سوم اين است که سطح فهم اينها و ادراک اينها پايين است، اينها فقط بديهيات و چيزهاي ساده را ميفهمند و ظاهر آنچه را که سيدنا الاستاد(رضوان الله عليه) پذيرفت، اين وجه سوم است. ﴿لاَ يَفْقَهُونَ إِلاّ قَلِيلاً
دليل بر اين معنا، جمله (لكل امرى منهم ما اكتسب من الاثم ) است، چون اثم عبارت است از آثار سوئى كه بعد از گناه براى آدمى باقى مى ماند، پس ظاهر جمله اين است كه آنهايى كه اين تهمت را زده بودند به آثار سوء عملشان شناخته مى شوند، و از ديگران متمايز مى گردند و در نتيجه به جاى اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) را رسوا كنند خود مفتضح مى شوند.
و اما قول مفسرى كه گفته : مراد از (خير بودن اين پيشامد براى متهمين )، اين است كه خدا به خاطر اين تهمت اجرشان مى دهد، همچنان كه مرتكبين آن را رسوا مى كند، در صورتى درست است كه خطاب در آيه متوجه خصوص متهمين باشد، و خواننده محترم در نظر دارد كه گفتيم چنين نيست.
و الذى تولى كبره منهم له عذاب عظيم
مفسرين كلمه (كبره ) را به معناى معظم تهمت معنا كرده اند، و ضمير آن را به تهمت بر گردانده و گفته اند: معنايش اين است : كسى كه معظم اين افك و مسؤ وليت بيشتر آن را گردن گرفته باشد و از ميان تهمت زنندگان از همه بيشتر آن را در ميان مردم اشاعه داده باشد عذابى عظيم خواهد داشت.
توبيخ كسانى كه وقتى اتهام دروغ (افك) را شنيدند آن را رد و تكذيب نكردند و بدون تحقيق و علم آن را شايع ساختند
لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خيرا و قالوا هذا افك مبين
اين آيه توبيخ كسانى است كه وقتى داستان افك را شنيدند آن را رد ننمودند، و متهمين را اجل از چنين اتهامى ندانسته و نگفتند كه اين صرفا افترايى است آشكار.
جمله (ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم ) از باب به كار بردن اسم ظاهر در جاى ضمير است، و اصل آن (و لو لا ظننتم بانفسكم ) بوده و اگر اينطور نفرمود و آن طور فرمود براى اين بود كه بر علت حكم دلالت كند و بفهماند كه صفت ايمان طبعا مؤمن را از فحشاء و منكرات عملى و زبانى رادع و مانع است پس كسى كه متصف به ايمان است بايد به افراد ديگرى كه چون او متصف به ايمان هستند ظن خير داشته باشد، و درباره آنان بدون علم سخنى نگويد، زيرا همه اهل ايمان هم چون شخص واحدى هستند كه متصف به ايمان و لوازم و آثار آن است.
بنابراين، معناى آيه چنين مى شود كه چرا وقتى افك را شنيديد به جاى اينكه نسبت به مؤمنين متهم، حسن ظن داشته باشيد، به تراشنده افك، حسن ظن پيدا كرديد و بدون علم درباره اهل ايمان سخنى گفتيد؟.
و اينكه فرمود: (قالوا هذا افك مبين ) معنايش اين است كه شما مؤمنين و مؤمنات كه شنونده افك بوديد نگفتيد كه اين مطلب افك و دروغى است آشكار، با اينكه بر حسب قاعده دينى خبرى كه مخبر آن علمى بدان ندارد، و ادعائى كه مدعى آن شاهدى بر آن ندارد، محكوم به كذب است، چه اينكه در واقع هم دروغ باشد، يا آنكه در واقع راست باشد، دليل بر اين معنايى كه ما كرديم جمله (فاذلم ياتوا بالشهداء فاولئك عند اللّه هم الكاذبون ) است، كه مى فرمايد: وقتى مدعى، شاهد نياورد، نزد خدا - شرعا - محكوم است به دروغگويى.
لو لا جاءوا عليه باربعة شهداء فاذلم ياتوا بالشهداء فاولئك عنداللّه هم الكاذبون
يعنى اگر در آنچه مى گويند و نسبت مى دهند راستگو باشند، بايد بر گفته خود شاهد بياورند و شهود چهارگانه را كه گفتيم شهود در زنا هستند حاضر سازند، پس وقتى شاهد نياورند شرعا محكومند به كذب، براى اينكه ادعاى بدون شاهد كذب است و افك.
آيات مربوط به داستان افك
اين آيات به داستان افك اشاره مى كند، كه اهل سنت آن را مربوط به عايشه ام المؤمنين دانسته اند، ولى شيعه آن را درباره ماريه قبطيه مادر ابراهيم معتقد است، همان ماريه كه (مقوقس ) پادشاه مصر او را به عنوان هديه براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) فرستاد، و هر دو حديث - چه آن حديثى كه از سنى ها است و چه آن حديثى كه از شيعه ها رسيده - خالى از اشكال نيست، كه هم خودش و هم اشكالش در بحث روايتى خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى.
پس بهتر اين است كه به بحث پيرامون متن آيات پرداخته و به كلى فعلا از روايات صرف نظر كنيم، ولى در عين حال اين نكته را بايد مسلم بدانيم كه افك مورد بحث مربوط به يكى از خانواده هاى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بوده، حال يا همسرش و يا كنيز ام ولدش كه شايد همين نكته هم به طور اشاره از جمله (و تحسبونه هينا و هو عند اللّه عظيم) استفاده شود و همچنين از آيات اين داستان كه مى رساند مطلب در ميان مسلمانان شهرت يافت، و سر و صدا به راه انداخت و اشارات ديگرى كه در آيات هست اين معنا فهميده مى شود.
