🔹 #عکسنوشته #جمله_تصویر
🌿 علامه محمد تقی جعفری، #تفسیر_نهج_البلاغه ، خطبه ۱۰۵
💐 روز دانشجو بر جویندگان علم و دانش و معرفت مبارکباد.
💠 @allameh_jafari
🏴 شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خدمت مولا علی علیهالسلام، امام زمان عج و ارادتمندان حضرتش تسلیت عرض مینماییم.
@allameh_jafari
🌿 روایتی است از حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام که فرموده است :
لا یرد ملکوت الرب الاعلی من لم یولد مرتین (کسیکه دوبار متولد نشود ، به ملکوت پروردگار اعلا وارد نمیگردد) .
مقصود از تولد دوم انسان عبارت است از آغاز خودسازی اختیاری . توضیح اینکه تولد نخستین آدمی همان زاییده شدن طبیعی او است از پدر و مادر . انسان با این تولد نخستین از یک جریان جبر تکوینی عبور میکند و در میان انبوهی از قوانین طبیعت به حرکت طبیعی خود ادامه میدهد . انسان با این تولد و حرکت نه وارد منطقه ارزشها میشود و نه توانائی آشنائی با سطوح شفاف و ابعاد و اصول عالی انسان و طبیعت را دارا میباشد . ورود انسانها در منطقه مزبور و تحصیل توانائی آشنائی مذکور ، از موقعی شروع میشود که انسان شروع به خودسازی مینماید . این است تولد اختیاری و اینست آغاز من هستم و از همین موقع فصل ورود به ملکوت و مشاهده جمال و جلال الهی شروع میشود . از این هنگام حقیقت عدالت چهره ربانی خود را به انسان نشان میدهد و گذشت از لذایذ در راه پیشبرد حیات معقول انسانها ، طعم واقعی خود را قابل درک میسازد . آن نور الهی که در مباحث پیشین مطرح کرده بودیم از این افق سرمیکشد . بلی با ورود به این مرحله است که آدمی شایستگی رؤیت ملکوت جهان را دارا میشود و از ظواهر عالم خلقت به عظمت های عالم امر نفوذ پیدا میکند .
علامه جعفری رحمة الله علیه #تفسیر_نهج_البلاغه ، خطبه ۲۹
💐ولادت حضرت مسیح علیه السلام مبارکباد💐
💠 Jesus Christ is quoted to have said: " s/he who is not born for the second time s/he will not enter the kingdom of heavens". By second birth Jesus refers to the beginning of voluntary self_building. Explanation: the first birth of man is human natural birth from a mother and a father. By this birth man embarks upon the path of evolutionary determinism and continues his natural movement via a mass of natural laws. By this birth and movement man neither enters the realm of values nor he ever acquires the ability to acquaint himself with the transparent layers and noble aspects and principles of man and nature. The entrance of human individuals into the mentioned realm and acquisition of this acquaintance begins when man starts to build himself. This is what we call it voluntary birth and by this, Jesus takes form. This is the very inception of the season of entering the kingdom of heavens and beholding divine beauty and majesty. Since then the truth of justice reveals its sacred face to man and avoiding carnal pleasures for the sake of pursuing intelligible life makes its real taste perceptible ... Yes, by entering this stage the becomes qualified to behold the kingdom of heavens and discovers majesties beneath the appearances.
M. T. J’afari , A commentary of Nahjulbalagheh, vol. 8
Merry Christmas
💐استاد علامه محمدتقی جعفری💐
@allameh_jafari
Books Discription.Farsi-15.2.1400.pdf
855.9K
👈🏻 توضیحاتی در مورد آثار علامه محمد تقی جعفری رحمه الله علیه
💠 @allameh_jafari
🏴 سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت عرض مینماییم.
@allameh_jafari
💐 میلاد بزرگ الگوی حیات طیبه، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بر امام زمان(عج) و دوستداران حضرتش تبریک عرض مینماییم.💐
❤️ روز مادر مبارک❤️
🌿 @allameh_jafari
💠 وقتی که دل مادر برای بیماری کودک مضطرب می شود ، موضوعی که به وجود آورنده اضطراب است ، حیات کودک است . در حقیقت حیات کودک رابطهای با حیات مادر دارد که تزلزلش موجب اضطراب دل مادر می گردد .
