eitaa logo
آل یاسین
1.5هزار دنبال‌کننده
62.6هزار عکس
20.6هزار ویدیو
582 فایل
این کانال ارزشی دارای موضوعات متنوع از جمله پزشکی و روانشناسی و مذهبی و قرآنی و احادیث و سیاسی و آشپزی و علمی و مناظر طبیعت و... ميباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 خاطره ای از شهید چمران از زبان همسرش یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. مادرم به مصطفی می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنون هستم که از مادرت مراقبت کردی. با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. @alle_yasen 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#یادی_از_شهدا 🌷ما همیشه فکر می‌کنیم شهدا یه کار خاصی‌ کردن که شهید شدن... ولی نه رفیق... واقعیتش اینه که "خیلی کارها رو نکردن" که شهید شدن... از خیلی لـــــــذت ها گذشــتند...🌷 @alle_yasen
📝 خاطره ای از سردار شهید حاج احمد کاظمی 🍌 یک کیلو موز به جای یک موز 🔹 خیلی کم پیش می آید که بچه هایش را همراه خود لشکر بیاورد. آن روز ظاهراً خانواده حاجی جای رفته بود و حاجی مجبور شده بود، محمد مهدی را همراه خود بیاورد. از صبح که آمد خودش رفت جلسه و محمد مهدی را پیش ما گذاشت. 🔹جلسه که تمام شد مقداری موز اضافه آمده بود یکی را به محمد مهدی دادم تا لااقل از او نیز پذیرایی کرده باشم نمی دانم چه کاری داشت که مرا احضار کرد. محمدمهدی هم پشت سر من وارد دفتر او شد. 🔹 وقتی بچه را دید چهره اش برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر او را عصبانی ندیده بودم، با صدای بلند گفت: کی به شما گفت به او موز بدهید؟ گفتم: حاجی این بچه صبح تا حالا هیچ چیز نخورده یه موز که بیشتر به او نداده ایم تازه از سهم خودم هم بوده. 🔹 نگذاشت صحبتم تمام شود دست در جیبش کرد و هزار تومان به من داد و گفت: همین الان می روی و جای آن موز را می خری و می گذاری البته گفت به جای یک موز یک کیلو!؟ @alle_yasen 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#یادی_از_شهدا #ولایت وصیت نامه تک خطی شهید مدافع حرم صادق عدالت سلام مرا به رهبرم امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگویید شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم نمایم @alle_yasen
💥خاطره ای از شهید عباس کریمی به روایت همسر ⭕️ هميشه عادت داشت، وقتي من وارد اتاق مي شدم، بلند ميشد و به قامت مي ايستاد. يك روز وقتي وارد شدم روي زانوانش ايستاد. ترسيدم، گفتم: عباس چيزي شده، پاهايت چطورند؟ خنديد و گفت: «نه شما بد عادت شده ايد؟ من هميشه جلوي تو بلند ميشوم. امروز خسته ام. به زانو ايستادم». ميدانستم اگر سالم بود بلند ميشد و ميايستاد. اصرار كردم كه بگويد چه ناراحتي دارد. بعد از اصرار زياد من گفت: چند روزي بود كه پاهايم را از پوتين در نياورده بودم. انگشتان پاهايم پوسيده است. نميتوانم روي پاهايم بايستم. عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگي رفت. @alle_yasen 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#یادی_از_شهدا 🌷مصطفی می‌گفت: تاجر اگر سرمایه‌اش را خرج کند ورشکست می‌شود. باید سود در بیاورد که زندگی‌اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نمازشب نخوانیم ورشکست می‌شویم🌷 ✍راوی: همسر #شهید_چمران @alle_yasen
#یادی_از_شهدا ✅وصیت من تنها این است در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید. ✨شهید حاج محمد ابراهیم همت✨ @alle_yasen
#یادی_از_شهدا من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم(عراق) مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید. از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد. @alle_yasen
