ای مظلوم فاتح
امیرالمومنین‹ع› از میان ائمه‹ع› چه خصوصیتی دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرفی نمودهاند؟
پاسخ علامه طباطبایی‹ره›:
«زیرا از همه مظلومتر بود.»
📓در محضر علامه، ص۱۶۳
©️ @AlmizanMedia
•
آيةاللَّه حسنزاده آملى ‹ره›:
طلاب عزيز، سر مشق بگيرند كه حضرت علّامه طباطبایى شب قدر را به بحث و تحقيق آيات قرآنى إحياء مىكرد و تفسيرش در اين شب فرخنده به پايان رسيد. لذا در انتهاى «الميزان» نوشتند:
تم الكتاب و الحمدللَّه واثق الفراغ من تأليفه فى ليلة القدر المباركة الثالثة و العشرين من ليالى شهر رمضان.
پینوشت/
شروعکتابت المیزان: حدود سال ۱۳۳۳ شمسی.
پایانکتابت: شب بیستوسوم رمضان ۱۳۹۲ هجری مصادف با ۹ آبان ۱۳۵۱ شمسی.
📓مرزبان وحی و خرد، صفحهٔ ۸۶
@AlmizanMedia
🤍
گل در بر و مِی در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
شرح علامه طباطبایی‹ره›:
این بیت به ضمیمه مصرع آخر غزل که میگوید: «کایّام گل و یاسمن و عید صیام است»، نشان میدهد گویا خواجه [حافظ] در روز عید فطر به نتیجه اعمال ماه صیام [رمضان] نایل گردیده است.
در ماه رمضان غالبا مومن از حالات خوش محروم است و تنها روز عید است که باید به انتظار نتایج ماه صیام باشد از این رو خواجه در جایی دیگر میگوید:
روز عید است و من امروز در آن تدبیرم
که دهم حاصل سیروزه و ساغر گیرم
از بیت گذشته ظاهر میشود که خواجه در دامن یار واقع شده و مشغول عیش و لذت و تماشای معشوق حقیقی گشته و به نتیجه ماه رمضان نایل آمده و ساغر دیدارش را گرفته و در حالی بوده که بهتر از آن نداشته از این رو هیچ گلهای در گفتارش دیده نمیشود و پادشاهان عالم را غلام خود میداند؛ البته به حساب این که خویش را غلام و بنده حضرت دوست دانسته است. [با این غلامی، به مقام خلافةاللهی نایل گشته است.]
📓ثمراتالحیات، جلد۱، ص۱۳۵
◽ عید سعید فطر مبارک.
@AlmizanMedia
استاد شهيد مرتضى مطهّرى درباره آشنايى خود با مرحوم علّامه و تلمّذ در خدمت ايشان مىفرمايد:
در سال 1329 هجرى شمسى در محضر حضرت استاد علّامه كبير آقاى طباطبائى- روحى فداه- كه چند سالى [بود] به قم آمده بودند و چندان شناخته شده نبودند، شركت كردم و فلسفه بوعلى سينا را از معظم له آموختم و در يك حوزه درس خصوصى- كه ايشان براى بررسى فلسفه مادى تشكيل داده بودند- نيز حضور يافتم.
كتاب{اصول فلسفه و روش رئاليسم} كه در بيست سال اخير نقش تعيين كنندهاى در ارائه بىپايگى فلسفه مادى براى ايرانيان داشته است، در آن مجمع شركت پايهگذارى شد. «3»
و نيز درباره دانش گسترده و معنويت و اخلاق والاى ايشان مىگويد:
حضرت استادنا الاكرم علّامه طباطبائى- روحى فداه- اين مرد واقعاً يكى از خدمتگزاران بسيار بسيار بزرگ اسلام است. او به راستى مجسمه تقوا و معنويت است. در تهذيب نَفْس و تقوا، مقامات بسيار عالى طى كرده است. من ساليان دراز از فيض محضر پربركت اين مرد بزرگ بهرهمند بودهام و الآن هم هستم. كتاب تفسير{الميزان} ايشان يكى از بهترين تفاسيرى است كه براى{قرآن مجيد} نوشته شده است. من مىتوانم ادّعا كنم كه بهترين تفسيرى است كه در ميان شيعه و سنى از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است.از آنجا كه قدر گل را بلبل مىداند و قدر گوهر را گوهرى، كسى مثل شهيد مطهرى- كه خود احاطه بر علوم و دانشهاى گوناگون داشت- مىفهمد چقدر عظمت و زواياى انديشه علّامه طباطبائى براى ديگران پوشيده مانده است و از اين رو با توصيف مقام و عظمت علمى آن بزرگوار مىفرمايد:
حضرت استاد و علّامه- دام بقائه- كه سالها از عمر خويش را صرف تحصيل و مطالعه و تدريس فلسفه كردهاند و از روى بصيرت به آرا و نظريات فلاسفه بزرگ اسلامى- از قبيل فارابى و بوعلى و شيخ اشراق و صدرالمتألهين و غيرهم- احاطه دارند و به علاوه روى عشق فطرى و ذوق طبيعى، افكار محققين فلاسفه اروپا را نيز به خوبى از نظر گذرانيدهاند، در سنوات اخير، علاوه بر تدريسات فقهى و اصولى و تفسيرى، يگانه مدرّس حكمت الهى در حوزه علميّه قم مىباشند.