هنگامی که یک انسان تکامل یافته که رهبری جامعهای را به عهده گرفته است ، مصائب و ناگواری های جامعه خود را می بیند ، مضطرب می شود ، علت این پدیده روانی اساس احساس رابطهای است که رهبر میان حیات مردم جامعه و حیات ایدهآل خود ، دارا می باشد .
در همین خطبه که مورد تفسیر ما است ، این جمله را می بینیم : لم یوجس موسی علیه السلام خیفة علی نفسه ، بل اشفق من غلبة الجهّال و دول الضّلال . (هراس موسی (علیهالسلام) برای ترس از خویشتن نبود ، بلکه او از آن بیمناک بود که مبادا پرچم پیروزی بدست نادانان بیافتد و دولت های ضلال بر مردم حکومت نمایند) .
🌿 علامه محمد تقی جعفری، #تفسیر_نهج_البلاغه ، خطبه ۴
💠 @allameh_jafari
🏴 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ 🏴
شهادت جمعی از هموطنان عزیز در حادثه تروریستی امروز را خدمت خانواده های داغدار و همه عزیزان عزادار #تسلیت عرض نموده و برای مصدومان این حادثه آرزوی سلامتی داریم.
🔘 @allameh_jafari
💐حلول ماه رجب و ولادت با سعادت امام محمد باقر(علیه السلام) بر امام زمان عج و شیعیان و محبان حضرتش مبارک باد💐
@allameh_jafari
💠 #سرگذشت_و_ایام
🌱 آیا فلسفۀ شرق و فلسفۀ غرب داریم؟
🖋 به نظرم اگر ما خصوصیات و مشخصات اقلیمی و فرهنگهای رسوبی مغربزمین را کنار بگذاریم، فلسفهای به نام فلسفۀ مغربزمین نداریم؛ چنان که اگر همین خصوصیات و مشخصات را از هستیشناسی مشرقزمین حذف کنیم، فلسفهای به نام فلسفۀ مشرقزمین نداریم.
آنچه حقیقت دارد، مسائلی است که برای انسان در «ارتباط با خدا، با خودش، با جهان هستی و با همنوع خود» مطرح است؛ خواه آن کسی که مسائل مزبور برای او برنهاده میشود، شرقی باشد و خواه غربی، خواه دیروز یا امروز.
البته همانگونه که اشاره کردیم، هر اقلیمی با نظر به فضای علمی و خصوصیات محیطی و عناصرِ فرهنگیِ ثابت و ریشهدار آن، در طرح مسائل و تعریفات دربارۀ مفاهیم و روش استدلال _ مثلاً تعریف با خواص فقط، استدلال حتی و تجربی یا عقلانی محض و غیر آن _ قطعاً تأثیر میگذارد. اما از این تأثیرات طبیعی که بگذریم، هستیشناسی و مسائل ارتباط انسان با جهان، شرقی و غربی ندارد، بلکه هر دو باید این مسائل را حل کنند. این برای انسان مطرح است که آیا جهان واقعیت و هدفی دارد یا نه؟ چه انسان شرقی و چه غربی، باید پاسخ آن را بیابد، گرچه وسایل رسیدن به این پاسخ به لحاظ حاکمیت فرهنگهای گوناگون، ممکن است متفاوت باشد.
اگر در این موقعیت کنونی بخواهیم سرزمین شرق و غرب را در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم: فلسفه در شرق اسلامی که به یک معنی عبارت است از: «نگرش در هستی و اصول و مبادی عالی آن»، اگرچه از فعالیت عقلانی بیشتری برخوردار است، اما این به آن معنی نیست که جمیع معارف و علوم و فلسفههای اسلامی مشرقزمین، عقلانی محض بوده و کاری با حس و تجربه ندارد، زیرا کاروان علوم مسلمین در تاریخ گذشته، از سواحل خزر تا کرانههای اقیانوس اطلس در حرکت و تکاپو بوده، خصوصاً در قرن سوم و چهارم و بخشی از قرن پنجم هجری، علم را از سقوط نجات داده است. بی تردید، پس از آن هم مسلمین با نگرشهای علمی، سطوح و روابط عینی انسان و طبیعت را مورد توجه قرار دادهاند. میدانیم که تحصیل معارف علمی، مستند به مشاهدات و تجارب است و دانشمندان اسلامی در آن موقع با همین روش به تکاپوی علمی پرداختهاند.
