#المیزان 8️⃣4️⃣ | "استراق سمع شیاطین و پرتاب شهاب ثاقب" یعنی چه؟
اين كه "شهاب ثاقب" چيست و چگونه به سوي شيطانها پرتاب مي شود ، از معاني مشكل قرآن است كه حقيقت آن را جز خدا و تربيت شدگان و تعليم يافتگان خدايي نمي دانند.
علامه طباطبايي در شرح آن مي نويسد:
🔸مفسرين براي اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوي شيطانها با شهابها تيراندازي ميشود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن ميرسد، توجيهاتي ذكر كردهاند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكي كه محيط به زمين هستند، و جماعتهايي از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديواري دارند كه هيچ چيز نميتواند وارد آن شود، مگر چيزهايي كه از خود آسمان باشد، و اينكه در آسمان اول، جماعتي از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشستهاند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبي آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوي آنها تيراندازي كنند و دورشان سازند و...
🔸اين معاني همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن ميرسد و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبي روشن شده و عيان گشته است در نتيجه بطلان همه آن وجوهي هم كه در تفسير" شهب" ذكر كردهاند،- كه وجوه بسيار زيادي هم هستند- و در تفاسير مفصل و طولاني از قبيل تفسير كبير فخر رازي و روح المعاني آلوسي و غير آن دو نقل شده، باطل ميشود. ناگزير بايد توجيه ديگري كرد كه مخالف با علوم امروزي و مشاهداتي كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: اين بياناتي كه در كلام خداي تعالي ديده ميشود، از باب مثالهايي است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداي تعالي در كلام مجيدش فرموده:" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" و اينگونه مثلها در كلام خداي تعالي بسيار است، از قبيل عرش، كرسي، لوح و كتاب، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضي از آنها اشاره خواهد رفت.
🔸بنا بر اين اساس، مراد از آسماني كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمي ملكوتي خواهد بود كه افقي عاليتر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامي كه در آن هست عاليتر و بلندتر از زمين ماست. و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه شيطانها ميخواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. ملائكه هم ايشان را با نوري از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور ميسازند. يا مراد اين است كه شيطانها خود را به حق نزديك ميكنند تا آن را با تلبيسها و نيرنگهاي خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشتههاي ايشان را پنبه ميكنند و حق صريح را هويدا ميسازند تا همه به تلبيس آنها پي برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل."
📚 بنگرید به:ترجمه الميزان،ج17،ص186-188.
@AllameTabatabaeii
✅ فیلسوفی که منتقد فلسفه بود!
علی اکبر #رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:
🔸علامه به تمام معنا یک فیلسوف بود و مشخصه اصلی فیلسوف بودن، آزاداندیشی، استقلال فکر و به تعبیر دیگر، نگاه نقادانه و مواجهه عقلانی و فرانگر با هستی و حیات و اندیشه و علم است.
🔸ما علامه طباطبایی را بدین جهت خصوصاً در آثار فلسفی و حکمی او به عنوان یک فیلسوف تام و تمام مینامیم، چرا که برخی از افراد چندان تمایل و یا شاید جرأت نقد فلسفه را ندارند اما علامه طباطبایی اینگونه نبود.
🔸در دهه بیست که نسل تحصیل کرده و نخبگان جوان ایرانی در معرض شبهات فلسفی بسیار و متأثر از امواج مارکسیسم قرار گرفت، علامه طباطبایی مانند استوانهای، یک تنه در برابر هجمهها و حملههای مارکسیستی ایستاد و ضمن مقابله و مواجه با این موج و طبعاً به تاثیر شرایط خود تحولی را در فلسفه اسلامی به وجود آورد و #فلسفه را گویی به نقد کشید و طرحی نو در این گستره در انداخت.
@AllameTabatabaeii
✅ توصیف #مقام_معظم_رهبری از علامه طباطبایی
🔸در گذشته در حوزهی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت میشد. میدانید درس اسفار ایشان بهدستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند.
🔸در دورهی اخیر، قم مرکز حوزهی فلسفی ما بوده است؛ آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائمالذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده؛ از آن قلندرمآبهای آنطوری نبوده است - البته جلسات خصوصی را کاری نداریم - مراتب علمی و فقه و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند؛ درعینحال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، اینطور مورد تهاجم قرار گرفت. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است.
🔸با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجهی یک از تلامذهی ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم. آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفیای که به وسیلهی ایشان پایهگذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است.
