eitaa logo
راه رضوان🇵🇸🇵🇸
247 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
71 فایل
مطالبِ متنوع در این کانال گذاشته میشه🌹🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ارزش کار برای عج رو قیاس نکنید با کارهای دیگری در دنیا... 🎙 استاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎🌴 بخدا بسپاری،حل میشود 🌺🪷🍀🪻 أللَّھُـمَ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مباهله یعنی حیدر امیره.mp3
18.74M
🔊 | 📝 مباهله یعنی حیدر امیره 👤 حاج‌مهدی ▫️ ویژهٔ روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌼مال حرام، ماندنی نیست ✍مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌ طوری که زخم بستر گرفته و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند و همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: به‌خدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که در بصره بیماری وبا آمد و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب‌لیموست. این مرد، تنها آب‌لیموفروش شهر بود که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد.مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود، چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا 10 سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد و زجرکش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدر جان داد. 🟡🟠🟣
❤️ مادرها بوقتش بچه را از شیر می‌گیرند... 🌿 بچه مثل ابر بهار اشک می‌ریزد، خبر ندارد مادر برایش چه سفره غذایی پهن کرده... 🌀گرفتن‌های خدا از این دست است😍😊 برچهره ی دلگشای مهدی صلوات
دروغ مادر همه گناهان مردی نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم. پیامبر خدا فرمود: دروغ را ترک کن. مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد، با خود گفت: اگر پیامبر از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفته‌ام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می‌شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر خدا آمد و گفت: یا رسول‌الله! تو همه راه‌ها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم. 📚 میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴ 💚الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌کبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💎 خوش به حال خانوم های باحجاب 🔻 بسیار جالب و زیبا حجاب رو توضیح دادند ... 👌 اولین بار بود که از این زاویه ارزش حجاب رو شنیدم ... 🎙 استاد انجوی نژاد _کبری_سلام‌_الله‌_علیها‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول از همه عید مباهله رو به اهالی کانال مون تبریک‌میگم 🔶 شیعه های مولا تا میتونید این کلیپ مباهله رو نشر بدید تا به دست کسایی که چشم ندارن عزت امیرالمؤمنین رو ببینن برسه یاعلی🙋‍♂
مداحی آنلاین - انّي ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِيَّةً - رسولی.mp3
6.63M
🌷 گرامی باد🌷 💐فهمیده دشمن به این نور می‌بازه 💐حتی خدا به این می‌نازه 🎙 👏 👌فوق زیبا
مباهله.mp3
4.85M
📝 مباهله 🎤 حاج‌عبدالرضا ▫️ ویژهٔ روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مباهله چیست؟ 📺 انیمیشن مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران 🔻باید داستان مباهله را به کودکان و نوجوانان خود بیاموزیم. 🔅امام رضاعلیه السلام به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام، آیۀ مباهله است. 💠فَمَن حاجَّكَ فيهِ مِن بَعدِ ما جاءَكَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا وَأَبناءَكُم وَنِساءَنا وَنِساءَكُم وَأَنفُسَنا وَأَنفُسَكُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللَّهِ عَلَى الكاذِبينَ(آل‌عمران/۶۱) در این آیه امیرالمؤمنین نفس اعلام شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ۲۱ تیر سالروز تولد مردی که حجت را بر همه تمام کرد، شهید محسن حججی💐 شهید🕊🌹 سالروز تولد:۱۳۷۰/۴/۲۱😍❣ همزمان با روز و عفاف و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه "درویشی" تهی‌ دست از کنار "باغ کریم خان زند" عبور می‌کرد. چشمش به "شاه" افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان "دستور" داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟» درویش