🔹 علامه محمدتقی جعفری، سرگذشت و ایام، ص ۱۰۴ و ۱۰۵، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۲
📚 @allameh_jafari
🏴 شهادت هادی امت؛ امام علی النقی علیه السلام را خدمت امام زمان (عج) و محبان حضرتش تسلیت عرض مینماییم.
@allameh_jafari
💠 #سرگذشت_و_ایام
🌱 آشنایی با مولوی و آثار او
🖋 اولین آشنایی بنده با افکار و اندیشههای جلالالدین محمد مولوی در همان زمان تحصیلاتم در نجف بود، اما اصل پرداختن به مثنوی از آنجا آغاز شد که جمعی از دوستان تحصیلکردۀ دانشگاهی از اینجانب خواستند یک درس مثنوی برایشان بگویم.
در طول این درس، عمق مضامینِ عالیِ آن را بیشتر احساس کردم و دیدم ملای رومی در این کتاب، یک نگرشِ قویِ عرفانی و حِکْمی و روانی و اخلاقی دارد. علاوه بر این، استناد او در این کتاب به آیات و روایات هم بسیار زیاد است. همچنین، متوجه شدم که این کتاب در فرهنگ ما مطرح است و جایگاه ویژهای دارد. از طرفی، آن را در عین داشتن مضامین عالی و والا، دارای اشتباهات و تناقضاتی یافتم. از اینرو گفتم: این کتاب که در فرهنگ انسانی جایگاه ویژهای دارد و به آن مراجعه و استناد میشود، باید از نظر یک روحانی شیعه مورد تفسیر، نقد و تحلیل قرار گیرد تا این کار مقداری از افراط و تفریطها را بزداید، زیرا افراط و تفریط زیادی نسبت به این کتاب شده است. بعضی آن را به طور مطلق میپذیرند و بعضی به طور مطلق رد میکنند، در حالی که به طور مطلق قابل پذیرش و به طور مطلق قابل رد نیست. مثنوی به طور فراوان حاوی مطالب خوب با مضامین عالی است، و اشتباه و تناقض هم دارد. بنده کوشیدم ضمن شرح و تفسیر آن مطالب مثنوی، صحیح را از ناصحیح بازشناسم و در این راه کوشش بسیار کردهام، اگرچه امکان دارد مواردی هم از قلم افتاده باشد.
همانگونه که عرض کردم: اینجانب بر این تألیف، احساس وجوب کردم، چرا که این کتاب قرنهاست در فرهنگ انسانی مطرح است و میتواند مورد استفاده یا سوء استفادههایی واقع شود؛ چنان که شده است. بعضی آن را در ردیف کلام انبیاء و بعضی دیگر آن را مبتنی بر اندیشههای غیر اسلامی میدانند.
این مرد بزرگ در کتاب مثنوی تقریباً به یک سوم قرآن استناد میکند. قطعاً او محصول مکتب اسلام است و آنچه دارد، از اسلام دارد. روزی در جلسهای که حضور داشتم، کسی گفت: «ملای رومی بزرگتر از اسلام است؛ اسلام نمیتواند چنین اندیشهای بپرورد!» بنده در پاسخ او گفتم: شما ملای رومی را خوب شناختهاید، اما متأسفانه اسلام را نمیشناسید! اگر اسلام را میشناختید، چنین چیزی نمیگفتید.