و از آيات بر مى آيد كه به بعضى از خانواده رسول خدا (صلى الله عليه و آله) نسبت فحشاء دادند و نسبت دهندگان چند نفر بوده و داستان را در ميان مردم منتشر كرده و دست به دست گردانده اند، و نيز به دست مى آيد كه بعضى از منافقين يا بيماردلان در اشاعه اين داستان كمك كرده اند، چون به طور كلى اشاعه فحشاء در ميان مؤمنين را دوست مى داشتند، و لذا خدا اين آيات را نازل كرده، و از رسول خدا(صلى اللّه عليه و آله) دفاع فرمود.
ان الّذين جاءوا بالافك عصبة منكم...
كلمه (افك ) - به طورى كه راغب گفته - به معناى مطلق دروغ است، و معنايش در اصل، هر چيزى است كه از وجهه اصلى اش منحرف شود، وجهه اى كه بايد داراى آن باشد، مانند اعتقاد منحرف از حق به سوى باطل و عمل منحرف از صحت و پسنديدگى به سوى قباحت و زشتى، و كلام بر گشته از صدق به سوى كذب و در كلام خداى تعالى در همه اين معانى و موارد استعمال شده.
و نيز راغب مى گويد: كلمه (عصبه ) به معناى جماعت دست به دست هم داده و متعصب است. و بعضى ديگر گفته اند: در عدد ده تا چهل استعمال مى شود.
خطاب در آيه شريفه و آيات بعدى اش به مؤمنين است، آن مؤمنينى كه ظاهر ايمان را دارند، چه اينكه واقعا هم ايمان داشته اند، يا منافق بوده اند و در دل مرض داشته اند، و اما قول بعضى از مفسرين كه گفته اند مخاطب به چهار خطاب اول، و يا تنها مخاطب به خطاب دوم و سوم و چهارم رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) و آن زن و مرد متهم است صحيح نيست، زيرا مستلزم تفكيك ميان خطابهايى است كه در ده آيه اول از آيات مورد بحث قرار دارند، چون بيشتر خطابهاى مذكور كه بيست و چند خطاب است متوجه عموم مؤمنين است، و با اين حال بدون شك معنا ندارد چهار و يا سه خطاب اول آن، متوجه افراد معينى باشد.
بدتر از اين حرف سخن بعضى ديگر است كه گفته اند: خطابهاى چهارگانه و يا سه گانه اى كه گفته شد، به مؤمنينى است كه از اين پيش آمد متاءثر شده بودند، چون علاوه بر اينكه همان اشكال تفكيك در سياق لازم مى آيد، گزاف گويى نيز هست، (چون نه وجهى برايش متصور است و نه دليلى بر آن هست ).
و معناى آيه اين است كه كسانى كه اين دروغ را تراشيدند - لام در كلمه (الافك ) لام عهد است - جماعت معدودى از شما هستند، كه با هم تبانى و ارتباط دارند. و اين تعبير خود اشاره است به اينكه در اين تهمت توطئه اى در كار بوده، مبنى بر اينكه اين دروغ را بتراشند، و آن را اشاعه هم بدهند، تا قداست و نزاهت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) را لكه دار ساخته، و او را در ميان مردم رسوا سازند.
پس معلوم شد كه جمله مذكور فايده اى را افاده مى كند و آن طور كه بعضى پنداشته و گفته اند از باب تسليت رسول خدا (صلى الله عليه و آله)، و يا تسليت آن جناب و مؤمنين متاءثر از اين پيشامد نيست، چون سياق با تسليت سازگار نيست.
شناخته و رسوا شدن عناصر فاسد، براى مجتمع صالح و اسلامى خير است (لاتحسبوه شرّا لكم ...)
(لا تحسبوه شرا لكم بل هو خير لكم ) - مقتضاى اينكه گفتيم خطاب متوجه عموم مؤمنين است، و مراد از آن نفى شريت و اثبات خيريت اين پيشامد است، اين است كه يكى از سعادتهاى مجتمع صالح اين است كه اهل ضلالت و فساد در آن مجتمع شناخته شوند، تا جامعه نسبت به وضع آنها بصيرت پيدا كند،و براى اصلاح اين اعضاى فاسده دست به اقدام زند، مخصوصا در مجتمع دينى كه سر و كارش با وحى آسمانى است، و در هر پيشامدى وحيى بر آنان نازل مى شود، و ايشان را موعظه و تذكر مى دهد كه چگونه از اين پيشامد استفاده كنند، و ديگر نسبت به امور خود سهل انگارى و غفلت روا ندارند، بلكه در امر دين خود و هر مهم ديگر زندگيشان احتياط كنند.