📚بیانات معظم له در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی/۱۳۸۲/۱۰/۲۹
@AllameTabatabaeii
✅ نکته لطیف علامه طباطبایی در باب برونرفت از مشکلات
حجت الاسلام میرباقری:
🔸یک لطیفهای را در مورد «یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» در تفسیر گرانسنگ المیزان علامه طباطبایی فرمودند که یک معنای ظاهری دارد: انسانی که میخواست دروغ بگوید کارش حل بشود، دروغ نمیگوید و خدا بدون دروغ کارش را حل میکند و به او نشان میدهد که دروغ هم نگویی یا مال حرام و شبههناک هم نخوری یا تسلیم دشمن هم نشوی مشکلت حل میشود و به مقصد هم میرسی. مشکلات فردی و اجتماعی هم حل میشود؛ اما معنی لطیفترش این است که:
🔸ما بنبستهایی که میبینیم به دلیل شرک خودمان است. خدا میگوید: دروغ نگو! وقتی دروغ کار تو را میخواهد حل بکند آیا آنجا دروغ مشکلت را حل میکند یا آنجا هم خدا مشکل تو را حل میکند؟ به ما میگویند: حتی وقتی یک لیوان آب میخورید بسم الله الرحمن الرحیم بگویید و اگر نگوید غبار شرک بر دل مینشیند و مشرک میشوی؛ چون خیال کردی این لیوان آب عطش تو را برطرف میکند.
@AllameTabatabaeii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتشار_برای_نخستین_بار
📺 ببینید|خاطرات همسر علامه طباطبایی (حاجیه خانم روزبه ) از ایشان
🙏 ضمن سپاس از روابط عمومی دانشگاه علامه طباطبایی، در ویدویی حاضر، گوشهای از مستند زندگی مرحوم علامه را مشاهده میکنید
@AllameTabatabaeii ✨
✅ نظر علامه طباطبایی درباره #تداوم ولایت در عصر غیبت
آیا ولایت از آن همه مسلمین است یا عدول مسلمین یا متعلق است به فقیه «به اصطلاح امروزی»؟ در صدر اسلام فقیه به کسی گفته می شد که به همه علوم دینی در اصول و فروع و اخلاق مجهز باشد، نه تنها مسایل فروع دین، چنانکه اکنون مصطلح است. در صورت سوم آیا متعلق به هر فقیه است که در صورت تعدد و کثرت هر کدام از آنها به هر اندازه اقتدار پیدا کند تصرفاتش نافذ و غیرقابل نقض می باشد؟ یا متعلق است به فقیه اعلم؟ اینها مسایلی است که از طرز بحث فعلی ما بیرون است و در فقه باید حل شود.
آنچه از نقطه نظر بحث این مقاله می توان نتیجه گیری نمود، این است که حکم فطرت به لزوم وجود مقام ولایت در هر جامعه ای بر اساس حفظ مصالح عالیه جامعه مبتنی است، اسلام نیز پا به پای فطرت پیش می رود. نتیجه این دو مقدمه این است که فردی که در تقوای دینی و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است برای این مقام تعیین می شود و در اینکه اولیای حکومت باید زبده ترین و برجسته ترین افراد جامعه بوده باشند کسی تردید به خود راه نمی دهد.
📚 معنویت تشیع، تالیف علامه طباطبایی، صفحه 86-87
@AllameTabatabaeii 🌿
🔻دکتر دینانی، شاگرد علامه طباطبایی(ه):
🔸من كه خودم يكي از شاگردانش بودم. هيچ وقت در هيچ سوالي خودم را كنترل نميكردم، چون ميدانستم ايشان آنقدر بزرگوار است كه هر چه دلت خواست ميتواني بگويي. در مقابل سوال رو ترش نميكرد و به همين جهت ما احساس آزادي ميكرديم و هر چه در دل داشتيم ميگفتيم. ايشان هم با كمال بردباري با ما همنفسي ميكرد و كنار ميآمد و جواب ميداد
@AllameTabatabaeii 🍃
#المیزان 0️⃣5️⃣ | حرف تازه و دقیق علامه طباطبایی درباره «صبر اجتماعی»
✍️ در آیه آخر سوره آل عمران میخوانیم: «ـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱصْبِرُوا۟ وَصَابِرُوا۟ وَرَابِطُوا۟ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ...»،
چه فرقی بین صبر کردن و صابر بودن است؟
«علاّمه طباطبايي مطلب دقيقي را از دو كلمه ﴿صابِروا و رابِطوا﴾ استنباط كردهاند كه ﴿صابِروا ورابِطوا﴾ مستقيم متوجّه مؤمنان است؛ به اين معنا كه صبرهايتان را با هم تبادل كنيد؛ نه اينكه هر يك به تنهايي صبر كنيد، همانگونه كه آيه شريفه ﴿واعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَميعا) فرمان ميدهد كه همه با هم مسلمان باشيد؛ نه فقط همه مسلمان باشيد، پس اگر مسلمانان هماهنگي جمعي نداشته باشند، هيچ يك به آيه مزبور عمل نكردهاند، زيرا فرمان ﴿واعتَصِموا﴾ به معناي «مسلمان شويد» نيست، بلكه به معناي «با هم مسلمان باشيد» است و با هم مسلمان بودن، غير از مسلماني هر فرد به تنهايي است.
