ! شما در ساعتى حركت كردى كه هيچ وقت در آن ساعت حركت نمى كردى ؟ فرمود: مگر نشنيدى رفيقتان چه گفته ؟
او پنداشته اگر به مدينه برگردد عزيزتر ذليل تر را بيرون خواهد كرد. اسيد عرضه داشت: يا رسول اللّه تو اگر بخواهى او را بيرون خواهى كرد، براى اينكه او به خدا سوگند ذليل است و تو عزيزى . آنگاه اضافه كرد: يا رسول اللّه ! با او مدارا كن ، چون به خدا سوگند خدا تو را وقتى گسيل داشت كه قوم و قبيله اين مرد داشتند مقدمات پادشاهى او را فراهم مى كردند، تا تاج سلطنت بر سرش بگذارند، و او امروز ملك و سلطنت خود را در دست تو مى بيند.
پسر عبداللّه بن ابى - كه او نيز نامش عبداللّه بود - از ماجراى پدرش با خبر شد، نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) آمد، و عرضه داشت : يا رسول اللّه ! شنيده ام مى خواهى پدرم را به قتل برسانى، اگر چنين تصميمى دارى دستور بده من سر او را برايت بياورم، چون به خدا سوگند خزرج اطلاع دارد كه من تا چه اندازه نسبت به پدرم احسان مى كنم ، و در خزرج هيچ كس به قدر من احترام پدر را رعايت نمى كند، و من ترس اين را دارم كه غير مرا مأمور اين كار بكنى، و بعد از كشته شدن پدرم، نفسم كينه توزى كند، و اجازه ندهد قاتل پدرم رازنده ببينم كه در بين مردم رفت و آمد كند، و در آخر وادارم كند او را كه يك مرد مسلمان با ايمان است به انتقام پدرم كه مردى كافر است بكشم، و در نتيجه اهل دوزخ شوم. حضرت فرمود: نه، برو و همچنان با پدرت مدارا كن ، و مادام كه با ما است با او نيكو معامله نما.
🔸مى گويند: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در آن روز تا غروب و شب را هم تا صبح لشكر را به پيش راند، تا آفتاب طلوع كرد و حتى تا گرماى آفتاب استراحت نداد، آنگاه مردم را پياده كرد، و مردم آن قدر خسته بودند كه روى خاك افتادند، و به خواب رفتند، و آن جناب اين كار را نكرد مگر براى اينكه مردم مجال گفتگو درباره عبداللّه بن ابى را نداشته باشند.
آنگاه مردم را حركت داد تا به چاهى در حجاز رسيد، چاهى كه كمى بالاتر از بقيع قرار داشت، و نامش ((بقعاء)) بود. در آنجا بادى سخت وزيد، و مردم بسيار ناراحت و حتى دچار وحشت شدند، و ناقه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در آن شب گم شد. حضرت فرمود: منافقى عظيم امروز در مدينه مرد، بعضى از حضار پرسيدند: منافق عظيم چه كسى بوده ؟ فرمود: رفاعه. مردى از منافقين گفت : چگونه دعوى مى كند كه من علم غيب دارم، آن وقت نمى داند شترش كجا است ؟ آن كسى كه به وحى برايش خبر مى آورد چرا به او نمى گويد شتر كجا است؟ در همان موقع جبرئيل نزد آن جناب آمد، و گفتار آن منافق را و نيز محل شتر را به وى اطلاع داد. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) هر دو خبر را به اصحابش اطلاع داد، و فرمود: من ادعا نمى كنم كه علم به غيب دارم ، من غيب نمى دانم ، و ليكن خداى تعالى به من خبر داد كه آن منافق چه گفت ،
و شترم كجا است. شتر من در دره است. اصحاب رفتند و شتر را در همانجا كه فرموده بود يافته با خود آوردند، و آن منافق هم ايمان آورد.
و همين كه لشگر به مدينه برگشت ديدند رفاعه بن زيد در تابوت است، و او فردى از قبيله بنى قينقاع ، و از بزرگان يهود بود كه در همان روز مرده بود.
