🔰 #پخش_زنده_صوتی
🏴 مراسم رحلت (شهادت) جانگداز پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
📍از طریق:
«صفحهٔ نورمجرد در آپارات»
https://www.aparat.com/Nooremojarrad_com/live
⏰ زمان:
پنجشنبه ۲۸صفرالخیر، حدود ساعت ۵:۱۵ صبح
💠 مکان:
از بیت حضرت آیتالله حسینی طهرانی (مدظلهالعالی)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴 اوّل مظلوم عالم پیامبر بود
همه میگویند که امیرالمؤمنین علیهالسلام اوّل مظلوم عالم است، ولى به نظر من پیامبر صلیاللهعلیهوآله از أمیرالمؤمنین هم مظلومتر بود.
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
🔸تأسف ابن عباس از اینکه از آوردن صحیفه براى رسولالله مانع شدند
🔺مانع شدن عمر از آوردن کاغذ و دوات برای رسولالله
... بارى بر همین اساس بود که رسولالله صلىاللهعلیهوآله در معرفى و نصب علىّ بن أبیطالب اهتمام بسیار داشت، حتى در مرض موت توصیه و سفارش مىفرمود و مردم را به پیروى از آنحضرت دعوت مىفرمود، تا سرحدی که در همان ساعات آخر حیات کاغذ و قلمى خواستند تا بنویسند دربارهٔ امامت آنحضرت آنچه باید بنویسند.
ولى افسوس، و هزار افسوس، که عمر مانع شد و نگذاشت مقصود رسول خدا تحقق یابد، و گفت: مرض بر او غلبه کرده، هذیان مىگوید، کتاب خدا ما را بس است، رسول خدا با یک دنیا اندوه و غم چشم از جهان بستند؛
ابن سَعد در طبقات با اسناد خود از سعید بن جُبیر از ابن عباس روایت میکند قال: اشتکی النّبی صلّیاللّٰهعلیهوآله یوم الخمیس، فَجَعَلَ، یعنی ابن عباس، یبْکی وَ یقول: یوْمُ الْخَمیس و ما یوْمُ الْخَمیس!
اشْتَدَّ بِالنّبّی صلّیاللّٰهعلیهوآله وَجَعُهُ فقال: ائتونی بِدَواةٍ وَ صَحیفَةٍ اکتُبْ لَکمْ کتاباً لاتَضِلّوا بَعْدَهُ أبَداً،
قالَ: فقال بَعْضُ مَنْ کانَ عِنْدَهُ: إنَّ نَبِیَّاللّٰهِ لَیهْجُرُ!
قال: فقیل لَهُ: ألا نَأتیک بِما طَلَبْتَ؟
قال: أوَ بَعْدَ ماذا؟ قال: فَلَمْ یدْعُ بِهِ (1)
ابن عباس مىگوید: در روز پنجشنبه رسول خدا صلّىاللهعلیهوآله از مرض متألم و ناراحت بودند، ابن عباس گریه مىکرد و مىگفت: روز پنجشنبه و نمىدانید در روز پنجشنبه چه خبر بود، درد و مرض پیغمبر شدت کرد و فرمود: یک دوات و صفحهاى بیاورید، تا براى شما مطلبى را بنویسم که پس از آن هیچگاه گمراه نشوید.
ابن عباس گوید: بعض افراد مجلس گفت: پیغمبر خدا هذیان مىگوید.
ابن عباس گوید: و پس از آن برسول خدا گفته شد: آیا بیاوریم آنچه را میخواستى؟ فرمود: آیا بعد از این حادثهٔ واقع شده؟ و رسول خدا دیگر طلب ننمود.
و با سند دیگر از سعید بن جعفر روایت مىکند که ابن عباس گفت: یوم الخمیس و ما یوم الخمیس!
قال: اشْتَدَّ بِرَسولِاللّٰه صلّیاللّٰهعلیهوآله وَجَعُهُ فی ذلِک الْیوْم فَقالَ: ائْتونی بِدَواةٍ وَ صَحیفةٍ اکتُبْ لَکمْ کتاباً لاتَضِلّوا بَعْدَهُ أبَداً، فَتَنازَعوا و لاینْبَغی عِنْدَ النّبی التَّنازُعُ.
فقالوا: ما شَاْنُهُ، أَهَجَرَ؟ اسْتَفْهَموه! فَذَهَبوا یُعیدونَ عَلَیهِ فقال: دَعونی فَالَّذی أنَا فیه خَیرٌ مَمّا تَدْعونَنی إلَیهِ الحدیث.(2)
ابن عباس مىگوید: روز پنجشنبه و نمىدانید روز پنجشنبه چه روزى بود. کسالت رسول خدا صلىاللهعلیهوآله شدّت کرد و فرمود: دوات و صفحهاى بیاورید تا براى شما مکتوبى را بنویسم که پس از آن هیچگاه گمراه نشوید، و در حالی که در نزد پیغمبر خدا دعوى و تنازع جایز نیست نزاع کردند و گفتند: حالش چگونه است؟ آیا هذیان مىگوید؟ از او سؤال کنید!
رفتند بار دیگر از رسول خدا بپرسند که چه مىخواهد، فرمود: واگذارید مرا، آنچه من الان در آن هستم بهتر است از آنچه شما مرا به آن مىخوانید.
و با سند دیگر از جابر بن عبدالله انصارى روایت کند که: لمّا کانَ فی مَرَضِ رَسولاللّٰه صلّیاللّٰهعلیهوآله الذی تَوَفّی فیهِ، دَعا بِصحیفَةٍ لِیکتُبَ فیها لِأمّتِهِ کتاباً لایُضِلُّونَ وَ لایُضَلُّونَ،
قال: فَکانَ فی الْبَیت لغطٌ وَ کلامٌ وَ تَکلَّمَ عُمَرُ بن الخَطّابِ قال: فَرَفَضَهُ النَّبِیُّ.
جابر بن عبدالله انصارى مىگوید: رسول خدا صلىاللهعلیهوآله در مرض موت خود صفحهاى خواستند، تا در آن نامهاى براى امت خود بنویسند، که بر اثر آن امت گمراه نکنند، و گمراه نشوند.
جابر گوید: در اطاق رسول خدا در اثر این درخواست پیغمبر سخنانى رفت، و صدا بلند شد، و عمر بن خطاب تکلّم نمود، و پیغمبر او را طرد فرمود.
▪️ادامـــه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- طبقات ابن سعد، ج2، ص242، چاپ بيروت 1376 هـ.ق.
2- طبقات ابن سعد، ج2، ص244.
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
و با سند دیگر از عمر بن خطاب روایت مىکند: قال: کنّا عِنْدَ النَّبِیِّ وَ بَینَنا وَ بَینَ النِّساء حِجابٌ، فَقالَ رَسولُاللّٰهِ صلّیاللّٰهعلیهوآله: اغْسِلونی بِسَبْعِ قِرَبٍ، وَ أْتونی بِصَحیفَةٍ وَ دَواةٍ، اکتُبْ لَکمْ کتاباً لَنْتَضِلّوا بَعْدَهُ أبَداً!
فقالِ النِّسْوَةُ: ائْتوا رَسولَاللّٰهِ صلّیاللّٰهعلیهوآله بِحاجَتِهِ.
قال عمر: فَقُلْتُ: اسْکتْنَ فَإنَّکنَّ صَواحِبُهُ، إذا مَرِضَ عَصَرْتُنَّ أَعْینَکنَّ وَ إذا صَحَّ اخَذْتُنَّ بِعُنُقِهِ!
فقالَ: رَسولُاللّٰه صلّیاللّٰهعلیهوآله: هُنَّ خَیرٌ مِنْکمْ.(3)
عمر بن خطاب گوید: ما در محضر پیغمبر خدا بودیم و بین ما و جماعت زنان پرده و حجابى بود، رسول خدا صلىاللهعلیهوآله فرمود: مرا با هفت مشک آب غسل دهید، و یک صفحه و دوات بیاورید تا براى شما مکتوبى بنویسم که بعد از آن هیچگاه گمراه نشوید!
زنان گفتند: آنچه را که رسول خدا طلب کرده است برایش بیاورید.
عمر مىگوید: من گفتم: اى زنان ساکت باشید! چون شما همبستران او هستید، چون مریض گردد چشمان خود را به اشک میفشرید و چون صحت یابد بگردن او دست میآویزید!
رسول خدا صلّىاللهعلیهوآله فرمود: این زنان بهتر از شما هستند.
و با سند دیگر از عباس روایت میکند، قال: لَمّا حضرت رسولاللّٰه صلّیاللّٰهعلیهوآله الْوَفاةُ، وَ فِی الْبَیتِ رِجالٌ فیهِمْ عمر بن الخطاب
فقالَ رسولُاللّٰهِ صلّیاللّٰهعلیهوآله: هَلُّمَ اکتُبُ لَکمْ کتاباً لَنْتَضِلّوا بَعْدَهُ!
