فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور پیکر شهید زاهدی در شبکه دو و آخرین سلام نظامی پسر شهید به پدرش...💔
Fadaeian_Ramazan1402_Shab20_1.mp3
33.03M
🎙 مناجات ویژه شبهای ماه رمضان
🔰 #سید_رضا_نریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌳شاخه های یک درخت هرچه
از تنه ی خود بیشتر فاصله گرفته باشندضعيفتر و شكننده تر مي شوند
و هرچه به تنه نزديكتر باشند
ضخيمتر و نیرومندتر🌺
❣داستان زندگی ما آدمها هم
دقيقا از همين قرار است😊
🌸يعني هر چه از اصل خود
كه خداست بيشتر فاصله بگيريم
عاجزتر و ناتوانتر ميشويم🙁
🌸و هر چه به او نزديكتر شويم
نيرومندتر و تواناتريم❤️
روز یکشنبه تون به رنگ خدا💖
دلهـاتون سرشـار از آرامـش 💕
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 سید کریم کفاش آنقدر با #امام_زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) مانوس و صمیمی بود که گاهی اوقات با حضرت صاحب (عج الله تعالی #فرجه الشریف) شوخی می کرد و...
🤏حجت الاسلام عالی
اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم
حضرت زینب کبری سلام الله علیها
عشاق الحسین محب الحسین.ستوده.mp3
12.58M
چی رقم زدی برام
من تعویض پرچم یعنی کربلام
🎙کربلایی حسین ستوده
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
امیرالمومنین
روزی به بازار بصره رفت.
و مردم را آنچنان سرگرم
خرید و فروش دید
که انگار خود را از یاد برده بودند
و از "هدف انسانی" به کلی غافل شده اند.
با مشاهده این منظره حضرت متأثر شد.
فرمود:
ای بندگان دنیا
و ای کارگزاران اهل دنیا!
شما که روزها سرگرم معامله و قسم خوردنید؛
و شب ها با بیخبری درخواب آرمیدهاید؛
و بین روز و شب، از آخرت
و حساب و کتاب آن غافلید؛
پس چه وقت خود را برای سفری که
در پیش دارید مجهز میکنید؛
و برای آن توشه بر میدارید؟!
و کِی به روز #قیامت میاندیشید؟!
و به فکر معاد میافتید؟!
Taeb-Eslam-yahod01.mp3
4.57M
#اسلام_و_یهود 1
⭕️ چی شد که بعد از پیامبر خلافت به امیرالمومنین علی علیه السلام نرسید؟
🔸 استاد طائب
https://eitaa.com/almahdie
اعضای محترم این فایل رو همگی با دقت گوش بدید
تا نیروهای قوی برای مبارزه با سازمان یهود در کشورمون پرورش پیدا کنند...
❇️❇️❇️❇️
مداحی_آنلاین_گریه_گریه_می_کنم_حسین_سیب_سرخی.mp3
4.71M
🌙 #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
🍃گریه گریه میکنم
🍃اشکامو جاری میکنم
🎙 #حسین_سیب_سرخی
⏯ #شور
👌بسیار دلنشین
مشترک گرامی
بسته سی روزه شما رو به اتمام است...
پس از پایان حجم باقیمانده
عبادات شما با نرخ عادی محاسبه میشود
دیگر قرائت یک آیه قرآن ، برابر با ختم قرآن نخواهد بود
دیگر نفس هایتان تسبیح پروردگار محاسبه نمیشود
دیگر خوابتان عبادت شمرده نمیشود
تمدید این بسته تا سال دیگر امکان پذیر نیست
از فرصت باقیمانده استفاده کنید
و هرگز ناامید نباشید
هیچکس تنها نیست
همراه اول و آخر ، خدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔘 داستان کوتاه
مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد.
پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت!
آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت:
خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی!
همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🔘 داستان کوتاه
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند!
عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند...
ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!
عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد...
مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند، عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست.
ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است...
عابد با خود گفت: راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم، و برگشت...
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت، روز دوم دو دینار دید و برگرفت، روز سوم هیچ پولی نبود!
خشمگین شد و تبر برگرفت و به سوی درخت شتافت...
باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟!
عابد گفت: می روم تا آن درخت را برکنم!
ابلیس گفت: زهی خیال باطل، به خدا هرگز نتوانی کند!
باز ابلیس و عابد درگیر شدند و این بار ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!
عابد گفت: دست بدار تا برگردم! اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟!
ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی...
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀هراندیشه ی مثبت،
🌾چون دعایی ست خاموش،
🍀که زندگانی ات راتغییرخواهدداد
☘هیچ کس نمی تونه
🌾 اون آرامشی که میخوای رو
☘بهت بده به جز خدا
🌾دستتو بذار رو قلبت 💗
☘و با عشق صداش بزن
🌾تو سکوت قلبت غرق شو
☘لبخندشو میبینی
دوست خوبم روزت پراز معجزه 🌸
🌸🍃