🔸زيد بن ارقم مى گويد: بعد از آنكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) به مدينه رسيد من از شدت اندوه و شرم خانه نشين شدم ، تا آنكه سوره منافقون در تصديق زيد، و تكذيب عبداللّه بن ابى نازل شد. آنگاه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) گوش زيد را گرفته او را از خانه اش بيرون آورد، و فرمود: اى پسر! زبانت راست گفت، و گوشت درست شنيده بود، و دلت درست فهميده بود، و خداى تعالى در تصديق آنچه گفتى قرآنى نازل كرد.
عبداللّه بن ابى در آن موقع در نزديكى هاى مدينه بود، و هنوز داخل مدينه نشده بود، همين كه خواست وارد شود، پسرش عبداللّه بن عبداللّه بن ابى سر راه پدر آمد، و شتر خود را در وسط جاده خوابانيد، و از ورود پدرش جلوگيرى كرد، و به پدر گفت : واى بر تو اين چه كارى بود كه كردى ؟ و به پدر خود گفت : به خدا سوگند جز با اذن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسـلم).
🔸ادامه👇
⏮ ادامه بحث روایتی قسمت سوم 👇
🔸نمى توانى و نمى گذارم داخل مدينه شوى ، تا بفهمى عزيزتر كيست، و ذليل تر چه كسى است. عبداللّه شكايت خود از پسرش را به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پيام داد. رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) شخصى را فرستاد تا به پسر او بگويد مزاحم پدرش نشود. پسر گف ت : حالا كه دستور رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) رسيده كارى به كارت ندارم. عبداللّه بن ابى داخل مدينه شد، و چند روزى بيش نگذشت كه بيمار شد و مرد.
🔸وقتى سوره منافقون نازل شد، و دروغ عبداللّه برملا گشت، مردم به اطلاعش رساندند كه چند آيه شديد اللحن درباره ات نازل شده ، مقتضى است نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) روى تا آن جناب برايت استغفار كند، عبداللّه در پاسخ سرى تكان داد، و گفت: به من گفتيد به او ايمان آورم ، آوردم . تكليف كرديد زكات مالم را بده مدادم،ديگر چيزى نمانده كه بگوييد برايش سجده هم بكنم. و در همين سر تكان دادنش اين آيه نازل شد كه: (و اذا قيل تعالوا يستغفر لكم رسول اللّه لووا روسهم ... لا يعلمون ).
🔸مؤلف: جزئيات داستان كه در اين حديث آمده از چند روايت مختلف گرفته شده كه از زيد بن ارقم و ابن عباس و عكرمه ،و محمد بن سيرين، و ابن اسحاق، و ديگران نقل شده، و مضمون آنها در يكديگر داخل شده است.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آیات 9⃣تا1⃣1⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰ترجمه آیات
🔸هان اى كسانى كه ايمان آورديد اموال و اولادتان شما را از ياد خدا به خود مشغول نسازد و هر كس چنين كند زيانكار است چون زيانكاران افرادى اينچنينند 9⃣
🔸و از آنچه ما روزيتان كرده ايم انفاق كنيد و تا مرگ شما نرسيده فرصت را از دست ندهيد و گرنه بعد از رسيدن مرگ خواهد گفت پروردگارا چه مى شد تا اندك زمانى مهلتم مى دادى صدقه دهم و از صالحان باشم 0⃣1⃣
🔸و ليكن خداى تعالى هرگز به كسى كه اجلش رسيده مهلت نخواهد داد و خدا از آنچه مى كنيد با خبر است 1⃣1⃣
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات 9⃣تا1⃣1⃣سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰 بیان آیات
🔸در اين چند آيه مؤمنين را تذكر مى دهد به اينكه از بعضى صفات كه باعث نفاق در قلب مى شود بپرهيزند،
يكى از آنها سرگرمى به مال و اولاد و غافل شدن از ياد خداست، و يكى ديگر بخل است.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه9⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰يا ايها الذين امنوا لا تلهكم اموالكم و لا اولادكم عن ذكر اللّه ...9⃣
🔸كلمه #تلهى از مصدر (الهاء) گرفته شده، و اين كلمه به معناى مشغول و سرگرم شدن به كارى و غفلت از كارى ديگر است، و منظور از (الهاء اموال و اولاد از ذكر خدا) اين است كه اشتغال به مال و اولاد انسان را از ياد خدا غافل كند، چون خاصيت زينت حيات دنيا همين است كه آدمى را از توجه به خداى تعالى باز مى دارد همچنان كه فرمود: (المال و البنون زينه الحيوه الدنيا)و اشتغال به اين زينت دل را پر مى كند، و ديگر جايى براى ذكر خدا و ياد او باقى نمى ماند، و نيز غير از گفتار بى كردار، و ادعاى بدون تصديق قلبى برايش نمى ماند، و فراموشى پروردگار از ناحيه عبد باعث آن مى شود كه پروردگارش هم او را از ياد ببرد، همچنان كه فرمود: (نسوا اللّه فنسيهم )و اين خود خسرانى است آشكار، همچنان كه باز در صفت منافقين فرمود: (اولئك الذين اشتروا الضلاله با لهدى فما ربحت تجارتهم ).
🔸و در آيه مورد بحث به همين معنا اشاره نموده، مى فرمايد: (و من يفعل ذلك فاولئك هم الخاسرون ).
🔸در اين آيه شريفه مال و اولاد را نهى كرده و فرموده: مال و اولادتان شما را از ياد خدا غافل نسازد در حالى كه بايد فرموده باشد: (شما سرگرم به مال و اولاد نشويد) و اين به خاطر آن بوده كه اشاره كند به اينكه طبع مال و اولاد اين است كه انسان را از ياد خدا غافل سازد، پس مؤمنين نبايد به آنها دل ببندند، و گرنه مؤمنين هم مانند سايرين از ياد خدا غافل مى شوند، پس نهى در آيه نهى كنايه اى است
، كه از تصريح موكدتر است.
____________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه0⃣1⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔸وَ أَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت ...0⃣1⃣
🔸در اين جمله مؤمنين را امر مى كند به انفاق در راه خير، اعم از انفاق واجب مانند زكات و كفارات، و مستحب مانند صدقات مستحبى.
🔸و اگر قيد #مما رزقناكم را آورد براى اعلام اين حقيقت بود كه دستور فوق درخواست انفاق از چيزى كه مؤمنين مالكند و خدا مالك آن نيست نمى باشد، چون آنچه را كه مؤمنين مى كنند عطيه اى است كه خداى تعالى به آنان داد،
و رزقى است كه رازقش او است، و ملكى است كه او به ايشان تمليك فرموده، آن هم تمليكى كه از ملك خود او بيرون نرفته پس در هر حال منت خداى تعالى راست.
🔰من قبل ان ياتى احدكم الموت
🔸يعنى قبل از آنكه قدرت شما در تصرف در مال و انفاق آن در راه خدا تمام شود.
🔰فيقول رب لولا اخرتنى الى اجل قريب
🔸 اين جمله عطف است بر جمله قبلى، و اگر كلمه #اجل را مقيد به قيد قريب كرد، براى اين بود كه اعلام كند به اينكه چنين كسى قانع است به مختصرى عمر، به مقدارى كه بتواند مال خود را در راه خدا انفاق كند، تقاضاى اندكى مى كند تا اجابتش آسان باشد. و نيز براى اين است كه اجل و عمر هر قدر هم كه باشد اندك است همچنان كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: (كل ما هو ات قريب - هر آنچه خواهد آمد نزديك است .)
🔰فاصدق و اكن من الصالحين
🔸در اين جمله كلمه #اصدق به نصب قاف خوانده مى شود تا جواب تمناى چه مى شد مرا تا مدتى اندك مهلت مى دادى باشد، و كلمه #اكن به سكون نون خوانده مى شود تا جزاى شرطى تقديرى باشد، و تقدير (ان اتصدق اكن من الصالحين - اگر تصدق دهم از صالحان خواهم بود) مى باشد.
________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣1⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
باشد.
🔰وَ لَن يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا1⃣1⃣
🔸در اين جمله آرزومندان نامبرده را از اجابت دعايشان و هر كس ديگر را كه از خدا تاخير اجل را بخواهد مايوس كرده مى فرمايد: وقتى اجل كسى رسيد، و نشانه هاى مرگ آمد، ديگر تاخير داده نمى شود، و اين معنا در كلام خداى تعالى مكرر آمده كه اجل يكى از مصاديق قضاى حتمى است، از آن جمله مى فرمايد: (اذا جاء اجلهم فلا يستاخرون ساعه و لا يستقدمون ).
🔰و اللّه خبير بما تعملون
🔸 اين جمله حال است از ضمير #احدكم ممكن هم هست عطف بر آغاز كلام باشد، و فايده تعليل را دارد، و معنايش اين است كه از خدا بى خبر نشويد و انفاق كنيد، براى اينكه خدا به اعمال شما دانا است، طبق همان اعمال جزايتان مى دهد.
________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بحث روایتی آیات9⃣تا1⃣1⃣ سوره #المنافقون از تفسير شریف المیزان
🔰بحث روايتى
🔸در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام (عليه السلام ) از كلام خدا پرسيد، آنجا كه مى فرمايد: (فاصدق و اكن من الصالحين )، فرمود: #اصدق از صدقه است، يعنى تا صدقه دهم، و منظور از جمله (و اكن من الصالحين ) حج است، يعنى تا حج خانه خدا كنم.
🔸مؤلف: ظاهرا ذيل حديث از قبيل اشاره به بعضى از مصاديق صلاح باشد، نه اينكه بخواهد صلاح را منحصر در حج كند.
🔸و در مجمع البيان از ابن عباس نقل كرده كه گفته است: هيچ كس از كسانى كه مال زكات نداده دارند، و استطاعت حج داشتند و نرفته اند، از دنيا نمى رود مگر اينكه هنگام مرگ از خدا درخواست بازگشتن به دنيا مى كند.
🔸شنوندگانش گفتند: اى ابن عباس از خدا بترس، اين چه حرفى است كه مى گويى؟
ما اين افراد كافر را هم مى بينيم كه درخواست برگشتن به دنيا را مى كنند؟ گفت: من از قرآن برايتان دليل مى آورم، آنگاه اين آيه را خواند: (يا ايها الذين امنوا لا تلهكم ... من الصالحين ) آنگاه گفت : صلاح در اينجا حج است.
🔸 صاحب مجمع البيان اين معنا را از امام صادق (عليه السلام ) نيز روايت كرده.
🔸مؤلف: الدر المنثور هم آن را از عده اى از ارباب كتب حديث از ابن عباس روايت كرده است.
🔸و در تفسير قمى به سند خود از ابى بصير از امام باقر (عليه السلام ) روايت آورده كه در ذيل كلام خدا كه فرموده : (و لن يوخر اللّه نفسا اذا جاء اجلها ) فرموده: نزد خدا كتابها و مقدراتى است موقوف و غير حتمى، هر كدام را بخواهد عملى مى كند، تا شب قدر برسد، در آن شب همه چيزهايى را كه تا سال بعد بايد رخ دهد نازل مى كند، اين است معناى آيه (و لن يوخر اللّه نفسا اذا جاء اجلها) يعنى وقتى كه خدا آن مقدر را در شب قدر نازل كرده باشد، و نويسندگان آسمانها آن را نوشته باشند، و اين همان مقدرى است كه ديگر تاخير داده نمى شود.
________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 متن سوره #الجمعه
______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
636879895166542900.mp3
375K
🌺 ترتیل سوره #الجمعه
🎙 استاد پرهیزگار
⏳زمان: 3:07 دقیقه
_________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ترتیل وترجمه سوره #الجمعه
🎙 ترتیل موسسه پیامبر مهر ورحمت
⏳زمان : 5:23 دقیقه
______________________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آيات 1⃣الی8⃣سوره #الجمعه از تفسير شریف المیزان
🔰ترجمه آيات
🔸بـه نـام خـداوند بخشاينده مهربان.
