💚پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم
🔸قطعا پیروزی با صبر همراه است
و گشایش با گرفتاری و بی گمان
با هر دشواری ، آسانی است🔸
📘بحار ۷۷/۸۸/۲
@alle_yasen
#طب_سنتي
🍶 موادغذایی کاهنده هوش
• موادغذایی شور
• پروتئینهای فرآوری شده
• نیکوتین
• شیرین کنندههای مصنوعی
• چربیهای ترانس
• مواد غذایی غنی ازقند
• غذای سرخ شده
• غذاهای منجمدشده
@alle_yasen
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظهرتون پر از
شادی های بی سبب
قلبتون مَملُو از
مهربانی
دستتون سرشار از
بخشندگی
آرزوهاتون مستجاب
"ظهرتون بخیر عزیزان"
@alle_yasen
زندگی مثل درست کردن چای میماند
خودبینی ات را بجوشان
نگرانی هایت را تبخیر کن
غم هایت را رقیق کن
اشتباهاتت را از صافی بگذران
و آن وقت طعم خوشبختی را بچش
آنچه "خداوند"میدهد"پایانی"ندارد و آنچه "آدمی"میدهد"دوامی" ندارد
زندگیتان پراز داده های خداوند باشد
@alle_yasen
حتما حتما بخونید ارزش خوندن داره
خاطره ای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی
نزدیکی های عید بود
من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم
صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم،
از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم
(استادکدکنی حالا خودش هم گریه می کند و تعریف میکند...)
پدرم بود،
مادر هم او را آرام می کرد
می گفت:
آقا! خدا بزرگ است
خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم
اما پدر گفت:
خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند،
نباید فکر کنند که ما
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم
100 تومان بود
کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد
10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس
بعد از کلاس
آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش
رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید"
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است
در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند
برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟
فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان
مدیر گفت: از کجا می دانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من می دهد
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس
آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم
درست گفتی
هزار تومان بوده نه نهصد تومان
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم
اما برای دادنش یک شرط دارم
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟
گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند
گمان کردم شاید درست باشد
@alle_yasen
🕊💐🕊💐🕊💐🕊💐🕊
خیلی زیباست
دختری با پدرش میخواستند از یک پُل چوبی رد شوند.پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم. دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد
این دقیقا مانند داستان رابطهی ما با خداوند است، هرگاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست مان ما را بگیرد، هرگز دست مان را رها نخواهد کرد! و این یعنی عشق
دعا میکنم خــدا دستمونو بگیره
@alle_yasen
یکی از اصلی ترین پایه های
شخصیت سالم ، داشتن اصالت است
این که تن به انجام هركاری نمیدی به این معنی نیست كه نمیتونی
بهش میگن "چهارچوب"
چهارچوبی كه خودت برای خودت تعریف میكنی و پایه و اساسش از "خانواده" شكل میگیره
كسی كه چهارچوب داره، "اصالت" داره
اصالت رو نه میشه خرید، نه میشه اداشو درآورد و نه میشه با بزك و دوزك بهش رسید
اصالت یعنی
دلت نمیاد خیانت كنی
دلت نمیاد دل بشكنی
دلت نمیاد دورو باشی
دلت نمیاد آدما رو بازی بدی
این بی عرضگی نیست
اسمش "اصالته"
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گودزیلاهای دهه نودی و دست کم نگیرید😂😂😂
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه تا عمر داره لب پنجره سیگار نمیکشه 😂😂😂
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی راننده تاکسیای خط مولوی داد میزنن مولووووویی😂😂😂
@alle_yasen
اینجوری هم بری بیرون باز مامانت میگه یه چیزی بپوش لخت نرو بیرون
ای فدای مامانا برم من 😂😂😂
@alle_yasen
باقلوا رولی شعریه
مواد لازم
یه بسته رشته شعریه
کره 50 گرم
گلاب 2 قاشق
شیر 2 قاشق
عرق هل 1 قاشق
پودر هل مقداری
گردو و پسته
شیر عسلی 5 قاشق
طرز تهیه
توی خود بسته رشته ها رو خرد میکنیم، میریزیم توی ماهیتابه و با کره چند دقیقه تفت میدیم. گلاب، شیر و عرق هل رو اضافه میکنیم، بعد شیر عسلی رو اضافه و از روی حرارت برمیداریم. رشته ها رو روی فویل پهن میکنیم، مغزهای دلخواه رو میریزیم یکم پودر هل میپاشیم. به کمک فویل مواد رو رول میکنیم و پنج شش ساعت میذاریم تو یخچال تا خودشو بگیره بعد برش میدیم و با قهوه یا چای نوش جان میکنیم.
@alle_yasen