صوت جلسه معرفی کتاب «درآمدی به مطالعات قرآن و نظریه پردازی در علوم انسانی»
🔰لزوم توجه به «رویکرد علمی» در نظریه پردازی دینی و قرآنی
🔸پیشفرضهای معرفتی و عناصر روششناختی تحقیق، پیش از تلاش برای نظریّهپردازی علمی، باید صورتبندی و تبیین شده باشد تا پژوهشگر بتواند در یک فرایند علمی و روشمند، نظریّهای علمی ارائه کند. رویکردها و پارادایمهای علمی مختلف، عهدهدار ارائه این پیش فرض ها و عناصر روش شناختی هستند. در واقع، تحقیق و نظریّهپردازی در تمام مراحل تولید علم، از انتخاب مسئله، روش پاسخگویی به مسئله و... ، همه براساس چارچوب نظری و روش از پیش پذیرفتهشده محقّقان هر رویکرد انجام میگیرد و یک محقّق نمیتواند بدون توجّه به آنها، به «نظریهپردازی» در علوم اجتماعی ورود پیدا کند (فلسفه روش تحقیق در علوم انسانی، ایمان: 20-23، و 36).
🔸در آثار شهیدصدر نیز به مفهوم «رویکرد علمی» توجّه شده است. بهعنوان نمونه، وی با اشاره به نظامهای مختلف علمی رایج در یکی از شاخههای علوم انسانی، یعنی علم اقتصاد، تفاوت این نظامها را در رویکرد (= مذهب) علمی آنها میداند، که منجر به نظامهای علمی مختلف میشود (صدر، اقتصادنا: 5، 143 و 148 و ...). این رویکردها زمینهساز پژوهشهای علمی آن نظام علمی در واقعیّت زندگی اجتماعی بشر هستند. از دیدگاه وی، اسلام نیز رویکرد علمی مستقل و ویژه خود را داراست (همان: 149-154) و نظام اجتماعی اسلام و علم اقتصاد اسلامی، مبتنی بر این رویکرد اسلامی شکل میگیرد (همان: 33-34).
🔻بر این اساس، هر تحقیق نظریّهپردازانه، هرچند در قالب تفسیرموضوعی یا علوم اجتماعی دینی، در جریان تولید و پیشرفت خود ناچار از استفاده از پیشفرضها و قواعد علمی از سنخ فلسفی، اصولی، کلامی و ...، است که در جامعه اسلامی، ثابت شده و یا بهنحو اصول موضوعه پذیرفته شدهاند. این اصول، در واقع، هدایتکننده کار علمی هستند و در فضای تولید علوم انسانی دینی، با عنوان رویکردهای علم دینی عرضه شدهاند.
#شهید_صدر
#نظریهپردازی_قرآنی
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr/182
▪ بشریت دیر یا زود به اسلام خواهد رسید؛ زمانی که به شکست تجربههایی که در دوران بسیار بسیار درازمدت خود، انجام داده است، ایمان بیاورد؛ دورانی که در پی یافتن آیین زندگی، پشت سر گذاشت و همچنان این دوران را ادامه میدهد تا اینکه در نهایت در ساحل اسلام، دین طبیعت انسانی و حیات، لنگر میاندازد. (بارقهها، ص٣٣۴)
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr
🔻عنوان: "تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی"
چکیده: در قرن اخیر دو کتاب «اقتصادنا» از شهیدصدر و «ساختار انقلابهای علمی» از کوهن، وارد فضای علمی شدند که یکی مستقیماً فلسفه علمی است و دیگری در پایه مباحث اقتصادی، رویکردی فلسفه علمی دارد. در جامعه جهانی، کتاب کوهن یکی از کتابهای فلسفه علمی رسمی محسوب شد، و از نظریات او برای تحلیل جریانهای علمی استفاده شد، تا جایی که واژه پارادایم بهعنوان واژهای همهگیر بر سر زبانها افتاد؛ اما کتاب اقتصادنا با وجود ارائه دیدگاهها و تحلیلهای فراوان فلسفه علمی چنین موقعیتی پیدا نکرد.
