eitaa logo
علامه طباطبایی ره
19.8هزار دنبال‌کننده
389 عکس
69 ویدیو
3 فایل
شرح احوالات و تفکرات عارف و فیلسوف بزرگ قرن حضرت استاد علامه طباطبایی ره شادی روحش #صلوات راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط و تبادل @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ای از امام و آیت الله کشمیری شب دهم ماه مبارک رمضان رفته بودم جلسه سخرانی حاج آقا تهرانی در حرم مطهر بی بی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ، که حاج آقا تهرانی یک خاطره زیبایی را از حضرت امام و آیت الله کشمیری نقل کردند و دیدم که داستان قشنگی است گفتم خوبه که این مطلب را در نور مبین آپش کنم.داستان بدین شرح است. حاج احمد آقا که از حالات عرفانی آیت الله کشمیری شنیده بود خیلی مشتاق بود که بین ایشان و حضرت امام رابطه ای برقرار سازند و بارها این مطلب را با حضرت امام در جریان گذاشتند ولی ایشان نمی پذیرفتند.در یکی از مواردی که حاج احمد آقا اصرار می کردند ،امام فرمودند من دیشب یک خوابی دیدم و اگر آقای کشمیری بگوید من چه خوابی دیدم و آنرا تعبیر کند حاضرم با ایشان دیداری داشته باشم.حاج احمد اقا پیش آقای کشمیری می روند و داستان را نقل می کنند و آیت الله کشمیری می فرمایند بعد از سحر بیا و پاسخت را بگیر.حاج احمد آقا نیز طبق دستور بعد از سحر می روند خدمت آقای کشمیری و ایشان خواب حضرت امام و تعبیرش را میگوید.آیت الله کشمیری فرمودند ابوی شما خواب دید که داخل قبری است و سنگی در پهلوی ایشان است که پهلویشان را به سختی آزار می دهد.در همین هنگام امام می بینند که امیر المومنین علیه السلام از کنار قبر در حال عبور بودند و به امام می فرمایند حاجتی نداری ، امام نیز می فرمایند اگر این سنگ را از اینجا بردارید سپاس گذار می شوم و حضرت نیز با اشاره انگشت سنگ را بر میدارند.اما تعبریش این است که حضرت امام از نجف به ایران می روند و با شاه می جنگد و شاه ایشان را اذیت میکند که به عنایت امیر المومنین، حکومت شاه در ایران سرنگون می شود و پدرتان نیز در ایران فوت می کنند و در همانجا به خاک سپرده می شوند.بعد از این تعبیر احمد اقا خدمت امام می روند و داستان را شرح می دهند و بعد از آن اولین دیدار بین امام و ایت الله کشمیریروی می دهد.آقای تهرانی ادامه دادند که دیدار حضرت امام با ایت الله کشمیری تا اواخر عمر امام در جماران ادامه داشت و هر وقت که شرایط سیاسی و اجتماعی بر امام فشار وارد می ساخت ایشان دستور می ددند که ایت الله کشمیری را نزد من بیاورید تا دیداری با ایشان داشته باشم و از این نگرانی و فشار خارج شوم. __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
📸 |روایتی از فقر علامه طباطبایی(ره) __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ علامه درباره کتاب "المراقبات" چه نوشت؟ یکی از ارزشمندترین آثار عرفانی که در مناجات و دعا به رشته تحریر درآمده،کتاب شریف «المراقبات » می باشد. علامه طباطبایی بر این کتاب تقریظی نوشته که درفرازی از آن آمده است: «اما بعد بدان که با این خط که بر کتاب «اعمال السنه » نوشته حجت و نمونه آشکار آیه الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی قدس الله روحه حاشیه می زنم، قصد ستایش این کتاب گران قدر یا تعریف از مولف بزرگوار آن را ندارم، چه این کتاب خود بدون شک دریایی پر از در و گوهر است که سنگینی آن به سنگ و پیمانه نمی آید وآن نویسنده خود بدون شک دانشمند بلند پایه ای است که ارزش و قدرش را با متر ووجب نمی توان اندازه گرفت... بلکه منظور من از نوشتن این چند سطر آن است که برادران عزیز و بی آلایشم را با بعضی از تذکراتی که در آن است مواجه کنم و یادآوری مومنان را بهره مند می سازد...» 