آرى انتقام گرفتن براى مظلوم از ظالم، يارى كردن حق و عدالت است، كه نه مذموم است و نه زشت، چون منشا آن محبت عدالت است كه از فضائل است، نه رذائل.
📓ترجمه #تفسير_الميزان، ج۱، ص: ۶۶۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
دکتر حسین نصر از شاگردان علامهطباطبایی نقل میکردند که:
معنای ژرفی که علامه طباطبایی از دیوان حافظ شرح میداد چنان بود که گویی دیوارها با او به سخن در میآمدند.
📚درجستجویامرقدسی، ص۱۳۰
©️ @AlmizanMedia
عنایت حضرت معصومه‹س›
نگارش کتابهایم از عنایت و برکت حضرت معصومه بود.
زمانی علامه طباطبائی دچار ضعف حافظه میشوند به گونهای که هرچه مطالعه میکنند یادشان نمیماند. با مشاهدهٔ این وضع بساط مختصری از خانه برمیدارند به ایوان آئینهٔ مرقد حضرت معصومه(س) رفته و آنجا مستقر میشوند و از آن حضرت میخواهند که از خدا بخواهد حافظهٔ ایشان فعال شود و از فراموشی شدید رهایی یابند. پس از چند روز حافظهٔ علامه با نیروی بیشتری شروع به فعالیت میکند آنگاه علامه به خانه برمیگردد و نگارش المیزان را آغاز میکنند و میفرمود نگارش کتابهایم از عنایت و برکت حضرت معصومه(س) بود.
📓زمهرافروخته، ص۲۳۲
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
﴿الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ﴾
آيا مردم پنداشتهاند كه رها مىشوند، و در بوته آزمايش قرار نمىگيرند، و هر ادعايى بكنند از ايشان پذيرفته مىشود؟ در حالى كه چنين نيست، يكى از سنتهاى ما امتحان است كه در امم قبل از ايشان نيز جريان داشت، در اين امت نيز بايد جريان يابد، تا راستگويان از دروغگويان متمايز و جدا شوند، يعنى آثار راستگويى آنان و دروغگويى اينان ظاهر شود، و در نتيجه ايمان راستگويان پا برجاتر شده، و ادعاى صورى و دروغى اينان نيز از دلهایشان بيرون شود.
📚ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱۶، صفحه۱۴۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
نتيجهتوجهبهعهدخـدا
چنين كسی غير از پروردگارش ديگر هيچ هم و غمى ندارد، و به هیچ چيز ديگر نمىپردازد.
و لكن اگر آدمى در زندگى دنيا با اختلاف جهات، و تشتت اطراف، و انحاء آن، و اينكه اين زندگى را تنها به نيكان اختصاص ندادهاند، بلكه مؤمن و كافر در آن مشتركند، در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه اين زندگى به حسب حقيقت و باطن، و از نظر علم به خداى تعالى، و جهل به او، مختلف است، آن كس كه عارف به مقام پروردگار خويش است، وقتی خود را با زندگى دنيا كه همه رقم كدورتها، و انواع ناملايمات و گرفتاريها دارد، مقايسه كند، و در نظر بگيرد: كه اين زندگى آميختهاى از مرگ و حيات، و سلامتی و بيمارى، و فقر و توانگرى، و راحت و تعب، و و جدان و فقدان است، و نيز در نظر بگيرد: كه همه اين دنيا چه آن مقدارش كه در خود انسان است، و چه آنها كه در خارج از ذات آدمى است، مملوك پروردگار اوست، و هيچ موجودى از اين دنيا استقلال در خودش و در هيچ چيز ندارد، بلكه همه از آن كسی است كه نزد وى به غیر از حسن و بهاء و جمال و خير آن هم به آن معنايى از جمال و خير كه لايق عزت و جلال او باشد وجود ندارد، و از ناحيه او به جز جميل و خير صادر نمیشود آن وقت مىفهمد كه هيچ چيزى در عالم مكروه نيست، تا از آن بدش آيد، و هيچ مخوفى نيست، تا از آن بترسد، و هيچ مهيبی نيست، تا از آن به دلهره بيفتد، و هيچ محذورى نيست تا از آن بر حذر شود.
بلكه با چنين نظر و ديدى، مىبيند كه آنچه هست، همه حسن و زيبايى و محبوب است، مگر آن چيزهايى كه پروردگارش به او دستور داده باشد كه مكروه و دشمن بدارد، تازه همان چيزها را هم باز به خاطر امر خدا مكروه و دشمن میدارد، و يا محبوب قرار مىدهد، و از آن لذت برده و به امر آن ابتهاج بخرج میدهد، و خلاصه چنين كسی غير از پروردگارش ديگر هيچ هم و غمى ندارد، و به هیچ چيز ديگر نمىپردازد.
و همه اينها براى اين است كه چنين كسی همه عالم را ملك طلق پروردگار خود مىبيند، و براى احدى غير خدا بهره و نصيبی از هيچ ناحيه عالم قائل نيست، چنين كسی چه كار دارد به اينكه مالك امر، چه تصرفاتى در ملك خود مىكند؟ چرا زنده مىكند؟ و يا مىميراند؟ و چرا نفع میرساند؟ و يا ضرر؟ و همچنين در هيچ حادثهاى كه او بوجود مىآورد، چون و چرا نمىكند.
اين است آن زندگى طيب، و پاكى كه هيچ شقاوتى در آن نيست، نورى است كه آميخته با ظلمت نيست، سرورى است كه غم با آن نيست، وجدانى است كه فقدى با آن جمع نمیشود، غنائى است كه با هيچ قسم فقرى آميخته نمىگردد، همه اينها موهبتهايى است كه با ايمان بخداى سبحان دست میدهد.
📚ترجمه #تفسير_الميزان، ج۱، ص۱۹۹
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
«وسَلامٌ عَلَيهِ يَومَ وُلِدَ ويَومَ يَموتُ ويَومَ يُبْعَثُ حَيّا»
در زمستان سال ۱۳۵۰ شمسی وقتی عازم بیتاللهالحرام بودم، روزی در هوایی سرد و برفی برای عرض سلام و تودیع به منزل ایشان رفتم و عرض کردم که عازم بيت الله هستم و برای خداحافظی خدمت رسیدم. نصیحتی بفرمایید که در این سفر، ره توشه من باشد و به کارم آید. معظمله آیه مبارکه فاذکرونی اذكُركُم را به عنوان پند و زاد راه قرائت کرد و فرمود خدای سبحان میفرماید به یاد من باشید تا
من هم به یاد شما باشم؛ شما نیز به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد.
آنچه علامه دیگران را بدان توصیه فرمود دقیقاً در وی متجلی بود. ذکر وی (یاد خدا در قلب) دائمی بود و در اذکار الهی مستغرق شده بود، از همین رو یاد او در دلها زنده است، چون کسی که خداوند را به یاد داشته باشد، هرگز نخواهد مرد و فراموش نخواهد گشت؛
روانش شاد و دولتش جاوید باد.
📓شمسالوحی تبریزی، ص ۳۰۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
مانند کعبه
على عليهالسلام به فرمايش پيغمبر اكرم عمل نمود كه فرموده بود: «يا على تو مانند كعبه هستى، مىآيند به سوى تو، اگر اين قوم آمدند و خلافت را به تو تسليم كردند بپذير و اگر نيامدند تو نرو، تا بيايند.»
📓رسالت تشيع در دنياى امروز، ص:۱۵۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia