eitaa logo
کانال علامه طهرانی
2.6هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
655 ویدیو
167 فایل
❤️عرفان با طعم زندگی❤️ 💎نشر آثار و معارف منتخب و ناب حضرت علامه آیت‌الله حسینی طهرانی (قدس سره) و سایر علما و عرفای بالله💎 🔸این کانال توسط علاقه‌مندان اداره می‌شود. کانال دیگر ما: خانواده و زندگی الهی @ezdevaje_elahi ارتباط با ما: @Ya_bab_allah
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸انسان در مقابل ائمه نباید از خود نظر و اراده‌ای داشته باشد 🔹عبد محض و تسليم صرف در مقابل أهل‌بيت عليهم‌السّلام حضرت علامه والد مى‌فرمودند: انسان در مقابل أهل‌بيت عليهم‌السّلام بايد عبد محض و تسليم صرف باشد و إرادهٔ خود را در إرادهٔ آنان فانى نمايد. نبايد از خود نظرى بدهد، يا براى خود حقّى قائل باشد و توقّع و انتظارى از امام عليه‌السّلام داشته باشد. خلاف أدب است كه انسان به محضر امام عرض كند: من براى شما چنين كردم، چنان كردم، شما نيز در عوض براى من چنين و چنان كنيد؛ انسان هرچه دارد و هرچه كرده از لطف و عنايت امام بوده و در مقابل ايشان چيزى ندارد. روزى در محضر أنور ايشان، شخصى كه مدّتها دست به گريبان مشكلى بود و از نور ثامن‌الحجج حضرت علىّ‌بن‌موسى‌الرّضا عليه‌آلاف‌التّحيّة‌والثّناء استمداد نموده ولى گره از كار او گشوده نشده بود، عرض كرد: بعد از بارها تشرّف به حرم حضرت رضا عليه‌السّلام و التجاء و عرض حاجت، چون آن حضرت پاسخ ما را ندادند، از ايشان قهر كرده و مدّت يكسال است كه به حرم مشرّف نشده‌ام! فرمودند: اشتباه بزرگى مرتكب شده‌اى! انسان كه با امام خود قهر نمى‌كند! فعل امام عليه‌السّلام بر أساس حكمت و مصلحت انسان است نه مطابق با هواى نفس آدمى، گرچه به ظاهر بر ضرر او باشد. حضرت آقاى حدّاد قدّس‌سرّه مى‌فرمودند: حواريّون و أصحاب سرّ و خواصّ أميرالمؤمنين عليه‌السّلام با آن‌حضرت در عوالم وجود معيّت پيدا كرده و يكى بودند. و با خضوع و خشوع و إلقاء أنانيّت و تسليم محض در برابر ولايت كلّيّهٔ إلهيّه آن‌چنان در روح امام فانى گشته بودند كه حجاب كثرت از ميان آنها برداشته شده بود، و روى همين جهت حضرت براى آنان پرده از أسرار عالم توحيد برمى‌داشتند و علوم و معارف ربّانى را در خلوت خود براى آنان بازگو مى‌كردند. و انسان در ارتباط و اتّصال باطنى خود با امام عليه‌السّلام بايد مانند أصحاب خاصّ آن حضرت بوده و در برابر ولايت و ملكوت آن حضرت زانو زده و إراده و اختيار و حكم امام را جانشين إراده و اختيار و حكم خود كند تا بتواند از مائدهٔ ولايت متمتّع و بهره‌مند شود. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) 📚 نورمجرد، ج۱، ص۴۹۵ 🆔 @allame_tehrani