📚 المراقبات، مقدمه علامه طباطبایی(ره) __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ خاطره ای از یکی از شاگردان برجسته استاد مرحوم علامه نمى‌توانست دوستانش را در خانه پذيرايى كند، چون از نظر امكانات بسيار محدود بود. اوايل آشنايى با استاد از رفتارشان خيلى تعجب مى‌كردم گاهى مجبور مى‌شدم به خاطر پاسخ گرفتن سؤالاتى كه برايم پيش مى‌آمد، خدمت استاد در منزلشان شرفياب شوم. ايشان در حالى كه جلوى درب منزل مى‌آمدند، دو دست خود را بر دو طرف درب گذاشته، سرشان را بيرون مى‌آوردند و به سؤال من گوش مى‌دادند و پاسخ مى‌گفتند. گاه اين سؤال برايم مطرح مى‌شد كه چرا استاد از من نمى‌خواهند كه داخل منزل بروم. بعدها كه آشناييم با ايشان افزايش يافت و گاهى كه اتفاق مى‌افتاد مى‌توانستم داخل منزلشان بروم، متوجه موضوع گرديدم. خود ايشان مى‌فرمود: «اگر من كار كنم و روزى سه تومان مزد بگيرم برايم گواراتر است از اين‌كه به خانه كسى بروم و اظهار حاجتى كنم و وابستگى به بيتى و شخصيتى پيدا كنم». 📚 تماشای فرزانگی و فروزندگی، مصباح یزدی __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
📸 |ریاضت های علامه در درس ریاضی __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
علاّمه طباطبایی(ره) هر ساله به مشهد مقدس مشرف می شد... با آن کهولت سن و کسالت جمعیت را می شکافت و با علاقه ضریح را می بوسید و توسل می جست. آقازاده اش نقل می کند: «در سال آخر حیات به دلیل کسالتی که داشت و بنا به تأکید و توصیه پزشک مخصوص نمی خواستیم به مسافرت مشهد مقدس برود. پس از مراجعت از مشهد، به ایشان گفتم سرانجام به مشهد رفتید، فرمود: پسرم جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟!.» کتاب نامداران (زندگی نامه چهل تن از مشاهیر شیعه)، کریم جوان شیر، ص336 ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ «نه»ی علامه به دکترای افتخاری شاه از دیرزمان ارادت و علاقه وافری بین علاّمه طباطبایی(ره) و حضرت امام خمینی(ره) به چشم می خورده است، چون هر دو از هوا و هوس به دور بودند. نسبت به یکدیگر احترام می گذاشتند. رابطه دوستانه آن دو بزرگوار از قدیم برقرار و علاّمه نسبت به حضرت امام احترام قائل بود. نسبت به انقلاب نظر مساعد داشت و از مسایل سیاسی با اطلاع بود. وی نسبت به اوضاع جامعه بسیار ناراضی و از شاه و رژیم او منزجر بود. یک بار به ایشان گفته شد که شاه تصمیم گرفته است دکترای فلسفه به شما بدهد. ایشان خیلی ناراحت شدند و اعلام کردند به هیچ وجه تن به قبول چنین چیزی نخواهند داد... و در پایان، پس از اصرار زیاد به رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تهران آن زمان گفتند: «من از شما هیچ ترسی ندارم و حاضر به قبول دکترا نیستم» 📚 یادها و یادگارها، ص89. _______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