🔹 علامه محمدتقی جعفری، سرگذشت و ایام، ص ۱۲۶ و ۱۲۷، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۲
📚 @allameh_jafari
📌 #اطلاع_رسانی
💠 انتشار شانزدهمین مجموعه آثار علامه محمدتقی جعفری (ره) به نام «در قلمرو اندیشه»
https://daftarnashr.org/all-the-books/references-and-generalities/%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%88%d8%b9%d9%87-%d8%a2%d8%ab%d8%a7%d8%b1-%db%b1%db%b6-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d9%84%d9%85%d8%b1%d9%88-%d8%a7%d9%86%d8%af%db%8c%d8%b4%d9%87/
📚 پیشگفتار:
در جهان غرب و در يونان باستان، هر کسى شايستۀ آن نبود که فيلوسوفوس (دوستدار حکمت و دانايى) ناميده شود، زيرا محتواى حکمت چيزى بود که هر کسى دسترسى به آن نداشت و نه هر کسى به لحاظ فکرى، توان و فهم و ادراک آن را داشت. اما هرچه از يونان باستان دور و به زمان معاصر نزديک مىشويم، جايگاه فلسفه و معناى فلسفه نيز دچار تحول و دگرگونىهاى فراوان مىشود؛ تا جايى که برخى مثل ژاک دريدا و ريچارد رورتى، اساساً معتقدند که امروز بايد به جاى فلسفه، ادبيات بخوانيم و فلسفه ديگر به کار ما نمىآيد.
در سنت و فرهنگ اسلامى نيز تا قبل از اينکه فلسفه در فضاى دانشگاهى تدريس شود، فلسفه براى همگان تدريس نمىشد، بلکه اهل فلسفه تلاش مىکردند فقط به افرادى اين دانش را انتقال دهند که شايستگى کسب آن را دارند.
با ورود دانشگاه به معناى مدرن آن در صحنۀ تعليم و تعلم، اتفاق جديدى در حوزۀ فلسفه افتاد. بنا به گفتۀ بعضى از متفکران اين دانش :
از وقتى فلسفه چونان يک رشتۀ دانشگاهى در نهاد آموزشى دانشگاه استقرار يافت، هر کسى با هر ميزان ادراک و هر نوع سليقه و طرز فکر و اخلاق و منشى، در ظاهر، شايستگى پيدا کرد که در رشتۀ فلسفه تحصيل يا به تدريس آن بپردازد. به عبارتى ديگر: ضوابط و معيارهاى ورود در عرصۀ فلسفه در نظام آموزشى جديد، چه در مدرسه و چه در دانشگاه، کمّى و آمارى تلقى شد و به دنبال آن، برخى ديگر از ضوابط حاشيهاى ولى همچنان کمّى و صورى را نيز ضميمۀ پذيرش فرد به عنوان دانشجو يا استاد فلسفه کردند، اما در واقعيت امر تفاوتى حاصل نمىشود. در واقع، فلسفه در دوران امروزى با تمام گرايشهاى آن در نهادها و مراکز آموزشی جديد، به مرتبهاى از تنزل و انحطاط درغلتيده است که براى فراگيرى آن نيازى به صلاحيتها و شايستگىهاى دقيق و عميقِ عقلانى، اخلاقى، شخصيتى و مانند اينها ـ که در گذشته شرط لازم ورود به فراگيرى فلسفه بود ـ ندارد و چنين مىنمايد که هم در محتواى تفکر فلسفى معاصر و هم در نحوۀ تعليم و تعلم فلسفه، تحول بزرگى رخ داده است؛ تحولى که محور اصلى آن، رو سوى تعالى ندارد.
در چنين فضايى، علامه محمدتقى جعفرى فلسفه و حکمت را، هم آموخت و هم آموزش داد. اما نه در فضاى آموزشى او کميت نمره و ارقام رقم خورد و نه روش او با عدد و آمار عجين شد. ايشان به تعليم علم و حکمت و فلسفه پرداخت، ولى ساحت آنها را در مسير حقيقت، برتر از آن قرار مىداد که در قالبهاى صورى آموزشى منجمد شود. او رويکردهاى علمى، فلسفى، حِکمى، شهودى، عرفانى، مذهبى و اخلاقى را در جهت وصول به حقيقت کاملاً از يکديگر متمايز مىکرد و معتقد بود که هر يک از اين رويکردها، آدمى را به مرتبهاى از حقيقت واصل مىکند که او را از آن ديگرى بىنياز مىکند و کمال آدمى در این است که تا حد مقدور، توشهاى از تمامى اين رويکردها براى وصول به حقيقت برگيرد.