❤️ محبت به ائمه در طول محبت به خداوند است 🔹مكاشفات و كرامات دلالت بر كمال سالک ندارد حضرت علامه والد قدّس‌سرّه‌الشّريف مى‌فرمودند: مقامات و مكاشفات و كرامات، اثباتاً و نفياً دلالت بر كمال سالک و عدم آن ندارند، بلكه اقتضاى شاكله و نوع نفوس است كه برخى زياد خواب مى‌بينند و برخى كم، براى بعضى باب مكاشفه باز است و براى بعضى بسته. و چه‌بسا وجود اين امور سدّ راه تعالى و رشد سالک شود و عطش طلب او را براى تحصيل توحيد حضرت پروردگار فرو نشانده و به همين امور خسيسه قانع شود، يا كثرت اين خواب‌هاى صادق و مكاشفات، سالک را مبتلاى به عُجب و خودبينى كرده و او را در ورطهٔ هلاكت بيندازد و لذا سالكانى كه سلوک آنان ساده و عارى از اين خوارق عادات است، كم‌خطرتر و بهتر به مقصود مى‌رسند. سالكى كه مقصد خود را عالم توحيد می‌داند، زندگى او در دنيا به اقتضاى همين عالم، عادى و بر اساس سنّت و أسباب إلهى بايد باشد. روزى حضرت علّامه والد به يكى از شاگردان كه قدرت تصرّف براى او حاصل شده بود و از خود إظهار كرامات می‌كرد، فرمودند: خداوند وقتى شمشيرى برّان به كسى مى‌دهد نبايد او همينطور از آن استفاده كند، بلكه بايد آن را در نيام داشته تا در وقت ضرورت، آن هم به إذن حضرت پروردگار، بيرون كشد. سالكى كه روح تسليم در برابر استاد بر او حاكم‌است و صاحب اين امور است، نه فقط به آن تعلّق خاطر نداشته و از آن استفاده نمى‌كند بلكه راه تصرّف را براى استاد خود باز می‌كند تا در صورت مصلحت، استاد قدرت اين كشف و كرامات را از او بگيرد! و در عوض آن سالک را به مراتب بالاترى سوق داده و كمالات بهترى نصيب او شود. علّامه والد قدّس‌سرّه در اين زمينه حـكـايـت بسيار نافعى را نقل مى‌فرمودند كه چون در جُنگ خطّى خود نيز آورده‌اند، در اينجا به عين الفاظ ايشان نقل مى‌شود: مرحوم حاج شيخ قوچانى قدّس‌اللـه‌سرّه أيضا فرمودند: يكى از كسانى كه خدمت مرحوم قاضى رسيد و از ايشان دستور مى‌گرفت و جزء تلاميذ وى محسوب مى‌شد، آقا ميرزا إبراهيم عرب است، كه پس از ساليان دراز رياضتهاى سخت، به مطلوب أصلى نرسيده و براى وصول به كمال خدمت ايشان رسيد. وى ساكن كاظمين بود و شغلش مرده‌شوئى بود، و گويا خودش اين شغل را انتخاب نموده بود كه از جهت رياضت نفس أثرى قوى در نفس او داشته باشد. چون خدمت مرحوم قاضى رسيد، گفت: من از شما تقاضا دارم كه هر دستورى داريد به من بدهيد، ولى من در ميان شاگردان شما نباشم، چون شاگردان شما تنبل هستند، مرا هم تنبل مى‌كنند. اين تشرّف و گفتگوى او با مرحوم قاضى در حالى بود كه مرحوم قاضى از كنار شطّ (شطّ فرات) از كوفه به سوى مسجد سهله مى‌رفتند و تقريباً تا نزديک مسجد سهله سخنشان طول كشيد. مرحوم قاضى از او پرسيدند: آيا زن دارى؟! گفت: نه؛ وليكن مادرى و خواهرى دارم! مرحوم قاضى به او فرمودند: روزىِ آنها را از كدام راه به دست مى‌آورى؟! (در اينجا كه نمى‌توانست اين سرّ را نزد مربّى و معلّم و بزرگمردى كه مى‌خواهد از او دستور بگيرد، انكار كند، از روى ناچارى و ضرورت) گفت: من به هر چه ميل كنم، فوراً برايم حاضر مى‌شود، مثلاً اگر از شطّ، ماهى بخواهم فوراً ماهى خودش را از شطّ بيرون مى‌افكند، اينطور، و با دست خود اشاره به شطّ نموده، فوراً يک ماهى خودش را از درون آب به روى خاک پرتاب كرد. مرحوم قاضى به او فرمود: اينک يک ماهى بيرون بينداز. ديگر هرچه اراده