فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طوطی که قرآن می خواند
سوره کوثر سوره توحید (اخلاص)
@alle_yasen
نتايج يک بررسى نشان میدهد، حتی پرندههاى شهرى هم بر اثر استرس و آلودگی زودتر از همنوعان روستاييشان پير میشوند
دیگه آدم که جای خود دارد
@alle_yasen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت كسى گفت دنيا خيلى كوچيكه اين GIF رو نشونش بده، تا حرفشو پس بگیره
@alle_yasen
"سندرم موی غیرقابل انعطاف" عارضه ای عجیب است که در آن، موهای شخص نه به درستی شانه می شود و نه میتوان حالت آن را تغییر داد و همیشه مثل برق گرفته ها صاف می ایستد
@alle_yasen
وصیت حسن آقای رجائی فر:
" ببخشید
تا خداوند ببخشد شما را،
بپوشانید گناهان یکدیگر را
تا خداوند بپوشاند گناهان شما را....."
#شهید_حسن_رجائیفر
شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان
@alle_yasen
💠 سالروز شهادت
🕊#شهید_مدافع_حرم_رحیم_کابلی
🕊#شهید_مدافع_حرم_سعید_کمالی
🕊#شهید_مدافع_حرم_جواد_دوربین
🕊#شهید_مدافع_حرم_علی_عابدینی
🕊#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_بریری
🕊#شهید_مدافع_حرم_محمد_بلباسی
🕊#شهید_مدافع_حرم_علی_جمشیدی
🕊#شهید_مدافع_حرم_محمود_رادمهر
🕊#شهید_مدافع_حرم_حسن_رجائی_فر
🕊#شهید_مدافع_حرم_سید_شفیع_شفیعی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@alle_yasen
بر رعایت حق الناس تاکید داشت.حلقه صالحین در روستاهای میاندورود برگزار میکرد😊.
زمان تشییع پیکر شهدای غواص از گلوگاه تا رامسر همراه شهدای غواص بود🌹.
یک شب در قبر شهیدی که در سورک تشییع شد خوابید. در ساخت گلزار شهیدان خوشنام حضور داشت تمام احساس خوب را از شهدا میگرفت👌. همه چیز دست خداست ما امانت هستیم. همه میگفتن سعید بوی شهادت میدهد.💔
شهید مدافع حرم سعید کمالی🌹
#سالروز_شهادت🕊
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
@alle_yasen
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
از آتش_بس
تا #ڪربلا شدن خانطومان
مے گفتند:
زندگی تڪرار #تاریخ است
نمے دانستم کربلا هم تڪرار شدنے است...
#کربلای_خان_طومان
ساعت حوالی پرواز..
به وقت #عروج
به وقت #عشق
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
@alle_yasen
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
🔰چند ویژگی شهید به گفته یکی از همکارانش:
۱.جواد ولایت مدار بود ،او مطیع محض ولایت بود.✌️
۲.جواد در طول عمرش هرگز دلی را نرنجاند ،و همیشه به قلبها حکومت می کرد.❤️
۳.جواد در همه مناسبتها در صف اول بود ولی گمنام بود و رهرو راه شهیدان بود.👌🌹
۴.جواد با شهادتش ثابت کرد برای دفاع از حرم باید جان را فدا کرد.🕊
۵.جواد هر هفته به دور از چشمان دیگران مزار دوستان شهیدش را شست و شو می داد ، نکند بگذارید ، خاک قبر مطهرش را بگیرد.🌱🥀
جواد جان ،تو را به مهربانی و خلوص نیتت قسم می دهم 🙏،شفاعت ما را در قیامت فراموش نکنی و دعا کن شهادت نصیبمان گردد.😔❤️
آمین یا رب العالمین🌹