🟣🔴🟢🔵خـداى تـعـالى آن روز كه مؤمنين در زير آن درخت با تو بيعت كردند از ايشان راضى شد چـون از نـيـات درونـيـشـان آگـاه بـود و بـه هـمـيـن جـهـت آرامـشـى بـر آنـان نازل كرد و به عنوان پاداش، فتحى نزديك روزيشان كرد (18و نـيـز غـنـيـمـت هـايـى بـسـيار روزيشان كرد كه به دست آورند و خدا همواره مقتدرى شكست ناپذير و حكيمى فرزانه است (19خـدا بـه شـمـا وعده غنيمت هاى بسيارى داد كه به دست آوريد اين يك غنيمت را زودرس كرد و دسـت شـرارت مـردم را از شما كوتاه كرد (براى مصالحى ناگفتنى ) و براى اينكه آيتى باشد براى مؤمنين و شما را به سوى صراط مستقيم هدايت كند (20و غنيمت ديگرى كه هنوز بدان دست نيافته ايد خداوند به آن احاطه دارد و خدا بر هر چيزى قادر است (21و اگـر كـفـار بـا شـمـا جنگ كنند پا به فرار خواهند گذاشت و ديگر سرپرست و ياورى نخواهند يافت (22ايـن سـنـت خـدا اسـت كـه تـا امـروز هـمـواره جـريـان داشـتـه و تـو هـرگـز بـراى سـنت خدا دگرگونگى نخواهى يافت (23و او همان كسى است كه در درون مكه در زير پنجه دشمن دست كفار را از شما و دست شما را از ايـشـان كـوتـاه كـرد بـعـد از آنـكـه در جنگهاى قبلى شما را بر آنان پيروزى داد و خدا بدانچه مى كنيد بينا است (24و امـا ايـنـكـه دسـت شـمـا را از ايـشـان كـوتـاه كرد با اينكه اينان همانهايى هستند كه كفر ورزيـدنـد و از ورود شـما به مسجد الحرام جلوگيرى نمودند و نگذاشتند قربانيهاى شما بـه قربانگاه برسد براى اين بود كه خون مردان و زنان مؤمن را كه در بين كفار هستند و شـمـا نمى شناسيد حفظ كند و دست شما به خون آن بى گناهان آلوده نگشته، در نتيجه بـدون آگـاهـى بـه آثـار سـوء آن گـرفـتـار نـشـويـد تـا خـدا هـر كـه را بـخـواهـد داخـل در رحـمت خود كند و الا اگر آن مؤمنين ناشناخته از بين كفار جدا شده بودند ما كفار را به عذابى دردناك گرفتار مى كرديم (25بـراى ايـنـكـه آنـهـا كـه كـافـر شـدنـد حـمـيـت هـاى جـاهـليـت را در دل پـروريـدنـد و خـدا در مـقـابـل آن نـيـروى درونـى كـفـار نـيـروى سـكـيـنـت بـر رسـول و بـر مؤمنين نازل كرد و كلمه تقوى را نيروى جدا ناشدنى ايشان كرد، و ايشان سزاوارترين كس به آن بودند و اهليت آن را داشتند و خدا به هر چيزى دانا است (26و خـداونـد آن رؤ يـا را كـه در خـواب بـه تـو نـشـان داد كـه ان شـاء اللّه بـه زودى داخـل مسجد الحرام خواهيد شد در حالى كه از شر كفار ايمن باشيد و سر بتراشيد و بدون هـيـچ تـرسى تقصير كنيد، ديدى كه چگونه آن رويا را به حق به كرسى نشاند. آرى او چـيـزهـايـى مـى دانـسـت كـه شـمـا نـمـى دانـسـتـيـد و بـه هـمـيـن جـهـت قبل از فتح مكه فتحى نزديك قرار داد (27او كـسـى اسـت كـه رسـول خـود را بـه هدايت و دين حق فرستاد تا دين حق را بر همه اديان غالب سازد و اين گواهى خدا كافى ترين گواهى است (
لقـد رضـى اللّه عـن المؤمنـيـن اذ يـبـايـعـونـك تـحـت الشـجـره فـعـلم مـا فـى قـلوبـهـم فـانـزل السـكـيـنـه عـليـهـم و اثبهم فتحا قريبا (18 و مغانم كثيره ياخذونها و كان اللّه عـزيـزا حـكـيـمـا (19 وعـدكـم اللّه مـغـانـم كـثـيـره يـاخـذونـهـا فـعـجـل لكـم هـذه و كـف ايدى الناس عنكم و لتكون ايه للمؤمنين و يهديكم صراطا مستقيما (20) و اخـرى لم تـقـدروا عـليـهـا قـد احـاط اللّه بـهـا و كـان اللّه عـلى كـل شـى ء قـديـرا (21 و لو قـاتـلكم الذين كفروا لولوا الادبار ثم لا يجدون وليا و لا نـصـيـرا (22 سـنـه اللّه التـى قـد خلت من قبل و لن تجد لسنه اللّه تبديلا (23 و هو الذى كـف ايـديـهـم عـنـكـم و ايديكم عنهم ببطن مكه من بعد ان اظفركم عليهم و كان اللّه بما تعملون بصيرا (24 هم الذين كفروا و صدوكم عن المسجد الحرام و الهدى معكوفا ان يبلغ محله و لو لا رجال مومنون و نساء مومنات لم تعلموهم ان تطوهم فتصيبكم منهم معره بغير علم ليـدخـل اللّه فـى رحمته من يشاء لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا منهم عذابا اليما (25 اذ جـعـل الذيـن كـفـروا فـى قـلوبـهـم الحـمـيـه حـمـيـه الجـاهـليـه فانزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين و الزمهم كلمه التقوى و كانوا احق بها و اهـلهـا و كـان اللّه بكل شى ء عليما (26 لقد صدق اللّه رسوله الرؤ يا بالحق لتدخلن المـسـجد الحرام ان شاء اللّه امنين محلقين رؤ سكم و مقصرين لا تخافون فعلم ما لم تعلموا فـجـعـل مـن دون ذلك فـتـحا قريبا (27 هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و كفى بالله شهيدا (28
