eitaa logo
الماس دخترونھ♡
332 دنبال‌کننده
710 عکس
297 ویدیو
9 فایل
اینجا؟ پاتوق مجازی رفقاۍنوجوون🤝 ─• · · ⌞💎⌝ · · •─ گفتگو با مشاور @allmass ‌⇦ مشاورھ/پرسش و پاسخ رایگان: https://payamenashenas.ir/allmass اون کانالمون؛ هم‌قندِ و هم‌پندِ: @lobkhand ـ ــ
مشاهده در ایتا
دانلود
(\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱 یعنی.. ته ته بندگی📿و قبول شدن تو امتحانای📝 خدا و گذشتن از همه دلـ♡ـبستگیااا تــــآ نابودی شیطان👿 این عید گرفتن دارهااا 😍 ــ ــ عیدتووون شدیدااا مباااارک🎊🎈 ♡ (\(\ („• ֊ •„) ♡ ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[💛✨] بالاتر از ایثار جان در مواردی ایثار عزیزان است! (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[🌼✨] عید قربان عید ایثـار و احـسان.. :) (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
‹•𖧊•› 🌿!' إِلٰهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ 🎤ˇˇ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الماس دخترونھ♡
[🎈👀] •●حُب عَلے عِبــــٰـادَةْ●• (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
✨علے آقـــــاۍ مـن✨ ✨علے مـــــولاۍ مـن✨ ✨علے دنیـــــاۍ مـن✨ (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این رنگشم هست رفقا..😌🎈 جـا مونده بود👀
🌺•{بسم الله الرحمن الرحیم}•🌺 ..🌿 قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلی از خاك ديده مےشد. مردم اطراف قبر حلقه زدند. ‌صدای گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد. جسد شيخ طبرسي را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند. قطب الدين راوندی وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند. سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهای لحد در جای خود شدند. پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد اما هيچكس متوجه حركت آن نشد! كارگران با بيل‌هايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند. آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود. مردم به نوبت فاتحه مي‌خواندند و بعد از آنجا مي‌رفتند. (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
..🌿 شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود. شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود. اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود. بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار مي‌داد.ناله‌اي كرد. دست راستش زيربدنش مانده بود. دست چپش را بالا برد. نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد. با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.كم‌كم چشمش به تاريكي عادت كرد. بدنش در پارچه‌اي سفيد رنگ پوشيده بود. آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك مي‌كرد. آخرين بار هنگام تدريس حالش بهم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود. اينجا قبر بود! او را به خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
الماس دخترونھ♡
✨🌼فـــــاطمـــــھ🌼✨ (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
..🌿 زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام مي‌شد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينه‌اش را مي‌شنيد. چه مرگ دردناكي انتظار او را مي‌كشيد. ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود. آيا خدا مي‌خواست امتحانش كند؟ چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت. سالهاي كودكي‌اش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش «حسن بن فضل » خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد. از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. به سرعت برق و باد! شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آل‌زباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت. مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد و سرانجام هم زنده به گور شد! (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•مسابقه بزرگ حدیث ولایت🎈 •ویژه ۴ تا ۱۱ ســــــــــاله ها 🎈 👌بخش کودک:خبر بزرگ 📅۳۰تیر لغایت ۱۳ مرداد 🎁جایزه‌ها: 💫۱۴پلاک طلای یا علی 💫۱۱۰پک فرهنگی معنوی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام 📎لینک شرکت در بخش کودک: https://fatemi.amfm.ir/hvk/ لینک شرکت از طریق اپلیکیشن ماهک: http://cafebazaar.ir/app/com.dabestaniha.mahak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
..🌿 چشمانش را باز كرد. چه سرنوشتی در انتظار او بود ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت. نفس كشيدن برايش مشكل شده بود. هر بار که هواي داخل گور را به درون ريه‌هايش مي‌كشيد سوزش كشنده‌اي تمام قفسه سينه‌اش را فرا ميگرفت. آن فضاي محدود دم كرده بود و دانه‌هاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود. در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد. چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آل‌زباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود. اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود. شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس ميكرد. مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است؟ (\(\ („• ֊ •„) ┏━∪∪━━━━━━━━━━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2124415023C38bb7ef4b6 ┗━━━━━━━━━━━━━━━┛