🔸هر چه در زمين و آسمانهاست همه به تسبيح و ستايش خدا كه پادشاهى منزه و پاك و مقتدر و داناست مشغولند1⃣
🔸اوست خدايى كه ميان عرب امى (يعنى قومى كه خواندن و نوشتن هم نمى دانستند) پيغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات وحى خدا تلاوت كند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاك سازد و شريعت كتاب سماوى و حكمت الهى بياموزد با آنكه پيش از اين همه در ورطه جهالت و گمراهى بودند2⃣
🔸و نـيز قوم ديگرى را (كه به روايت از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم مراد عجمند) چون به عرب (در سلم) ملحق شوند هدايت فرمايد كه او خداى مقتدر و همه كارش به حكمت و مصلحت است3⃣
🔸ايـن (رسـالت و نـزول قـرآن ) فضل و كرامت خداست كه آن لطف را در حق هر كه بخواهد مى كند و خدا را (بر خلق ) فضل و رحمت نامنتهاست4⃣
🔸وصـف حـال آنـان كـه تـحـمـل (عـلم ) تـورات كـرده و خـلاف آن عـمل نمودند در مثل به حمارى ماند كه بار كتابها بر پشت كشد (و از آن هيچ نفهمد و بهره نبرد) آرى قومى كه مثل حالشان اين كه آيات خدا را تكذيب كردند بسيار مردم بدى هستند و خدا هرگز (براه سعادت ) ستمكاران را رهبرى نخواهد كرد5⃣
🔸اى رسـول مـا جـهـودان را بـگـو اى جـماعت يهود اگر پنداريد كه شما به حقيقت دوستداران خـدائيـد نـه مـردم ديـگر پس تمناى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد (كه علامت دوستان خدا آرزوى مرگ و شوق لقاى به خداست )6⃣
🔸و حـال آنـكـه در اثـر آن كردار بدى كه به دست خود (براى آخرت خويش ) پيش فرستاده اند ابدا آرزوى مرگ نمى كنند (بلكه از آن ترسان و هراسانند) و خدا از كردار ستمكاران آگاهست7⃣
🔸اى رسول ما (به جهودان ) بگو عاقبت مرگى كه از آن مى گريزيد شما را البته ملاقات خـواهـد كرد و پس (از مرگ ) به سوى خدايى كه داناى پيدا و پنهانست باز مى گرديد و او شما را به آنچه (از نيك و بد) كرده ايد آگاه مى سازد8⃣
________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺بیان آیات سوره #الجمعه از تفسير شریف المیزان
🔰بيان آيات
🔸اين سوره به بيانى كاملا انگيزنده، مسلمين را وادار مى كند كه نسبت به نماز جمعه اهتمام بـورزنـد، و آنـچـه در به پاداش تنش لازم است فراهم سازند، چون نماز جمعه از شعائر بـزرگ خـدا اسـت كـه تـعـظـيـم و اهـتـمام به امر آن، هم دنياى مردم را اصلاح مى كند، و هم آخرتشان را، و خداى تعالى بيان اين مطلب را با تسبيح و ثناى بر خود آغاز كرد كه در مـيـان قـومـى امـى رسـولى از خـود آنـان مبعوث كرد تا آيات او را بر آنان بخواند، و با اعمال صالح و اخلاق پاك تزكيه شأن كند، و كتاب و حكمتشان بياموزد و به همين منظور كـتـاب خـدا و مـعـارف ديـنـش را بـه بهترين وجهى بر آنان و افرادى كه به آنان ملحق مى شوند، و نسل هاى بعد از آنان تحميل كرد و زنـهـارشـان داد از ايـن كـه مـثـل يـهـود نـبـاشـنـد كـه خـداى تـعـالى تـورات را بر آنان تـحـمـيـل كـرد، ولى آنـان آن را حـمـل نـكـردنـد، و بـه مـعارف آن معتقد نشدند، و به احكامش عمل نكردند، در نتيجه مانند الاغى شدند كه بارش كتاب باشد.
و در آخر به عنوان نتيجه دستور مى دهد كه وقتى بانك نماز جمعه بلند مى شود بازار و دادوسـتد را رها نموده، به سوى ذكر خدا بشتابند. و نيز افرادى را كه خلاف اين دستور عـمـل مـى كـنـنـد، و رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم را در حـالى كـه مـشـغـول خـطـبـه نـمـاز است رها نموده، به سوى داد و ستد مى روند، سرزنش مى كند، و اين رفـتـار را نـشانه آن مى داند كه اين گونه افراد معارف كتاب خدا و احكامش را نپذيرفته اند. اين سوره در مدينه نازل شده است.
معناى اينكه آنچه در آسمان و زمين است خدا را تسبيح مى كنند
________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره #الجمعه از تفسير شریف المیزان
🔰يسبح لله مافى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزيز الحكيم1⃣
🔸كلمه #تسبيح به معناى منزه دانستن است. وقتى مى گوييم : (سبحان اللّه) معنايش اين است كه طهارت و نزاهت از همه عيوب و نقائص را به او نسبت مى دهيم.