فَقال عمر: إنَّ رَسولَاللّٰهَ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ، وَ عِنْدَکمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنا کتابُاللّٰهِ؛ فَاخْتَلَفَ أهْلُالْبَیت وَ اخْتَصَموا، فَمِنْهُمْ مَنْ یقولُ: قَرِّبوا یَکتُبْ لَکمْ رَسولُاللّٰه صلّیاللّٰهعلیهوآله، وَ مِنْهُمْ مَنْ یقولُ: ما قالُ عُمَرُ؛
فَلَمّا کَثُرَ اللَّغْطُ وَ الاِخْتِلافُ وَ غمّوا رَسولَاللّٰهِ صلّیاللّٰهعلیهوآله.
فقالَ: قُوموا عَنّی! فَقالَ عُبَیدُاللّٰهِ بْنِ عَبْدِاللّٰهِ فَکانَ ابْنُ عبّاس یقولُ: الرَّزِیةِ کلُّ الرَّزِیةِ ما حالَ بَینَ رَسولِاللّٰه صلّیاللّٰهعلیهوآله وَ بَینَ أنْ یَکتُبَ لَهُمْ ذلِک الْکتابَ مِنْ اخْتِلافِهِمْ وَ لَغْطِهِم(4)
ابن عباس گوید: چون وفات رسول خدا صلّیاللّٰهعلیهوآله نزدیک شد، و در اطاق آنحضرت جماعتی از جمله عمر بن خطاب حاضر بودند، رسول خدا فرمود: بیاورید (یا نزدیک من بیائید) تا من برای شما چیزی بنویسم که پس از آن ابداً گمراه نگردید.
عمر گفت: درد بیماری بر رسول خدا غلبه کرده و او را بیخویشتن نموده (و بدون تأمّل و تفکر و اختیار سخن میگوید) کتاب خدا برای ما بس است؛ در بین اهل خانه اختلاف افتاد، و نزاع و مخاصمه در گرفت، بعضی از اهل خانه گفتند: برای رسول خدا حاضر سازید آنچه را که میخواهد، تا برای شما بنویسد، و بعضی دگر طرفداری از عمر کرده، و همان سخن او را گفتند؛ چون اختلاف شدید شد و صداها بلند شد و رسولاللّٰه را به غمّ و اندوه فرو بردند فرمود: از نزد من برخیزید، و بروید!
عبیدالله بن عبدالله بن عباس گوید: پدرم عبدالله بن عباس پیوسته میگفت: مصیبت، مصیبت بزرگ همان بود که میان رسول خدا و نوشتهاش فاصله انداختند، و نگذاردند که آن مکتوبی را که در نظر داشت بنویسد، و بهعلّت اختلاف و بلند کردن صدا در مجلس آنحضرت مانع از این مهم شدند.
📚 امامشناسی، ج۱، ص۲۶۹-۲۷۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3- طبقات ابن سعد، ج2، ص244.
4- طبقات ابن سعد، ج1، ص244.
🆔 @allame_tehrani
ساعات و لحظات آخر حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله (۱).pdf
3.28M
🏴 ساعات و لحظات آخر حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله (۱)
🔹لحظات آخر عمر رسول خدا و وصيت به فاطمه علیهاالسلام
🔹اشعار أبیطالب در مدح رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)
🔹اشعار أبیطالب در حمايت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)
🔹امر رسول خدا به سد ابواب و آوردن كاغذ و قلم برای نوشتن وصيت
🔹حزن و اندوه فاطمه عليهاالسلام در رحلت پدر
🔹بيان علامه سيد شرفالدين در فضيلت حضرت زهرا علیهاالسلام (پاورقی)
🔹اهميت مقام ولايت و جانشينی رسول خدا
📚 امامشناسی، ج۱۳، ص۹۹-۱۱۵
🆔 @allame_tehrani
ساعات و لحظات آخر حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله (۲).pdf
2.75M
🏴 ساعات و لحظات آخر حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله (۲)
🔹امر رسول خدا به خروج وجوه مهاجرين و انصار با لشگر اسامه
🔹خطبهٔ رسول خدا در تمسک به ثقلين
🔹استغفار رسول خدا برای مردگان بقيع و اخبار از روی آوردن فتنهها
🔹خطبهٔ ديگر از آن حضرت در آخرين روزهای عمر خود
🔹ایستادن پیامبر بعنوان امام جماعت و عدم اجازه به ابوبکر و عمر
🔹امر رسول خدا به آوردن قلم و دوات برای نوشتن وصيت
🔹منع عمر از آوردن قلم و دوات و نسبت ياوهگويی به پيامبر
📚 امامشناسی، ج۱۳، ص۱۱۵-۱۲۸
⬇️ ادامـــه در پست بعد ⬇️
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🏴 ساعات و لحظات آخر حیات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله (۲) 🔹امر رسول خدا به خروج وجوه مهاجرين و ا
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
علماى شيعه مىگويند: عمر مىدانست كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىخواهند كتباً وصيّت به أميرالمؤمنين علىّ بن أبیطالب و إمامان از ذرّيّهٔ او تا حضرت قائم بنمايند فلهذا از آوردن دوات و كتف جلوگيرى كرد و مجلس را بهم زد و نسبت هذيان و ياوهگوئى به رسولالله داد و به همين جهت در مدينه ماند و از خارج شدن با جيش اُسامه تخلّف كرد و صريحاً نقض سنّت رسول خدا را نموده، و به گفتار آن حضرت: إنّى تَارِكٌ فِيكُمُ الثّقَلَيْنِ: كِتَابَاللهِ وَ عِتْرَتِى أهْلَبَيْتِى نه تنها ترتيب أثر نداد، بلكه با تمام قوا خود و دستيارانش در هدم آن كوشيدند.
ما در اينجا اينک به حول الله و قوّته از معتبرترين كتب و صحاح أهلسنّت همين مطالب را مىآوريم و اثبات مىكنيم جميع اين مطالب و قضايا را خودشان ذكر كردهاند و معذلک كوركورانه و على العمياء بنا بر تعصّب جاهلى از او تبعيّت مىكنند و از آن زمان تا به حال و تا ظهور امام بحقّ حضرت مهدى ـ عجّل الله فرجه الشريف ـ ظالمانه و ستمگرانه شيعه را منكوب و مخذول و مظلوم قرار داده و مىدهند. و بنابراين إثبات إمامشناسى ما بر أساس قول إجماعى و اتّفاقى است نه بر أساس خصوص أقوال علماء شيعه و روايات و منهاج أئمّهٔ آنها عليهمالسلام.
ما در اينجا به طورى بحث خواهيم نمود كه هر عالم متتبّع از أهلسنّت را متقاعد كند و خواه ناخواه او را در سلک تشيّع و إمامت كشد. زيرا بحث اجتهادى بر اساس مبانى مسلّمهٔ خود آنها در اُصول عقائد براى آنها الزامى است.
ابنسَعْد در «طبقات» با سند خود از أبومُوَيْهِبَه غلام رسول خدا روايت مىكند كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله در وسط شب گفتند: من مأمور شدهام براى أهل بقيع استغفار كنم، بيا با هم برويم!
آن حضرت به راه افتاد، من هم با او بودم تا به بقيع آمد و براى مردگان آنجا دعا و استغفار طولانى نمود و سپس خطاب به آنها گفت: لِيَهْنِئْكُمْ مَا أصْبَحْتُمْ مِمّا أصْبَحَ فِيهِ النّاسُ فِيهِ! أقْبَلَتِ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللّيْلِ الْمُظْلِمِ يَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً، يَتْبَعُ آخِرُهَا أوّلَهَا، الآخِرَةُ شَرّ مِنَ الْاُولَى [1] ، [2]. «گوارا باد براى شما سعادت و نجاتى كه با آن از دنيا رفتهايد و به فساد و فتنهٔ امروز مردم مبتلا نشديد! فتنهها به مثابهٔ پارههاى ظلمانى شب تاريک روى آورده است بعضى به دنبال بعضى دگر، فتنهٔ آخر به دنبال و پيرو فتنهٔ أوّل است، و فتنهٔ آخر از فتنهٔ أوّل بدتر و شرّآفرينتر است.»
اين دعا و استغفار همان مطلب شيخ مفيد است، منتهى در آنجا مىگويد با علىّ بن أبیطالب به بقيع رفته و در اينجا با أبومُوَيْهبه. أصل مطلب كه إخبار از فتنههاى تاريک و ظلمانى است، در هر دو تفاوتى ندارد.