🌷 تازه رسیده بود دو کوهه، ساعت یک و نیم بعد از نیم شب بود . جلسه داشتیم. دوستش که همراهش بود، گفت: «حاجی هنوز شام نخورده «قبل از اینکه جلسه شروع بشه اگر غذایی چیزی دارین، بیارین تا حاجی بخوره. » رفتم دو تا بشقاب باقالی پلو با دو قوطی تن ماهی اوردم و گذاشتم جلوی حاجی و دوستش . حاجی همین طور که صحبت می کرد، مشغول خوردن غذا شد. لقمه اول را که می خواست در دهانش بگذارد، پرسید: «بسیجی ها شام چی داشتند ؟ » گفتم: «از همینا .» گفت: «همین غذایی که اوردی جلوی من ؟ » گفتم: «بله همین غذا . » گفت : «تن ماهی هم داشتند؟ » گفتم: « فردا ظهر قراره بهشون تن ماهی بدیم .» تا این را گفتم لقمه را زمین گذاشت و گقت: «به من هم فردا ظهر تن ماهی بدید. » گفتم: «حاجی جان! به خدا قسم فردا به همه تن می دیم.» گفت: « به خدا قسم، من هم فردا ظهر می خورم.» هر چی اصرار کردم، فایده ای نداشت و او آن شب همان باقالی پلو را خورد. اخلاص و ارادت او به بسیجی ها به حدی بود که حتی حاضر نبود به همین مقدار کم هم سفره اش از آنها رنگین تر باشد.🌷 @alle_yasen
#یادی_از_شهدا مسلمانان دو قبله دارند؛ کعبه برای عبادت و قدس برای شهادت 🌷شهید ایرانی که در نبرد حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان حضور یافته و در 26 فروردین سال 1375 در سن 27 سالگی به شهادت رسید🌷 #شهید_عبدالصمد_امام_پناه @alle_yasen
#یادی_از_شهدا جام جهانی داشتیم وقتي جام جهاني مد نبود یک طرفش ما بودیم طَرفِ دیگه‌اش همه‌ی جهان... @alle_yasen
🌷 یـه روز یـه ایرانیــه توی عملیـات آزادسازی سوسنـگرد تنها مونـده بــود با لشکـری از تکـاوران و تانـک‌های بعثـی ! در میـان نبــرد پاهاش مجـروح شــد ! با پـای مجـروح خـودش شروع بـه راز و نيـاز کرد : «اي پـای عزيــزم، ای آنـكه همـه عُمـر وزن مـرا متحمل كـرده‌ای، و مـرا از كـوه‌ها و بيابـان‌ها و راه‌های دور گذرانـده‌ای، ای پـای چابــک و توانــا، كه در همه مسابقـات مرا پيروز كــرده‌ای، اكنـون كه ساعت آخــر حيات مـن است از تو می‌خواهم كه با جراحت و درد مدارا كنی، مثـل هميشـه چابــک و توانـا باشـی، و مرا در صحنــه نبــرد ذليـل و خـوار نكنـی» و به خـون خــود نهيب زد : «آرام باش، اين چنيــن به خـارج جـاری مشـو، من اكنون با تــو كـار دارم و می‌خواهـم كه به وظيـفه‌ای درست عمل كنـی !» به نبــرد ادامـه داد و حماسـه‌ای خلق کـرد که زبانــزد خـاص و عـام شـد ! تک و تنــها یـک لشکر از تانک‌هــا، زره‌پــوش‌ها و تکاوران بعثــی را مجبـور به عقب نشینـی کرد ! اون شخص کسی نبــود جــز "شهیـد دکتــر مصطفـی چمــران"🌷 📚 ریشوهای باریشه @alle_yasen 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#یادی_از_شهدا ✨شهید بهشتی (ره): چهره‌ای مانند شخصیت آیت‌الله خامنه‌ای را خداوند ذخیره کرده برای رهبری این انقلاب @alle_yasen
#یادی_از_شهدا 🔹بخشی از وصیتنامه شهیدمجیدمحمدی: ما که رفتیم! مادری پیر دارم و زنی و۳بچه قدو نیم قد! از دار دنیا چیزی ندارم الا یک پیام! ✅یقه تان را میگیریم اگر ولایت فقیه راتنها بگذارید. @alle_yasen
#یادی_از_شهدا 🔹بخشی از وصیتنامه شهیدمجیدمحمدی: ما که رفتیم! مادری پیر دارم و زنی و۳بچه قدو نیم قد! از دار دنیا چیزی ندارم الا یک پیام! ✅یقه تان را میگیریم اگر ولایت فقیه راتنها بگذارید. @alle_yasen
#یادی_از_شهدا ازش پرسیدم این چیه سنجاق کردی رو سینه ت ؟ لبخند زد و گفت : این باطریه نباشه قلبم کار نمیکنه :) شهید هادی ذوالفقاری کتاب "پسرک فلافل فروش" شرح حال زندگی اوست، بخوانید و به دیگران هم پیشنهاد دهید @alle_yasen
وعده حق امام رضا (ع) 🌷🌷🌷 یه نوجوان 16 ساله بود از محله‌های پایین‌شهر تهران چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود... خودش می‌گفت: گناهی نشد که من انجام ندم... تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام‌الله علیها زیر و رویش کرد... بلند شد اومد جبهه یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه‌السلام نرفتم. می‌ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه‌السلام زیارت کنم و برگردم اجازه گرفت و رفت مشهد دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه توی وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: در راه برگشت از حرم امام رضا علیه‌السلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم آقا بهم فرمود: حمید! اگر همین‌طور ادامه بدهی خودم میام می‌برمت... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود نیمه شبا تا سحر می‌خوابید داخل قبر گریه می‌کرد و می‌گفت: یا امام رضا علیه‌السلام منتظر وعده‌ام آقا جان چشم به راهم نذار... توی وصیت‌نامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقاً توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیت‌نامه‌اش نوشته بود...🌷🌷🌷 راوی: همرزم شهید، حاج مهدی سلحشور @alle_yasen 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
ناشناس آمد و ناشناس رفت 🌷🌷🌷 در مراسم چهلم شهادت تیمسار بابایی در میان ازدحام سوگواران، مرد میانسالی با کلاه نمدی و شلوار گشاد که معلوم بود از اطراف اصفهان است بر مزار عباس خاک بر سر می ریخت و به شدت گریه می کرد. گریه اش دل هر بیننده ای را به درد می آورد. آرام به او نزدیک شدم و با بغضی که در گلو داشتم پرسیدم: پدر جان این شهید با شما چه نسبتی دارد؟ مرد گفت: من اهل روستای ده زیار هستم اهالی روستای ما قبل از اینکه شهید بابایی به آنجا بیاید از هر نظر در تگنا بودند. ما نمی دانستیم که او چه کاره است؛ چون همیشه با لباس بسیجی می آمد. او برای ما حمام، مدرسه و حتی غسالخانه ساخت. همیشه هر کس گرفتاری داشت برایش حل می کرد. همه اهالی او را دوست داشتند. هروقت پیدایش می شد همه با شادی می گفتند: اوس عباس آمد. او یاور بیچاره ها بود تا اینکه مدتی گذشت و پیدایش نشد گویا رفته بود تهران. روزی آمدم اصفهان، عکس هایش را روی دیوار دیدم. مثل دیوانه ها هر که را می دیدم می گفتم: اودوست من است. گفتند: پدر جان، می دانی او چه کاره است؟ گفتم: او همیشه به ما کمک می کرد. گفتند: او تیمسار بابایی فرمانده عملیات نیروی هوایی بود. گفتم: او همیشه می آمد برای ما کارگری می کرد. دلم از اینکه اوناشناس آمد و ناشناس رفت آتش گرفته بود.🌷🌷🌷 📚 پرواز تا بی نهایت صفحه 266 @alle_yasen
شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت 🌷🌷🌷 مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ‌ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می ‌آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده، سالمِ سالم... صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل ایرانی‌ ها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی‌ تأثیر بود.. مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟ گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه: ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی‌ شد ـ هر وقت برای امام حسین (ع) گریه می ‌کرد، اشک ‌هایش رو به بدنش می ‌مالید مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می ‌اومد، رفتن به جمکران را ترک نمی ‌کرد.🌷 @alle_yasen 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#یادی_از_شهدا شهید همت: من زندگی را دوست دارم ولی ..... @alle_yasen
✨پدرش براى بچّه ها بارانى خريده بود. على نمى پوشيد. هر كارى مى كردم، نمى پوشيد. ✨مى گفت: «اين پسره نداره... منم نمى پوشم.» پسر همسايه ما پدرش رفتگر بود. نداشت براى بچّه هايش بخرد... راوى: مادر شهيد على صياد شيرازى @alle_yasen 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#یادی_از_شهدا 🔹گفتگو با زهرا عباسی همسر شهید مدافع حرم محسن حججی 🔺یک ساعت نشده محسن تماس گرفت. صدایش که آمد بغضم ترکید. تمام آن اضطراب شد اشک. فقط پرسیدم: «خوبی؟» گفت: «بله.» گفتم: «همین برام مهم بود. دیگه به من زنگ نزن.» تماس را قطع کردم، اما بیش‌تر دلتنگش شدم. ❤️ @alle_yasen
#یادی_از_شهدا ۲۱ دی ماه سالروز شهادت شهید عزیز هسته‌ای، #مصطفی_احمدی_روشن است. رهبری درباره ایشان فرمودند: «راه مجاهدت باز است، راه خدمت باز است. هر کسی در هر جایی می‌تواند خدمت کند و وقتی خدمت صادقانه شد، خدا اینجور پاداش‌ها را هم به بهترین‌ها می‌دهد.» شادی روحش صلوات. @alle_yasen