كرد نتوانست. مرحوم قاضى به او فرمود: بايد دنبال كسب بروى و از اين طريق تهيّهٔ روزى نمائى. او تمام دستورات لازم را گرفت و به كاظمين مراجعت كرد و به شغل الكتريكى و سيم‌كشى پرداخت و از اين راه امرار معاش می‌كرد و حالات توحيدى او بسيار قوىّ و شايان تمجيد شد، بطورى‌كه در نزد شاگردان مرحوم قاضى به قدرت فهم و عظمت فكر و صحّت سلوک، و واردات عرفانيّه و نفحات قدسيّهٔ ربّانيّه معروف و مشهور گرديد. تا سرانجام پس از رحلت مرحوم قاضى، در أثر اتّصال بدنش به تيّار كهرباى شهر، در حال چراغانى شب عيدى كه در كاظمين بدان مشغول بود، از دنيا رحلت و به سراى باقى روحش پرواز نمود. رحمة‌اللـه‌عليه‌رحمةً‌واسعةً. علّامه والد توضيحاً در ادامهٔ مطلب فوق مى‌فرمايند: ‎ مرحوم ميرزا ابراهيم عرب در ميان همهٔ شاگردان مرحوم قاضى به ارادهٔ متين و سيروسلوک راستين مشهور بود، ولى چون در كاظمين سكونت داشت، حقير را شرف ملاقاتش حاصل نشد تا در همان سالهايى كه براى تحصيل به نجف اشرف مشرّف بودم در اثر حادثهٔ گرفتن برق از دنيا رفت.[۱] 📚 نورمجرد، ج۱، ص۴۹۷ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. جُنگ خطى، ج۱۸، ص ۲۴۰ و ۲۴۱. 🆔 @allame_tehrani
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️«یاد دیدار شما»❤️ 🎙با صدای «حاج علی ملائکه» 🆔 @allame_tehrani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕌 قربون کبوترای حرمت... 🎙حجت‌الاسلام میرزامحمدی 🆔 @allame_tehrani
🕌 سیرۀ علّامه طهرانی در زیارت مشهد مقدّس برنامۀ ایشان این بود که هر روز به زیارت مرقد مطهّر حضرت علیّ بن موسی الرضا علیه‌السّلام مشرّف شوند؛ مگر اواخر که به علّت کهولت سنّ، برخی روزها مشرّف نمی‌شدند و فرموده بودند: هر روز دنبال من بیائید اگر حالم مقتضی بود همراه شما می‌آیم. در طول سال معمولاً بین‌الطّلوعین و در ماه رمضان معمولاً برای نماز ظهر و عصر مشرّف می‌شدند. قبل از تشرّف حتّی‌المقدور غسل نموده و ما را هم امر می‌کردند که اگر مشکلی نیست برای زیارت غسل کنیم. فتوایشان هم این بود که با غسل زیارت می‌توان نماز خواند، به شرط آنکه انسان مشرّف شود و زیارت کند.(۱) مقیّد بودند تا جائیکه می‌شود حتماً پیاده به حرم بروند، به جز دو سال آخر عمرشان که پیاده رفتن برایشان سخت شده بود و با ماشین خدمتشان رسیده و حرم مشرّف می‌شدیم. می‌فرمودند: سواره مشرّف شدن خلاف أدب است. به کسانی که راهشان دور بود می‌فرمودند تا نزدیک حرم با وسیلۀ نقلیه بیایند و از حدود میدان شهدا مثلاً پیاده مشرّف شوند و اگر با دوچرخه هستند دوچرخه را دستشان بگیرند و در برگشتن سوار شوند. می‌فرمودند: انسان وقتی به محضر امام علیه‌السّلام مشرّف می‌شود باید به عظمت مقام آن حضرت توجّه داشته باشد و حرمت زیارت و آن مکان مقدّس را حفظ نماید. باید هنگام تشرّف بهترین لباس خود را بپوشد و عطر بزند و آراسته و منظّم مشرف شود؛ مانند وقتی که به محضر بزرگی می‌رود و بهترین لباس را می‌پوشد و خود را آراسته می‌نماید. خود ایشان هم بهترین لباسهای خود را هنگام زیارت می‌پوشیدند و عطر استعمال می‌نمودند. گاهی برخی افراد را در حرم می‌دیدیم که لباسی غیرمناسب پوشیده و برای پوشاندن آن، یک عبا بر دوششان انداخته‌اند و به حرم مشرّف شده‌اند. می‌فرمودند: آیا این افراد هنگامی که به میهمانی می‌روند هم همینطور لباس می‌پوشند؟ آیا این طرز لباس مناسب حرمت حرم حضرت است؟ انسان باید لباس رسمی خود را بپوشد و بعد اگر خواست روی آن عبا نیز بیاندازد چه بهتر. می‌فرمودند: در طول مسیر زیارت باید با سکینه و وقار و با حال توجّه و خضوع حرکت نمود. انسان نباید در مسیر به مغازه‌های اطراف و بازار و افرادی که در حال تردّد هستند توجّه نماید و با کسی صحبت کند بلکه باید حال حضور قلب را در خود حفظ نموده و به ذکر و توجّه مشغول باشد. وقتی در محضرشان پیاده مشرّف می‌شدیم اگر کسی در مسیر می‌آمد و مطلبی داشت و صحبتی می‌کرد اگر مثلاً حقیر خدمتشان بودم، به آن شخص می‌فرمودند: به ایشان بگویید (و به حقیر اشاره می‌کردند) و وقتی که وارد حرم می‌شدند دیگر مطلقاً با کسی صحبت نمی‌کردند مگر آنکه کسی سلام کند و جواب دهند و به طور کلّی محو در حضرت رضا علیه‌السّلام بودند. در طول مسیر که خدمتشان حرم مشرّف می‌شدیم و همینطور در دیگر مواقع که در خدمتشان پیاده حرکت می‌کردیم، مواظب بودند که مبادا ما عقب‌تر حرکت کنیم و به محض آنکه کمی عقب می‌رفتیم فوراً می‌فرمودند: بیائید جلو و کنار من حرکت کنید. و این معنی برای ما بسیار سخت بود؛ چون هم حقّ پدری و هم رعایت أدب نسبت به مقام ملکوتی ایشان اقتضا می‌کرد که عقب‌تر حرکت کنیم و بدون اختیار کمی از ایشان فاصله می‌گرفتیم و ایشان باز تذکّر می‌دادند و این مسأله گاه مکرّر اتّفاق می‌افتاد. بارها می‌فرمودند: خداوند بنده‌ای را که جلو راه برود و دیگران پشت سرش حرکت کنند دوست ندارد و سنّت آنستکه همه با هم حرکت کنند و کسی به جهت بزرگی و سَروَری مقدّم بر دیگران نباشد.(۲) ⬇️ ادامه در پست بعدی... ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبلی» ⬇️ در ورود به حرم مطهّر از دربهای اصلی و بزرگ وارد می‌شدند و مقیّد بودند که دربها را در هنگام ورود و خروج ببوسند، چه درب صحن و چه دربهای داخل حرم. مسیر تشرّفشان از سمت صحن سقّاخانه (صحن انقلاب) بود، چون منزل در بالاخیابان (خیابان آیة‌الله شیرازی) قرار داشت و از آن سوی حرم وارد می‌شدیم. علاوه بر آنکه این صحن را بیش از صحنهای دیگر دوست داشتند و می‌فرمودند: از همۀ صحنها نورانی‌تر است. سابقاً که خدمتشان مشهد مشرّف می‌شدیم برنامه‌شان این‌طور بود که لدی‌الورود در صحن سقّاخانه در مقابل گنبد (تقریباً مقابل پنجره فولاد) در اواخر صحن روی زمین می‌نشستند و حدود نیم‌ساعت تا چهل‌و‌پنج دقیقه گنبد را تماشا می‌کردند و توجّه تامّ به حضرت داشتند.