🟣🔴🟢🔵خـداى تـعـالى آن روز كه مؤمنين در زير آن درخت با تو بيعت كردند از ايشان راضى شد چـون از نـيـات درونـيـشـان آگـاه بـود و بـه هـمـيـن جـهـت آرامـشـى بـر آنـان نازل كرد و به عنوان پاداش، فتحى نزديك روزيشان كرد (18و نـيـز غـنـيـمـت هـايـى بـسـيار روزيشان كرد كه به دست آورند و خدا همواره مقتدرى شكست ناپذير و حكيمى فرزانه است (19خـدا بـه شـمـا وعده غنيمت هاى بسيارى داد كه به دست آوريد اين يك غنيمت را زودرس كرد و دسـت شـرارت مـردم را از شما كوتاه كرد (براى مصالحى ناگفتنى ) و براى اينكه آيتى باشد براى مؤمنين و شما را به سوى صراط مستقيم هدايت كند (20و غنيمت ديگرى كه هنوز بدان دست نيافته ايد خداوند به آن احاطه دارد و خدا بر هر چيزى قادر است (21و اگـر كـفـار بـا شـمـا جنگ كنند پا به فرار خواهند گذاشت و ديگر سرپرست و ياورى نخواهند يافت (22ايـن سـنـت خـدا اسـت كـه تـا امـروز هـمـواره جـريـان داشـتـه و تـو هـرگـز بـراى سـنت خدا دگرگونگى نخواهى يافت (23و او همان كسى است كه در درون مكه در زير پنجه دشمن دست كفار را از شما و دست شما را از ايـشـان كـوتـاه كـرد بـعـد از آنـكـه در جنگهاى قبلى شما را بر آنان پيروزى داد و خدا بدانچه مى كنيد بينا است (24و امـا ايـنـكـه دسـت شـمـا را از ايـشـان كـوتـاه كرد با اينكه اينان همانهايى هستند كه كفر ورزيـدنـد و از ورود شـما به مسجد الحرام جلوگيرى نمودند و نگذاشتند قربانيهاى شما بـه قربانگاه برسد براى اين بود كه خون مردان و زنان مؤمن را كه در بين كفار هستند و شـمـا نمى شناسيد حفظ كند و دست شما به خون آن بى گناهان آلوده نگشته، در نتيجه بـدون آگـاهـى بـه آثـار سـوء آن گـرفـتـار نـشـويـد تـا خـدا هـر كـه را بـخـواهـد داخـل در رحـمت خود كند و الا اگر آن مؤمنين ناشناخته از بين كفار جدا شده بودند ما كفار را به عذابى دردناك گرفتار مى كرديم (25بـراى ايـنـكـه آنـهـا كـه كـافـر شـدنـد حـمـيـت هـاى جـاهـليـت را در دل پـروريـدنـد و خـدا در مـقـابـل آن نـيـروى درونـى كـفـار نـيـروى سـكـيـنـت بـر رسـول و بـر مؤمنين نازل كرد و كلمه تقوى را نيروى جدا ناشدنى ايشان كرد، و ايشان سزاوارترين كس به آن بودند و اهليت آن را داشتند و خدا به هر چيزى دانا است (26و خـداونـد آن رؤ يـا را كـه در خـواب بـه تـو نـشـان داد كـه ان شـاء اللّه بـه زودى داخـل مسجد الحرام خواهيد شد در حالى كه از شر كفار ايمن باشيد و سر بتراشيد و بدون هـيـچ تـرسى تقصير كنيد، ديدى كه چگونه آن رويا را به حق به كرسى نشاند. آرى او چـيـزهـايـى مـى دانـسـت كـه شـمـا نـمـى دانـسـتـيـد و بـه هـمـيـن جـهـت قبل از فتح مكه فتحى نزديك قرار داد (27او كـسـى اسـت كـه رسـول خـود را بـه هدايت و دين حق فرستاد تا دين حق را بر همه اديان غالب سازد و اين گواهى خدا كافى ترين گواهى است (
مراد از (فتح قريب ) فتح خيبر است - اين طور از سياق استفاده مى شود - و همچنين مـراد از (مـغـانـم كـثـيـره ياخذونها)، غنائم خيبر است
عدكم اللّه مغانم كثيره تاخذونها فعجل لكم هذه...
مـراد از ايـن (مـغـانـم كثيره ) كه مؤمنين به زودى آنها را به دست مى آورند اعم از غنيمت هاى خيبر و غير خيبر است، كه بعد از مراجعت از حديبيه به دست آنان افتاد، در نتيجه جمله فـعـجـل لكم هذه اشاره است به غنيمت هاى مذكور در آيه قبلى، يعنى غنيمت هاى خيبر، كه از شدت نزديكى به منزله غنيمت بدست آمده به حساب آورده.
البـتـه ايـن در صـورتـى اسـت كـه آيـه شـريـفـه بـا آيـات سـابـق نـازل شـده باشد، و اما بنا بر احتمالى كه بعضى داده اند كه اين آيه بعد از فتح خيبر نـازل شده، در آن صورت معناى كلمه (هذه ) روشن است. چيزى كه هست معروف همين است كـه سـوره فـتـح تـمـامـى اش بـعـد از حـديـبـيـه و قـبـل از رسـيـدن بـه مـديـنـه نازل شده.
۲۶ نوامبر، ۱۸.۱۴.m4a
43.27M
قرائت و تفسیر سوره مبارکه فتح
جلسه چهارم ایات شریفه11تا15
🟢لبیک به فرمایش امام خامنه ای
به نیت پیروزی جبهه مقاومت
https://eitaa.com/almahditfser
اخـرى لم تـقـدروا عـليـهـا قـد احـاط اللّه بـهـا و كـان اللّه عـلى كل شى ء قديرا
يـعـنـى : بـه شـمـا غـنـيـمـت هـاى ديـگرى وعده داده كه خود شما قادر بر به دست آوردن آن نبوديد، خدا به آن احاطه و تسلط داشت، و خدا بر هر چيزى قادر است .