با هم مسلمان بودن يعني در مسائل نظري تبادل فكري داشتن، در امور اجرايي و عملي همكاري كردن و در مسائل دفاعي و جنگ مصابره و مرابطه داشتن.
نتيجه آنكه ﴿صابِروا﴾ و ﴿رابِطوا﴾ خطاب به مؤمنان است؛ بدين معنا كه با هم صبر و رباط داشته باشيد، زيرا صبر هر انساني محدود است؛ بعضي زود ميرنجند و خسته ميشوند. اگر مصابره جايگزين صبر فردي شود و مرابطه جاي حراست و نگهباني انفرادي از مرزهاي ديني را بگيرد، نقص ناشي از رنجش و خستگي بعضي با توانمندي و پايداري افراد ديگر ترميم خواهد شد.»
📚 ر.ک: تفسیر تسنیم، ج16، ص775
☑️نکته های باریکتر از موی « المیزان» را در «مهر تابان» پی بگیرید!
@AllameTabatabaeii
❓چرا قرآن، مال و فرزند را "فتنه" خوانده؟ ( إِنَّمَا أَمْوَلُکُمْ وَ أَوْلَدُکمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ) تغابن:15
پاسخ علامه در المیزان:
«کلمه "فتنه" به معناى گرفتاریهایى است که جنبه آزمایش دارد، و آزمایش بودن اموال و فرزندان به خاطر این است که این دو نعمت دنیوى از زینتهاى جذاب زندگى دنیا است، نفس آدمى به سوى آن دو آن چنان جذب مىشود که از نظر اهمیت، همپایه آخرت و اطاعت پروردگارش قرار داده، رسما در سر دو راهى قرار مىگیرد، و بلکه جانب آن دو را مىچرباند، و از آخرت غافل مىشود، همچنان که در جاى دیگر فرمود: "المال و البنون زینه الحیوه الدنیا"
و تعبیر آیه مورد بحث، کنایه از نهى است، مىخواهد از غفلت از خدا به وسیله مال و اولاد نهى کند، و بفرماید: با شیفتگى در برابر مال و اولاد، جانب خدا را رها نکنید! با اینکه نزد او اجرى عظیم هست.»
📚 ترجمه المیزان، ج19، ص517
@AllameTabatabaeii 🍃
✅ حافظه عجيب!
🔸شنیده شده برخی گفتهاند علامه طباطبایی، حافظه چندانی نداشت به گونهای که جزئیات امور را فراموش میکرد!
آیت الله سبحانی، از شاگردان علامه طباطبایی مینویسد:
« استاد عاليقدر از نظر حافظه به گونه خاصى بود. هر نوع مسئله و مطلبى كه مورد علاقه او بود و يك نوع كشش درونى به آن مطلب داشت با تمام خصوصيات وجزئيات در حافظه او جاى مى گرفت و موقع نقل دقيقاً يادآور مى شد. از اين جهت بسيارى از آيات قرآن و ادعيه و عبارات اساطين فلسفه مانند بوعلى و صدر المتألهين را به خاطر داشت. گاهى بخش معظمى از آيات يك سوره را بدون هيچ اشكالى مى خواند و جمله هاى مفيد و سودمندى كه در كتابهاى ادبى در دوران جوانى ديده بود، همه را به خاطر داشت. امّا نسبت به مسايل مبتذل و غير مورد علاقه چندان توجه نمى كرد و در خاطر او باقى نمى ماند. لذا دعوت به مجالس خصوصى و انس و آدرس خانه ها و خصوصيات شخصى افراد را غالباً فراموش مى كرد. از اين جهت افراد غير وارد در خصوصيات روحى اش، او را در مسئله حافظه به دو صورت مختلف توصيف مى كردند.»
📚 سیمای فرزانگان، ج1، ص 545
@AllameTabatabaeii 🍃