... و اما کتاب حاضر که در چهار بخش سامان يافته، جانمايۀ آن، نگاه حِکمى و فلسفى محمدتقى جعفرى به موضوعاتى در حوزۀ فلسفه، علم، فرهنگ و تمدن اسلامى است. پيش از اين، برخى از مباحث اين مجموعه به طور پراکنده در آثار مکتوب، مقالات و سخنرانىها منتشر شده است، اما اینک در اينجا براى جلوگيرى از آن پراکندگى، در قالب مجموعه آثار شماره ۱۶ به حليۀ طبع آراسته مىشود.
اميدواريم مجموعه مباحث مطرحشده در اثر حاضر بتواند گامى در جهت تعالى تفکر و فرهنگ محسوب شده، مورد استفادۀ اهل تحقيق و نظر قرار گيرد.
🌱 @allameh_jafari
بر نور جمال اهل ایمان صلوات
بر راوی و بر قاری قرآن صلوات
بر مولد فرخنده بیت رضوی
تا صبح قیامت ز دل و جان صلوات
💐ولادت امام محمد تقی علیه السلام را بر امام زمان عج و تمام شیعیان و محبان حضرتش تبریک عرض مینماییم 💐
@allameh_jafari
📌 #اطلاع_رسانی
📚 فهرست مطالب مجموعه آثار ۱۶ ــ در قلمرو اندیشه
💠 بخش اول ـ مباحثی در فلسفه و علم
فصل ۱: مقدمهای بر فلسفه
فصل ۲: مقدمهای بر تفاوت میان فلسفه و حکمت و کلام
فصل ۳: نظری به فلسفه در دوران معاصر
فصل ۴: تقسیمبندی جدید فلسفهها
فصل ۵: علم و عرفان از دیدگاه معرفتی ابن سینا
فصل ۶: لذت در فلسفه و عرفان حسينبن عبداللهبن سينا
فصل ۷: تحول «من» از دیدگاه عرفانی لاهوری و مولوی
فصل ۸ : علیت
فصل ۹: قانون علیت و اختیار از دیدگاه علامه طباطبایی
فصل ۱۰: فلسفۀ غرب از دیدگاه علامه طباطبایی
فصل ۱۱: حركت و تحول از ديدگاه علم و فلسفه
فصل ۱۲: دنیای فلسفی برتراند راسل
فصل ۱۳: رابطۀ علم و حقیقت
فصل ۱۴: علم در خدمت انسان
فصل ۱۵: شناخت فرهنگ
💠 بخش دوم ـ طرح ژنوم انسانى، پاسخ به سؤالات اعلامیۀ جهانى ژنوم انسانى و حقوق بشر
💠 بخش سوم ـ سؤالها و پاسخها
فصل ۱: انسان ـ خدا
فصل ۲: انسان ـ دین
فصل ۳: انسان ـ ماورای طبیعت
فصل ۴: انسان ـ خویشتن
💠 بخش چهارم ـ تاریخ علوم اسلامی
فصل ۱: علم در اسلام
فصل ۲: نگاهی به تاریخ علوم در تمدن اسلامی
فصل ۳: ریاضیات و نجوم
فصل ۴: فیزیک، مکانیک و شیمی
فصل ۵: معدنشناسی و گیاهشناسی
فصل ۶: علوم پزشکی
فصل ۷: جغرافیا و تاریخ
فصل ۸: سایر علوم
🌱 @allameh_jafari
💐 ولادت مولا علی علیه السلام، اسوه عدالت و تقوا بر امام زمان عج و شیعیان و محبان حضرتش و تمام جویندگان حق و حقیقت مبارکباد💐
@allameh_jafari
🌿 امام علی علیه السلام :
(سوگند به خدا ، اگر با بی خوابی شبانگاهی روی خارهای شکنجه زای سعدان تا بامداد بیدار بمانم و در زنجیرهایی که مرا در خود بفشارد روی خاک ها کشیده شوم ، برای من محبوب تر از آن است که در آغاز ابدیت با خدا و رسولش دیدار کنم در حالی که به بعضی از بندگانش ستمی کرده باشم و یا چیزی از متاع دنیا را غصب کنم . و چگونه به سود موجودیت طبیعی ام به کسی ظلم کنم ، در صورتیکه به سرعت رو به پوسیدگی می رود و زمانی بس طولانی در زیر خاک های تیره می ماند) .
