eitaa logo
علامه دهر (حسن زاده آملی رفع الله درجاته)
1.8هزار دنبال‌کننده
472 عکس
98 ویدیو
4 فایل
«اخبار ، مطالب و تصاویر مرتبط با علامه حسن زاده آملی رفع الله درجاته»
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حضور علامه حسن‌زاده آملی (رفع‌الله‌درجاته) در امام‌زاده‌ای در روستای زیار لاریجان ایتا، تلگرام، اینستاگرام 👇 @allameyedahr1400 ┄┅═══❉💠❉═══┅┄
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نقل واقعه‌ای از حاج علی‌آقا بهجت (فرزند مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت) از شاگردان علامه حسن‌زاده آملی ایتا، تلگرام، اینستاگرام 👇 @allameyedahr1400 ┄┅═══❉💠❉═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هزارَم گـر بـلا آیـد، «هزار و یک» دعا دارد دلم گر مبتلا گـردد، «هزار و یک» شفا دارد هزارَم سنگ اگر بارد، اگر صد خارم اندر پا سفر سویِ خراسانم، «هزار و یک» صفا دارد اگـر آرامگاه من، شود خرمـن ز بـرگ گُل به ماندن دل نیآرامد، «هزار و یک» هوا دارد دگـر باره چـو بـاز آیم، بـر آییـن مسلمانی به لبیکـم جواب آیـد، «هـزار و یک» وفا دارد ز خطّ و خالِ مهرویان، شنیدَستی تو افسانه جمالِ حُسنِ وجه‌الله، «هزار و یک» لقـا دارد لب لعلش چشیده پیر ما، دریاي حکمت شد حروف ناب توحیدش، «هزار و یک» هَجا دارد اقالیمی ز جان رفت و عوالم دید و منزل‌ها بیـا روح‌الأمیـن مـا، «هـزار و یک» سما دارد همی گوید که جز واحـد روا نبود پرستیدن ولی رندانه دانستـم، «هـزار و یک» خدا دارد چنین منصورِ مُرتد را ببخشـای و بیامـرزی خداوندا، تو می‌دانی «هزار و یک» چه‌ها دارد ___________________________________ ایتا، تلگرام، اینستاگرام 👇 @allameyedahr1400 ┄┅═══❉💠❉═══┅┄
✳️ حضور حجت الاسلام روحانی (امام جمعه بابل) در بیت‌الرحمه و زیارت مزار علامه حسن‌زاده آملی 🔹 سه‌شنبه ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دیدار حضرت علامه حسن‌زاده آملی با حضرت آیت الله نجفی (رحمه الله علیهما) در همدان با حضور مرحوم آیت الله طه‌محمدی (رحمه‌الله علیه) 🔸مرداد ۱۳۷۳ 🔹 در حاشیۀ کنگرۀ حاج ملا حسینقلی همدانی @allameyedahr1400 ┄┅═══❉💠❉═══┅┄
سیّد اسماعیل حِمیَری که بود؟ ابوهاشم اسماعیل بن محمد بن یزید بن ربیعه، معروف به سیّدحمیری، ملقب به ابوهاشم یا ابوعامر، در سال ۱۰۵ هـ. در عَمّان (اردن فعلی) به دنیا آمد و در بصره و بغداد زندگی می‌کرد. مادرش لقب وی را «سیّد» نهاد. جدّش یزید بن ربیعه شاعری مشهور بود که زیاد بن ابیه و خاندانش را هجو و انتسابش به معاویه را رد کرد. وی مردی گندم‌گون، بلندقد، خوش‌بیان و سخنگویی نوآور بود. ابن‌معتز می‌گوید که او از ماهرترین شاعران زمان خویش بود و احادیث، اخبار و مناقب را در قالب شعر بیان می‌کرد و هیچ فضیلتی درباره امام علی (علیه‌السّلام) نقل نشده مگر این که آن‌را به نظم درآورده است. روزی سید در کوفه اعلام کرد هرکس فضیلتی در شان علی (علیه‌السّلام) بگوید که من شعری در آن‌باره نسروده باشم، به او جایزه می‌دهم.
