✨✨✨✨✨ قانون آرامش میگه همون قدر که بیخیال باشی، آرومی و همون قدر که اهمیت ندی، شادی سالکی که ترک دنیا کرده، کسی نیست که از ثروتش دست کشیده، و یا خانه و خانواده‌اش را ترک گفته بلکه کسیه که: ترک گذشته کرده و کاملا در لحظه حال زندگی می‌کنه #شب_بخیر 💎@Almase_eshgh

📌مثبت بودن به این معنی نیست که همیشه باید شاد باشی...! به این معنیه که حتی تو روزای سخت میدونی روزای بهتری در راهه ...✌️ 💎@Almase_eshgh

بچه ها الان فیلمی توی ذهنم نیست اما میخوام براتون مثال بزنم که متوجه بشید فردی که منفعل پرخاشگره چه طور مکالمه میکنه که حتی بهت اجازه ی دلخوری نمیده و روانت رو آزرده میکنه 👇👇👇👇

مکالمه #منفعل_پرخاشگر 1⃣این لباست بهت نمیاد مثل موز شدی چیه همش زرده البته منم یه لباس دارم که این رنگه اما هیچ وقت به خودم جرات نمیدم توی مهمونی بپوشم البته به تو میاد قشنگ شدی و لبخند مهربانانه ای رو نثار طرف میکنه😊 2⃣چه قدر بامزه وقتی حرف میزنی بینیت بزرگتر میشه باید خودتو توی آیینه ببینی من جای تو باشم کمتر حرف می زنم یا بینیمو عمل میکنم البته بینیت به صورتت میاد😊 3⃣ اوه چه با ادا و اصول غذا میخوری ولی در هرصورت صدای غذاخوردنت رو مخه البته تو منو یاد نامزد سابقم انداختی و کمی به هم ریختم منظوری نداشتم 4⃣ سارا دلم خواست برای جشن تولدت این کفش ورزشی رو هدیه بدم تا به خودت بیایی و یه کم ورزش کنی هیکلت روی فرم بیاد البته بهت برنخوره ها تو هیکلت خوبه

افراد منفعل پرخاشگر جمله رو جوری تموم میکنن که نتونی ازشون گله کنی و راه و به روت می بندن 🤬 یه جورایی زخم کاری میزنن به طرف و با خاک یکسانش میکنن بعد با یه جمله ی آخر سعی میکنن جمع کنن همه چی رو😶‍🌫🥶 این برخورد خصومتی ثابت کردنش هم سخته و فقط فرد مقابل رو تحت فشار قرار میده انگار فرد زهرشو می ریزه بعد منفعالانه میگه منظوری نداشتم به این رفتار " بزن در رو" هم میگن🕺🏃‍♂ 💎@Almase_eshgh

♨️♨️♨️♨️♨️♨️ برخورد با این افراد که کم هم نیستن توی جامعه یه تکنیک طلایی داره میخوام این تکنیک رو رایگان بهتون یاد بدم که باید به خاطرش یه جلسه تراپی می رفتی تا آموزش ببینی اگه موافقی این تکنیک رو بذارم عدد ۵ رو به آیدی زیر بفرست😊👇 @Psy_mohamadi

حضرت عيسى عليه السلام : به دارايى هاى دنيا پرستان منگريد؛ زيرا درخشش اموال آنان نور ايمان شما را مى برد. ✨سالروز ولادت حضرت عیسی علیه السلام مبارک✨ 💎@Almase_eshgh

فرمول طلایی برای مقابله با این افراد استفاده از "تکنیک مواجهه" است فرمول کلی مواجه👇👇 به فردی که رفتار نامناسب یا خاصی داره می گیم که 1⃣چه اتفاقی داره می افته 2⃣این اتفاق چه احساس و چه فکری رو در دیگران ایجاد میکنه

🌸☘ مثال: به من گفتی با پوشیدن این لباس شبیه موز شدم این طور فکر میکنم که تو من رو آدمی درنظر گرفتی که میتونی به راحتی مسخره اش کنی یا ازش ایراد بگیری نمیخوام من رو کسی در نظر بگیری که میتونی مسخره اش کنی و برات سرگرمی باشم الان راجبت این طور فکر میکنم و میخوام احساسم بهت اصلاح بشه نظرت چیه؟ 🌸☘

🌸☘ وقتی راجب غذا خوردنم نظر دادی به نظر اومد من رو مورد تمسخر قرار دادی این طور فکر میکنم که تو برای دیگران احترام قائل نیستی میخوام که احساسم بهت اصلاح بشه میشه توضیح بدی؟ 🌸☘

💢خوب حالا تمرین شما اینه👇 دو نمونه رو من مثال زدم برای سه تای باقی مونده شما بنویس چه طور باید مرزگذاری کرد و با تمرین مواجهه از تکرار رفتار جلوگیری کرد؟ برام بنویس بررسی میکنم👇👇 @Psy_mohamadi انجام این تمرین در مرزگذاری در رابطه ها هم خیلی کمکت میکنه☘

خوب دوست داری امروز راجب چی با هم صحبت کنیم؟ ۱.داستان زندگی ۲.تکنیک هایی برای استراحت ذهنی (مناسب برای خستگی ذهنی و جسمی) عدد انتخابیت رو برام بفرست👇👇 @Psy_mohamadi

بچه ها تا الان یک و انتخاب کردن خداکنه برسم امشب براتون بذارم چون کلی کار ریخته رو سرم🥴 تا من برمیگردم تمرین هاتونم بفرستید

‍ «لا تَيأَس و أَنتَ تَعلَم أنَّ الله دوماً يخلق نوراً جديداً بعد كلِّ ظَلام» نااُميد نشو... وقتى ميدونى خدا هميشه بعد از تاريكى نور جديدی ميسازه ✨ آرامش 🌱 . . . سلام رفیق جان😍☺️ پنجشنبه ات پر از نور و پر از آرامش✨✨ بریم برای داستان آماده ای؟ 👇👇👇 💎@Almase_eshgh

نسیم حدود دوسال از ازدواجش با رامین میگذره و تقریبا همه چیز آروم و خوبه تا این که به تازگی خبرهای اومدن تازه عروسی رو میشنوه که قراره به این خانواده بیاد نسیم کمی دلشوره داشت و میخواست زودتر با جاری خودش آشنا بشه .

الهام یک سال از نسیم کوچک تر بود و نیومده حسابی غوقا به پا کرده بود✨ مادرشوهر کل فرشها رو داد قالیشویی و خونه تکونی به راه انداخته بود وسط شلوغی های روز زنگ زد به نسیم و گفت: نسیم دستم خیلی شلوغه بیا کمکم کن وسایل آشپزخونه رو ریختم بیرون بچین نسیم اون روز به مادرش قول داده بود که عصر با هم خرید برن هرکاری کرد نتونست کلمه ای از این موضوع بیان کنه حرفش رو خورد و گفت باشه چشم میام. .

☘☘ نسیم خرید رفتن و کنسل کرد و به خونه مادرشوهرش رفت اون قدر کارها زیاد بود که هرچه قدر انجام میداد تمومی نداشت! آخر شب با حال بد و خستگی با رامین به خونه برگشتن اونقدر بدنش درد میکرد که نمی تونست بخوابه ☘☘

🌸🌸 فردای اون روز که فریده خواهررامین به دیدن مادرش رفته بود کلی غر زد که وسایل کابینت رو کی چیده انقدر بد چیده و این و به گوش نسیم هم رسوندن و یه جورایی به جای تشکر ازش طلبکار هم شدن... 🌸🌸