حاكم در «مستدرک» با سند خود از جماعتى از عائشه نقل مىكند كه: أوّلين وقتى كه مرض بر رسولالله عارض شد در حجرهٔ مَيْمُونَه بود. از آنجا بيرون آمد در حالى كه دستمالى بر سر بسته بود در ميان دو مرد به طورى كه پایهايش به زمين كشيده مىشد. در طرف راست او عبّاس بود و در طرف چپْ مردى دگر. عبيدالله راوى روايت گويد: ابنعبّاس به من گفت: آن مرد دگر كه در طرف چپ حضرت بود على بود.[3]
🔹تكيه دادن رسول خدا به عباس و علی عليهالسلام و ورود به حجرهٔ عائشه
و طبرى در تاريخ خود، با سند خود از عائشه روايت مىكند كه گفت: چون مرض به رسولالله رسيد و او در حجرههاى همسرانش به نوبهٔ خودشان گردش مىنمود، و در حال بدو مرض در حجرهٔ ميمونه بود، از زنان خود خواست در حجرهٔ من پرستارى شود، آنها إجازه دادند.[4] رسول خدا از آنجا در ميان دو مرد كه از أهلش بودند خارج شد، يكى فضل بن عبّاس و مردى ديگر، به طورى كه گامهايش بر روى زمين كشيده مىشد و سر خود را بسته بود، تا در حجرهٔ من داخل شد. عبيدالله راوى حديث مىگويد: من اين حديث را براى ابنعبّاس نقل كردم. گفت: مىدانى آن مرد دگر كه بود؟! گفتم: نه. گفت: او علىّ بن أبیطالب بود، وليكن عائشه قدرت ندارد نام على را به نيكى برد، در حالى كه مىتوانست بگويد ميان فضل بن عباس و علىّ بن أبیطالب.[5]
اين روايات نيز به مضمون همان روايت شيخ مفيد است ليكن در اينجا فقط عائشه بجاى زبان باز كردن به نام على كه طاقتش را نداشته است به عبارت رَجُلٌ آخَر (مردى ديگر) بيان كرده است.
▪️برای مشاهدهٔ ادامهٔ مطلب، به کتاب شریف «امامشناسی، ج۱۳، ص۱۳۱» مراجعه نمایید.
📚 امامشناسی، ج۱۳، ص۱۲۸-۱۳۰
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️پاورقی در «پست بعد»
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل» علماى شيعه مىگويند: عمر مىدانست كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىخواهند ك
▪️پاورقی «پست قبل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «الطبقات الكبرى»، ج2، ص204 در ذكر خروج رسولالله صلىاللهعليهوآله إلى البقيع و استغفاره لأهله و الشّهداء. و «تاريخ طبرى» طبع مطبعهٔ استقامت، ج2، ص432، و «مستدرک» حاكم، ج3، ص52.
2- در «تاريخ المدينة» ابن شُبّة ابوزيد عمر بن شُبّة النميرى البَصرى كه تولدش در 173 و وفاتش در 262 هجرى بوده است از طبع منشورات دارالفكر قم سنهٔ 1410 هجرى قمرى، در ج1، ص87 با سند متصل خود روايت كرده است از عبدالله بن عمرو بن العاص از أبومُوَيْهِبه كه گفت: أهَبّنى رسولالله يعنى بيدار كرد مرا رسول خدا و اين در دل شب بود و گفت: من مأمور شدهام كه براى اهلبقيع استغفار كنم. من با او به راه افتادم. چون بر بقيع مشرف شد گفت: السّلام عليكم يا أهل المقابر، لو تعلمون ما نجّاكم الله منه لَيهْن ما أصبحتم فيه مما أصبح الناس فيه. أقبلت الفتن كقطع الليل المظلم يتبع آخرُها أوّلَها. الآخَرةُ شرّ من الأولى. و سپس براى آنها طلب مغفرت نمود و سپس فرمود: اى أبومُويهبة! به من كليدهاى خزائن دنيا را دادند به طورى كه در آن جاودان بمانم و مرا بين آن و بين لقاء پروردگارم كه در دنبالش بهشت است مخيّر كردند. من به رسول خدا گفتم: پدر و مادرم به فدايت! كليد خزائن دنيا و مخلّد زيستن در آن را بگير و پس از آن بهشت را! فرمود: لا والله اى أبومُويهبة من لقاء پروردگارم را برگزيدم و پس از آن بهشت را.
3- «المستدرک على الصحيحين فى الحديث»، ج3، ص56.
4- در «طبقات» ابن سعد، ج2، ص232 گويد: در روايت ابن شهاب است كه گويد: فاطمهٔ زهراء سلاماللهعليها به زنان رسول خدا گفت: در خانههاى زنها گرديدن براى رسول خدا مشقّت دارد، و از آنها إذن گرفت تا از حجرهٔ ميمونه در حجرهٔ عائشه بيايد.
5- «تاريخ طبرى» طبع مطبعهٔ استقامت، ج2، ص433 و نظير اين روايت را ابن سعد در «طبقات» ج2، ص231 و ص232 آورده است. و ابن هشام در «سيره» طبع چهارم بيروت، ج1، ص298.
🆔 @allame_tehrani
کیفیت نزول وحی به رسولالله بهبیان علامه طباطبایی.pdf
1.31M
💫 کیفیت نزول وحی به رسولالله صلیاللهعلیهوآله بهبیان علامه طباطبایی
🔹كیفیت نزول وحى به رسولالله صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم
🔹اختلاف درجات و مراتب وحى بحسب حالات و وضعیات مختلف بوده است
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 «مهر تابان»، ص305
🆔 @allame_tehrani
لزوم اسوه قرار دادن رسولالله و احیای سنتهای اسلامی.pdf
1.64M
🔴 لزوم اسوه قرار دادن رسولالله و احیای سنّتهای اسلامی
▪️حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🗓 تاریخ: 1414/08/16
(نیمهٔ شعبانالمعظّم سنهٔ ۱۴۱۴ هـ.ق.)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹لزوم تبعیت از سنت رسول خدا در تمام شئون ظاهری و باطنی
🔹توطئهٔ دشمنان اسلام بعد از سقوط عثمانی
🔹وزیر خارجه انگلستان: «باید قرآن را از میان مسلمین کنار زد!»
🔹حمله به قانون اسلام و قرآن توسّط فراماسونرهایی از ایران
🔹در زمان رضاشاه فقط چهارده نفر عمامه داشتند
🔹حربۀ ملّیت و ملّیگرایی برای مقابله با قرآن و اسلام
🔹از بین رفتن جامع الأزهر به دست فراماسونرهای مصر
🔹مقصود از وحدت حوزه و دانشگاه
🔹علاّمه طباطبائی و آیةالله بروجردی طالب حقیقی علم هستند
🔹لزوم حفظ لباس طلاب
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸فقیرترین انسان!
💬 داستان درخواست پیرزن از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)
🎙حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
🆔 @allame_tehrani
💬 روایتی از روزهای آخر حیات پیامبر اکرم
[داستان مرد عرب و شلّاق زدن به سینهٔ حضرت]
🔹دیگر چه کسی برای فقرا و مساکین و ابنسبیل پناه باشد
[پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)] در سال آخر روی منبر آمدند و فرمودند: «هر کس از من طلبی دارد طلب کند، یا اگر حق قصاص دارد جبران نماید.»
« ... ثُمَّ قالَ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم: «یا بِلالُ، هَلُمَّ عَلَیَّ بِالنّاسِ!» فاجتَمَعَ النّاسُ... إلخ.»(1)
« ... سپس رسول خدا فرمود: «ای بلال، مردم را به نزد من بطلب تا در مسجد جمع شوند!»
چون مردم جمع شدند، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در حالی که عمامه بر سر بسته و بر کمان خود تکیه زده بود از منزل بیرون آمد، تا آنکه وارد مسجد شد و بر فراز منبر رفت و حمد و ثناى خدا را بجا آورد و سپس فرمود: «ای جماعت اصحاب من! چگونه پیغمبری برای شما بودم؟ آیا من شخصاً در میان شما جهاد نکردم؟! آیا دندانهای رباعی* من نشکست؟! آیا پیشانی من بر خاک نیامد؟! آیا خون بر صورت من روان نشد تا آنکه محاسن مرا فراگرفت؟! آیا با جهال قوم خود، متحمل شدّت و مشقت نشدم؟! آیا سنگ مجاعه بر شکم خویش نبستم؟!»
اصحاب گفتند: بلی یا رسولالله! به تحقیق که تو برای خدا صابر و متحمل و شکیبا بودی و از وقوع در فتنههای منکر و منهیّۀ خداوند نهی میفرمودی؛ پس خدا تو را از جانب ما بهترین جزا عنایت کند!
فرمود: «خداوند به شما هم جزای خیر دهد!»