‌ ✅ عهد چهل ساله علامه طباطبایی(ره) حجت الاسلام محمد فاضل (تبریزی) نقل می‌کند: جناب آقای شربیانی، روزی علامه را به خانه خود (در تبریز) دعوت کرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفرة معارف ایشان به منزل خود خواند؛ از جمله بنده را. آن شب علامه(ره) به من فرمود: بنده سی سال پیش، استخر شاگلی (محلی با صفا و خرم در تبریز) را دیده‌ام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، می‌خواهم فردا بین الطلوعین به آنجا بروم. عرض کردم: صبح خدمتتان خواهم بود. فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی می‌بردم که دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و به بنده فرمود: من عهد دارم که هر روز یک جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است که این کار را انجام می‌دهم. دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اکنون قضا می‌کنم! هر ماه یک ختم قرآن تمام می‌شود و باز از ابتدای آن شروع می‌کنم و هر بار می‌بینم که انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازه‌ای از آن می‌فهمم! از خدا می‌خواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم. نمی‌دانید من چه اندازه از قرآن لذت می‌برم و استفاده می‌کنم! __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
📸 |دو رکعت نماز در میخانه! ____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
📸 |مردی که سال ها در رثای همسرش گریست! __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ ولايت فقيه از منظر علامه طباطبائي(ره) در اين‏ كه چه كسي بايد حكومت كند و چرا بايد از وي اطاعت‏شود؟ مرحوم علامه به قانون طبيعي تمسك جسته معتقد است انسان فطرتاً به دنبال آگاه‏ترين، بهترين و عادل ترين فرد است كه در اسلام در زمان غيبت، فقيه است. وي در اثبات چنين امري از شيوه فقهي مبني بر تفويض امر ولايت از بالا استفاده نكرده بلكه استدلالي عقلي و فلسفي دارد.( انديشه سياسي علامه طباطبايي، مصطفي زهراني، علوم سياسي، ش‏1، ص‏89 ) وي مي‏گويد: به حكم فطرت، وجود مقام ولايت در هر جامعه‏اي بر اساس حفظ مصالح عاليه ضروري است. اسلام نيز پا بپاي فطرت پيش مي‏رود. نتيجه اين دو مقدمه اين است، فردي كه در تقواي ديني و حسن تدبير و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است، براي اين مقام متعين است و در اين كه اولياي حكومت‏بايد زبده‏ترين و برجسته‏ترين افراد جامعه باشند، كسي ترديدي به‏خود راه نمي‏دهد. بر اين اساس از منظر علامه تشکيل حکومت اسلامي واجب بوده و در صورتي که مردم براي انجام تکاليف واجب اجتماعي خويش بخواهند دولت تشکيل دهند حق دارند که فقيه واجد شرايطي را به عنوان حاکم تعيين نمايند.بي‏شک چنين فقيهي علاوه بر مشروعيت مردمي داراي مشروعيت الهي نيز خواهد بود.زيرا منطقي و معقول نيست که مردم به تکاليف اجتماعي از سوي شارع مکلف باشند، اما هيچگونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ايجاد مقدمات و فراهم آوردن زمينه‏هاي انجام آن تکاليف را نداشته باشند.مگر امکان دارد که براي شارع، امري مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد؟ 📚 رجوع شود به: علامه طباطبائي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فکري علامه طباطبائي، ج 4، ص 207-211 ____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
چرا باید خدا را منزه از حمد خودمان بدانیم ؟ زیرا فقط خود خداوند به افعال و صفات جمیل خود احاطه دارد ، لذا وقتی حمد او را می کنیم ، گویی به اندازه فهم خود به افعال و اوصاف الهی احاطه داریم ، و در اندازه وسع خودمان آن حمد را می گوییم ، لذا اول باید سبحان الله بگوییم و سپس حمد را ، زیرا جمال الهی حد و مرزی ندارد و فقط خودش به خود آگاه است. 📚 المیزان، ج1، ص33 _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