شناسایی دیدگاههای فلسفه علمیِ پنهانمانده برای جوامع علمی که باوجود غنای معرفتی و اجتماعی، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، میتواند سطح آگاهی جامعه علمی و نظریات بدیل در حوزههای مختلف دانش را افزایش دهد. در اینراستا، مقاله حاضر نشان میدهد که چگونه مؤلفههای یک فلسفه علم تمامعیار رئالیستی در اقتصادنا حضور دارد؛ مؤلفههایی که موجب میشود دیدگاه موجود در اقتصادنا در عین دارا بودن بسیاری از نقاط قوت نظریه پارادایمهای کوهن، گرفتار مسئله نسبیتگرایی نشود. همچنین این دیدگاه میتواند موجبات این را فراهم سازد که قیاسناپذیری پارادایمی که در دیدگاه کوهن وجود دارد مانعی برای گفتگوی میان اندیشهها، نباشد. این امر از طریق مقایسه نظریات علمشناختی شهیدصدر در اقتصادنا و کوهن در ساختار انقلابهای علمی به انجام میرسد. * لینک مقاله: https://jstmt.ut.ac.ir/article_87255.html
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr
❇️پیشبینی حکیمانه شهیدصدر ره از روند تغییرات اجتماعی در مرکز نظام سرمایه داری (آمریکا):
"أشدّ الناس تفاؤلًا بمصائر الثورة في العالم لا يمكنه أن يفكّر في أنّ ثورة حقيقية على الظلم في أمريكا يمكن أن تحدث قبل مئة سنة من هذا التاريخ؛ تا پیش از صد سال آینده ـ از این تاریخ (1358ش)ـ، حتی خوشبین ترین افراد به تحقق انقلاب در جهان نمی تواند به وقوع یک انقلاب واقعی علیه بی عدالتی در آمریکا فکر کند". (السنن التأریخیة/موسوعة الشهيد الصدر ج19/، ص 166 )
🤔با رجوع به مباحث تفصیلی کتاب «السنن التاریخیه» شهیدصدر توضیح میدهد که در واقع این پیشبینی، در پاسخ به کسانی است که با خوش خیالی و عدم شناخت کافی نسبت به نظام سرمایه داری دموکراتیک، گمان می کردند که با ظهور مارکسیسم و بروز اخلاقیات انسانی در غرب، سیاستمداران غربی گرایش به اخلاق پیدا می کنند و مردم آن کشورها، خواهان عدالت و مقابله با نظام سلطه خواهند شد.
اما شهیدصدر ره با بینش عمیق خود، گوشزد میکند که تغییر سیاست غربیان، نه از ظلم به عدم ظلم و نه از استعمار به عدم استعمار، بلکه صرفا از گونه استعمار فردی به استعمار اجتماعی بوده است. یعنی کشورهای غربی، به جای ظلم به همه ضعیفان، از جمله مردم کشورهای خود، نیازهای اولیه مردم کشورهای خود را فراهم کردند تا آنان را در استعمار کشورهای ضعیف آسیایی و آفریقایی، با خود همراه کنند و به منافع مادی بیشتری دست یابند.
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr/226
✔✔ جلسه گروه علمی فلسفه علوم انسانی با موضوع"سلسله نشستهای رابطه متقابل فلسفه و علم،
"تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی" (مقایسه دیدگاه شهیدصدر در مفهوم «رویکرد» و دیدگاه کوهن در مفهوم «پارادایم»)
"با ارائه آقای دکتر هادی موسوی دوشنبه🔻
23 خرداد ساعت 19در مجمع عالی حکمت اسلامی به صورت (حضوری و مجازی)برگزار می شود
آدرس شرکت در جلسه مجازی:
https://b2n.ir/o.ensani
علوم انسانی1401.3.23.mp3
21.09M
تقارین تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی (مقایسه دیدگاه شهیدصدر در مفهوم «رویکرد» و دیدگاه توماس کوهن در مفهوم «پارادایم»
ارائه دهنده: دکتر هادی موسوی
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr/226
🔸عنوان مقاله: از موضوع تا مسئله علم، در تفسیر موضوعی شهیدصدر
نویسندگان: هادی موسوی؛ علیرضا محمدی فرد
