آل یاسین
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿 💢قسمت هفتاد و نهم: چرخش کابل و بیرون زدن چشم از حدقه💢 ضربات
🌵روایت اسرای مفقود الاثر– رحمان سلطانی🌿
💢قسمت هشتاد: پایی که قطع شد💢
در هر آسایشگاه ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفره در اوایل اسارت سی چهل نفر زخمی داشتیم و به مرور و با بهبودی نسبی زخمیا که اکثرا با لطف خدا و خود درمانی بود، بتدریج آمار مجروحا کمتر شد و به هفت هشت نفر در هر آسایشگاه رسید. اینها کسانی بودند که یا نقص عضو داشتند یا شکستگی های شدید داشتند و بعثیا حاضر نبودن اونا رو معالجه کنند. بچه های خودمون به اینا کمک می کردن و معمولا با پتو جابجاشون می کردن یا زیر کتفشون رو می گرفتن و حموم و دستشویی می بردن. یکی از بچه ها بنام سید محمد حسینی از آمل که استخون پاش شکسته بود و بشدت درد میکشید و بعثیا هم حاضر نبودن اونو ببرن بیمارستان و عملش کنن یا لا اقل کچ بگیرن بعد از مدتی وضعیتش خیلی وخیم شده بود و احتمال خطر جدی و مرگ براش وجود داشت و هیچ راهی هم برای معالجه اش تو اون شرایط بنظر نمی رسید. گوشت پاشم عفونت کرده بود و استخون کاملا شکسته بود و پا به پوست و گوشت آویزون بود.
نهایتا عده ای از بچه ها که نیمچه تخصصی در بهیاری داشتن و با موافقت خودش تصمیم می گیرن پاشو قطع کنن تا راحت بشه. بچه های خودمون که بعنوان مزمد(بهیار)با بهداری همکاری می کردن یکی دو تا تیغ جراحی کش رفته بودن و قرار شد که پا قطع بشه. بدون بی حسی و هیچ گونه مراقب و مقدمات ، چیزی تو دهن این رزمنده مظلوم کردند که از شدت درد به دندون و لبش آسیب نرسونه و با همون تیغای جراحی پاشو قطع کردن و خدا میدونه که هم جراحان وهم اون رزمنده چه درد و رنجی رو تحمل کردن. پایی که میشد با جراحی و کچ گیری خوب بشه بناچار قطع شد تا حداقل زنده بمونه و از درد و رنج خلاص بشه. ادامه دارد .
@alle_yasen
🌹🌹
✨🌸
#عشقشهادت
یک بار که تلویزیون داشت نشان می داد که داعش دست یک عده را بسته و آماده شهادت هستند. گفت: دعا کن من هم شهید بشوم. گفتم: آقا محمد دعا می کنم بعد یک عمر طولانی شهید بشوی. گفت: نه شهادت در جوانی قشنگتر است.
یکی از برنامه های ثابت ما حضور در گلزار شهدا بود. بین قطعه ها قدم می زد و سن شهدا رانگاه می کرد. یک بار به او گفتم: محمد ما که بمیریم چون فرزند شهید هستیم ما را قطعه خانواده شهدا دفن می کنند اما داماد شهید را که نمی آورند! بعد هم خندیدم. با جدیت گفت: قبل اینکه تو بخواهی بروی آن دنیا من بین این شهدا خوابیده ام. «راوی همسر شهید »
#شهیدمحمدحسینمرادی
@alle_yasen
🍃✨
با اینکه مادر نمی تواند حتی کوچک ترین آسیبی را در وجود فرزندش ببیند به خدا گفتم: « محمدحسین عاشق شهادت است و من هم می دانم که شهادت بهترین چیزی است که می شود نصیب عزیزم شود. پس خدایا بهترین را نصیب او کن.» یکی دو روز بعد از آن اتفاق، پسرم به شهادت رسید.
یکی دیگر از شهدای مدافع حرم محمدحسین مرادی است که سال 1360 در تهران به دنیا آمد و آبان 1392 در چند متری حرم حضرت زینب کبری (ع) هدف گلوله ی تکفیری ها قرار گرفت و چند روز بعد به شهادت رسید.
#شهیدمحمدحسینمرادی
@alle_yasen
😷 پروتکلهای بهداشتی چقدر در سطح شهر رعایت میشه؟
🛒 فروشگاههای زنجیرهای، پاساژها و آرایشگاههای زنانه از آلودهترین مکانهای شهری هستند.
#کرونا
@alle_yasen
آدمهای بزرگ قامتشان
بلندتر نیست
خانـہ شان بزرگتر
نیست
ثروتشان هم بیشتر
نیست
آنها قلبـــــی بزرگ و نگاهی
مهربان دارند
@alle_yasen
ای درد
اگر تو نماینده ی خدایی
که برای آزمایش من
قدم به زمین گذاشته ای
تو را می پرستم
تو را در آغوش میکشم
و هیچ گاه شکایت نمی کنم
@alle_yasen
مراقب دلت باش
مواظب باشیم دلمان جایی نرود که اگر رفت باز گرداندنش کار سختی است و گاهی محال است.
اگر برگردد معمولا مجروح و معلول باز می گردد.باید مراقب باشیم، دل آدم سر به هوا و خیلی عاشق پیشه است وخیلی سریع انس می گیرد.
اگر غفلت کنیم،می رود و خودش را به چیزهای بی ارزش وابسته می کند.
@alle_yasen
اَلزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا اَلرَّاحَةُ
بی رغبتی به دنیا بزرگترین آسایش است
امیرالمومنین (ع)
@alle_yasen