(۳) ولی زمانی که به مشهد مشرّف شدیم مستقیماً وارد حرم می‌شدند. از کفشداری که وارد می‌شدیم با اینکه به جهت کهولت سنّ حرکت کردن بدون عصا برایشان سخت بود، حتماً عصایشان را تحویل کفشداری می‌دادند و ایستادن در محضرِ حضرت امام رضا علیه‌السّلام با عصا را خلاف أدب می‌دانستند. در مقابل دربی که به راهروی روضۀ مقدّسه متّصل است و سابقاً در آنجا کتیبۀ إذن دخول منصوب بود، إذن دخول می‌خواندند و هنگام ورود به روضۀ مقدّسه گاهی خم شده و عتبۀ در (پائین چهارچوب در) را می‌بوسیدند(۴) و گاهی هم به بوسیدن کنارۀ چهارچوب و خود درب اکتفاء می‌کردند. معمولاً تشرّفشان نیم‌ساعت تا چهل‌و‌پنج دقیقه طول می‌کشید. زیارت می‌خواندند و مقداری هم در محضر حضرت می‌ایستادند و در بالاسر دو نماز دو رکعتی می‌خواندند و اگر وقت نماز بود مقداری بیشتر برای أداء نماز و تعقیبات توقّف می‌فرمودند. در ماه رمضان علاوه بر اینها مدّتی در بالاسر به قرائت قرآن مشغول می‌شدند. حقیر متوجّه نمی‌شدم که ایشان چه زیارتی می‌خواندند، چون بسیار آرام و زیر لب از حفظ قرائت می‌فرمودند، ولی به افراد نوعاً زیارت أمین‌الله و زیارت مخصوصهٔ حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیهماالسلام و زیارت جامعه (خصوصاً برای جمعه‌ها) را سفارش می‌فرمودند. گمان حقیر بر آن بود که ایشان هم غالباً در حرمها زیارت أمین‌الله می‌خوانند، بجز در زیارت حضرت سیّدالشّهداء علیه‌السّلام که ظاهراً زیارت وارث می‌خواندند. سابقاً که اطراف ضریح مطهّر حائلی نبود و نیز در دیگر عتبات عالیات که به زیارت مشرّف می‌شدیم، طبق مستفاد از برخی روایات و سیرۀ مرحوم حضرت آقای حدّاد روحی‌فداه قبل از قرائت زیارت، هفت شوط طواف می‌نمودند.(۵) پس از زیارت و قبل از خواندن نماز هم اگر اطراف ضریح شلوغ نبود جلو می‌رفتند و دستشان را در پنجرۀ ضریح قرار داده و ضریح را می‌بوسیدند و گاهی بیشتر توقّف نموده و ضریح را در بغل می‌گرفتند، و اگر شلوغ بود سعی می‌کردند از عقب فقطّ دستی بر ضریح بکشند و عبور کنند. پس از زیارت، در هر جا که نزدیکتر بود و خالی بود نماز می‌گزاردند و ترجیحاً در بالاسر حضرت نماز زیارت را می‌خواندند و دو رکعت نماز هم همیشه علاوه بر نماز زیارت بجا می‌آوردند که حقیر متوجّه نشدم به چه نیّت بود. و اگر مقارن اذان بود نوافل و نمازهای واجب را هم در حرم بجا می‌آوردند. از مسجد گوهرشاد و صفا و روحانیّت و نورانیّت آن بسیار تعریف می‌کردند و خیلی از اوقات نماز را در شبستانهای شرقی یا غربی مسجد می‌خواندند. می‌فرمودند: ببینید اسلام با نفوس چه می‌کند؟ گوهرشاد خانم، زنی بوده از تبار مغول و غیر مسلمان. وقتی اسلام می‌آورند آنقدر نور و طهارت اسلام عجیب است که نفوس را زیر و رو می‌کند و این خانم اینچنین با اخلاص مسجد را می‌سازد که این روحانیّت و نورانیّت را داشته و سالها این برکات از آن ساری و جاری می‌شود. هنگام خروج از حرم نیز دربها را می‌بوسیدند و رو به حرم نموده سلام داده و تودیع می‌کردند، و اگر در مسیر رفت و برگشت از مقابل پنجره فولاد عبور می‌کردیم آنجا نیز عرض ادب نموده و سلام می‌دادند. گاهی پس از زیارت بر سر مزار شیخ بهائی و شخ حرّ عاملی آمده و فاتحه می‌خواندند و أحیاناً بر مزار مرحوم آقا شیخ حسنعلی نخودکی نیز توقّفی نموده و فاتحه‌ای قرائت می‌کردند. ✍ حضرت آیت‌الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی (حفظه‌الله) 📚 نور مجرد، ج2، ص 417 تا 423 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ▪️پاورقی در «پست بعد» ⬇️ 🆔 @allame_tehrani