این ابیات ترجمه قصیده عينیه سید حِمیَری (رضوان الله علیه) یعنی «لام عمر و باللوی مربع» درباره روز مسعود و مبارک غدير خم است که آن را به تفصیل در کلمه ۵۰۱ کتاب هزار و یک کلمه بیان کرده‌ايم و اینک به نقل همان ترجمه اکتفا مي کنیم... 👇
در لوی بُد یار ما را خانه‌ای خانه رفت از بین و شد ویرانه‌ای زان فضای جانفزای دلربا وحش اندر وحشت و مرغ هوا یک نشانی زان دیار یار نیست همدمش جز عقرب جرّار نیست نیست یاری تا کزو دل خوش بود غیر مارانی که آدم‌کش بود آرمیدم چون در آن جای شگفت آسمان دیده باریدن گرفت یاد آن جانانه‌ام آمد به سر آتش حسرت ز قلبم شعله‌ور تا خیال یار دیرینم فتاد آتشی در جان شیرینم فتاد در شگفتم از گروهی در جهان در حضور خاتم پیغمبران کآمدندش در مکانی مشتهر عده‌ای را حبّ شاهی بُد به سر جمله گفتندش که ای خیرالأنام بعد تو ما را که می‌باشد امام؟ مصطفی فرمود گر سازم عیان کیست بعد از من امام انس و جان با رسول خویشتن کاری کنید که به موسی کرد آن قوم پلید ترک هارون وزیرش کرده‌اند دست اندر دم گوساله زدند «پوزه‌ها زیر دمش اسپوختند خرمن هستیّ خود را سوختند» این سخن از آن رسول پاک‌زاد حجّتی گویاست بر اهل رشاد بعد از آن بر آن رسول پاک‌بین آمده دستور ربّ‌العالمین احمدا ! برگو به مردم این پیام تا مر آنان را شود حجّت تمام ور نگویی نیستی بر ما رسول آن همه سعی تو کی باشد قبول؟ ترس گر باشد تو را از آن و این من تو را باشم نگهدار و معین پس ز جا برخاست آن دم مصطفی تا کند امر خدا را برملا بود اندر دست او دست علی «افتخار هر نبیّ و هر ولیّ» وه چه نیکو دست، دست مصطفی وه چه نیکو دست شاه اولیا در میانِ جمله‌ی افرشتگان حق‌تعالی شاهد اندر آن میان «گفت هر کس را منم مولا و دوست إبن‌عمّ من علی مولای اوست» اوست بعد از من امام انس و جان نی فلان و نی فلان و نی فلان می‌نشد خرسند کس از کار او متّهم کردندش از گفتار او لب گشودند از پی چون و چرا چشم پوشیدند از خیرالوَری گمرَه آن قومِ جَهولِ بوالفضول ناپسندش اوفتد قول رسول در غضب هر یک ز خودبینیّ‌شان گوئیا بُبریده شد بینیّ‌شان قصد حیله کرده با مولای‌شان ای دو صد لعنت بر آن شورای‌شان تا که از تدفینِ او برگشته‌اند جملگی از دینِ او برگشته‌اند حرف دیروز پیمبر کز اِله آمده، کردند مر او را تباه آن‌چه شد زان بیخِرَد نامردمان سود دادند و گرفتندی زیان قطع اَرحامش نمودند از ستیز حق جَزایِشان دهد در رستخیز چون که فردا شد قیامت را قیام آن همه لب‌تشنه و خشکیده کام نِی مر آنان را ز حوض او نصیب نِی شفاعت‌خواهشان باشد حبیب وسعت آن حوض چون دریا بوَد نی به قدر ایله تا صنعا بود پرچمی در وی بوَد افراشته آب اندر وی بوَد انباشته نهر کوثر می‌شود جاری از آن پرچم وی رَهنَمایِ مؤمنان در سفیدی آمده بهتر ز سیم سنگریزه اندر او دُرِّ یتیم خرّم است و رنگ‌رنگ و مُشک‌فام بوی جنّت آید از وی در مشام ظرف‌های آن بسی جالب بوَد ساقی آن پورِ بوطالب بوَد سوی او آیند تا نوشند از آن بشنوند نفرین و ردِّ بی‌امان کای گروهِ اوفتاده در ضلال مر شما را نیست این آب زلال این برای احمد و یاران اوست وآن‌که او را حُبِّ فرزندان اوست هر که از آن حوض‌شان نوشیده است جامه‌ی عزّت به خود پوشیده است روز محشر پنج بیدق آشکار زان همه یک بِیدَقَستی رستگار بِیدَق گوساله و فرعون او بیدقی از سامری زشت‌خو بیدق ادلم سیاه نابِکار بیدقی از نعثل دور از شعار این چهار و پیرو آیین‌شان بینِشان اندر هلاکت بی‌نشان پنجمی را قائد او حیدر است این نه از من، از خدای اکبر است «ای گروه شیعیان! شادی کنید همچو سرو و سوسن آزادی کنید» «حمیری» باشد ثناگوی شما گرچه بند از بند او گردد جدا بر نبی و حیدر داماد او رحمت حق باد تا میعاد او از «حسن» داری خبر ای کردگار؟ کاو مُحبِّ احمد است و هشت و چار؟ نی به تقلید است بل دارد یقین رستگاری نیست اندر غیر این در ازل شد با علی پیوند او گر جدا سازند بند از بند او