#خاطره_بخونیم
با قایق گشت میزدیم، چند روزی بود عراقیها راه به راه کمین میزدند بهمان. سر یک آبراه، قایق حسین پیچید رو به رویمان. ایستادیم و حال و احوال. پرسید: چه خبر؟
"...آره حسین آقا. چند روز بود قایق خراب شده بود. خیلی وضعیت ناجوری بود. حالا که درست شده، مجبوریم صبح تا عصر گشت بزنیم، مراقب بچهها باشیم. عصر که میشه، میپریم پایین، صبحونه و ناهار و شام رو یک جا میخوریم."
پرسید: پس کی #نماز می خونی؟ گفتم: « همون عصری»، گفت: بیخود..!!
بعد هم وادارمان کرد پیاده شویم. همان جا لب آب ایستادیم، نماز خواندیم.
#شهید_حسین_خرازی
@alle_yasen
هدایت شده از خیریه آل یاسین
اگر برای خدا جنگ میکنید
احتیاج ندارد که به من و دیگری گزارش دهید...
📌گزارش را نگه دارید برای قیامت
اگر کار برای خداست
گفتنش برای چه..؟!
#شهید_حسین_خرازی
#یادشان_گرامی
🌼 خیریه آل یاسین 🌼
https://eitaa.com/joinchat/2910257364Cc67bedd986