🔵ضرورت تقاضای توفيق خدمتگزاری دين از خدای سبحان
اين دعاي نوراني ماه مبارک رمضان که
🟢🟣«وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي»[29] دعاي خوبي است، اينکه چيز بدي نيست! خدايا من جلو بيفتم! اينکه نظير اين مقامات دنيايي و مرجعيت و عُظما و اعظم و مانند اينها نيست که آدم بگويد من جلو بيفتم که «عذاب أليم» را به همراه داشته باشد! خدايا دينت را که ميخواهي حفظ کني، من حسود نيستم؛ ولي توفيقي بده که به دست من ياري بشود! چون دستي بدتر از دست بگير نيست! «الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ الْيَدِ السُّفْلَی»؛[30] دستي که بالاست بهتر از دست پايين است، آنکه ميدهد دستش بالاست و اينکه ميگيرد دستش پايين است، خدايا ما چرا دستمان پايين باشد؟ آن کسی هم که دارد، آن را هم که تو دادي؛ بگذار هميشه دست ما بالا باشد! اينها دعاهاي شَرفبخش ماه مبارک رمضان است! کرامتبخش است! اينها که حسد نيست! «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي»، تو که ميخواهي حوزه را حفظ بکني، دين را حفظ بکني، تفسير را حفظ بکني، نهجالبلاغه را حفظ بکني، فقه را حفظ بکني، حديث را حفظ بکني، اين علوم را که ميخواهي حفظ بکني، بگذار با زبان من و با دست من حفظ بشود! چرا من تماشاچي باشم و ديگري حفظ بکند؟
https://eitaa.com/almahditfser
🟢🟣تفسیر سوره مبارکه فتح علامه ایة الله جوادی املی
🟢🟣علامه ایة الله جوادی املی:
تعذيب بودن امر به خانهنشينی متخلّفان به حضور در فتح مکه
اينجا هم همينطور است! اينها در فتح مکه گفتند بگذاريد ما بياييم غنائم را جمع بکنيم، خدا هم وقتي دو بار، سه بار، ده بار آزمايش کرد و ديد که اينها اهل ياري نيستند ﴿قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾؛ زنان سالمند، مردان سالمند، «عَجَزه»، ويلچريها و مانند اينها در صحنه نيستند، شما هم در رديف «قاعدين» باشيد! اين يک تازيانه است ﴿فَثَبَّطَهُمْ﴾! اين «تثبيط» با «طاء» مؤلّف، يعني «تقييد»، يعني بازنشسته کردن و زمينگير کردن. ﴿قِيلَ﴾، اين فرمان الهي است براساس عظمت نفرمود «قال»، براي عظمت فاعل فعل مجهول شد ﴿قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾؛ حالا با زنان سالمند و مردان سالمند برويد بازنشست بشويد، من دينم را ياري ميکنم؛ اين چيز خوبي نيست! اينها وقتي که در جريان حُديبيه حاضر نشدند حضور پيدا کنند و گفتند: ﴿شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا﴾، حالا که جمع غنائم فتح مکّه شد گفتند: ﴿ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ﴾؛ بگذاريد ما هم بياييم! گفت نه، اينجا ديگر جاي شما نيست، براي اينکه خدا فرمود اينهايي که در «صلح حُديبيه» نيامدند، اينها بايد خانهنشين باشند، اينها حق شرکت در فتح را ندارند، شما ميخواهيد بر خلاف حکم خدا عمل بکنيد ﴿قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾، ﴿ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلاَمَ اللَّهِ﴾، حکم خدا اين است. ﴿قُل لَن تَتَّبِعُونَا كَذلِكُمْ قَالَ اللَّهُ﴾؛ شما اصلاً نميتوانيد بياييد، براي اينکه فرمان الهي اين بود. ﴿قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ﴾؛ اينها ميگويند حسادت نيست، با شما چه حسادتي داريم؟! چندين بار بنا شد که شما دين را ياري کنيد و نکرديد، اين قضا و قدر الهي است که شما خانهنشين بشويد ﴿فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا﴾؛ سخن از حسادت نيست، چون کار در دست ما نيست! کار دست کسي است که دين برای اوست.