🔶چکیده: شهید صدر را میتوان یکی از نخستین نظریهپردازان «چیستی نظریه قرانی» دانست که از طریق تفسیر موضوعی فرایندی روشمند برای این هدف (یعنی نظریهپردازی) ارائه داد. شناسایی موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که نادیده انگاشتن آن بهمنزله محو هویت تفسیر موضوعی و کنار گذاردن هدف آن، یعنی اکتشاف نظریه قرآنی است. این نوشتار ضمن بررسی فرایند تفسیر موضوعی در دیدگاه شهید صدر، بهصورت خاص بر چگونگی شکلگیری موضوع در این نوع از تفسیر تمرکز میکند. سپس با تبیین نحوه شکلگیری «مسئله» در علوم اجتماعی نشان میدهد که «موضوع» در تفسیر موضوعیِ شهید صدر با «مسئله علم» قرابت دارد. در فرجام، نکتهای برجسته میشود که نشان میدهد شکل پیشرفتهتری از آنچه امروزه بدان مسئله علم میگویند، در تقریر هویت موضوع، توسط شهید صدر مطرح شده است، که افراد انگشتشماری در طول تاریخ علم به این نکته توجه داشتهاند و آن عبور از تبیین«قانونهای علم» به تبیین«رفتارهای جزئی» است. این مطالعه، با روش تحلیلی ـ مقایسهای در پی رسیدن به عناصر و فرایندهای اصلی کشف «موضوع» و «مسئله» در دو رویکرد تفسیر موضوعی و تولید علم و از طریق مقایسه میان عناصر مشترک آن دو در این زمینه است.
لینک مقاله:♦️
http://www.jsfc.ir/article_153850.html#aff2
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr
🔴مقایسه تطبیقی دیدگاه فلسفه علمی توماس کوهن و شهیدصدر
📎در ابتدای دهه شصت قرن بیستم دو کتاب باعنوان «اقتصادنا»(1960-61) و «ساختار انقلابهای علمی»(1962) با فاصله زمانی اندکی از دو اندیشمند با نامهای سیدمحمدباقر صدر(1980م) و توماس ساموئل کوهن(1922م) منتشر شد، که هر دو نقش بسیار مهمی در جریان شناسایی "علم" دارند. این دو کتاب پس از انتشار بهسرعت وارد جامعه شدند، اما از نظر اجتماعی و اثرگذاری، با استقبال و نحوه فهم متفاوتی روبرو شدند.
دیدگاه پارادایمی کوهن صرفاً بر علوم طبیعی تمرکز دارد. مؤلفههای اصیل در علوم انسانی در این نگاه فلسفه علمی قابل توضیح نیست، اما این کتاب بهسرعت بهعنوان کتاب فلسفه علمی مورد استقبال قرار گرفت و با اینکه دیدگاه موجود در آن بر جریانات علوم انسانی تطبیق نشده بود و علوم انسانی/اجتماعی نقش بسیار کمرنگی در آن داشت، اما واژه "پارادایم" بهسرعت به حوزه علوم انسانی و اجتماعی وارد شد. از این دوره بهبعد، تبیین مسائل علوم انسانی تحت این دیدگاه یا حداقل متأثر از آن صورت میگرفت. باوجود اینکه این توسعه معنایی، از دیدگاه کوهن چندان مورد پذیرش نبود، در دوره پساکوهنی کاربرد واژه پارادایم بعد از تغییرات محتوایی، در تعبیر پارادایمهای علوم انسانی و اجتماعی رایج شد.
📎باوجود اینکه اقتصادنا دستکم یکسال زودتر از اثر کوهن منتشر شد و بر علوم انسانی متمرکز بود، وجه فلسفه علمی آن کمتر مورد استفاده قرار گرفت. گرچه این کتاب قرار است به نسبت میان علم و مکتب اقتصاد در رویکردهای مختلف اقتصادی و در نهایت، اندیشه اسلامی بپردازد، اما در این کتاب و آثار بعدی نویسنده، که بهعنوان وجوه مکمّل آن منتشر شد، نهتنها میتوان یک دستگاه فلسفه علوم انسانی و مؤلفههای آن را شاهد بود، بلکه تطبیق این دیدگاه فلسفه علمی بر پیکره رویکردهای اقتصادی اصلی تا آن دوران را نیز میتوان شاهد بود. اقتصادنا به شکلی اصیل درصدد معرفی استقلال روششناختی علوم انسانی از علوم طبیعی است و با اینکه بحث از «انقلاب علمی» در آثار شهیدصدر وجود دارد (صدر، 1433: 153) اما او مسیر پارادایمهای کوهن را در توضیح مراحل دگرگونیهای علمی نپیمود.