  ‌ ✅ویژگی های تدریس علامه طباطبایی جلسه درسی ایشان به نحوی بود که شاگردان شهامت اشکال کردن بر مباحث او را داشتند و اگر شاگردی به درس ایشان انتقادی داشت، با مهربانی و ملاطفت سخن او را گوش می داد و با کمال احترام او را متقاعد می کرد. علامه از این که با صراحت بگوید: «نمی دانم»، ابایی نداشت. مکرر اتفاق می افتاد که می گفت: باید این موضوع را ببینم و یا این که لازم است در خصوص آن فکر کنم، بعد جواب دهم. برای آن که ذهن شاگرد را به تحرک و پویایی وادارد، در جلسات خود می فرمود: به من استاد نگویید. ما یک عده ای هستیم که این جا جمع شده ایم و می خواهیم حقایق اسلام را بررسی کنیم و با هم کار می کنیم. من از آقایان خیلی استفاده می کنم. تحمیل عقیده و تحکم فکر در برخورد با شاگردان نداشت. در مسائل طرح شده نظر خود را می گفت و بعد خطاب به حاضرین می فرمود: این موضوعی است که به ذهن ما رسیده است، خودتان بررسی کنید، بینید تا چه اندازه صحت دارد و مورد قبول است. 📚 نشریه شمیم یاس، شماره 20 ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
| فتح باب __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
  ‌ ✅دو کرامت عجیب از علامه طباطبایی(ره) مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی انصاری همدانی(نور الله قبره الشریف) که از شاگردان مرحوم حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی_رضوان الله تعالی علیه_ بودند، نقل می کنند: در حرم امام رضا_علیه السلام_ به حضور علامه طباطبایی_نور الله قبره الشریف_ رسیدم و از ایشان خواستم از آن چیزهایی که اهل بیت(علیهم السلام) به شما عنایت فرموده اند،نکاتی را بیان فرمایید. ایشان از دادن جواب،امتناع کردند.بعد از این که دیدم ایشان جواب مرا نمی دهند،عرض کردم: شما را به امام رضا_سلام الله تعالی علیه_ قسم می دهم،از عنایاتی که اهل بیت _علیهم السلام _ به شما مرحمت فرموده اند،چیزهایی را بگویید. وقتی این جمله را به ایشان گفتم،فرمودند: اهل بیت_علیهم السلام _چیزهای زیادی به بنده عنایت فرموده اند که دوتای آنها را به شما می گویم ولی راضی نیستم قبل از مرگ من،آن ها را به کسی بگویید: اول این که:وقتی نماز می خوانم،در حال نماز،روحم در بالاست و جسم خود را که در حال نماز است مشاهده می کنم و در حقیقت روح از بدنم جدا می شود. دوم این که؛مدتی است شب ها نمی توانم بخوابم،چون وقتی می خوابم،ذکر موجودات را می شنوم که به تسبیح خداوند،مشغول هستند و دیگر نمی توانم شب ها درست بخوابم.... . 📚 40 قطب عرفانی ص 182 و 183، نویسنده:حمید احمدی جلفایی_مجید امیری رسکتی _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅ دعا در جواب توهین دکتر حجت الاسلام احمدی استاد تمام دانشگاه تهران و از شاگردان در پاسخ به درخواست ذکر خاطره ای از علامه طباطبایی می گوید: «خاطره که برای بنده خیلی جالب و آموزنده بود و درصدر خاطراتم از استادم علامه طباطبایی است مربوط به شکرآب بودن میانه طلبه ای از دیار آذربایجان با مرحوم علامه بود؛ وی اگرچه از نظر سنی و علمی در ح علامه نبود اما رساله مختصری با عنوان «حول المیزان» نوشت و به ایشان توهین کرد و تعابیری به کاربرد که فراخور شان و جایگاه علامه نبود. خدا ان شاءالله آن طلبه را بیامرزد، شاید عصبانیت سبب آن مسئله شد؛ وی در دانشکده نیز هم دوره ما بود و بعد از دوره لیسانس جوانمرگ شد از دنیا رفت. توهین کردن به علامه طباطبایی(ره) در آن زمان که در اوج شهرت و عظمت بود، خیلی کار ناپسندی