https://eitaa.com/almahditfser
بيان علامه طباطبايي در مقصود از تفقّه و تذکّر قليل منافق
﴿بَلْ كَانُوا لاَ يَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِيلاً﴾. سيدنا الاستاد علامه طباطبايي را خدا غريق رحمت کند! الميزان را بايد اينجاها شناخت. درباره منافقين در بعضي از آيات دارد که ﴿لاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِيلاً﴾،[31] اينها کم به ياد خدا هستند، منافق که اصلاً به ياد خدا نيست! وقتي خدا را قبول ندارد و قيامت را قبول ندارد، نه اينکه گاهي به ياد خدا باشد! آنکه گاهي به ياد خداست و گاهي غافل است جزء ﴿وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ﴾ است که در کنار منافقين آمده، بله! آنها که «ضعيف الايمان» هستند اينطور میباشند؛ اما منافق اصلاً! چون ﴿هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلاِْيمَانِ﴾![32] کسي که کافر محض است و از کافر بدتر است ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾،[33] اصلاً خدا را قبول ندارد تا اينکه کم به ياد خدا باشد! روايتي در اينجا هست و ايشان غالب اين روايات را خوب بررسي ميکنند و لطايف آن را در بحث روايي ذکر ميکنند، آن روايت چيست؟ روايت اين است که وقتي سؤال ميکنند منافق اصلاً خدا را قبول ندارد و اين آيه هم که ميگويد که منافق کم به ياد خداست، در روايت امام(عليه السلام) فرمود منافق آنجايي که دنيا مطرح است قرآن چاپ ميکند، سخنراني ميکند، دنيا مطرح است! فقط براي دنيا! تظاهر به دين ميکند، نه براي خدا و قيامت، چون اين را معتقد نيست.[34] اصل اوّل اين است که فقط و فقط براي دنيا کار ميکند، اگر قرآن چاپ ميکند، اگر مجلس تشکيل ميدهد، اگر تسبيح در دست ميگيرد، هرکاري ميکند فقط براي دنياست، اين يک؛ اصل دوم اينکه ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ﴾،[35] دنيا يک چيز اندکي است؛ اصل سوم اينکه چون فقط براي دنيا کار ميکنند «ولاغير»، پس ﴿لاَ يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلاّ قَلِيلاً﴾، آيه را طرزي معنا کرده که هيچ شبههاي در ذهن کسي نميآيد! آن شبهه اين است که منافق اصلاً خدا را قبول ندارد تا کم يا زياد به ياد خدا باشد، امام فرمود اين براي دنيا ياد ميکند و دنيا هم براي متاع قليل است! اينطور حرف زدن در غير اهل بيت نيست! ﴿لاَ يَفْقَهُونَ﴾؛ کم ميفهمند، اينها اصلاً دين را قبول ندارند تا کم بفهمند! مگر آنجايي که دنيايشان مطرح باشد و دنيا هم که متاع قليل است
ناروايي حمل تقاضای ياری دين خدا در دعا بر حسادت
مطلب ديگر درباره سؤالي است که در دعاي ماه مبارک رمضان به خدا عرض ميکنيم: «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي»،[4] اين از سنخ حسادت و رقابت نامطلوب نيست که ما بگوييم که چرا خدا دين را به دست ما ياري بکند و به دست ديگري ياري نکند! دعاها چند قسم است، يک وقت شخصي مشکل خصوصي دارد، بيمار هست يا مديون هست که با ضمير متکلم وحده دعا ميکند: «رَبِّ اغْفِرْ لِي» و مانند آن؛ گاهي خانوادگي دعا ميکند: «وَ لِأَوْلَادِي وَ لِمَن يَکُونُ حَقّ» و امثال آن؛ اما در مسائل اجتماعي، طبع اوّلي دعا اين است که براي جامعهٴ اسلامي و براي کلّ مسلمانها باشد، اين دعايي که در تعقيبات نمازهاي ماه مبارک رمضان خوانده ميشود، همه آنها موجبه کلّيه است: «اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيض اللَّهُمَّ ...»