و اگـر از تـسـبـيح، در آيه با صيغه مضارع تعبير كرده، براى اين است كه استمرار را بفهماند. پس معناى آن اين نيست كه نامبردگان، در آينده تسبيح مى كنند، بلكه معنايش اين اسـت كـه هـمـواره و مـستمرا تسبيح مى كنند. و كلمه #ملك - به فتح ميم و كسر لام - كـسـى است كه مقام حكمرا نى در نظام جامعه مختص به او است. و كلمه #قدوس صيغه مـبـالغـه از قـدس اسـت، كه آن نيز به معناى نزاهت و طهارت است. و كلمه #عزيز به مـعـنـاى مقتدرى است كه هر گز شكست نمى پذيرد. و كلمه #حكيم به معناى متقن كار، و كـسى است كه هيچ عملى از وى از جهل و گزاف ناشى نمى شود، هر چه مى كند با علم مى كند، و براى آن مصالحى در نظر مى گيرد.
اين آيه شريفه مقدمه و زمينه چينى است براى آيه بعدى، يعنى (هو الذى بعث...) كه مـتـعـرض مسأله بعثت رسول اللّه است، و مى فرمايد: غرض از بعثت او اين بود كه مردم به كمال و به سعادت برسند، و بعد از ضلالتى آشكار كه داشتند هدايت گردند.
و امـا اينكه چگونه آنچه در آسمانها و زمين است خدا را تسبيح مى كنند؟ جوابش اين است كه مـوجـودات آسـمـانـى و زمـيـنـى (هـمـان طـور كـه بـا آنـچـه از كـمـال دارند از كمال صانع خود حكايت مى كنند همچنين) با نقصى كه در آنها است و جبران كـنـنـده آن خـدا است، و با حوائجى كه دارند و برآورنده اش خدا است، خدا را از هر نقص و حاجت منزه مى دارند، چون هيچ حاجت و نقصى نيست مگر آن كه تنها كسى كه اميد برآوردن آن حـاجـت و جبران كردن آن نقص در او مى رود خداى تعالى است، پس خود او مسبح و منزه از هر نقص و حاجت است و در نـتـيجه حكمرانى در نظام تكوين در بين خلق و بر طبق دلخواه هم، تنها حق او است. و همچنين حكمرانى و تشريع قانون در نظام تشريع و در بندگانش به هر طور كه صلاح بـدانـد خـاص او اسـت، و او مـلكـى اسـت كـه مـى تـوانـد در اهل مملكتش حكم براند، و بر اهل مملكت است كه او را اطاعت كنند.
يـكـى ديـگـر از مـقـتضيات نزاهتش اين است كه اگر در نظام تشريع براى خلق خود دينى تـشـريـع مـى كـنـد، از ايـن جـهـت نـيست كه احتياجى به عبادت و اطاعت آنان داشته باشد، و بـخـواهد با عبادت آنان نقصى از خود جبران و حاجتى از خود برآورد، چون او قدوس و منزه از هر نقص و حاجت است.
يـكـى ديـگر اين است كه اگر دينى براى خلقش تشريع كرد و آن را به وسيله رسولش بـه اطـلاع خـلق رسـانـيد، و خلق دعوت آن رسول را نپذيرفتند، و در نتيجه خدا را اطاعت و عـبادت نكردند، نقصى بر ساحت مقدسش عارض نمى شود، و بر دامن كبريائى اش گردى نـمـى نـشـيـنـد، و نـه چـنان است كه خلق او را شكست داده باشند، چون او عزيز است، يعنى مقتدرى است شكست ناپذير.
و بـاز اگـر بـه مـقـتـضـاى مـلك بـودن و قـدوس و عـزيـز بودنش دينى براى بندگانش تـشـريـع مـى كـنـد، ممكن نيست بيهوده و بدون نتيجه تشريع كرده باشد، براى اينكه او حـكـيم على الاطلاق است، آنچه مى كند جز به خاطر مصلحتى كه دارد نمى كند، و نيز آنچه اراده مـى كـنـد جـز بـه نـفع بندگانش و خيرى كه به خود آنان عايد شود نمى كند، تنها سعادت دنيا و آخرت آنان را در نظر دارد.