💠 ای فرزند بزرگوار ابیطالب ، سخنت صدق و سرتاسر زندگیت گواه آن است که حقیقت با تو بوده است ، که ابوذرها و عمارها و مالک اشترها و اویس قرنی ها و مقدادها تربیت کردی و به تاریخ بشریت تقدیم نمودی . اینان حقیقت جویان حقیقت بینی بودند که در جاذبه تو قرار گرفتند و پندارهای پوچی حیات را نابود کردند .
آری :
🔹 دیده اهل حقیقت که حقیقت بین است
🔹 در تو بینند حقیقت که حقیقت اینست
چه می توان کرد
🔹نیست چشم دگران سوی حقیقت نگران
🔹 ورنه آن راست حقیقت که چنین آیین است
فؤاد کرمانی
📚 علامه محمد تقی جعفری ، #تفسیر_نهج_البلاغه ، جلد ۳ ، خطبه ۴
🌱 @allameh_jafari
🏴شهادت حضرت زینب سلام الله علیها را خدمت امام زمان (عج) و محبان حضرتش تسلیت عرض مینماییم.
@allameh_jafari
📌 #اطلاعیه
👈🏻 تصویر فوق و زیرنویس آن اخیرا و پس از دو سال بازنشر شده است.
در این خصوص به اطلاع میرسانیم مرحوم اسماعیل ناکایاما در سال ۱۳۸۷ شمسی فوت کرده و اصلا کتاب خاطرات ننوشته اند. همچنین هیچ مکتوبی به زبان فارسی یا ژاپنی از ایشان منتشر نشده است.
لذا مطلب منتشر شده از اساس کذب بوده و با نیاتی سوء تنظیم و منتشر شده است.
دفتر نشر آثار علامه جعفری
بهمنماه ۱۴۰۲
💠 @allameh_jafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #خاطره
🔹 خاطره ای از یک ژاپنی مسلمان (کوزو ناکایاما)، از شاگردان علامه جعفری
🌿 مرحوم اسماعیل (کوزو) ناکایاما ( Kozo Nakayama) ، اهل توکیو و از سال ۱۳۵۹ ش رئیس دفتر نمایندگی شرکت ان ئی سی در خاورمیانه بود که دفتر مرکزی آن در تهران قرار داشت. وی در سال ۱۳۴۹ ش به همراه سه نفر از هموطنانش در شهر قم به دین مقدس اسلام و مذهب تشیع روی آوردند و پس از آن در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ش به منظور فراگیری معارف اسلامی به مدت چند سال در کتابخانۀ شخصی علامه جعفری حضور می یافتند. آقای ناکایاما در سال ۱۳۸۷ش بر اثر بیماری سرطان، رخ در نقاب خاک کشید و به
ابدیت پیوست. روحش شاد
💠 https://www.aparat.com/v/O9cLV
💠 https://m.youtube.com/watch?v=SU78WFc26Rc
🌱استاد علامه محمدتقی جعفری🌱
@allameh_jafari
🏴 شهادت امام موسی کاظم( علیه السلام ) را خدمت امام زمان عج و شیعیان و محبان حضرتش تسلیت عرض مینماییم.
@allameh_jafari
🏴 وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ، عموی پیامبر صلوات الله علیه و پدر مولا علی علیه السلام را تسلیت عرض مینماییم.
@allameh_jafari
🔹 غایت و هدف از درخت میوه آن است!