[5] همه اينها به نحو قضيه موجبهٴ کليه است و اختصاصي به بعض ندارد؛ اما در بعضي از موارد است که ذات اقدس الهي تهديد ميکند و ميفرمايد اگر شما دين خدا را ياري نکرديد، خداي سبحان شما را ميبرد و يک عدّه ديگري را ميآورد که دين را به دست آنها ياري کند: ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ﴾[6] آن وقت ﴿فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ﴾[7] از اين قبيل است يا ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ﴾ از اين قبيل است. در چنين فضايي به ما دستور دادند که بگوييم: خدايا! مبادا ما جزء کساني باشيم که دين تو را ياري نکنيم، تو ما را از بين ببري و يک گروه ديگر بياوري که دين را ياري کنند. «فتحصّل أنّ هاهنا اموراً ثلاثة»: يک وقت است که دعاها شخصي است، يک؛ يک وقت است قضيه خاصي در کار نيست، آن دعاها هم به صورت موجبهٴ کليه است که نمونه آن هم همان دعاهاي تعقيب ماه مبارک رمضان است که «اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِيض»، «اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ» و «اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْيَانٍ» که همه قضيه موجبهٴ کليه است، اين دو؛ بخش سوم اين است که فضا يک فضاي خطرناک و تهديدآميزي است که انسان در معرض آزمون الهي است! خدا فرمود شما بايد اين کار را انجام بدهيد، اگر اين کار را انجام نداديد خدا دست از دين خود برنميدارد، شما را ميبرد، يک عدّه ديگر ميآورد و دين را به دست آنها آباد ميکند: ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ﴾، در چنين فضايي اين دعاي نوراني وارد شده است که «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي»، اين هم مربوط به آن دعاي نسبي است.
ممکن نبودن تغيير کلام خدا با حضور منافقين در خيبر
مطلب ديگر اين است که فرمود: ﴿لَن تَتَّبِعُونَا كَذلِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ﴾، شما ميخواهيد کلام خدا را عوض بکنيد! چون خدا به پيغمبرش(صلي الله عليه و آله و سلم) وعده داد و فرمود اينها اهل اينکه دين را ياري کنند و در صحنه نبرد حضور پيدا کنند نيستند. در سوره مبارکهٴ «توبه» آيه 83 اينطور به وجود مبارک پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) وحي شد، فرمود: ﴿فَإِن رَجَعَكَ اللّهُ إِلَي طَائِفَةٍ مِنْهُمْ﴾، آنجا هم در ذيل همين آيه 83 سوره «توبه» گذشت که اين «رَجَعَ» دو باب دارد؛ يک باب لازم دارد که مصدر آن «رجوع» است «رَجَعَ يرجِعُ رجوعاً» و يک باب متعدي دارد که مصدر آن «رَجعْ» است ﴿رَجْعٌ بَعِيدٌ﴾؛ يعني «ارجاعٌ بعيد». اينجا دارد که ﴿فَإِن رَجَعَكَ اللّهُ﴾ که اين از «رَجَعَ يرجِعُ» مصدرش «رَجعْ» است و نه «رجوع»؛ لذا متعدي است. ﴿فَإِن رَجَعَكَ اللّهُ إِلَي طَائِفَةٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَن تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً﴾، اينکه وجود مبارک پيغمبر فرمود اصلاً شما ما را ياري نميکنيد، از کجا ميگويد؟ اين علم غيب است! اين را ذات اقدس الهي به حضرت اعلام کرد، حالا اينها ميخواهند در فتح خيبر و امثال خيبر حضور پيدا کنند، آيه نازل شد شما ميخواهيد کلام خدا را تغيير بدهيد، اصلاً شدني نيست! نه اينکه اين کار را ميخواهيد بکنيد و کار بدي است که نهي از منکر بکند، ميگويد اين کار شدني نيست، چون خداي سبحان فرمود شما نميآييد، اگر هم حرکت کنيد مشکلي براي شما پيدا ميشود که در راه ميمانيد. وقتي که خدا فرمود: ﴿فَقُل لَن تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَن تُقَاتِلُوا مَعِيَ عَدُوّاً﴾، براي اينکه ﴿إِنَّكُم رَضِيتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾ حالا ﴿فَاقْعُدُوا مَعَ الْخَالِفِينَ﴾[14] شما با زنها و مردهاي پير حالا در خانههايتان بنشينيد اين ﴿وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾[15] براي همينهاست! ﴿مَعَ الْخَالِفِينَ﴾ براي اينهاست! اينها ميخواهند با آمدنشان در جريان فتح خيبر کلام خدا را عوض بکنند، چند وجه براي تبديل کلام الهي ذکر شده است که يکي از آنها همين است: ﴿يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلاَمَ اللَّهِ﴾، ما از خودمان علم غيب نداريم که بگوييم شما توفيق آنکه بعد توبه کنيد را نداريد و نميآييد، شما ـ اين چند نفر منافق ـ کساني نيستيد که دين را ياري کنيد، چون ذات اقدس الهي فرمود و من هم به شما اعلام کردم؛ خدا فرمود ﴿فَقُل﴾ به اينها بگو که ﴿لَن تَخْرُجُوا مَعِيَ أَبَداً وَ لَن تُقَاتِلُوا﴾، حالا شما ميخواهيد برخلاف حرف خدا عمل کنيد؟ شدني نيست، نه اينکه معصيت است! يک وقت است کسي برخلاف شرع عمل ميکند و غيبت ميکند که ميگوييم برخلاف دستور خدا عمل کرده است، چون آن دستور، دستور تشريعي است؛ اما يک وقت خدا «إخبار» غيب کرد، فرمود اينها کساني نيستند که دين را ياري کنند، حالا شما ميخواهيد صورتسازي کنيد و براي غنيمت ميخواهيد بياييد، يعني ما دين را ياری کرديم! اين ﴿يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُوا كَلاَمَ اللَّهِ﴾ است که موفق نميشوند.
دعوت پيامبر از متخلّفين تائب به جبران گذشته با حضور در جنگ آينده
فرمود اگر بخواهيد برگرديد راه باز است، جنگي ما در پيش داريم ﴿قُل لِلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الأعْرَابِ﴾، باز سخن از اعراب است! به آنها بفرما: ﴿سَتُدْعَوْنَ إِلَي قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ﴾، حالا يا «ثقيف»[20] است يا «هوازن»[21] است يا «روم» هست، برخيها «ايران» را احتمال دادند يا جريان تبوک بود که براي روميها بود؛ فرمود يک قوم نيرومندي با ما درگير هستند و ما با آنها درگير هستيم که دو راه دارد: ﴿تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ﴾؛ يا جنگ يا اسلام! اينها اهل کتاب نيستند که سه راه باشد؛ يا جنگ باشد يا جزيه باشد يا اسلام! اينها اهل کتاب نيستند، لذا چون کافر حربي هستند دو راه بيشتر ندارند: يا اسلام يا مبارزه! ما هم در معرض خطر اينها هستيم و اينها را بايد سرجايشان بنشانيم.