آنگاه فرمود: «پروردگار من ـ عزّوجلّ ـ حکم کرده و سوگند یاد فرموده که از ظلم هیچ ظالمی نگذرد؛ پس شما را به خدا سوگند میدهم که هر کس از شما مظلمهای بر عهدهٔ محمّد دارد، البته برخیزد و از او قصاص کند که قصاص در دار دنیا نزد من محبوبتر است از قصاص در آخرت در برابر گروه ملائکه و انبیاء!»
مردی از آخر مردم که او را سوادة بن قیس میگفتند برخاست و عرض کرد: پدرم و مادرم فدایت شود اى رسول خدا! در هنگامی که از طائف بازمیگشتی من به استقبال تو آمدم، در حالی که سوار ناقهٔ عضباء بودی و قضیبِ ممشوق (چوبدستی باریک و بلند) خود را در دست داشتی؛ چون آن را بلند کردی که بر راحلهٔ خود بزنی بر شکم من خورد و من نمیدانم که از روی عمد و غرض بود یا از روی خطا!
فرمود: «معاذ الله، به خدا پناه میبرم که به عمد کرده باشم!» سپس فرمود: «ای بلال، برخیز و به منزل فاطمه برو و همان قضیب ممشوق را بیاور!»
چون بلال از مسجد بیرون آمد، در کوچههای مدینه فریاد میزد: ای جماعت مردم! کیست که پیش از فرارسیدن روز قیامت نفس خود را در معرض قصاص قرار دهد؟! پس این محمد صلیاللهعلیهوآله است که پیش از روز قیامت خویشتن را در معرض قصاص درآورده است!
بلال درب خانهٔ فاطمه سلاماللهعلیها را کوبید و گفت: ای فاطمه! برخیز که پدرت قضیب ممشوق خود را میخواهد!
در این حال فاطمه علیهاالسلام بدو روی آورد در حالی که میگفت: «ای بلال، پدرم با قضیب میخواهد چه کند؛ امروز روز (کار داشتن با) قضیب نیست؟!»
بلال گفت: مگر نمیدانی که پدرت بر منبر برآمده و اهل دین و دنیا را وداع میکند؟!
چون فاطمه علیهاالسلام سخن وداع شنید، فریاد برآورد و گفت: «اى غم و اندوه کجایید بیایید ببینید چه غم و اندوهى بر پدر من وارد شده! دیگر چه کسی برای فقراء و مساکین و ابنسبیل (پناه و سرپرست) باشد، ای حبیب خدا و ای محبوب دلها!» پس فاطمه علیهاالسلام قضیب را به بلال داد و بلال از منزل بیرون آمد تا آن را خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رساند.
رسول خدا فرمود: «این شیخ (پیرمرد) کجاست؟»
شیخ گفت: این منم یا رسولالله، پدر و مادرم فدایت گردد!
فرمود: «بیا و از من قصاص کن تا راضی شوی.»
شیخ گفت: شکم خود را برای من برهنه کن، یا رسولالله!
چون رسول خدا شکم گشود، شیخ گفت: پدر و مادرم فدای تو باد، ای رسول خدا! آیا به من اذن میدهی دو لب خود را بر شکم مبارک تو گذارم؟
رسول خدا به او اذن دادند؛ پس عرضه داشت: پناه میبرم به موضع قصاص از شکم رسول خدا، از آتش روز آتش.
رسول خدا فرمود: «ای سوادة بن قیس! آیا عفو میکنی یا قصاص مینمایی؟»
عرض کرد: بلکه عفو کردم یا رسولالله!
رسول خدا فرمود: «بار خداوندا، از سوادة بن قیس بگذر چنانچه از پیغمبرت درگذشت!»
📚 مطلعأنوار، ج۱۲، ص۲۱۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالأنوار، ج۲۲، ص۵۰۷؛ أمالی صدوق، ص۶۳۴.
* امامشناسی، ج۱، ص۵۴، تعلیقهٔ ۱: «چهار دندان از جلوی دهان را ثنایا گویند (دو از بالا و دو از زیر) و چهار دندان متصلٌبه را رباعیّات گویند (دو از بالا و دو از زیر).»
🆔 @allame_tehrani
🏴 عظمت مصیبت شهادت پیامبر اکرم
▪️امام علی علیهالسلام هنگامى كه مىخواست رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به خاک بسپارد در كنار قبر آن حضرت چنين فرمود:
إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ.
صبر و شكيبايى زيباست ولى نه دربارهٔ تو و جزع و بىتابى زشت است اما نه بر فراق تو. مصيبت وفات تو بسيار سنگين و هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچک و حقير است.
📚 نهجالبلاغه، حکمت 292
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 زيارت پیامبر اکرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم)
🎙اباذر حلواجی
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ اللّٰهِ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّٰهِ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خاتَمَ النَّبِيِّينَ،
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ الرِّسالَةَ،
وَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ، وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ،
وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ،
وَ عَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً حَتَّىٰ أَتاكَ الْيَقِينُ، فَصَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ وَ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
📚 مفاتیحالجنان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📜 زیارت پیامبر اکرم از راه دور:👇
🌐 https://erfan.ir/m198
📜 سلام و صلوات بر پیامبر اکرم:👇
eitaa.com/allame_tehrani/2962
🆔 @allame_tehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 روضهٔ جانسوز وفات پیامبر اکرم
🎙حاج منصور ارضی
🆔 @allame_tehrani
مداحی_آنلاین_دل_فاطمه_غوغاست_محمود.mp3
3.92M
▪️دل فاطمه غوغاست
▪️چشای علی دریاست
🎙حاج محمود کریمی
🆔 @allame_tehrani
روایتی از امام کاظم دربارهٔ گفتار رسول خدا در آخرین منبر.pdf
882K
💬 روایتی از امام کاظم دربارهٔ گفتار رسولخدا در آخرین منبر
✍ حضرت علامه آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی (قـدساللـهنـفـسـهالـزکـیـة)
📚 امامشناسی، ج۱۳، ۳۸۰-۳۸۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️برای کسب اطلاعات بیشتر، به صفحات قبل و بعد این مطلب مراجعه کنید.
🆔 @allame_tehrani
💫 واسطهٔ فیض
▪️علامه طباطبایی (قدس سره):
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمهٔ هدی علیهمالسلام واسطهٔ فیض هستند، هرگونه فیض وجودی از مجرای ایشان به دیگران میرسد.
📚 سیر و سلوک سبز، ص۱۷۶
🔹ولایت
🔹فیض أقدس
🔹فیض مقدس
🆔 @allame_tehrani
🔮 معجزه
وجود رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم و حرکات و سکنات و منطق و سکوت آن حضرت معجزه بوده است.
📚 معادشناسی، ج۵، ص۳۰۹
🆔 @allame_tehrani
🔹تبعیت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)
▪️علامه طباطبائی (رضواناللهعلیه):
تبعیت از پیامبر صلیاللهعلیهوآله با محبت خدا متلازمند؛ یعنی هرکه از پیامبر تبعیت کند، خدا او را دوست دارد، و خدا هیچ بندهای را دوست ندارد مگر در صورتی که پیرو پیامبرش باشد.
📚 تفسیر «المیزان»، ج۵ ص۳۸۴
🆔 @allame_tehrani
🔹اطاعت از خدا و رسول و اتحاد معنوی با محرمان حریم انس
... لازمهٔ اطاعت خدا و رسول، يک نوع اتحاد معنوى و روحى است كه با خاصان درگاه و محرمان حريم انس و حرم امان او حاصل مىشود. چون روح اطاعت، تسليم در مقابل مطاع است، و به هر درجه كه اطاعت قوىتر شود اندكاک مطيع در حقيقت مطاع بيشتر، و تا به حدى كه اگر درجهٔ اطاعت به اندازهاى بالا رود كه مطيع ابداً از خود رأى و ارادهاى نداشته باشد، بلكه حقّاً اراده و رأى مطاع در وجود او حاكم و مستولى شود، در اين صورت بدون شک به علت فناء در ذات مطاع، معيت و اتحاد روحى با افرادى كه در اين مسير با او همقدم بوده و به اين درجه فائز شدهاند پيدا خواهد نمود. زيرا از تأخر و تقدم زمانى عالم ماده كه از لوازم ماده است اگر صرفنظر شود، در سير روحى و معنوى بين سابقين و لاحقين تقدم و تأخرى نيست. همه با يكديگر در عالم فوق زمان كه عالم عبور از ملكات طبع و غرائز است و بالأخره عبور از شوائب ربوبيت و وصول به مقام رفيع عبوديت مطلقه، مشترک، و رفيق سفر و يار و همراه خواهند بود، و بنابراين در مقصد نيز كه مقام لقاى حضرت احديت است با هم بوده و بين ارواح آنان يک نوع معيت روحى و خلوص و صميميت فطرى و يک نوع اتحاد حقيقى پيدا خواهد گشت. و لذا آن صفات و خصوصيات و اخلاق و آداب كه در بعضى مشهود است در بعض دگر نيز مشهود و معلوم مىگردد.