💠 میتوان گفت : امیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام هم میوه درخت مکتب اسلام بود و هم میوه ممتاز قبیله بزرگ قریش . هیچکس در شایستگی امیر المؤمنین علیه السلام به اینکه او عالیترین محصول مکتب اسلام بود ، نمی تواند تردیدی داشته باشد . او بدرجهای از فضیلت و شایستگی رسیده بود که اندیشهاش تجسمی از اسلام بود و کردارش عینیت اسلام را نشان میداد و گفتارش در هر مقولهای که بود قانونی از اسلام را بیان می کرد . و این یک توجه فوق العاده منطقی است که گفته شده است : برای اثبات جهانی و جاودانی بودن دین اسلام و اینکه اسلام میتواند پاسخگوی همه مسائل بشری بوده باشد ، بهترین دلیل شخصیت علی بن ابیطالب (ع) است که ساخته شده این مکتب انسانی است .
آیا محصولی عالی تر از این شخصیت ، برای اسلام می توان تصور نمود ؟
و اما از جهت نسب او از فرزندان هاشم و پسر بزرگمردی که از مؤثرترین حامیان بنیان گذار اسلام ، یعنی ابوطالب (علیهالسلام) بود که با گرفتاری به فقر مالی (آنچنانکه تواریخ می نویسند) با شخصیت ترین فرد در آنروز بود که شیخ الاباطح نامیده می شد . او پسر عموی پیامبر اسلام بود که همسر یگانه دختر او فاطمه (ع) و او را به برادری خویش پذیرفته بود . درست است که امیر المؤمنین بجهت داشتن عظمت های بیشمار انسانی بالاتر از آن بود که شخصیت خود را با نژاد و نسب به رخ جامعه بکشد ، ولی این یک واقعیت انکار ناپذیر بود که او در سلسله بهترین فرزندان آدم (علیهالسلام) است که در زیارت فرزند نازنینش حسین بن علی علیهما السلام می خوانیم :
أشهد انّک کنت نورا فی الأصلاب الشّامخة و الأرحام المطهّرة (گواهی میدهم به اینکه وجود تو از فرزند علی و فاطمه (ع) نوری بود در پشت پدران با عظمت و ارحام طاهره) .
بنابر این ، استدلال امیر المؤمنین علیه السلام باینکه عین همان احتجاجی که قریش به انصار نمودند ، و آنان را ساکت کردند ، من به قریش دارم ، زیرا اگر قرابت و خویشاوندی آنان با پیامبر اسلام عامل شایستگی امامت و زمامداری بوده باشد ، قرابت و خویشاوندی من بسیار نزدیکتر بوده و من مانند میوهای که محصول درخت پیامبر است هم از جهت معنی و هم از بعد طبیعی شایستهتر به مدعای آنان (امامت) هستم.
🌿 علامه محمد تقی جعفری، #تفسیر_نهج_البلاغه ، خطبه ۶۷
💠 @allameh_jafari
💐 عید مبعث مبارکباد 💐
🔹 امام مهدى عليه السّلام فرمودند:
خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند .
بحار الأنوار ، ج ۵۳، ص ۱۹۴
🌿 @allameh_jafari
💠 مقدمهای بر شناخت و ارزیابی تحولات
🔹مفهوم کلمه تحول و انقلاب در گذرگاه تاریخ که دگرگونی ها در شئون فردی و اجتماعی انسانها است، از معنائی باردار شده است که دارای اهمیت حیاتی میباشد. این یک مفهومی است که بیان کننده جدی ترین چهره آدمیان در جوامع و در هر دورانی میباشد. مسلم است که برداشت مردم از این مفهوم، بستگی به شرایط ذهنی آنان درباره زندگی و هدف های آن دارد. ما میتوانیم از حد اقل برداشت تا حد اعلای آن را مطرح نموده مراتب متوسط را با تعیین دو حد، درک کنیم.
