Darda Dava Roghaye ~ Music-Fa.Com_۲۰۲۳_۰۷_۲۱_۰۸_۱۲_۵۷_۳۷۱.mp3
7.02M
♡••
#علیرضااسفندیاری
دردَدوا رُقیـه(س)..🥀
16.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴پاسخ عراقی ها به مداحی من ایرانم و تو عراقی... دوری و دوستی سرم نمیشه و...
✅مداح و سینه زنهای عراقی چقد خوب پاسخ این مداحی رو میدهند ماشاءالله👌😍
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 بیا عزاداری
هرکاری دوست داشتی بکن!!!
میگن بذارین هرکی هرجور دوست داره وارد مجالس عزاداری سیدالشهدا بشه و هرکاری هم خواست بکنه، کسی حق نداره چیزی بهشون بگه.
حرف قشنگیه ولی به همین سادگی هم نیست . ابعادی داره که بخشیش رو در ویدئوی بالا 👆👆👆گفتم.
ویدئوی مربوط به صحبتهای امام خامنه ای در کانال هست،اونم حتما ببینید.
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 دیدین یه عده میگن بذارین با هر تیپ و قیافه ای بیان تو مراسمات؟
میگن بذار هرکاری میخواد بکنه ولی تو مراسم شرکت کنه؟! جواب رو در این صحبتهای آقا میتونید پیدا کنید
♻️ خاطره قابل تأمل امام خامنهای از سید قطب
کسی نمیگه بخاطر گناه خارج از مراسم مانع محبین اباعبدالله بشید (خود ما گنهکارتر از همه هستیم) ولی جوری نشه که حرمت مراسم حفظ نشه. یادمون نره صاحب مراسم برای اسلام فدا شده و چیزی مهمتر از دین خدا نداریم و هدف هم وسیله رو توجیه نمیکنه.
11.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هدف غربیها از شعار زن، زندگی، آزادی!
🎙 حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
#حجاب
29.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی دو زن استاد رائفی پور رو خفت میکنن...
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگه عرق خوره میومد هیئت و اصلاح میشد، پس توی هیئت اینقدر به بیحجابا گیر ندین!
اصلاح میشن..
⭐️⭐️⭐️من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری⭐️⭐️⭐️
یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس به نام سركار خانم موسوی تعريف می كردند: « يادم می آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حملۀ شديدی صورت گرفته بود. به طوری که از بيمارستان های صحرايی هم مجروحين زيادی را به بيمارستان ما منتقل می کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همۀ آنها، وضع يکی از آنها خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعی کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولی خونريزيی شديدی داشت. مجروحين را يکی يکی به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببريم. وقتی که دکتر جراح اين مجروح را ديد، به من گفت که بيارمش داخل اتاق عمل و برای جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جا به جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را در بياورم، مجروح که چند دقيقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشۀ چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نياوری. ما برای اين چادر داريم مي رويم. چادرم در مشتش بود که شهيد شد. از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم. »