بود؛ «المیزان» تازه نشر یافته بود و دست به دست می شد و به همین دلیل اگر کسی چنین مطلبی می نوشت، قاعدتا باید با وی برخورد می شد. البته با وجود این علامه در واکنش به این کتاب فرمود «دنیای علم است و هر کس هرچه می‌خواهد بنویسد». بنده در سال 1356 به مدت پانزده روز برای معالجه به همراه علامه طباطبایی(ره) به لندن رفتیم؛ یک روز در اتاق هتل نشسته بودیم، گفتم «حاج آقا، فلانی چیزی نوشت و توهین کرد و اکنون هم از دنیا رفته، آیا می‌ شود حضرتعالی گذشت کنید؟» علامه دست های خود را بر روی یکدیگر حرکت داد و فرمود: «من همان وقت از او گذشتم و برایش طلب مغفرت کردم». این اوج عظمت روح را نشان می دهد که اصلا گویا این مسائل برایش اهمیتی ندارد. همچنین به یاد دارم علامه یک بار نقل کرد، فردی طی نامه‌ای به بعضی نوشته های ایشان ایراد می گیرد، اما بعد از مدتی، در نامه دیگری عذرخواهی کرده، می گوید من خطا کردم که به نوشته شما اعتراض کردم؛ علامه نیز طی نامه ای به او می نویسد «نه تنها دلگیر نشدم بلکه به حرم حضرت معصومه(س) رفتم و برای شما دعا کردم». ___________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
امام جواد علیه‌السلام: "من زار عَمَّتی بِقُمْ فَلَهُ اَلْجَنَّه" هر کس عمه‌ام را در قم زیارت کند بهشت بر او واجب است 🎊میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختر مبارک باد🎊 _____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
⁣✅ به سبک علامه طباطبایی 🔻نجمه سادات طباطبایی، دختر علامه: 🔸برای بچه‌ها خصوصاً دخترها ارزش بسیار قائل بود و دخترها را نعمت‌های خدا و تحفه‌های ارزنده می‌دانست، مدام بچه‌ها را به آرامش و راستی دعوت می‌کرد، میل داشت آوای صوت قرآن در گوش کودکان طنین انداز شود و برای همین منظور قرآن را با صدای بلند تلاوت می‌کرد: در فرصت‌های مناسب از روایات، مطالبی آموزنده نقل می‌کرد و بر این باور بود که این برنامه برای بچه‌ها مفید است؛ با کودکان بسیار مهربان و خوش‌رفتار بود 🔸گاه می‌شد که وقت زیادی را صرف بازی و سرگرم کردن آنان می‌کرد، در عین حال حد کار را فراموش نمی‌کرد، که بچه‌ها لوس بار آیند. 🔸از سر و صدای فراوان فرزندان و نوه‌ها و نیز پرحرفی‌ها و سؤالات مکرر آنان به هیچ عنوان ناراحت و خسته نمی‌شد؛ در خانه هم توصیه می‌کرد، مبادا در مقابل کودکان عکس‌العمل بدی نشان دهید و به آنان چیزی بگویید، بچه باید آزاد باشد! در عین حال به ادب و تربیت نوباوگان توجه داشت و رفتار پدر و مادر را در تربیت آنان مؤثر می‌دانست و عقیده داشت که حرف پدر و مادر نباید در مورد بچه‌ها یا در هر موردی که بچه‌ها شاهدند دوگانه باشد، و می‌گفت این حالت دوگانگی شخصیت بچه‌ها را ناجور بار می‌آورد. 🔸در رفتارشان با دخترها احترام و محبت افزون‌تری مشاهده می‌شد و می‌گفت به اینها باید محبت بیشتری شود، تا در زندگی آینده با نشاط باشند و بتوانند همسری خوب و مادری شایسته باشند، حتی نام دختران را با پسوند سادات صدا می‌کرد و اظهار می‌داشت: حرمت دختر، مخصوصاً سید، باید حفظ شود! 📚 جرعه های جان بخش، ص 392-394 __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✍ کلمات قصار|امام رئوف استاد فاطمی نیا به نقل از علامه: رأفت امام رضا (ع) حسی است! _____________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