📚 امامشناسی، ج۳، ص۸۳
🔹عبودیت
🆔 @allame_tehrani
🔰تفسير آيهٔ أولىالأمر
🔹منظور از اطاعت از رسول خدا چيست؟
قال الله الحكيم فی كتابه الكريم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً.[1]
در اين آيهٔ مباركه خداوند خطاب به مؤمنين نموده و به طور اطلاق اطاعت خدا و رسول خدا و أولىالأمر را بر آنها واجب شمرده است، و چون أولوالأمر يعنى صاحبان امر و دارندگان اين منصب اطاعتشان بدون هيچ شرط و قيدى در رديف اطاعت رسول خدا لازم شمرده شده است، بايد ديد كه آنها چه كسانند؟ براى توضيح اين منظور و به دست آوردن اين مقصود بايد آيهٔ مباركه را تفسير نمود.
در اين آيه اطاعت خداوند و اطاعت رسول خدا و اطاعت أولوالأمر واجب شده است. منظور از اطاعت آنها چيست و در كدام مورد و مصداق بايد از آنها اطاعت نمود؟
آيا اطاعت خدا عين اطاعت رسول خدا نيست؟ آيا به وسيلهٔ ديگرى غير از راه رسول خدا خداوند بر ما امر و نهيى دارد و بايد بدانها گوش فرا داشت؟ مسلم است كه اطاعت خدا همان اطاعت از رسول خدا است و راه معرفى احكام و قوانين خدا، همان شخص رسولالله است، بنابراين چرا دو اطاعت لازم شمرده شده يكى اطاعت خدا و ديگر اطاعت رسول خدا؟
در اطاعت خدا منظور پيروى از احكامى است كه به عنوان وحى بر قلب آن حضرت نازل شده و مورد حكم و خطاب تمام مؤمنين هستند. قرآن كريم كلام خدا و وحى حضرت احديت است براى جميع مردم. بنابراين اطاعت از خدا يعنى اطاعت از كلام خدا كه همان قرآن كريم است. و اما اطاعت از رسول خدا به دو قسمت تقسيم مىشود:
1⃣ اول: اطاعت در آنچه كه خداوند براى تشريع احكام و تفصيل آنها از غير كتاب به آن حضرت وحى نموده است. چون معلوم است كه احكامى را كه كتاب خدا بيان مىكند همانا اصول احكام و موضوعات شرعيه است مثلاً دربارهٔ نماز و روزه و حج و جهاد و زكات و نكاح و قوانين معاملات و ساير عبادات و احكام، كلام خدا از اجمال تجاوز نمىكند و اما كيفيت نماز و روزه و حج و ساير موضوعات را بايد از رسولالله آموخت، همان طور كه فرمود: صَلُّوا کَما رَأیْتُمُونى أُصَلِّى، نماز را خدا واجب كرده ولى ببينيد چگونه من نماز مىخوانم، از نقطه نظر شرائط و مقدمات و افعال و اقوالى كه در نماز لازم است طبق نماز من شما هم نماز بخوانيد. خصوصيات اين موضوعات بطور تمام و كمال در قرآن كريم بيان نشده و فقط اصول عبادات و معاملات و احكام بيان شده است. تفصيلات آنها را بايد از رسولالله آموخت.
نفس رسول خدا مانند يک ذرهبين بسيار قوى آن مجملاتى را كه خدا در كتاب وحى نموده است بزرگ و روشن و واضح نموده، شرائط و اجزاء هر عبادت را با كيفيت مخصوص آشكار مىنمايد. آيات قرآن به صورت اجمال بر پيغمبر نازل شده و در نفس آن حضرت منعكس گرديده ليكن آن نفس قدسيه حدود و ثغور و تأويل و تفسير و شأن نزول و ساير خصوصيات كتاب خدا را روشن و آشكارا نموده، به طور تفصيل به خارج منعكس مىكند،
وَ أنْزَلْنَا إلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاس مَا نُزِّلَ إلَیْهِمْ.[2]
«ما كتاب را به صورت وحى بر تو فرستاديم براى آن كه آنچه را به سوى مردم فرستاده شده و احكامى را كه براى آنان نازل شده است براى آنان روشن و واضح كنى»، احكام را تفصيل دهى، مراد از آيات را بيان كنى.
و به عبارت ديگر مىتوان گفت كه بيان خصوصيات مسائل و احكام نيز وحيى است كه توسط جبرائيل به غير عنوان قرآن و كتاب خدا بر آن حضرت نازل شده است و معلوم است كه بيان رسول خدا در اين خصوصيات و تفصيلات جنبهٔ تشريع را دارد[3].
▪️ادامـــه دارد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سورهٔ نساء (4) - آيهٔ 59.
2- سورهٔ نحل (16) - آيهٔ 44.
3- شاهد بر این معنى روایتى است که در «شواهد التنزیل»، ج1، ص149 با سلسله سند متصّل خود از مجاهد روایت کرده است که: عن مجاهد فى قوله تعالى: ﴿يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾ یعنى الذین صدقوا بالتوحید، ﴿أَطِيعُوا اللّٰهَ﴾ یعنى فى فرائضه ﴿وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ﴾ یعنى فى سنته ﴿وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكمْ﴾ قال نزلت فى امیرالمؤمنین حین خلفه رسولاللّٰه بالمدینة.
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
2⃣ دوم: اطاعت رسول خدا در آراء شخصيه و اوامر نفسيه راجع به اجتماع مردم مسلمان از آن اوامرى كه وظيفهٔ والى و حاكم براى برقرارى نظم و اجتماع امت است و در آنها عنوان تشريع حكم نيست مانند حكومت و بيان وظائف شخصيهٔ مسلمين و نصب ولاة و حكام به ولايات و فرستادن جيوش براى جهاد و نصب قضاة و ائمهٔ جماعت براى رسيدگى به امور اجتماعى و رفع مرافعات و امور دينى مؤمنين.
قال الله تعالى:
إنّا أنْزَلْنَا إلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النّاس بِما أریٰکَ الله.[4]
«ما قرآن را بر تو فرستاديم براى آنكه در بين مردم به آنچه خدا به تو نشان داده حكم دهى».
و البته اين حكم در امور شخصيه طبق قوانين قضاء مىباشد. و نيز در تصميمات رسول خدا در مهمات از امور مانند تجهيز جيوش و نصب امراى لشكر و ارسال آنها براى جهاد به نقاط دوردست و معاهده با اقوام خارج از اسلام طبق مصالحى كه خود آن حضرت تشخيص مىدادهاند، تمام مسلمين بايد بدون قيد و شرط مطيع و منقاد آن حضرت باشند گرچه خداوند در مهمات امور آن حضرت را امر به مشورت با مؤمنين نموده است وَ شاوِرْهُمْ فِى الْأمرِ [5]، لکن با جملهٔ متصل فرموده: فَإذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى الله.[6] پيغمبر با مسلمين در عزائم امور مشورت مىنمايد ولى در نتيجه، طبق اراده و تصميمى كه خود آن حضرت مىگيرد بايد رفتار كند و تمام مسلمين بايد اطاعت بنمايند.
از آنچه ذكر شد به دست آمد كه با وجود آن كه اطاعت رسول خدا در حقيقت اطاعت خدا است چون خدا اطاعت رسولالله را لازم شمرده است كما قال:
وَ ما أرْسَلْنا مِن رَسُولٍ إلّا لِیُطاعَ بِإذْنِ الله [7]، در عين حال اطاعت از خدا يک معنائى دارد و اطاعت از رسول خدا معناى ديگرى. بر مردم لازم است از خدا اطاعت كنند راجع به دستورات قرآن مجيد، و از رسول خدا راجع به آنچه كه در خصوصيات احكام آن حضرت بيان مىكند و عنوان تشريع دارد و راجع به مصالح مسلمين در آراء شخصيه و فرامين آن حضرت آنچه را كه جنبهٔ تشريع ندارد، و شايد همين جهت سر آن باشد كه خداوند با دو لفظ «أطيعوا» مؤمنين را امر به پيروى كرده است و اطاعت خدا را از اطاعت رسول خدا جدا شمرده است نه از جهت آن كه بعضى از مفسرين گفتهاند كه اين تكرار به جهت تأكيد است، چون در اينجا اگر تكرار نمىشد بهتر تأكيد را مىرسانيد از نقطه نظر اقتران اطاعت خدا و رسول خدا كه افادهٔ وحدت اطاعت را در دو مقام مىنمود.