تحول و انقلاب کسی که در زندگانی آرمانی جز ثروت و مقام و اشباع حس لذت جوئی و انتقام گیری ندارد، برداشت او از تحول و انقلاب و ارزیابی وی درباره این رویداد فوق العاده با اهمیت، وصول به یکی از امور مزبوره است. این برداشت معلول شرایط ذهنی انسانی است که معنای زندگی و هدف آن را جز امور فوق الذکر نمیداند. اینان متوجه نیستند که خود همین خود خواهی ها در اشکال مختلف است که موجب بوجود آمدن دگرگونی ها و تحولات میگردد. بعبارت دیگر اینان نتیجه انقلاب را علتی دیگر برای بوجود آمدن تسلسل در تحول و انقلابات میسازند. اگر برداشت های این خود خواهان از انقلاب صحیح بوده باشد، بایستی جوامع بشری تا نابودی منظومه شمسی، بجای ساختن زندگی و آبادی جوامع و دیگر پیشرفتها، همه شهرها و کوی و برزن ها را برای نابود کردن یکدیگر بصورت میدان نبرد در آورند، مگر اینکه مقهور ناتوانی بوده باشند. این است حداقل یا پست ترین برداشت از انقلاباتی که به وجود میآید.
اما حد اعلا و با ارزش ترین برداشتی که میتوان از دگرگونی ها و انقلابات تصور نمود، عبارتست از به وجود آمدن حیات معقول در جامعه. این حیات معقول یک مفهوم افلاطونی محض نیست و همچنین بازگو کننده زندگی فرشتگان پشت پرده طبیعت هم نیست، این حیات معقول محور و هدفی جز برقرار گرفتن عدالت و آزادی مثبت که به فعلیت رسیدن استعدادهای آدمی را تأمین میکند چیز دیگری نیست. اگر این حیات او تو پیائی و خیالی محض بود، تاریخ بشری شاهد آنهمه اشتیاق جدی تا سر حد مرگ میلیونها انسان با شرافت در بوجود آوردن این حیات معقول، نمیبود. جانبازان و شهدای انقلابات بشری درهنگام ورود به مرز زندگی و مرگ، شیرینی طعم حیات را چشیده بودند، آنان مطلوب مطلق بودن جان را کاملا دریافت کرده بودند. آنان به میدانهای نبرد میرفتند برای شهادت نه به بیغولهها و زیر زمین ها برای خودکشی. آیا خیال و پندار آن قدرت دارد که نه یک انسان را، نه چند انسان را و نه مردم یک شهر و کشور را، بلکه جوامع فراوانی را در دوران های مختلف به از دست دادن مطلوب مطلق انسانهایش که جان نامیده میشود، تحریک نماید؟
تکاپوگران تحولات راستین با هدف گیری حیات معقول انسانها است که دست از همه لذایذ کشیده و تن بهمه ناگواری ها و محرومیت ها و پایان دادن به حیات شخصی خود، براه میفتند. آنان حیات معقول آیندگان را دامنه زندگی شخصی خود تلقی نموده، چنانکه، همین زندگی آگاهانه خود را دامنه حیات معقول گذشتگان میدانند. آیا امکان داشت که سر گذشت بشری فاقد رهبران راستین و تفسیر کنندگان حق و عدالت و فداکاران رسالت های انسانی باشد و تکاپوگر امروزی ناگهان و بدون علت در اصلاح حیات انسانها تا مرز زندگی و مرگ پیش برود و با تمام هشیاری و آزادی به زندگی خود خاتمه بدهد؟ گروهی دیگر از تکاپوگران در گذرگاه تاریخ دیده میشوند که سالیان عمر را بجهت اشتیاق به حیات معقول همه لحظات عمرشان را در مرز زندگی و مرگ به سر میبرند، از لذایذ زندگی دست بر میدارند، پشت پا به مقام و سلطهگری می زنند، از بدیهی ترین حقوق حیاتی خود دست بر میدارند، آیا جز به وجود آوردن حیات معقول در اجتماع انسانها چیز دیگری میتواند هدف اینهمه گذشت ها و فداکاری ها بوده باشد؟
از این مطالب یک نتیجه قطعی که به دست ما میآید، اینست که هدف و انگیزه تحولات و انقلابات راستین فقط حیات معقول انسانها است.
🌿 علامه محمد تقی جعفری، #تفسیر_نهج_البلاغه ، خطبه ۲۷
💠 @allameh_jafari