اِخبار قرآن از نتيجه اطاعت و سرپيچی در جنگ آينده
﴿فَإِن تُطِيعُوا﴾؛ اگر اينها در آن صحنه بعد آمدند، معلوم ميشود توبه کردند که ﴿يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً﴾. ﴿فَإِن تُطِيعُوا﴾؛ اگر آمديد اَجر حَسَن خدا به شما ميدهد. اما ﴿وَ إِن تَتَوَلَّوْا﴾؛ اگر نيامديد ﴿كَمَا تَوَلَّيْتُم مِن قَبْلُ﴾؛ قبلاً هم در جريان «صلح حُديبيه» شرکت نکرديد و در آزمونهاي ديگر هم حضور پيدا نکرديد ﴿يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً﴾. اينها گروهي هستند که در چند آيه قبل درباره آنها فرمود: ﴿وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ﴾، در آيه شش همين سوره فرمود: ﴿وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً﴾؛ اينها اگر دوباره بر همان عِناد خودشان پافشاري کردند، معلوم ميشود که منافق هستند، نه «ضعيف الايمان»! براي اينکه ما تمام راهها را براي اينها باز گذاشتيم و اين هم امتحان اخير بود. اين ﴿غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ﴾ در برابر آيه هجده همين سوره مبارکه است، فرمود آنها که «تَحْت الشَّجَرَة» بيعت کردند: ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ﴾، پس يک عدّه هستند که ﴿رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ﴾[22] هستند و يک عدّه هم ﴿غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ﴾ ميباشند؛ يک عدّه ﴿الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾[23] هستند و يک عدّه هم ﴿مَرْضِيّاً﴾[24] ميباشند، ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ﴾.
ادعای فخر رازی بر نبود منافق بعد از پيامبر و استفاده علامه طباطبايي از آن
اينجا فخر رازي ميگويد که بعد از رحلت پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) هيچ منافقي بر مذهب اهل سنّت باقي نمانده است،[25] درست هم هست! يک بيان نوراني حضرت امير در نهجالبلاغه دارد که آن بيان تا حدودي مبسوط است، ولي سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) اين را در الميزان[26] خيلي بازتر کرده است و آن عصاره بيان اين است که بخش قابل توجّهي از مردم صدر اسلام منافق بودند، به دليل اينکه در جريان جنگ اُحُد بخشي از اينها شرکت نکردند، در «صلح حُديبيه» شرکت نکردند و عدّهاي از اينها هم در جريان آن «ليلةُ التبوک» در کنار درّه ايستادند که شتر حضرت را بِرَمانند و حضرت را ترور کنند که موفق نشدند؛ همه اين منافقيني که در اين همه آيات هست، نشان ميدهد که گروهي از مردم آن سرزمين در صدر اسلام منافق بودند که حتي حاضر شدند با بدترين بيشرميِ اجتماعي، آن «إفک» را دامن بزنند و همسر پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) را متّهم کنند که از اين رسوايي بدتر نبود! تا اينجا هم حاضر شدند که آيه يازده به بعد سوره مبارکه «نور» در همين قصه «إفک» است[27] پس هر کاري از دست اينها برآمد کردند؛ هم در جاسوسي نسبت به يهوديها يا جاسوسي نسبت به مشرکين تا همين که حادثهاي پيش آمد، فوراً به طرف کفّار گرايش داشتند؛ اينها ميگفتند که شايد اوضاع برگردد و نظام اسلامي شکست بخورد ما چرا آسيب ببينيم! اين حرف بود: ﴿فَتَرَي الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَي أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَي اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَي مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾[28] فرمود چرا حالا تا حادثهاي پيش آمد با مشرکين تماس ميگيريد؟ اينها بودند! استدلال حضرت امير(سلام الله عليه) اين است که اين گروه با پيغمبر نساختند و تا هر جا که مقدورشان بود اقدام کردند و بخش وسيعي از آيات مدنی هم درباره منافقين است، اين اصل اوّل؛ بعد از رحلت حضرت و تبديل غدير به سقيفه، همه اين کارشکنيها برطرف شد و ما ديگر منافق در مدينه نداشتيم! فخر رازي هم در ذيل همين آيه ميگويد که بعد از رحلت پيامبر روي مذهب اهل سنّت هيچ منافقي نبود، به حسب ظاهر هيچ کارشکني نبود! آنها که با پيغمبر نساختند، با سقيفه ساختند! حضرت در نهجالبلاغه با بياني که سيدنا الاستاد توضيح ميدهد، اين است که يا بايد بگوييم اين جمعيت کثير از منافقين دفعتاً مُردند، اين که نيست! دفعتاً توبه کردند و مثل سلمان و اباذر شدند، اين هم که نيست! با سقيفه و باند سقيفهايها ساختند «کما هو الحق»؛ با حکومت ساختند، با سقيفه ساختند و ديگر کارشکني نميکردند؛ مخصوصاً با عثمان و مانند اينها. اين بيان حضرت در نهجالبلاغه ذيل اين جمله است که «النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا»[29] هر جا قدرت است يک عدّه زيادي هم راه ميافتند دنبالش ميروند! اينکه سعدي گفت: «النّاسُ عَلي دِينِ مُلُوکِهِم»[30] ريشه آن در اين جمله نوراني حضرت امير است که «النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا». سيدنا الاستاد در الميزان اين را خوب باز کردند که اين همه منافقين کجا رفتند؟ فخر رازي هم اقرار دارد که بعد از رحلت حضرت ما منافق نداشتيم، منافق نداشتيم يعني همه اينها دفعتاً مُردند؟ اينکه نيست! همه اينها دفعتاً برگشتند و مثل سلمان و اباذر شدند، اين هم که نيست! همه اينها با سقيفه ساختند؟ بله حق است؛ لذا فرمود: النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا.
بيان سيدالشهداء در ناپايداری مردم در امر دين
اين بيان نوراني سيدالشهداء(سلام الله عليه) براي همه ما آزمون است، فرمود اکثري مردم اينطور هستند: «النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ»[31] چقدر اين بيان شيرين است! «وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَي أَلْسِنَتِهِمْ»! خيليها دينشان دين آدامسي است! قبلاً «مَصطکي»[32] بود، الآن آدامس است؛ اين آدامس مادامي که مختصر لذّت دارد، در فضاي کام و دهان ميگردد، وقتي به صورت يک پوست درآمده تُف ميکنند و مياندازند دور. «النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ»، «لَعق» «ما تلعق به الالسن» است. «وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَي أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون»؛ اکثري و يا بسياري از مردم اسلام آنها اسلام آدامسي است!
وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي»
هدایت شده از آیت الله العظمی جوادی آملی
آیت الله جوادی آملی .mp3
1.98M
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی
«اما این بزرگان برای اينکه عالِم بشوند، نه اينکه حرفهای ديگران را نقل کنند جمع کنند و به ديگران تحويل بدهند! عالِم بشوند میگفتند: من با خدا عهد ميبندم که قصه نخوانم! حرفهای غير برهانی نشنوم! حرفهای غير برهانی نگويم! جامعه را معطل نکنم! اين عهد است...اگر کسی خواست به جايی برسد، حساب شده به جايی ميرسد،هم برنامه ريزی ميکند، هم رابطه اش را با خدا تنظيم ميکند، که من هر کتابی را نخوانم، من هر حرفی را نزنم، مگر اين همه علومی که وجود دارد، کم است؟...»
درس خارج فقه، قضا و شهادت جلسه ٩٢
🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
۲۵ نوامبر، ۱۸.۱۳.m4a
61.73M
قرائت و تفسیر سوره مبارکه فتح
جلسه سوم ایات شریفه10تا12
🟢لبیک به فرمایش امام خامنه ای
به نیت پیروزی جبهه مقاومت
https://eitaa.com/almahditfser
علامه جوادی املی:
چگونه جفا به مقام معظم رهبری می شود؟
https://eitaa.com/almahditfser