و كـوتـاه سـخن اينكه : تشريع دين، و انزال كتب آسمانى، و بعث رسولان براى تلاوت آيـات آن كـتـاب بـراى مـردم، و تـزكـيـه و تـعـليـم خـلق، هـمـه اش فـضـل و مـنـتـى از خـدا، و بـه هـمـيـن جـهـت در آيـه بـعـدى مـنـت آن فضل را بر مردم مى گذارد و مى فرمايد:
________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣سوره #الجمعه از تفسير شریف المیزان
🔰هو الذى بعث فى الاميين رسولا منهم...2⃣
🔸كلمه #اميين جمع كلمه #امى است، يعنى كسى كه قادر بر خواندن و نوشتن نيست. و مـنـظـور از بـى سـوادان - بـه طـورى كه گفته شده - مردم عرب هستند، كه در عصر رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم بـيشترشان بى سواد بودند، و جز افرادى انـگـشـت شـمـار قـادر بـر خـوانـدن و نـوشـتـن نـبـودنـد، و خـود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هم صرفنظر از رسالتش از همان اكثريت بود، و لذا فـرمـود: (هـو الذى بـعـث فـى الاميين رسولا منهم): او كسى است كه در ميان مردمى بى سواد رسولى از جنس خود آنان و براى همه آنان مبعوث كرد.
بـعـضـى احـتـمـال داده انـد كـه مـراد از كـلمـه #امـيـيـن مـشـركـيـن بـاشـنـد، يـعـنـى غـير اهـل كـتـاب، بـه شـهـادت ايـنـكـه قـرآن كـريـم از يـهـوديـان نـقـل مـى كـنـد كـه گـفـتـنـد: (ليـس عـليـنـا فـى الامـيـيـن سبيل ).
ليكن اين احتمال درست نيست، براى اينكه در ذيل آيه مى فرمايد: (يتلوا عليهم آياته) يـعـنـى او را مـبعوث كرد تا آيات خدا را بر آن اميين بخواند، و اگر منظور ازكلمه مشركين بـاشـنـد، بـايـد بـگـويـيـم كـه آيـاتـى از قـرآن تـنـهـا بـر مـشـركين خوانده مى شده، و حـال آنـكـه هـيـچ آيـه اى در قـرآن نـيـسـت كـه مـخـصـوص غـيـر عـرب، و غـيـر اهل كتاب باشد.
بـعـضـى ديـگـر احـتـمـال داده انـد كـه مـنـظـور از امـيـيـن اهل مكّه باشد، براى مكه را (ام القرى) مى گفتند. اين نيز درست نيست، براى اينكه با مـدنـى بـودن سـوره مـنـاسبت ندارد، زيرا بوى آن مى دهد كه ضمير در #يزكيهم و در #يـعـلمـهـم بـه مهاجرين و ساير مسلمانان اهل مكّه كه بعد از فتح، اسلام آوردند و به نسلهاى بعد ايشان برگردد. و اين از مذاق قرآن به دور است.
اشاره به عدم مـنـافـات بـيـن امـى بودن پيامبر ص و مبعوث شدنش در اميين، با جهانى بودن دعوت آن جناب مـمـكـن اسـت از آيـه شـريـفـه ايـن مـعـنـا بـه ذهـن كـسـى خـطـور كـنـد، كـه مـبـعـوث شـدن رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم در بـيـن مـردم امى، و امى بودن خود آن جناب منافات دارد با اينكه آن جناب مبعوث بر آنان و بر عموم بشر باشد، لذا براى دفع اين توهم مى گوييم: خير، هيچ منافاتى ندارد، كه آن جناب در بين امى ها مبعوث شده باشد، و آيـات خـدا را بـه آنـان تـعـليـم داده، تـزكـيـه شـان كند، و كتاب و حكمتشان بياموزد، و كـتـابـش هـم به لغت آنان باشد، و در عين حال مبعوث به همه جهانيان باشد، براى اينكه هـمـه آنـچـه كـه گـفـتـه شـد مـربـوط بـه مـرحـله اول دعـوت اسـت، و بـه هـمـيـن در هـمـان اوائل دعوت متعرض ساير ملل و ساير اقطار عالم نشد، همين كه دعوتش مستقر گرديد، و تا حدى حكومت اسلامى پايدار شد، آن وقت شروع كرد به دعوت يهود و نصارى و مجوس، و نامه نگارى به سران كشورهاى آن روز.