▪️پاورقیِ «پست قبل» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. این نوع شرط را در اصطلاح «شرط متأخّر» گویند؛ شرط چیزی است که بیرون از حقیقت موضوع است ولی موضوع به آن بستگی دارد و اگر تحقق شرط بعد از مشروط باشد، به آن «شرط متأخّر» گفته می‌شود؛ مانند غسل شبانه که شرط صحت روزهٔ زن مستحاضه در روز گذشته است، و اجازهٔ مالک طبق نظر برخی (بنا بر کاشفیت اجازه نه ناقلیت آن) نسبت به عقد فضولی. ۲. از حضرت امیرالمؤمنین عليه‌السلام مروی است که فرمودند: ما أرَی شَیئاً أَضَرَّ بِقُلوبِ الرِّجالِ مِن خَفْقِ النِّعَالِ وَراءَ ظُهورِهم. «نمی‌بینم که چیزی برای قلوب مردان از شنیده شدن صدای کفشها در پشت سرشان مضرتر باشد.» (مجموعهٔ ورام، ج۱، ص۶۵) و نیز روایت است که حضرت یک بار بیرون آمدند و عده‌ای پشت سر آن حضرت پیاده حرکت می‌کردند. حضرت فرمودند: إِنَّ خَفقَ النِّعَالِ خَلفَ أَعْقَابِ الرِّجالِ مَفسَدَةُ قُلوبِ النَّوْكَى. «شنیده شدن صدای کفشها پشت سر مردان موجب فاسد شدن قلبهای کسانی می‌شود که از نعمت عقل بی‌بهره‌اند.» (بحارالأنوار، ج۴۱، ص۵۵؛ و مشکوةالأنوار، ص۲۰۸) ۳. حقیر شنیدم که به برخی از رفقا فرموده بودند که: وقتی برای زیارت به حرم مشرف می‌شوید اگر از زیارت فارغ شدید و هنوز وقت باقی بود، کناری بنشینید و گنبد را تماشا کنید. و می‌فرمودند: نظر به گنبد حضرت موجب ریزش گناهان است. ۴. در مواقعی که از سفری به مشهد بازمی‌گشتند و به زیارت مشرف می‌شدند و ازدحام جمعیت نبود، مقید بودند که حتماً عتبه را ببوسند. ۵. در کتاب شریف روح مجرد می‌فرمایند: «قاعدهٔ حضرت آقا این بود که... » و سپس بحثی مستوفی در باب استحباب طواف در مراقد شریفه مطرح فرموده‌اند. (روح مجرد، ص ۱۹۶ تا ۲۰۴) البته حضرت آقای حداد و والد معظم در زیارت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام مقید بودند که در هنگام طواف از پایین پای حضرت که قسمت دفن شهدای کربلا است عبور نکنند و برای طواف مسیری را با فاصلهٔ چندین متر از قبر در ناحیهٔ پایین پا انتخاب می‌کردند، ولی در زیارت دیگر ائمه علیه‌السلام دور خود ضریح طواف می‌نمودند. 🆔 @allame_tehrani
🕌 برکات و کرامات مشهد امام رضا علیه‌السلام برکات و کرامات مشهد امام رضا علیه‌السلام پیوسته متصل است. امّا قضاء حوائج‌ مردم‌ از حضرت‌ امام‌ رضا علیه‌السّلام‌ از اندازه‌ و حساب‌ بیرون‌ است‌. حقیر بعضی‌ از ارامنه‌ را در طهران‌ می‌شناختم‌ که‌ نذر امام‌ رضا علیه‌السّلام‌ می‌کردند و خودشان‌ به‌ مشهد مشرّف‌ می‌شدند و گوسفند یا قالیچه‌ و یا طلائی‌ را که‌ نذر کرده‌ بودند ادا می‌نمودند. مرحوم‌ محدّث‌ قمّی‌ می‌فرماید: ‎مولّف گوید: که‌ در کتب‌ معجزات‌ بخصوص‌ کتاب‌ «عُیون‌ أخبار الرّضا علیه‌السّلام‌» تألیف‌ شیخ‌ صدوق‌ علیه‌الرّحمة‌ کرامات‌ و معجزات‌ بسیار برای‌ روضۀ مقدّسۀ رضویّه‌ علیٰ‌مشرِّفها‌السّلام‌ ذکر شده‌ که‌ ایرادش‌ در این‌ مقام‌ مناسب‌ نیست‌، با آنکه‌ در هر زمان‌ آن‌قدر ظاهر می‌شود که‌ کسی‌ محتاج‌ به‌ نقل‌ وقایع‌ گذشته‌ نیست‌.