🌸شاگرد مهربانی و خلوص نیتت ، آزاده و جانباز دفاع مقدس سید نورالدین نعمتی
#سالروزشهادت🍃
شهید جواد دوربین🕊
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
@alle_yasen
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر –رحمان سلطانی🔻 💢قسمت پانزدهم: تجسم عالم برزخ💢 تولحظات کوتاهِ خواب و بیهوشی
🌵 روایت اسرای مفقود الاثر – رحمان سلطانی🌿
💢قسمت شانزدهم: معجونِ آب گندیده و شیر خشک با طعم باروت🔻
خیلی تشنَم شده بود. دو روز بود یه قطره آب نخورده بودم. خونریزی تشنگیمو بیشتر میکرد و لبام مثل دو تکه چوب خشک شده بودن. اطرافمو وارسی کردم و نگاهی به داخل محوطه کردم، چشمم به گالن ۲۰ لیتری فلزی خورد. دو دل بودم برم سمتش یا نه؟ خطر زیادی تهدیدم میکرد و احتمال داشت با خارج شدن از اتاق آماج گلوله و ترکش قرار بگیرم ، اما درنگ جایز نبود و با سینه خیز به طرف گالن رفتم. نزدیک دبه آب که رسیدم دیدم یه ترکش به قسمت پایینش خورده و سوراخ شده بود. مطمئن شدم اگه آبی هم توش بوده ریخته، ولی به هر حال امتحانش ضرری نداشت. دبه را بلند کردم دیدم کمی سنگینه. دبه رو کشاندم و بردم داخل اتاق. مقدار کمی آب تهش مونده بود. دیگه ازین بهتر نمیشد. آب رو خالی کردم تو یه لیوان روحی که همونجا پیدا کرده بودم. مقدارِ کمی آب و گلِ بسیار بدبو و متعفن به اندازه یه لیوان تهش مونده بود. خواستم بخورم با وجود اینکه شدیدا عطش داشتم ، نتونستم و قابل خوردن نبود. نزدیکِ یه ماه از شروع عملیات کربلای پنج گذشته بود و آب کاملا گندیده بود. اتاقو گشتم یه قوطی شیر خشک پیدا کردم. قوطی را باز کردم. لب و دهانم خشک بود و شیر خشک پایین نمی رفت. آبِ داخل لیوان رو چن دقیقه ای گذاشتم تا ته نشین بشه. مقداری شیر خشک قاطی آب کردم. جاتون خالی معجونی بی نظیر درست شده بود. یاد گرفتن و درست کردن این معجون سخت نیست. مواد لازم: مقداری گِل ، نصف لیوان آب گندیده و چار الی پنج قاشق شیرخشک با طعم دود و باروت بود. بجای باروت اگه در دسترس نیست میشه از طرقه یا سرِ چوب کبریت استفاده کرد.
بگذریم ، دو سه قاشق رو با زحمت خوردم. بسختی از گلوم پایین میرفت. داشت حالم بهم میخورد و ناچار شدم کنارش بزارم. حالا لازم بود بعد از خوردن این معجون نیروزا مقداری استراحت میکردم تا هضم بشه و بتونم فکری برای ادامه راهم بکنم. چن دقیقه ای رو روی همون تخت دراز کشیدم و تو ذهنم ذهنم نقشه ها و راهای گوناگون رو برای خلاص شدن از این وضع میکشیدم و بررسی میکردم، ولی هیچکدوم از این فکر و نقشه ها به نتیجه مشخصی ختم نمیشد. تو اون شرایط چقد دوست داشتم و ارزو می کردم الان ایرانیا پیشروی می کردن و امدادگرا میومدن منو بلند می کردند و با برانکارد میبردنم عقب.! خب آرزو بر جوانا عیب نیست و منم یک جوون بیست ساله بودم و تو اوج آرزو ، خیلی به خودم دلداری می دادم که نا امید نشم و روحیمو از دست ندم. هی با خودم میگفتم امروز رو هم صبرکن حتما بچه ها میان. ان شاء الله فرجی میشه و نجات پیدا میکنی.
ادامه دارد✅
@alle_yasen
🌹🌹🌹🌹🌹🌹