◀️خلاصه ای از تحلیل این تفاوت، به صورت مقایسه تطبیقی:
🔹کوهن در دیدگاه پارادایمی خود بهصورت جدی بهسراغ علوم انسانی نرفت، اما اگر هم میرفت احتمالاً نتیجه مشابهی با شهیدصدر به دست نمیآورد و همین اصل پارادایممحور بودن دانش را همراه با قیاسناپذیری میپذیرفت. اما چرا؟ زیرا فلسفه علمی که کوهن به دنبال آن بود درواقع، یک نگاه فلسفی بر تاریخ علمی بود که تا آن دوره اتفاق افتاده بود. این علم شکلگرفته در دوره مدرن چیزی نبود جز محصولی از سوبجکتیویته حاکم بر دوره مدرن. گزارش تاریخی شهیدصدر از مکاتب علمی شکلگرفته در غرب درصدد تبیین همین نسبیت سوبجکتیوی بود که بر آن دوره حاکم بود؛ سوبژکتیویتهای که کلیت زندگی جامعه غربی و حتی به تعبیر گیدنز، بخشی از فلسفه غرب را توضیح میدهد. این سوبژکتیویته، هم بر مارکسیسم حاکم بود، هم بر کاپیتالیسم. شهید صدر برای توضیح این سوبجکتیویته به صورت خاص در نظریات مارکس نشان داد که نظریات علمی و مذهبی وی از این جهت نبود که خود را با واقع تطبیق دهد، بلکه او قصد داشت گزارشهای تاریخی را بهصورتی تفسیر کند که با نظریههای رویکرد مارکسیستی مطابق باشد. ازاینرو، حذف برخی گزارشهای تاریخی و مشاهدات و تجربیات در درون پارادایم انتقادی بهصورت خاص و پارادایمهای دیگر، امری عادی است. اینچنین واقعیتهایی نشان از آن دارد که علوم انسانی شکلگرفته، حداقل در رویکرد انتقادی و سرمایهداری با شاخههای آن در جریان پوزیتیویستی، سعی در ارائه رویکردی رئالیستی نداشتهاند و نمیخواستند امری مستقل از پارادایم یا رویکرد یا به تعبیری همان سوژه حاکم بر اندیشههای جمعی خودشان به ارزیابی آنها بپردازد. گیدنز در این خصوص میگوید: مسألهای که [در خصوص دیدگاههای مختلف علوم اجتماعی] هست این است که چگونه مفاهیم کنش، معنا و سوبژکتیویته باید مشخص شده و چگونه باید به مفاهیم ساختار و فشار مرتبط شوند. اگر جامعهشناسیهای تفسیری به نوعی بر سلطهجوئی سوژه بنا میشوند، کارکردگرایی و ساختارگرایی، سلطهجوئی ابژه اجتماعی را در نظر دارند. با اینوصف، هیچ تقریری از چیستی رویکردهای علوم اجتماعی بدون تفسیری از چگونگی عملکرد سوبژکتیویته در آنها نمیتوان تقریری کامل دانست. اما در فضای رویکردی (=اتجاه) شهیدصدر یک فلسفه علم رئالیستی امکان رشد دارد؛ فلسفه علمی که در کنار اشاره به ظرفیتهای موجود در دو حیثیت مذهبی و علمی رویکردها، بهگونهای این حیثیات را تقریر میکند. این تقریر تلاش میکند از حیثیت تاریخی بودن علم و وظیفه حل مسئله در علم نکاهد و از سوی دیگر مشکلات نسبیگرایی و غیررئالیستی بودن را نیز از چهره علم بزداید.