پـس كـلمه (اخرى )، مبتداء و جمله (لم تقدروا عليها) صفت آن است، و جمله (قد احاط اللّه بـهـا) خـبـر ثـانـى آن اسـت، و خـبـر اولش حـذف شـده، كه تقدير كلام چنين است : (ثـمـه غـنـائم اخـرى ) يعنى : در اين بين غنيمت هاى ديگر نيز هست كه خدا بر آن احاطه دارد
اخبارات غيبى و پيشگويى هايى كه در سوره فتح آمده است
ايـن سوره مشتمل بر يك عده پيشگويى و اخبار غيبى است كه همين ها هدايتى است براى مردم بـا تـقـوى، مـثـلا جـلوتـر از آنـكـه مسأله حركت به سوى مكه پيش بيايد فرموده بود: (سـيـقـول لك المـخـلفـون مـن الاعـراب شغلتنا...)، و پيش از آنكه غنيمتى به دست آيد، فـرمـوده بـود: (سـيـقـول المـخـلفـون اذا انـطـلقـتـم...). و نـيـز فـرمـوده بـود: (قل للمخلفين من الاعراب ستدعون...). و همچنين در آيات مورد بحث از به دست آمدن فتح و غنيمت خبر داده بود، و در آيات بعد فرموده : (و اخرى لم تقدروا عليها...) و باز بعد از آن مى فرمايد: (لقد صدق اللّه رسوله الرويا...).
و كـف ايـدى الناس عنكم ) - بعضى گفته اند مراد از كلمه (ناس ) دو قبيله اسد و غـطـفـان اسـت كـه تـصـمـيـم گـرفـتـنـد بـعـد از مـراجـعـت رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله وسـلّم ) از خـيـبـر بـه مـديـنـه حـمـله نـمـوده امـوال و زن و بـچـه مـسـلمـيـن را بـه غـارت بـبـرنـد، و ليـكـن خـداى تـعـالى وحـشـتـى در دل آنان انداخت كه از اين كار بازشان داشت.
سنه اللّه التى قد خلت من قبل و لن تجد لسنه اللّه تبديلا
كلمه (سنه اللّه ) مفعول مطلق است براى فعلى مقدر كه تقديرش (سن اللّه سنه ) اسـت، و حاصلش اين است كه : ايمان سنتى است قديمى از خداى سبحان كه انبياء و مؤمنين بـه انـبـيـاء را در صـورتـى كـه در ايـمـان خـود صـادق و در نياتشان خالص باشند بر دشـمـنانشان غلبه مى دهد، و تو هرگز براى سنت خدا تبديلى نخواهى يافت. همچنان كه در جـاى ديـگـر فـرمـوده : (كـتـب اللّه لاغـلبـن انـا و رسلى ) و آنچه صدمه و شكست كه مـسـلمـانـان در جنگهاى خود ديدند به خاطر پاره اى مخالفت ها بوده كه با خدا و رسولش مرتكب شدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨خبرنگار تحریر الشام از تصرف شهر عنجارة در ۷ کیلومتری شهر حلب خبر داد
🔻وی پس از کمی زیاده گویی در مورد ایران، سوریه و عراق گفت:
خبرنگار اتاق عملیات تروریست ها: زنان ایرانی و شیعه سوری عراقی برای استقبال از مردان دلیر، خودشان را مرتب کنند، ما به زودی حکومت اسلامی خودمان را برپا می کنیم. تهران پایتخت ماست. به حمد خدا سر همه مرتد ها را خواهیم برید.
https://eitaa.com/almahditfser
هو الذى كف ايديهم عنكم و ايديكم عنهم ببطن مكه من بعد ان اظفركم عليهم...
ظاهرا مراد از نگهدارى دست هر يك از دو طائفه از آزار به طائفه ديگر، همان صلحى باشد كه در حديبيه واقع شد؛ چون محل آن را بطن مكه معرفى كرده و حديبيه هم در نزديكى مكه و بـطـن آن قـرار دارد، و حـتـى آنـقـدر اتـصـال بـه مكه دارد كه بعضى گفته اند يكى از اراضـى مـكـه و از حدود حرم آن است. و چون هر يك از اين دو طائفه دشمن ترين دشمن نسبت بـه طـائفـه ديـگـر بـودنـد، قـريـش تـمـامـى قـدرت خـود را در جـمـع آورى لشـكـر از داخـل شـهـر خـود و از قـواى اطـراف بـه كـار بـرده بـود، مؤمنـيـن هـم بـا رسـول خـدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) بيعت كرده بودند كه تا آخرين قطره خون خود در بـرابـر آنـان مـقـاومـت كـنـنـد، و رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليه و آله وسلّم ) هم تصميم گـرفـتـه بـود بـا آنـان نـبـرد كـنـد، و خـداى تـعـالى رسـول گـرامـى خـود و مؤمنـيـن را بـر كـفـار پـيـروز كـرد، بـراى ايـنـكـه مـسـلمـانـان داخـل سـرزمين كفار شده، و به داخل خانه آنان قدم نهاده بودند و در چنين وضعى جز جنگ و خـونـريزى هيچ احتمال ديگرى نمى رفت، اما خداى سبحان دست كفار را از مؤمنين و دست مؤمنـيـن را از كفار بازداشت و در عين حال مؤمنين را بر آنان پيروزى بخشيد، و خدا به آنچه مى كنند دانا است.