📚 امامشناسی، ج۲، ص۱۱-۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4- سوره نساء (4) - آيهٔ 105.
5- سورهٔ آلعمران (3) - آيهٔ 159.
6- همان
7- سورهٔ نساء: (4) - آيهٔ 64.
🆔 @allame_tehrani
🔰 آثار اقتدا به سیرۀ نبوی در دنیا و آخرت
✅ تأسّى به رسولالله صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم موجب نجات است
🔹لباس مسلمین باید مثل رسول خدا باشد
📚 امامشناسى، ج9، ص 278 الی 283
🆔 @allame_tehrani
✅ تأسّى به رسولالله صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم موجب نجات است
معلوم است که تأسّى به این بزرگواران، و اقتدا به سنت این رادمردان از اولیاى خداوند متعال، چقدر براى سعادت دنیا و آخرت مفید است، و دور بودن از این نهج راستین چقدر افراد بشر را در منجلاب عفن آراء و اهواء گرفتار و غرق مىکند، که امید رهائى از آن بعید به نظر مىرسد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از شرح احوال پیامبرانى همچون حضرت موسى، و داود، و عیسى علیهمالسلام، پس از آنکه دعوت به تأسّى به رسولالله کرده بود، دوباره دعوت به تأسّى آن حضرت مىکند.
در ابتدا مىفرماید:
وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِاللهِ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم: کَافٍ لَکَ فِی الاُسْوَةِ، وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَی ذَمِّ الدُّنْیَا وَ عَیْبِهَا وَ کَثْرَةِ مَخَازِیها وَ مَساوِیها.
«و تحقیقاً در رسول خدا صلىاللهعلیهوآله حقیقت و واقعیتى است که براى تو در تأسّى کردن، و اقتدا کردن به او کفایت مىکند، و راهنماى توست براى مذمت دنیا و عیب آن، و بسیارى از مواردى که دنیا انسان را خوار و زشت و بى مقدار و پست مىسازد، و بد و کریه و خراب و فاسد مىکند.»
و پس از شرح مقدارى از منهاج رسولالله مىفرماید:
فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الأطْیَبِ الأطْهَرِ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم: فَإنَّ فِیهِ اُسْوَةً لِمَنْ تَأسَّی وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّی، وَ أحَبُّ الْعِبَادِ إلَی اللهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لأَثَرِهِ.
«پس تو اى مرد مسلمان تأسّى کن به پیغمبر خودت، که از همهٔ پیامبران پاکتر و پاکیزهتر، طیب و طاهرتر است -که درود باد بر او و بر آل او- زیرا که در او الگو و نشانه و مادهٔ تأسّى و پیروى است براى کسى که اقتدا کند و تأسّى نماید، و نشانه و علامت صحیح انتساب است براى کسى که بخواهد خود را به او نسبت دهد.»
و باز پس از شرح مقدارى از حالات و روش رسول خدا در خضوع و خشوع و تواضع و اعراض از دنیا و زینتهاى آن که حتى از دل و چشم خود دور کرده بود، و دوست نداشت که ذکرى و یادى از دنیا کند مىفرماید:
وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِاللهِ صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم مَا یَدُلُّکَ عَلَی مَسَاوِی الدُّنْیَا وَ عُیُوبِهَا، إذْ جَاعَ مَعَ خَاصَّتِهِ وَ زُوِیَتْ عَنْهُ زَخَارِفُهَا مَعَ عَظِیمِ زُلْفَتِهِ، فَلْیَنْظُرْ نَاظِرٌ بِعَقْلِهِ ءَاَکْرَمَ اللهُ بِذَلِکَ مُحَمَّداً أمْ أهَانَهُ؟!
فَإنْ قَالَ: أهَانَهُ فَقَدْ کَذَبَ وَ الْعَظِیمِ، وَ إنْ قَالَ: أکْرَمَهُ فَلْیَعْلَمْ أنَّ اللهَ قَدْ أهَانَ غَیْرَهُ حَیْثُ بَسَطَ الدُّنْیَا لَهُ، وَ زَوَاهَا عَنْ أقْرَبِ النَّاسِ مِنْهُ.
فَتَأسَّی مُتَأَسٍّ بِنَبِیِّهِ، وَ اقْتَصَّ أثَرَهُ، وَ وَلَجَ مَوْلِجَهُ، وَ إلَّا فَلَا یَأْمَنِ الْهَلَکَةَ، فَإنَّ اللهَ جَعَلَ مُحَمَّداً صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم عَلَماً لِلسَّاعَةِ، وَ مُبَشِّراً بِالْجَنَّةِ وَ مُنْذِراً بِالْعُقُوبَةِ.[1]
«و تحقیقاً در رسول خدا صلىاللهعلیهوآله چیزى است که راهنماى توست بر بدىهاى دنیا، و عیوب و زشتىهاى دنیا، زیرا که با آن خصوصیتى که داشت در نزد خداوند متعال، معذلک در دنیا گرسنه ماند، و با وجود آن منزلت و تقرب عظیمى که داشت، زینتها و زخارف دنیا از او دور شد، و به کنار رفت. حالا بر شخص بصیر و متدبر است که با عقلش بسنجد، و با درایتش تأمل و تفکر کند که: آیا خداوند با اینگونه معاملهاى که با محمد نمود، آیا مىخواست او را گرامى بدارد، و یا آنکه او را اهانت کند؟
اگر بگوید: خداوند دوست داشت محمد را اهانت کند، و پست و خوار به شمار آورد، سوگند به خداوند بزرگ که دروغ گفته است. و اگر بگوید: خداوند دوست داشت او را مکرم و محترم و معزز و گرامى دارد، پس باید بداند که خداوند غیر محمد را که دنیا را بر او گسترش داده است، اهانت کرده و خوار شمرده است، آن دنیائى را که از نزدیکترین و مقربترین افراد به سوى خود، بر کنار زده است.
و بنابراین باید شخص پیروى کننده، و تأسّى نماینده، به پیامبر خودش اقتدا کند و تأسّى نماید و دنبالهرو راه و خط مشى او باشد، و هر جا که او رفته است و داخل شده است، برود و داخل شود، و گرنه از خطر هلاکت روحى و معنوى مصون نخواهد بود، زیرا که خداوند محمد را امام و پیشوا و رئیس و رهبر و رایت و نشانهٔ قیام قیامت قرار داده است، و بشارتدهندهٔ بهشت، و ترساننده از عقوبت شمرده است».
و در قرآن کریم داریم:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِاللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثِيراً.[2]
«و حقّاً و تحقیقاً از براى شما در رسول خدا، مادهٔ تأسّى و جهت پیروى و تبعیت است، مادهٔ تأسّى نیکوئى، براى کسى که آرزوى لقاء و دیدار خدا را داشته باشد، و روز بازپسین را، و یاد خدا را زیاد بنماید.»
📚 امامشناسى، ج9، ص278
ـــــــــــ
▪️پاورقی
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
✅ تأسّى به رسولالله صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم موجب نجات است معلوم است که تأسّى به این بزرگواران
▪️پاورقی «پست قبل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- «نهجالبلاغه»، خطبهٔ 158.و اين خطبه را تماماً در كتاب «مكارمالأخلاق» ، شيخ رضىالدين ابونصر حسن بن فضل طبرسى، كه از بزرگان و أعيان علماء شيعه است، و در قرن ششم مىزيسته است، در ابتداى كتاب آورده است، و كتاب «مكارمالأخلاق» خود را بر اين اساس پايهريزى كرده است. «مكارمالأخلاق» از كتب نفيس و حاوى مطالب مهمه مىباشد، و علماى راستين سابقين، آن را در سفر و حضر پيوسته همراه خود داشتهاند.
2- آيهٔ 21، از سورهٔ 33: أحزاب.
🆔 @allame_tehrani
🔹لباس مسلمین باید مثل رسول خدا باشد
و از آنچه گفته شد بدست مىآید که از هر جهت رسول خدا، الگو و نمونهٔ بارز و شاخص و قابل تأسّى نیکوست، چه در امور دنیوى و چه اخروى، چه ظاهرى و چه باطنى، چه فردى چه اجتماعى، چه در لباس و مسکن، و چه در غذا و خوراک، و چه در نکاح و امور زناشوئى، و چه در جنگ و صلح. و تا وقتى که مسلمین در این امور از آن شاخص حق و متحقق به حقیقت پیروى داشتند، کلاه ایشان ساده بود، و یا عمامه بر سر داشتند، و لباسشان گشاد بود، و کوتاه نیز نبود، و فراششان ساده و بدون تجمل بود، و خانه و عیالشان نیز طبق آن منهاج بود، چه زندگانىهاى گوارا و توأم با عیش هنیئ، و آرامش دل و سکینهٔ خاطر داشتند، و عمرى را با صحت و سلامت روح و عزت و اطمینان فکر و ایقان و ایمان مىگذرانیدند.