هـمـچـنان كه مى بينيم در دعاى ابراهيم (و اسماعيل) هم (كه بعثت خاتم الانبياء استجابت آن دعـا اسـت) بـنـابـه حـكايت قرآن آمده: (ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امهم سلمه... ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم اياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمة) و دعاى آن جناب شامل همه آل اسـمـاعـيـل مـى شـود، چـه عـرب مـضـر بـاشـنـد، و چـه نـبـاشـنـد، چـه اهـل مـكـّه باشند، و چه نباشند، علاوه بر اينكه منافات ندارد كه آن جناب مبعوث به سوى آل اسماعيل و غير ايشان باشد.
(يـتـلوا عليهم آياته) - يعنى آيات كتاب خدا را بر آنان بخواند باامى است، و اين جمله صفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است .
مراد از تزكيه و تعليم كتاب و حكمت
(و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة ) - كلمه #تزكيه كه مصدر #يزكيهم اسـت، مـصـدر بـاب تـفعيل است، و مصدر ثلاثى مجرد آن #زكات است، كه به معناى نـمـو صـالح اسـت، نـمـوى كه ملازم خير و بركت باشد، پس تزكيه آن جناب مردم را به مـعـنـاى آن اسـت كـه ايـشـان را بـه نـمـوى صـالح رشـد دهـد، اخـلاق فـاضـله و اعـمـال صـالحـه را عـادتـشـان كـنـد، در نـتـيـجـه در انـسـانـيـت خـود بـه كـمـال بـرسـنـد، و حـالشـان در دنـيـا و آخـرت اسـتقامت يابد، سعيد زندگى كنند، و سعيد بميرند.
🔸ادامه دارد.....👇
🔹ادامه دارد...
🔸و مـنـظـور از (تـعـليـم كـتـاب) بـيـان الفـاظ و تـفـسـيـر مـعـانـى مـشـكـل، و مشتبه آنست. در مقابلش #تعليم_حكمت است كه عبارتست از معارف حقيقتى كه قرآن متضمن آنست، و اگر از قرآن يكبار تعبير به آيات كرده، و فرموده: (يتلوا عليهم اياته) و بار ديگر تعبير به كتاب نموده و فرموده و (يعلمهم الكتاب) براى اين بوده كه - به گفته بعضى - بفهماند براى هر يك از اين دو عنوان نعمتى است كه خدا به سبب آن بر بشر منت نهاده.
و وجه مقدم آوردن تزكيه در جمله: (و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة)
در آيه شريفه مسأله تزكيه را قبل از تعليم كتاب و حكمت ذكر كرده، و در دعاى ابراهيم كـه چـنـد سطر قبل نقل شد تعليم كتاب و حكمت را جلوتر از تزكيه ذكر كرد، و اين بدان جـهـت بـوده كـه آيـه مـورد بـحـث در مـقـام تـوصـيـف تـربـيـت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است مؤمنين امت را، و در مقام تربيت، تزكيه مقدم بـر تـعـليـم عـلوم حـقه و معارف حقيقيه است. و اما در دعاى ابراهيم مقام، مقام تربيت نبود، تـنـهـا دعـا و درخـواسـت بود، از خدا مى خواست كه اين زكات و علم به كتاب و حكمت را به ذريـه اش بـدهـد، و مـعـلوم اسـت كـه در عـالم تـحـقـق و خـارج، اول عـلم پـيـدا مـى شـود، بـعـد تـزكـيـه، چـون تـزكـيـه از نـاحـيـه عـمـل و اخـلاق تـحـقـق مـى يـابـد، پـس اول بـايـد بـه اعـمـال صـالح و اخـلاق فـاضـله عـالم شـد، و بـعـد بـه آنـهـا عمل كرد تا به تدريج زكات (پاكى دل) هم به دست آيد.
(و ان كـانـوا من قبل لفى ضلال مبين ) - كلمه #ان در اين جمله مخفف #ان است. ايـن جـمـله مـى خـواهـد بـفرمايد امت امى قبل از بعثت پيامبر در ضلالتى آشكار بودند. پس معلوم شد كه آيه مورد بحث مشتمل است بر تسبيح، و سپس حمد و سياقى كه دارد سياق منت نهادن است كه توضيحش خواهد آمد.
________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a