هم الذين كفروا و صدوكم عن المسجد الحرام و الهدى معكوفا ان يبلغ محله
كـلمـه (عـكـوف ) كـه مـصـدر كـلمه (معكوف ) است - به طورى كه در مجمع البيان گفته به معناى اقامت در يكجا و ممنوع شدن از رفتن به اين طرف و آن طرف است. اعتكاف در مسجد براى عبادت نيز به همين معنا است.
و مـعناى آيه اين است كه : مشركين مكه همانهايند كه به خدا كفر ورزيدند و نگذاشتند شما داخـل مـسـجـد الحـرام شـويـد، و نـيـز نـگـذاشتند قربانيهايى كه با خود آورده بوديد به مـحـل قـربـانـى بـرسـد، بـلكـه آنـهـا را مـحـبـوس كـردنـد. چـون مـحـل ذبـح قـربـانـى و نـحـر شـتران در مكه است كه قربانيان عمره بايد آنجا قربانى شـونـد، و قـربـانـيـان حـج در مـنـى ذبـح مـى شـونـد، و رسـول خـدا (صـلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) و مؤمنين كه با او بودند به احرام عمره محرم شده و به اين منظور قربانى همراه آورده بودند.
بيان آياتى كه راجع به جنگ نكردن با مشركين مكه و صلح با آنان است
و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمنات لم تعلموهم ان تطوهم فتصيبكم منهم معره بغير علم
كـلمـه (وطـا) كـه مـصـدر جـمـله (تـطـوهـم ) اسـت بـه مـعـنـاى لگدمال كردن، و كلمه (معرة ) به معناى مكروه و ناملايم است. و جمله (ان تطوهم ) بدل اشتمال است از مدخول (لولا)، و جواب (لولا) حذف شده، و تقدير كلام (ما كف ايديكم عنهم ) است.
و مـعـنـاى آيه اين است كه : اگر مردان و زنان مؤمن ناشناسى در بين مردم مكه نبودند، تا جـنـگ شما باعث هلاكت آن بى گناهان شود، و در نتيجه به خاطر كشتن آن بى گناهان دچار گـرفـتـارى مـى شـديـد، هـر آيـنـه مـا دسـت شـمـا را از قـتال اهل مكه باز نمى داشتيم و اگر باز داشتيم براى همين بود كه دست شما به خون آن مؤمنين ناشناس آلوده نشود و به جرمشان گرفتار ناملايمات نشويد.
(ليـدخـل اللّه فـى رحـمـتـه مـن يـشـاء) - لام در اول جـمـله مـتـعـلق اسـت بـه كـلمـه اى كـه حـذف شـده، و تـقـديـر كـلام (كـف ايـديكم عنهم ليـدخـل فـى رحـمـتـه...) اسـت، يـعـنـى خـدا دسـت شـمـا را از قـتـال كـفـار كـوتـاه كـرد تـا هـر كـه از مؤمنـيـن و مؤمنـات را بـخـواهـد داخـل در رحمت خود كند، مؤمنين و مؤمناتى كه در بين كفارند و مشخص نيستند، و نيز شما را هم از اينكه مبتلا به گرفتارى شويد حفظ كند.
بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه : تـا خـدا داخل در رحمت خود كند هر يك از كفار را كه بعد از صلح، اسلام آورند.
(لو تـزيـلوا لعـذبـنـا الذيـن كـفـروا مـنـهـم عـذابـا اليـمـا) - كـلمـه (تـزيـل ) بـه مـعـنـاى تـفـرق اسـت، و ضـمـير در (تزيلوا) به همه نامبردگان در قـبـل از مؤمنين و كفار اهل مكه بر مى گردد، و معنايش اين است كه : اگر مؤمنين مكه از كفار جـدا بـودنـد، ما آنهايى را كه كافر بودند عذابى دردناك مى كرديم، و ليكن از آنجايى كه اين دو طائفه درهم آميخته بودند عذابشان نكرديم.
اذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميه حميه الجاهليه...
راغب در مفردات مى گويد: عرب از نيروى غضب وقتى فوران كند و شدت يابد تعبير به (حـمـيت ) مى كند، مى گويد: (حميت على فلان ) يعنى عليه فلانى سخت خشم كردم. خداى تعالى هم اين كلمه را آورده و فرموده : (حميه الجاهليه ) و به استعاره از همين معنا است كه مى گويند: (حميت المكان حمى )، يعنى از مكان دفاع كردم و يا آن را حفظ كردم.
و ظرف در جمله (اذ جعل ) متعلق است به جمله قبلى، يعنى (و صدوكم ).
مراد از (فتح قريب ) فتح خيبر است - اين طور از سياق استفاده مى شود - و همچنين مـراد از (مـغـانـم كـثـيـره ياخذونها)، غنائم خيبر است
🟣
و عدكم اللّه مغانم كثيره تاخذونها فعجل لكم هذه...
مـراد از ايـن (مـغـانـم كثيره ) كه مؤمنين به زودى آنها را به دست مى آورند اعم از غنيمت هاى خيبر و غير خيبر است، كه بعد از مراجعت از حديبيه به دست آنان افتاد، در نتيجه جمله فـعـجـل لكم هذه اشاره است به غنيمت هاى مذكور در آيه قبلى، يعنى غنيمت هاى خيبر، كه از شدت نزديكى به منزله غنيمت بدست آمده به حساب آورده.