و درست از هنگامى که بواسطهٔ سیطرهٔ غرب و غلبهٔ کفار بر مسلمین، آن رسوم و آداب را از دست دادند، کلاه شاپو بر سر گذاشتند، و کراوات و زنار که صلیب و علامت مختص مسیحیان است، بر گردن آویختند، و لباسهاى خود را تنگ و کوتاه کردند، بطورى که لباس مردان تا زیر کمر آنها قرار گرفت، و چون خم شوند، همهٔ بدن آنها از زیر پارچه نمودار مىشد، و بجاى ازار و سردارى و قبا، کت و شلوار پوشیدند[1]، و محاسن خود را تراشیدند، و بطور کلى چه مردان، و چه زنان، از رسوم کفر تقلید کردند، و از روى ژورنالهاى ایشان لباس دوختند، و تعیین نوع دوخت و مد آن را نمودند، و بجاى انگشترى نقرهٔ فیروزه و یا عقیق در دست راست، حلقه و یا انگشترى طلا در دست چپ نمودند، لباس ذلت و اسارت پوشیدند، و در تحت سیطرهٔ فکرى دولت کفر، یک برده و اسیر شدند، و همه گونه سعادت خود را از دست دادند، و برایگان محو و نابود نمودند، و خاک نکبت و بدبختى و عسرت معیشت و زندگى ضنک و مذلت بار را با دست خود بر سر خود ریختند.
آخر به کدام ملت و مذهب، و به کدام روش و آئین، و منطق عقل، و وجدان پاک، شخص به خود اجازه مىدهد که هر روز ریش خود بتراشد؟! آیا در کتاب طب، مصلحتى در آن دیده شده است؟ و یا در کتاب آداب از آن علامت و نشانهاى هست؟ و یا در کتاب اقتصاد شرحى در ثمرات آن نگاشته شده است؟ به کدام منطق و حکمى شخص به خود اجازه مىدهد، لباس تنگ بپوشد؟ و خود را به انواع امراض دچار کند؟ کراوات که زنار و صلیب است، و در پارسى آن را چلیپا گویند، و تا قبل از جنگهاى صلیبى عیسویان بر کمر مىآویختند، و بعد از آن در گردن آویختند، و آویختن آن از محرمات اسلام، و از لباسهاى مختصهٔ کفر است، که موجب بطلان نماز نیز مىشود، آیا داراى منطق و برهانى است؟
انگشترى طلا و زینت ظاهر به طلا کردن، براى مردان که در حرمت آن شکى نیست، و موجب بطلان نماز نیز مىگردد، داراى برهان و شاهدى است؟ این نگینهاى زیبا و پر ارزش را که اسلام جایز دانسته است همچون فیروزه، و یاقوت، و عقیق، و در، و زبرجد، و لؤلؤ و زمرد را اگر در نقره بنشانند، و درست کنند، به مراتب زیباتر از پوشیدن انگشترى طلا نیست؟ آخر به چه حساب کور کورانه و على العمیاء شخص مسلمان باید به خود اجازه دهد که چنین کارهائى را بکند، و فقط و فقط از روى صرف تقلید، و پیروى از کسانى که نه فرهنگ دارند، و نه دین، و نه شرف و فضیلت، و نه علم و تقوى، و نه ایثار و حمیت، و نه ناموس و غیرت، عمل کند؟!
آیا آیهٔ «و لکم فى رسولالله أسوة حسنة لمن کان یرجو الله و الیوم الآخر» کافى براى بیدارى نیست؟ آرى بحمدالله کافى است. و امروز مىنگریم که جوانان باهوش و درایت از امت اسلام، همهٔ آن آداب و رسوم پیران سالخوردهٔ استعمارزده را به دور ریخته، و بر آن منهاج لبخند تمسخر مىزنند، و با چشمى باز، و بصیرتى تیز، و هوشى سرشار، و تفحص و تجسسى قابل تقدیر، به فرهنگ اصیل اسلام روى آورده، و هیچ رادع و مانعى را در جلوى پاى نمىیابند، مگر آنکه با یورشهاى قوى و پى در پى، آن سد را درهم مىشکنند، و بهمان نقطهٔ هدف و نشانهٔ پیامبر گرامى نزدیکتر مىگردند، و از آن جام شراب بهشتى مىنوشند، و به آن منهاج راستین و برنامهٔ اساسى زندگى دلبستگى دارند، و روز به روز به آن واقعیت و ادراک وصول به حقایق اصیل، و زدودن اعتباریات پوچ، و افکار و اوهام بىپایه و اساس، بهتر واقف مىگردند.
شکر الله مساعیهم الجمیلة و بلغهم غایة مناهم على النهجة المرضیة.
📚 امامشناسى، ج9، ص280
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▪️پاورقی
🆔 @allame_tehrani
کانال علامه طهرانی
🔹لباس مسلمین باید مثل رسول خدا باشد و از آنچه گفته شد بدست مىآید که از هر جهت رسول خدا، الگو و نمو
▪️پاورقی «پست قبل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- طبرى و ابن أثیر جَزَرى در تواریخ خود آوردهاند و محدّث قمى نیز از آنها نقل كرده است كه: وَ لَمَّا بقی الحسین فِی ثلاثة أو أربعةٍ، دَعَا بِسَراویل مَحَقَّقَة یَلمع فیها البصرُ یَمانیّ مُحَقَّقَ فَفَزَّره و نکَثه لکی لا یُسْلَبَهُ فقال له بعضُ أصحابه: لو لبستَ تَحته التُّبَّان! قال: ذلک ثوبُ مَذلَّةٍ و لا ینبغی لِی أن ألبسه. فلما قتل سَلَبَه بَحْرُ بْنُ کَعْبٍ فترکه مُجَرّداً. «چون از اصحاب حسین بن على علیهماالسّلام غیر از سه چهار نفرى بیشتر نماندند، یک شلوارى كه بافت آن محكم بود طلب كرد، آن شلوار بقدرى جالب بود كه چشم در آن خیره مىشد، و از بافتههاى یَمَن بود بدون شکّ، حضرت آن را شكافتند و علاوه با سر انگشتان خود آن را به قطعاتى خرد و پاره كردند كه مبادا بعد از شهادت، آن را از پایش بیرون كنند و به غارت برند. بعضى از اصحاب گفتند: چه خوب است كه در زیر آن یک تبّان مىپوشیدى؟! (تُبّان و تُنْبان شلوار كوتاهى را گویند كه درازاى لنگههاى آن بقدر یك وجب است) حضرت گفتند: این لباس كوتاه، لباس أهلِ ذلّت است، و براى من سزاوار نیست كه بپوشم. و چون آن حضرت به درجۀ رفیعه شهادت رسیدند، بَحْر بن کَعْب روى آورده و آن را به غارت برد، و آن حضرت را عریان گذارد.(تاریخ الأمم و الملوک طبرى، طبع مطبعۀ استقامت قاهره، سنۀ ۱۳۵۸، ج۴، ص۲۴۵، و طبع دارالمعارف مصر، طبع دوم، ج۵، ص۴۵۱ و الكامل فى التاریخ، طبع بیروت، ۱۳۸۵، ج۴، ص٧٧ و نفسالمهموم، ص۲۲۴ و ص۲۲۵) و ایشان سراویل مُخَفَّفه با فاء ضبط كردهاند، و این اشتباه است زیرا مخفّف به معناى سبک است و مناسبت معنایش در اینجا كم است بخلاف محقّقه با قاف یعنى محكم و بافت قوى. بارى منظور از بیان این حدیث آن است كه حضرت شلوار كوتاه را لباس ذلّت شمرده و از پوشیدن آن امتناع كردند. بر اساس همین سیرۀ اسلامیّه است كه امّت مسلمان از پوشیدن لباس كوتاه مطلقاً خوددارى مىكنند بخلاف كفار كه لباس كوتاه در میان آنها امر رایجى است.
🆔 @allame_tehrani
💫 یگانه تحفهٔ الهیه
📔 قرآن بالاترين معجزات است
همين قرآنی كه امروز در دست ماست و ما هر صبح و شب میخوانيم، همان قرآنی است كه در آن زمان آن را سحر میپنداشتند و بر اين اساس رسول خدا را ساحر میدانستند. اين قرآن كدام آيهاش سحر است؟ اين قرآنی كه از نقطۀ نظر دقائق معانی، و رقائق و لطائف نكات، و إتقان و إحكام قوانين، و آداب و سُنن، و از نقطۀ نظر حقائق عرفانيّه، و بيان مراتب توحيد حضرت باری تعالی شأنه، و تطبيق أخبار انبياء سالف و امّتهای آنان با متن واقع و حقيقت امر؛ بزرگترين و شگفتانگيزترين معجزه از معجزات رسول اكرم و تمام انبيای سالف است و امروز در دست ماست، و حقّاً هر چه دائرۀ علوم و معارف ما بيشتر گسترش پيدا میكند به إعجاز و إعجاب اين يگانه تحفۀ الهيّه بيشتر پی میبريم؛ معجزۀ باقيۀ رسولالله تا روز قيامت است.