(۱) و همچنین‌ می‌فرماید: فقیر گوید: مبادا استبعاد کنی‌ این‌ مطلب‌ را! همانا معجزات‌ و کراماتی‌ که‌ از این‌ مشاهد مشرّفه‌ بروز کرده‌ و به‌ تواتر رسیده‌، زیاده‌ از آنستکه‌ إحصا شود. (متن کامل) ✍ حضرت علامه آیت‌الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدس‌اللـه‌نـفـسـه‌الـزکـیـة) 📚 روح مجرد، ص۲۷۱ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- هدیة‌‌الزّائرین در فضیلت‌ زیارت‌ امام‌ رضا علیه‌‌السّلام‌، ص‌ ۲۸۴ و ۲۸۵ 🆔 @allame_tehrani
بـركـات‌ و كـرامـات‌ مـشـهـد امـام رضـا علیه‌السلام.pdf
1.72M
🕌 بركات‌ و كرامات‌ مشهد امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ پيوسته‌ متّصل‌ است‌ - معجزۀ حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ در شفا دادن‌ كور - به‌ خواب‌ آمدن‌ امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ در اُتريش‌ بر جوان‌ كور، و شفادادن‌ چشم‌ او را - معجزۀ حضرت‌ ثامن‌‌الحجج‌ به‌ نقل‌ آية‌الله‌ حائری قَدّس‌‌اللهُ‌سرَّه‌ - معجزۀ حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌‌السّلام‌ به‌ نقل‌ آية‌الله‌ لواسانی دامت‌‌بركاتُه‌ 📚 روح مجرد، ص۲۷۱ 🆔 @allame_tehrani
💎 وجود خود امام بزرگترین معجزهٔ الهی است ▪️مرحوم حاج سید هاشم حداد (قدس‌الله‌نفسه‌الزکیة) وجود خود أئمّه علیهم‌السّلام بزرگترین معجزه است، و افعال آنان حیاً و میتاً همه معجزه است. و انسان نباید فقط اعجاز آنان را در موارد استثنائی بجوید؛ و از یک دریچه به عظمتشان نظاره كند. كسی كه عملاً نه علماً به مقام ولایت می‌رسد و ولیّ‌خدا می‌شود و خدا ولیّ او می‌گردد، همۀ اعمالش و كردارش و صفاتش، فعل و كردار و صفات خدا می‌شود. نه اینكه او خدا می‌شود و یا خدا از خود چیزی را بریده و جدا كرده به او می‌دهد، یا آنكه از خود چیزی را نبریده و جدا ننموده ولیكن به او هم مشابه آنچه را كه خودش دارد عنایت می‌كند. اینها همه غلط است و نادرست. بلكه بواسطۀ شدت صفا و خلوصی كه بنده پیدا نموده است، از هستی مجازی و اعتباری بیرون آمده و فانی در ذات خدا شده و خداوند در او تجلی نموده است. یعنی وجودش و سرّش و واقعیتش آینۀ محض و مرآت تمام و كمال جمال و جلال ذات احدیت گشته و خدانما شده است. ممكن‌الوجود هرچه هم ترقّی كند و بالا و بالاتر رود، محال است چیزی را از خدا اخذ نماید و به خود نسبت دهد. و اصولاً معنی ترقّی و صعود، غیرِ از دست دادن شوائب هستی، و خلوص و اخلاص در راه خداوند، و پیمودن درجات و مراتب فناء فی الله چیز دگری نمی‌باشد؛ و جز تحقّق به حقیقت معنی عبودیت محضه و سجدۀ مطلقه و خاكساری بدون قید، چیز دیگری نیست. 📚 روح مجرد، ص۲۶۱ 🆔 @allame_tehrani