🔹اما این اتفاق نیافتاد و نظریه پارادایمی کوهن مورد اقبال قرار گرفت (البته آن هم بیشتر از نظر واژگان، نه محتوا)؛ اگر حرکتهای اجتماعی توانستهاند مانع استفاده جامعه علمی از یک دیدگاه فلسفه علمی شوند همین حرکتها میتوانند رویکردهای جایگزینی را که توان حل مسئله بیشتری دارند بهمیدان علم بیاورند. قطعاً دیدگاه پارادایمی کوهن فضاهای جدیدی از مسئله چیستی علم را در برابر اندیشمندان گشود و نشان داد آنچه در ظاهر بهعنوان علم میبینیم وابسته به یک پشتوانه عظیمی از مسائل متافیزیکی، اجتماعی و تاریخی است که بدون آنها چیزی با نام علم نمیداشتیم؛ بهنحوی که حتی نظریه و مشاهده مسئله نیز تنها درون پارادایم معنا پیدا میکنند. اما فقدان رویکرد رئالیستی و حفظ جنبه تاریخی در دیدگاه پارادایمی، آن را با مشکلاتی مواجه کرد که فلاسفه علم بعدی تلاش کردند با حفظ ایده پارادایم، جنبههای نسبیگرایانه را از آن بزدایند. بههر روی، تمام سخن این مقاله این است که «رویکرد» (= اتجاه) در دیدگاه شهیدصدر بهشکلی اصیل نگاه رئالیستی به علم را در مرحله اول، تقریر کرده و در مرحلهای دیگر آن را در علوم انسانی بهشکلی اصیل مطرح کند.
برگرفته از مقاله: تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی
آدرس مقاله: https://jstmt.ut.ac.ir/article_87255.html
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr
🔻«استقلال جوامع اسلامی، در گروی استقلال علمی و فکری آنان و با تکیه به آرمان نهایی خود آنان است»🔺
🔸از دیدگاه علامه صدر، فکر و اراده انسان، تعیین کننده یک سری اهداف برای حرکت تاریخی است. بنابراین، این اهداف، محرک حرکت انسان در تاریخ هستند، ولی در یک ریشهیابی عمیق، خود این اهداف، حاصل هدفی زیرساختی به نام «مثل أعلی» (نمونه آرمانی) هستند. هر میزان که آن مثل أعلا یا هدف آرمانی و اصلی، برای جامعه بشری، صالح و عالی و گستردهتر باشد، اهداف جزئی تعیین شده توسط جامعه بشری، صالح و گسترده میشوند. و هرچه مثل أعلا، محدود و پست باشد، اهداف جزئی برآمده از آن، محدود و پست خواهد بود (ر.ک: سیدمحمدباقر صدر، السنن التأریخیة، ص 119-120).
🔹وی بر این باور است که در عصر روشنگری در اروپا، انسان «آزادی» را مثل أعلای خود قرار داد تا از قیود علمی و دینی تحمیلی از کلیسا برهد. اما خطای اروپاییان این بود که این آزادی، بهمعنای شکستن قیود از انسان، تنها یکی از ارزشهای انسانی است. آن گاه که انسان از قیود رها شد، نمیتواند رها باشد، بلکه تازه چارچوب رشد صالح بشری شروع شده و نیاز به «محتوا» و «مضمون» برای رشد دارد (همان: 134). انسان اروپایی اشتباهش این بود که "آزادی" را که هدف جزئی بود، به عنوان مثل أعلا و هدف اصلی در نظر گرفت. در حالیکه آزادی، تنها «چارچوب» حرکت بود، نه محتوا. در نتیجه، غرب با کنار گذاردن محتوا، اسباب نابودی خود را بهوجود آورد (ر.ک: همان، 134-135).
☑️در این رویکرد، از دیدگاه شهیدصدر، جامعه ای که هدف متوسط (مثلا آزادی) را جایگزین هدف اصلی و مثل أعلا کند، گرچه ممکن است صدها سال حرکت رو به جلو داشته باشد، اما پس از مدتی گرفتار رکود شده، رو به فروپاشی می رود. از این رو، تلاش این اندیشمند بزرگ در آثار مختلف خود، از جمله فلسفتنا، اقتصادنا و السنن التأریخیة، این است که جوامع اسلامی را، از تقلید غرب و روی آوردن به نظام فکری غرب، بر حذر دارد و آنان را به سوی شکل دهی رویکرد علمی و فکری مستقل راهنمایی کند.