📚 معادشناسی، ج۵، ص۳۰۹
📝 مـشـاهـدهٔ مـتـن کـامـل
🆔 @allame_tehrani
💫 قرآن بالاترين معجزات است
📔 يكی از معجزات رسولالله، حفظ قرآن بود
همين قرآنی كه امروز در دست ماست و ما هر صبح و شب میخوانيم، همان قرآنی است كه در آن زمان آن را سحر میپنداشتند و بر اين اساس رسول خدا را ساحر میدانستند. اين قرآن كدام آيهاش سحر است؟ اين قرآنی كه از نقطۀ نظر دقائق معانی، و رقائق و لطائف نكات، و إتقان و إحكام قوانين، و آداب و سُنن، و از نقطۀ نظر حقائق عرفانيّه، و بيان مراتب توحيد حضرت باری تعالی شأنه، و تطبيق أخبار انبياء سالف و امّتهای آنان با متن واقع و حقيقت امر؛ بزرگترين و شگفتانگيزترين معجزه از معجزات رسول اكرم و تمام انبيای سالف است و امروز در دست ماست، و حقّاً هر چه دائرۀ علوم و معارف ما بيشتر گسترش پيدا میكند به إعجاز و إعجاب اين يگانه تحفۀ الهيّه بيشتر پی میبريم؛ معجزۀ باقيۀ رسولالله تا روز قيامت است.
إعجاز قرآن نه از نقطۀ نظر فصاحت و بلاغت است؛ زيرا قرآن برای طائفۀ عرب زبان فقط نازل نشده است، بلكه برای تمام مردم جهان است؛ و در اينصورت چگونه میتوان فصاحت و بلاغت آن را اعجاز همگانی گرفت. و در آيهای و يا روايتی نيز نمیيابيم كه قرآن از اين جهات تحدّی نموده باشد، و مردم را به آوردن مثل آن فرا خوانده باشد.
بلكه اعجاز قرآن همان معانی و حقائق واقعه در تحت مدلول الفاظ است كه تا روز بازپسين هدايت تمام جوامع بشری، چه سپيد و چه سياه، و چه متمدّن و چه بيابانی، و چه عالِم و چه عامّی را در هر نقطه از نقاط جهان بر عهده گرفته است، و ارائۀ طريق و ايصال آنان را به مقام توحيد حضرت احديّت عزّوجلّ متكفّل است؛ اين از نقطۀ نظر اعجاز خود قرآن كريم.
و امّا از نقطۀ نظر معجزه بودن وجود رسولالله، مطلبی به نظر حقير آمده است كه شايان دقّت است؛ و اين مطلب را تا به حال از كسی نشنيدهام و يا در كتابی نديدهام.
و آن اينكه ما میدانيم رسول اكرم صلّیاللهعليهوآلهوسلّم قرآن را بدون يک حرف كم و زياد، حافظ بودهاند و در نمازهای واجبه و مستحبّه میخواندهاند، بخصوص در ركعات نماز شب. و در روايت است كه آن حضرت پنج سورۀ مُسبِّحات را كه سورههای حديد، حَشر، صفّ، جُمُعَة و تَغابن است هر شب قبل از خواب میخواندهاند.
و چون از علّت قرائت اين سورهها از آن حضرت سؤال كردند، در پاسخ فرمودند: در هر يک از اين سورهها آيهای است كه به منزلۀ هزار آيه از قرآن است. و بنا بر همين اساس در روايت وارد شده است كه هر كس مسبّحات را شب قبل از خواب بخواند، نمیميرد مگر آنكه رسول اكرم را میبيند، و آن حضرت محلّ و مقام او را در بهشت به وی نشان میدهند.
و اين حافظ بودن قرآن نسبت به رسولالله معجزه است، چون غير از حفظ سائر افراد است.
رسول خدا صلّیاللهعليهوآلهوسلّم خطّ نداشتند، و آياتی كه بر آن حضرت وحی میشد، خود نمینوشتند؛ و در اين مسأله ابداً جای شکّ و ترديد نيست. در تمام مدّت عمر، كسی رسولالله را با قلم و كاغذ نديد كه حتّی يک آيه را خودشان بنويسند، بلكه به كُتّاب وحی مراجعه میشد و آنان مینوشتند. رسولالله قرائت میكردند و آنها مینوشتند.
و اين مسأله جای تعجّب است كه رسولالله با آنكه خطّ نداشتند و آيات را خود نمینوشتند، اين سورهها و سائر سورههای قرآن را بعد از نزول و بعد از ماهها و سالها و بعد از بيست سال و زيادتر بدون يک كلمه يا يک حرف كم و بيش میخواندند.
اين چه قوّۀ حافظهای بوده است؟ و اصولاً آيا میتوان اينگونه حفظ را شدّت و قدرت قوّۀ حافظه ناميد؟
آيا در تمام دوران تاريخ بشريّت چنين امری نظيرش ديده شده است؟ آيا قویترين سخنگويان و زبردستترين خطباء، بدون ضبط سخنان خود به نوشتن يا به آلت ضبط صوت، میتوانند فقط به قدر يک دقيقه عين عبارات انشاء شدۀ خود را در هنگام خطابه يا بعد از آن بدون يک حرف پيش و پس و كم و زياد بازگو كنند؟
و مسلمانان آن زمان، آيات قرآن را نزد رسولالله میخواندهاند و رسولالله مواضع اشتباه را تصحيح مینمودهاند؛ حتّی «واو» به جای «فاء» و «فاء» به جای «واو» اشتباه نمیشد؛ «وَيَعْلَمُونَ»، «فَيَعْلَمُونَ» گفته نمیشد. و اين بسيار عجيب و غريب است كه هر چه تأمّل در اطراف و جوانب آن بيشتر گردد اعجاز آن مشهودتر میشود.
▪️ادامـــه دارد...
🆔 @allame_tehrani
↩️ ادامـــهٔ «پست قبل»
اين حقير اخيراً اين مسأله را با حضرت استاد گرامی خود: عالِم بیبديل و فقيه نبيل آيةالله استاد علّامۀ طباطبائی مُدّظلّهالعالی در ميان گذاشتم.
فرمودند: آری مطلب همينطور است كه میگوئيد! رسولالله آيات قرآن را بدون يک حرف پس و پيش میخواندهاند؛ و حتّی عين عباراتی را كه سالهای قبل فرموده بودند، در موضع حاجت بازگو میكردند؛ و كَأنّه اين عبارت را السّاعه فرمودهاند.
در هنگام رحلت آن حضرت كه حضرت فاطمه سلاماللهعليها بسيار ناراحت بودند و گريه میكردند و وَاسَوأَتَاهُ و وَاسَوأَةَ أَبِي میگفتند كه به قول ما پارسی زبانان ندای واويلايش بلند بود، حضرت رسول به او فرمودند: ای فاطمه! اينطور سخن نگو! همان كلمات را بگو كه من در مرگ فرزندم إبراهيم گفتم:
الْقَلْبُ يَحْزُنُ، وَ الْعَيْنُ تَدْمَعُ، وَ لَا نَقُولُ إلَّا حَقّاً؛ وَ إنَّا بِكَ يَا إبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ.
ببينيد: رسول اكرم صلّیاللهعليهوآلهوسلّم در حال سَكرات موت، كه مرض از هر جانب بر او غالب شده و حال عادی آن حضرت را تبديل به سنگينی و انقلاب نموده است، در آن حالِ شديد، آن حضرت عين عبارتی را كه سالها قبل در مرگ ابراهيم فرموده بودند بازگو میكنند.
اين عجيب معجزهای است! آری، اين احاطۀ بر ملكوت است و سيطرۀ بر عالم معنی، و ارتباطی به قوّۀ حافظه و مسائل مادّيّه ندارد ـ تمام شد كلام استاد أداماللهظِلّه.
و حقير در اينجا میگويد: چقدر تفاوت است بين اين كلامی كه حكايت از متن واقع میكند، و بين قول عُمَر كه چون رسولالله كاغذ و دوات خواستند تا چيزی بنويسند كه مردم گمراه نشوند گفت: قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ؛ إنَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ.[1] «درد بر او غلبه كرده است، و اين مرد هذيان میگويد.»
📚 معادشناسی، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ «بحارالأنوار» طبع كمپانی، ج8، ص274
🆔 @allame_tehrani