گفت: «"نام من" کریم است و "نام تو" هم کریم و "خدا" هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟» کریم خان در حال "کشیدن قلیان" بود. گفت: «چه می‌خواهی؟» درویش گفت: «همین قلیان، "مرا بس است."» چند روز بعد درویش قلیان را به "بازار" برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و "تحفه" برای خان ببرد، که از قلیان خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس "جیب درویش" پر از "سکه" کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش "جهت تشکر" نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت: * «نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.» * 🟡🟣🟢
زندگی واسه ما آدما مثل یه دفتر میمونه برگ اولش رو خوش خط می نویسیم و دوست داریم به آخرش برسیم وسطاش خسته میشیم بد خط می نویسیم و همش برگه ها رو حروم میکنیم اما آخرش که میرسه جا کم میاریم حســــــرت می خوریم که چرا برگه هاشو حروم کردیم   🟣🟢🔴
🤲 خدایا شکرت 🤲 مناجات با خدا ... خدایا رهایم مکن .. شاید دیگر دلم خالص نباشد برای دیدن نشانه هایت، شاید ذره ذره گناه، لذت مناجات با تو را از من گرفته است...  اما من هنوزم تو را خدای خود می دانم، هنوزهم از درگاه تو امید به معجزاتی دارم که فقط خودم و خودت فهمیدیم...  خدایا این بنده ات را می بینی؟ جز دستگیری تو نه کسی می تواند دلش را آرام کند و نه کسی می تواند گوشه ای از نیازش را برطرف کند...  تو حواست به من هست؛ پس کمی عاشقم کن، عشق تو زیباترین نیاز این روزهایم است 🔰 ‌‌‌‌ 🟠🔵🔴
مثل خدا باش خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن ! مثل خدا باش ، با مظلومان و درمانده گان دوستی کن! مثل خدا باش ، عیب و زشتی دیگران را فاش نکن! مثل خدا باش ، بدون توقع و چشمداشت نیکی کن! مثل خدا باش ، بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن! مثل خدا باش ، اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش مثل خدا باش ، برای اطرافیانت دلسوزی کن. مثل خدا باش ، مهربان تر از همه ...!❤️ 🎙 🔵🔴🟠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برهنگی عامل خروج از قرب الهی! 👤حجت الاسلام قرائتی
✨﷽✨ 🔴 تلنگر ✍اگر دیدی فرزند کسی منحرف شده است پیش داوری مکن خانواده‌اش را مسخره و متهم به بد تربيت کردن فرزندانشان مکن چرا که نوح علیه‌السلام با مشکل فرزند و همسرش مواجه بود درحالیکه مشهور به صفی‌ الله بود. کسی را که از قومش اخراج کرده‌اند مسخره مکن و نگو بی‌ارزش و بی‌جایگاه است چرا که ابراهیم علیه‌السلام را راندند درحالیکه مشهور به خلیل الله بود. زندان رفته و زندانی را مسخره مکن چرا که يوسف علیه‌السلام سال‌ها زندان بود در حالیکه مشهور به صدیق الله بود.ثروتمند ورشکسته و بی پول را مسخره مکن چرا که ايوب علیه‌السلام بعد از غنا ، مفلس و بی چیز گرديد در حالیکه مشهور به نبی الله بود. شغل و حرفه دیگران را تمسخر مکن چرا که لقمان علیه‌السلام نجار، خیاط و چوپان بود درحالیکه خداوند در قرآن مجید به حکيم بودن او اذعان دارد. کسی را که همه به او ناسزا می‌گویند و از او به بدی یاد می‌کنند مسخره مکن و مگو که وضعيت شبهه برانگیزی دارد. چرا که به حضرت محمد(ص) ساحر ، مجنون و دیوانه می‌گفتند در حالیکه حبیب خدا بود. پس دیگران را پیش داوری و مسخره نکنیم بلکه حسن ظن به دیگران داشته باشیم. 🔴🔵🟡
حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود . حاکم بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید حاکم از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، گفت میتوانی بر سر کارت برگردی ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا ، منتظر توضیح حاکم بودند. حاکم پرسید : مرا می شناسی بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. حاکم گفت:بخاطر داری بیست سال قبل با دوستی به پابوس سلطان کرامت و جود حضرت رضا (ع) رفته بودی دوستت گفت خدایا به حق این آقا مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن او زدی که ای ساده دل من سالهاست از آقا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی ، این کشیده تلافی همان کشیده ای که به من زدی فقط می خواستم بدانی که برای آقا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. ✅فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. 🟢🟣🟠