☑️این سیر، شامل مفاهیم دیگر وام گرفته شده از غرب نیز می شود. مفاهیمی که گاه مصادیق مفهوم آزادی هستند؛ مانند: آزادی زنان، آزادی در پوشش، آزادی در تعیین جنسیت، آزادی در گرایش به جنس موافق و ... . در این دیدگاه، جوامع اسلامی باید به استقلال هویتی خود پایبند باشند و توجه داشته باشند که وام گرفتن بدون اندیشه از نظریه ها، مفاهیم و مسائل جهان غرب و مدرن، بازگشت به همان عامل عقب افتادگی در چند صد ساله اخیر است. نخستین گام در این مسیر، توان تشخیص مسائل اصیل از دل جامعه اسلامی است.
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr
OIP.jpg
8.1K
«تمایز تجربه در علوم طبیعی و علوم انسانی، در رویکرد شهیدصدر»
🔰شهید صدر نوع تجربه در علوم انسانی را متفاوت از علوم طبیعی میداند. این دیدگاه به بحث تاریخیبودن تجربه در علوم انسانی باز میگردد که برخلاف تجربه در علوم طبیعی امکان تکرار تجربه و حذف برخی عوامل مرتبط و باقی ماندن عامل واحدی برای سنجش نوع و میزان اثرگذاری مؤلفههای مرتبط بر یک پدیده تاریخی در دسترس نیست (اقتصادنا: 102).
🔰این در حالی است که رویکردهای طبیعتگرا در علوم انسانی رایج، در تلاشند تا بهنوعی توسط نظریه بازیها (game theory) تجربه انسان را همانند تجربه در علوم طبیعی بازسازی کنند. این موضوع در همان دهه 1960 که کتاب اقتصادنا از شهیدصدر و کتاب ساختار انقلابهای علمی از توماس کوهن انتشار یافت، جزو مسائل علوم اجتماعی و حتی در رده دغدغههای حکمرانی ایالات متحده آمریکا بود.
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr
🔺«رابطه نظریه پردازی دینی با روش شناسی اجتهادی»🔻
🔹از دیدگاه شهیدصدر، هرنوع استنباط بر اساس ظهورات و نصوص، که در پی کشف نظریهای از منابع دینی، از جمله قرآن باشد اجتهاد است. این اجتهاد، در مقام کشف نظریهها و از حیث اسناد به شارع، بهنحو «کاشفیت» است. (ن.ک: از دیدگاه صدر، هرنوع استنباط بر اساس ظهورات و نصوص، که در پی کشف نظریهای از منابع دینی، از جمله قرآن باشد اجتهاد است. این اجتهاد، در مقام کشف نظریهها و از حیث اسناد به شارع، بهنحو «کاشفیت» است (ن.ک: حلقه اولی، ص 61-63؛ حلقه ثانیه، ص 193-194؛ السنن التأریخیه فی القرآن، ص 24-25).
🔸از دیدگاه وی تفاسیر تجزیئی (= ترتیبی) صرفا منتهی به فهم مدلول لفظی آیات قرآن میشود و توان فراتر رفتن از آن، و ترکیب مدالیل حاصل از تک تک آیات و برقراری ارتباط میان آنها و اکتشاف نظریه قرآن در موضوعات مختلف را ندارد. بنابراین، تفسیر تجزیئی که در حد کشف مدلول الفاظ است، تفسیری تقلیدی (= سنتی) است، اما تفسیر موضوعی با کشف مسائل واقع زندگی و عرضه آنها به قرآن، روشی «اجتهادی» است تا با گام نهادن به ورای مدلول لفظی و لغوی آیات، نظریههای اساسی قرآن را از خلال آیات بههم مرتبط اکتشاف کند و این نظریه را به خداوند نسبت دهد.
🔹بر اساس این مطالب، میتوان نتیجه گرفت که چه در فقه و چه در تفسیر قرآن، تنها این روش اجتهادی است که منتهی به کشف نظریه میشود؛ حال یا نظریه فقهی، که همان حکم شرعی برای تنظیم حیات بشری است، یا نظریه قرآنی که همان نظریه اساسی برای ارائه معرفتی علمی از واقع زندگی بشری است. و از میان تفسیر تجزیئی و موضوعی، تفسیر موضوعی است که اجتهادی است و صلاحیت تحقق مرجعیت قرآن در اکتشاف نظریههای قرآنی و معرفت علمی از قرآن را دارد.
#شهید_صدر
#علم_دینی
https://eitaa.com/allamehsadr