‍ ✅دو عنایت اختصاصی امام رضا به علامه طباطبایی(ره) مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی انصاری همدانی میفرمودند : در حرم امام هشتم حضرت رضا علیه السلام ، مرحوم علامه طباطبایی را ملاقات کردم و این در حالی بود که تازه به فراق مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رحمه الله علیه گرفتار شده بودیم لذا در آن ایام و در همان ملاقات با عطش خاصی از مرحوم علامه خواستم که از الطافی که امام رضا علیه السلام به ایشان داشته اند مطلبی را بیان فرمایند مرحوم علامه امتناع کردند ، پس از آنکه ایشان را به حق امام قسم دادم فرمودند : دو تا از الطافی که حضرت داشته اند بیان میکنم ، اول اینکه : مدتی است که نمیتوانم بخوابم چون میبینم تمام اشیاء اطراف مشغول به ذکر پروردگار هستند در نتیجه حیا میکنم بخوابم ( یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض ) . کم ز خروسی مباش مشت پری بیش نیست از دل شب تا سحر خدا خدا میکند دوم اینکه : وقتی نماز میخوانم یک سید محمد حسین دیگری در عالم بالا نظاره گر به نمازم در پایین است ( این است معنای الصلاه معراج المومن ) . 📚فیض حضور ، تألیف استاد سید عباس موسوی مطلق ، ص۳۱ ✍️ توضیح عکس: مرحوم حاج شیخ حسین جمالی در کنار عارف واصل حضرت آیت الله شیخ محمد تقی انصاری همدانی (ره) و عالم جلیل القدر و مدرس حوزه علمیه حاج آقا فاضل در منزل حجت الاسلام و المسلمین سید عباس موسوی مطلق. _________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺داستان عجیب فرشته ای که خود را به علامه طباطبایی عرضه کرد! از زبان شاگرد سلوکی علامه، مرحوم آیت الله حسینی طهرانی __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵بشنوید | مواظب باشید ترکیب وجودتان به هم نریزد! ☑️ توضیحات جالب استاد رحیمی درباره بیان علامه طباطبایی پیرامون راه رسیدن به ملکه تعادل در صفات انسانی __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅شدیدترین خنده علامه طباطبایی کی بود؟ آیت الله استاد فاطمی نیا: یک آقایی که از معارف الهی محروم بود، می‌گفت علامه طباطبایی نور ندارد، یک طلبه ساده‌لوحی این مطلب را گذاشت کف دست علامه طباطبایی. آقای طباطبایی خندید. گفته می‌شود شاید به آن کیفیت در عمرش نخندیده بود. علامه طباطبایی این‌قدر خوشش آمد احساس کرد هنوز بعضی از دیوارهای غربت از آن باقی است. طوبی للغربا، همه چیز در غربت درست می‌شود. سجده‌های نماز شب باید در غربت باشد ___________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅سخت ترین لحظه عمر علامه طباطبایی از زبان خودش _______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅خاطره استاد فاطمی نیا از علامه طباطبائی (ره) علامه طباطبائی (ره) می‌فرمود: «من در نوجوانی خیلی به منزل آیت الله سید احمد قاضی رفت و آمد می‌کردم و بیشتر روزها در خانه ایشان مانده و از مهمانان و مراجعان پذیرایی می‌کردم. روزی خدمت ایشان بودم که فرزندش آمد و گفت: مادر گفته پول نان نداریم، پولی بده تا نان بخریم. آیت الله سید احمد قاضی فرمود: پولی ندارم. من دیدم که حال استادم، دگرگون شد و در حیاط خانه، بادی چون گردباد وزیدن گرفت و برگهای ریخته شده درختان را از باغچه، در جایی جمع کرد و سپس باد خوابید.ایشان به من فرمود: به حیاط برو؛ زیر برگهای جمع شده یک دو تومانی است. آن را بردار و بیا به خانواده من بده. من رفتم و از زیر آن برگ های جمع شده، یک دو تومانی برداشتم و همان گونه که فرموده بود آن را به همسرش دادم و از این اتفاق در کمال تعجب و تحیّر بودم.» __ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880