🌱
خدا برامون خیر خواسته، اونم چه خیری...
خوشا به حالمون که
امامصادق(ع) دربارهی ما حسرت به دلهای مجنون
همین ما عاشقهای بیقرار فرموده باشند:
آنڪہخداخیرشرابخواهدعشــق
#امام_حسین رابہدلاومےاندازد♥️
#سحر_شهریاری
#اربعین
@almahdie
فداے رهبـــرُ
یڪ تار مویش
بتابد تا ابد خورشیــد رویـش
سرسجاده خواندم این دعــارا
جهان خالے نباشد از وجودش
#حفظهاللهحضرتماهمن
ڣـــرمآݩده
@almahdie
@dars_akhlaq.mp3
6.83M
🔊 #كليپ_صوتی
حضرت آيت الله استاد حق شناس (ره)
🔴 موضوع : چرا حاجاتمان را نمی گیریم ...!
✅ #درس_اخلاق
بسیار شنیدنی حتما گوش کنید👌 به دیگران هم ارسال کنید🙏🌷
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃
@almahdie
🍃چند ساعتی از افطار گذشته و #زهر آرام آرام خود را به عمق جان میرساند.
جگرش میسوزد ولی افسوس که در خانه خود #غریب است😓
🍃غربت میراث #مادریست. دیروز میان #کوچه، امروز میان خانه ،فردا میان #گودال و آن سوی دیوار زنی که در رویای شاه بانویی غرق شده است...
🍃نگاه تارَش به کوزه آب اما فکرش میان کوچه های #بنی_هاشم است
نکند در این تاریکی، زینبش زمین بخورد!🥺
🍃چشم بر هم میگذارد که پرده حجره کنار میرود: "برادرم حسن" و فرو میرود در آغوشی برادرانه... #حسین_علیهالسلام سرش را به دامن گرفته و زینب کنار بستر، هق هقش را درون سینه آرام میکند.
🍃دستان برادر را میگیرد. سرد است، مانند دستان مادر وقتی از کوچه بازگشته بود💔
🍃کمی آنطرف تر #عباس مردانه بغضش را فرو میدهد. دل نگران مولایش است، نکند داغِ کمر شکن برادر را تاب نیاورد!؟😥
🍃چشمان بیفروغش روی اشکهای #زینب خیره میماند: "گریه نکن جان برادر، گریه نکن"
🍃حسین لب میگشاید تا شاید پاسخِ سوالش، کمی از داغِ سینه حسن کم کند :"حسن جان! نمیگویی، آن روز میان کوچه ها، به مادرمان چه گذشت؟"و پاسخش قطره اشکی میشود میانِ موهای سپیدِ برادر. موهایِ سپیدی که یادگار کوچه است😔
🍃در آستانه حجره، مادر را میبیند. با همان #چادر_خاکی، دست به پهلو منتظر اوست. پشت سرش، #پیامبر و پدرش #علی با لبخند نگاهش میکنند.
🍃زینب را به حسین میسپارد و حسین را به عباس. صدای شیون که بلند میشود، بار دیگر #مدینه رخت عزا بر تن میکند...
🍃پیکرِ غرق تیرش را به خاک میسپارند و ماتم #بقیع را به آغوش میکشد. زینب سر بر شانه برادرش از کوچه های بیوفای مدینه میگذرند.
اما حسین چه بگوید از داغِ دلش!!
سخت است برادری، برادرش را خاک کند.
#امان_از_غریبی😞
🕊به مناسبت سالروز #شهادت #امام_حسن_مجتبی(ع)
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
4_5927070059779329070.mp3
4.22M
🎼|#حســیݩ_طــاهــڔۍ🎙
#شهادت مـۅݪاحـــسݩ 🖤🖤
دڔحـݪقـہ هاۍ زݪـف˝توعـاݪـم اسیږ شد
هـرڪـس اسیڔ”عـشـق حَسَنْ ”شد 🌱
امــیڔشــد...ツ😔
@almahdie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت زیبای خبرنگار عراقی ، به نیابت از ایرانی ها ببخش آقا😭😭😭
فراق الاربعین
@almahdie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بعضیها میگویند ما نماز نمیخوانیم اما همیشه به یاد خداوند هستیم.
پاسخ شنیدنی حجت الاسلام عالی به این دسته از افراد
@almahdie
مداحی_آنلاین_ببار_بارون_ببار_امشب_جواد_مقدم.mp3
8.23M
⏯ #واحد احساسی #امام_زمان(عج)
🍃ببار بارون، ببار امشب
🍃ببار از ابر نگاه من
🎤 #جواد_مقدم
👌بسیار دلنشین
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
🌷 #شبتون_امام_زمانی
🌷 #التماس_دعا
@almahdie
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋نماز حضرت زینب برای شفای بیماری
🎙دکتر داوودی نژاد
@almahdie
#شهدا_و_محرم
#شهید_مدافع_حرم
#حامد_جوانی
آقا حامد سال ها تو هیئت فاطمیه (س) طالقانی تبریز به عزاداری مشغول بود.
وقتی ایام محرم می شد یکی از چرخ های مخصوص حمل باندها رو برای خودش بر میداشت و وظیفه حمل اون چرخ رو به عهده میگرفت.
با عشق و علاقه خاصی هم این کار رو انجام می داد. وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"
و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد.
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
@almahdie
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
درسهایی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) 2⃣ قسمت دوم💎 ✍ تا اینکه به فاطمه (سلام الله علیها) آبستن ش
درسهایی از حضرت زهرا (سلام الله علیها)
3⃣ قسمت سوم💎
✍امام صادق (علیه السلام) در ادامه سخن خود افزود: آری، خدیجه همچنان با جنین خود در رحم مأنوس و هم سخن بود تا اینکه هنگام ولادت فرزندش رسید. او به زنان قریش پیغام داد که:«مرا در این مورد یاری کنید.» آنان نپذیرفتند و گفتند: تو در ازدواج با محمد، با ما مخالفت کردی و ماهم امروز، حمایت و پرستاری خود را از تو دریغ خواهیم داشت.
خدیجه از این سخن ناراحت و دل شکسته شد. اما خداوند متعال برای قدردانی از تلاشها و زحمات حضرت خدیجه (سلام الله علیها) چهار زن بهشتی را به یاری آن بانوی با ایمان فرستاد. آنان آمدند، اما خدیجه از دیدن آن زنان ناشناس متحیر و شگفت زده شد؛ یکی از آنان خود و همراهانش را چنین معرفی کرد:ای خدیجه! ما فرستادگان خداوند برای خدمت رسانی به تو هستیم و من، سارا و این، آسیه-که همنشین تو در بهشت است-و آن دیگری، مریم دختر عمران، و بانوی آخر هم، مادر تمام آدمیان و مادر حوا است. خداوند ما را فرستاده که از تو پذیرایی کنیم. ٰ
ادامه دارد...
@almahdie