البـتـه ايـن در صـورتـى اسـت كـه آيـه شـريـفـه بـا آيـات سـابـق نـازل شـده باشد، و اما بنا بر احتمالى كه بعضى داده اند كه اين آيه بعد از فتح خيبر نـازل شده، در آن صورت معناى كلمه (هذه ) روشن است. چيزى كه هست معروف همين است كـه سـوره فـتـح تـمـامـى اش بـعـد از حـديـبـيـه و قـبـل از رسـيـدن بـه مـديـنـه نازل شده.
🟣فعلم ما فى قلوبهم فانزل السكينه عليهم و اثابهم فتحا قريبا و مغانم كثيره ياخذونها و كان اللّه عزيزا حكيما
ايـن آيـه بـه دليـل ايـنـكـه در آغـازش (فـاء) تفريع آمده نتيجه گيرى از جمله (لقد رضى اللّه...) است، و مراد از (ما فى قلوبهم ) حسن نيت و صدق آن در بيعتشان است ، چـون عـمـلى مرضى خداى تعالى واقع مى شود كه نيت در آن صادق و خالص باشد، نه اينكه صورتش زيبا و جالب باشد.
پـس مـعـنـاى آيـه مـورد بحث اين است كه : خداى تعالى از صدق نيت و خلوص آنها در بيعت كردنشان با تو آگاه است.
🟣مقصود از ناس در جمله (فكف ايدى الناس عنكم)
(و كـف ايـدى الناس عنكم ) - بعضى گفته اند مراد از كلمه (ناس ) دو قبيله اسد و غـطـفـان اسـت كـه تـصـمـيـم گـرفـتـنـد بـعـد از مـراجـعـت رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـليـه و آله وسـلّم ) از خـيـبـر بـه مـديـنـه حـمـله نـمـوده امـوال و زن و بـچـه مـسـلمـيـن را بـه غـارت بـبـرنـد، و ليـكـن خـداى تـعـالى وحـشـتـى در دل آنان انداخت كه از اين كار بازشان داشت
🟣
هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله...
تفسير اين آيه در سوره توبه آيه 203 گذشت. و معناى اينكه فرمود: (و كفى باللّه شـهـيدا) اين است كه خدا شاهد بر صدق نبوت رسولش است. و نيز شاهد بر صدق اين وعـده اسـت كـه ديـنش به زودى بر همه اديان غلبه مى كند، و يا شاهد بر اين است كه رؤ يـاى او صـادقـانـه اسـت. پس اين جمله همان طور كه ملاحظه مى فرماييد، ذيلى است ناظر به مضمون اين آيه و يا آيه قبلى
كتاب كمال الدين به سند خود از منصور بن حازم از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كـه در تـفـسـيـر آيـه (لو تـزيلوا لعذبنا الذين كفروا منهم عذابا اليما) فرمود: اگـر خـدا كـفـارى كه در پشت پدران مؤمنند و مؤمنينى كه در پشت پدران كافرند بيرون مى آورد، آن وقت كفار حاضر را عذاب مى كرد.
مقصود از (كلمة التقوى) و اينكه مؤمنين احق به آن واهل آن هستند
(و الزمهم كلمه التقوى ) - يعنى تقوى را ملازم آنان كرد، به طورى كه از آنان جدا نـشـود. و ايـن كـلمـه تـقـوى بـه طـورى كـه به نظر بسيارى از مفسرين رسيده همان كلمه تـوحـيـد اسـت. ولى بـعـضى گفته اند: مراد از آن ثبات بر عهد، و وفاى به ميثاق است. بـعـضى گفته اند: همان سكينت است. و بعضى گفته اند آن (بلى ) است كه در (روز اءلست ) گفتند. و اين از همه وجوه سخفيف تر است.
و امـا از نـظـر مـا بـعـيـد نـيـست كه مراد از آن، روح ايمان باشد كه همواره آدمى را امر به تـقـوى مـى كند. و خداى تعالى در آيه (اولئك كتاب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه ) از آن خبر مى دهد. گاهى هم خداى تعالى لفظ (كلمه ) را به روح اطلاق كرده، از آن جمله فرموده : (و كلمته القاها الى مريم و روح منه ).
(و كـانـوا احـق بها و اهلها) - اما اينكه مؤمنين احق و سزاوارتر به كلمه تقوى بودند، عـلتـش ايـن اسـت كـه اسـتـعـدادشـان بـراى تـلقى چنين عطيه اى الهى تمام بود. آرى، با اعمال صالح خود استعداد خود را تكميل كرده بودند، پس همانا سزاوارتر به كلمه تقوى بـودنـد تـا ديگران. و اما اينكه اهل آن بودند باز براى اين بود كه به غير ايشان كسى اهليت چنين دريافتى را نداشت و كلمه (اهل ) به معناى خاصه هر چيز است
مقصود از (كلمة التقوى) و اينكه مؤمنين احق به آن واهل آن هستند
(و الزمهم كلمه التقوى ) - يعنى تقوى را ملازم آنان كرد، به طورى كه از آنان جدا نـشـود. و ايـن كـلمـه تـقـوى بـه طـورى كـه به نظر بسيارى از مفسرين رسيده همان كلمه تـوحـيـد اسـت
حـاصـل آيـه اين است كه : آن رؤ ياى حقى كه خدا به رسولش نشان داد درست نشان داد، رؤ يـاى صـادقـه اى بـود، ليـكـن اينكه داخل شدن شما در مسجد الحرام و سر تراشيدن و تـقـصـيـرتان را در آن سال عقب انداخت، براى اين بود كه قبلا فتح حديبيه را نصيب شما بـكـند، تا داخل شدنتان به مسجد الحرام ميسر گردد، چون خدا مى دانست در همان سالى كه رؤ يـا را نـشـان پـيـامـبـر داد شـمـا نـمـى تـوانـسـتـيـد بـدون تـرس داخل مسجد شويد.
و خواسته بفرمايد: علت فوران حميت كفار كفرشان بود).
و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه : ايشان كسانى هستند كه كفر ورزيدند، و شما را از خانه خدا جلوگير شدند، و دلهاى خود را به خاطر كفرشان پر از خشم كردند.
(فانزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين ) - اين جمله تفريع و نتيجه گيرى از جـمـله (جـعـل الذين كفروا) است، و خود نوعى از مقابله را مى فهماند، كانه فرموده : آنـان حـمـيـت در دل راه دادنـد، خـدا هـم در مـقـابـل سـكـيـنـت را بـر رسـول و بـر مؤمنـيـن نـازل كـرد، و در نـتـيـجـه آرامـش دل يـافـتـنـد، و خـشـم و شجاعت دشمن سستشان نكرد، و بر عكس از خود سكينت و وقار نشان دادند، بدون اينكه دچار جهالتى شوند.
لقد صدق اللّه رسوله الرويا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاء اللّه امنين محلقين رؤ سكم و مقصرين لا تخافون...
بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: فـعـل (صـدق ) و (كـذب ) كـه فـعـل ثـلاثـى مـجـردش تـشـديـد نـدارد، دو جـور مـى تـوانـد هـر دو مـفـعـول خـود را بـگـيـريـد. يـك جـور بـا حـرف (فـى ) مـثـل ايـنكه بگويى (صدقت زيدا فى حديثه ) و يا (كذبت زيدا فى حديثه ) و نيز بـدون حرف مثل اين كه گفته مى شود: (صدقت زيدا الحديث ) و (كذبته الحديث ) و امـا اگـر هـمـيـن دو كـلمـه بـه بـاب تـفـعـيـل بـرود، و تـشـديـد بـردارد، آن وقـت مـفـعـول دومـش را حـتـمـا بـا حـرف (فى ) مى گيرد، مثلا مى گويى (صدقت زيدا فى حديثه ) و (كذبته فى حديثه ).
لام در اول جـمـله (لقـد صـدق اللّه ) لام سوگند است. و جمله (لتدخلن المسجد الحرام ) پـاسـخ آن سـوگـنـد اسـت. كـلمـه (بـالحـق ) حـال از رؤ يـا، و حـرف (بـاء) در آن باء ملابست است. و آوردن جمله (ان شاء اللّه ) به منظور اين است كه به بندگانش بياموزد. و معناى آيه اين است كه : سوگند مى خورم كـه خـدا آن رؤ يـايـى كـه قـبـلا نشاءنت داده بود، تصديق كرد، آن رؤ يا اين بود كه به زودى، شـمـا اى مؤمنـيـن داخـل مـسـجد الحرام خواهيد شد ان شاء اللّه، در حالى كه از شر مـشـركـين ايمن باشيد، و سرها را بتراشيد و تقصير بكنيد بدون اينكه ترسى از مشركين بر شما باشد.
(فعلم ما لم تعلموا و جعل من دون ذلك فتحا قريبا) - كلمه (ذلك ) اشاره به همان مـطـلب قـبـل اسـت كـه فـرمـود: بـه زودى در كـمـال ايـمـنـى داخـل مـسـجـد الحـرام مى شويد. و مراد از جمله (من دون ذلك ) (اقرب من ذلك ) است، و مـعـنـاى آيـه ايـن اسـت كـه : خـداى تـعـالى از فـوائد و مـصـالح داخـل مـسـجـد شـدنـتـان چـيـزهـا مـى دانـسـت، كـه شـمـا نـمـى دانـسـتـيـد و بـه هـمـيـن جـهـت قـبـل از داخـل شـدن شـمـا بـه ايـن وضـع، فـتـحـى قـريـب قـرار داد تـا داخل شدن شما به اين وضع ميسر گردد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آرزوی محبوبترین قاری جهان
⭕️ ۵۳ سال پیش مجری از عبدالباسط میپرسه آرزوی شخصی که داری رو به ما بگو
https://eitaa.com/almahditfser
هدایت شده از تفسیرقران مسجدالمهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ وقتی استاد قرائتی یک دقیقهای اثبات میکند چرا شیعه است
🇮🇷https://eitaa.com/almahditfser
هدایت شده از تفسیرقران مسجدالمهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
سبحان الله 4)
سبحانک ربی سبحانک / سبحانک ما اعظم شانک
ندعوک و نرجو غفرانک / ندعوک و نرجو غفرانک ربی
🟣اطلاعیه
🔵🟢ان شاالله بزودی گروه هیئت قرانی جوانان و نوجوانان مسجد المهدی تقدیم خواهد کرد.
🔵🟣این متن را حتی بزرگسالان و ریش سفیدان و والدین عزیز محله مسجد المهدی تمرین کنند.
https://eitaa.com/almahditfser
هدایت شده از تفسیرقران مسجدالمهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایة الله علامه جوادی املی: زیارت آل یاسین از بهترین زیارت هاست
🟢چرا به تمام شئون امام زمان عج سلام می دهیم؟
قرائت زیارت جمعه ها بلافاصله بعد از نماز مغرب عشاء
#مسجد المهدی خیابان امین
https://eitaa.com/almahditfser
هدایت شده از تفسیرقران مسجدالمهدی
علامه جوادی املی:
چگونه جفا به مقام معظم رهبری می شود؟
https://eitaa.com/almahditfser