مرحوم مطهرى گرچه معتقدند علّامه از تمامى زوايا و ابعاد شناخته شده نيست و بايد حداقل يك قرن بگذرد تا پى به افكار بلند ايشان ببرند، ولى اين بدان معنى نيست كه كسى او را نمىشناسد و لذا مىفرمايد:
او بسيار بسيار مرد عظيم و جليل القدرى است. مردى كه صدسال ديگر تازه بايد بنشينند و افكار او را تجزيه و تحليل كنند و به ارزش او پى ببرند. علّامه طباطبائى، چند تا نظريه در فلسفه دارند؛ نظرياتى در سطح جهانى كه شايد پنجاه يا شصت سال ديگر ارزش اينها روشن بشود.
البته ايشان تنها در ايران شناخته شده نيستند، بلكه در دنياى اسلام شناخته هستند. نه تنها در دنياى اسلام، در دنياى غير اسلام، در اروپا، در امريكا هم مستشرقينى كه با معارف اسلامى آشنا هستند، ايشان را به عنوان يك متفكر بزرگ مىشناسند.
📓مرزبان وحي و خرد، ص: 88
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
يكى از خصوصيات برجسته پدرم، علاقه وافر ايشان به شاگردانشان بود، مخصوصاً آقاى مطهرى رحمه الله. خودشان مىگفتند: من هر وقت در كنار اينها كلمه «رفقا» را در مورد شاگردان به كار مىبردند مىنشينم، مثل اين است كه همه دنيا در نظرم روشن مىشود! واقعاً لذت مىبرم!
📚مرزبان وحی و خرد، ص۷۲۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
علامه هیچگاه برای تدریس بر فراز منبر نرفت. شاگردان به صورت حلقهای مینشستند، ایشان هم بدون اینکه روی پتو یا تشکی بنشینند، تدریس میکرد. مانع میشد از انداختن پتو و تشک. میفرمود:«اگر همین مقدار جایم بلندتر از شما باشد، نمیتوانم حرف بزنم.»
📓اقیانوسآرام
©️ @AlmizanMedia
امام صادق عليه السلام به شاگردان خود دستور داده بود درسهاى او را بنويسند و نوشتهها و كتابهاى خود را حفظ كنند. مىفرمود: زمانى مىآيد كه هرج و مرج مىشود و بسيارى از آثار از بين مىرود، آن وقت به اين كتابها و نوشتهها احتياج پيدا مىكنيد و اين كتابها، يگانه مرجع علمى و دينى مسلمانان خواهند شد. و لذا شاگردان آن حضرت، با خود دوات و قلم مىآوردند و در مجلس درس، هر چه مىشنيدند مىنوشتند.
📓تعاليم اسلام، ص ۱۷۶
@AlmizanMedia
شیعهٔ واقعی
شیعهٔ راستین، هرگز هدف را فدای مصلحت خود نمیکند و هر وسیله نامشروعی را برای رسیدن به آنچه که خود میخواهد، مشروع نمیداند. شیعهٔ واقعی، همواره ممیّزات اصولی فرهنگ خود را در قبال «شیعه آل ابیسفیان» حفظ میکند.
📓رسالت تشیع در دنیای امروز، صفحهٔ ۱۹
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ
اينكه ما به شما خبر میدهيم كه حوادث را قبل از اينكه حادث شود نوشتهايم، برای اين خبر میدهيم كه از اين به بعد ديگر به خاطر نعمتی كه از دستتان میرود اندوه مخوريد، و به خاطر نعمتی كه خدا به شما میدهد خوشحالی مكنيد، برای اينكه انسان اگر يقين كند كه آنچه فوت شده بايد میشد، و ممكن نبود كه فوت نشود، و آنچه عايدش گشت بايد میشد و ممكن نبود كه نشود، وديعهای است كه خدا به او سپرده چنين كسی نه در هنگام فوت نعمت خيلی غصه میخورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت، (مثل كارمندی میماند كه سر برج حقوقی دارد و بدهیهايی هم بايد بپردازد نه از گرفتن حقوق شادمان میشود و نه از دادن بدهی غمناك میگردد). بعضی از مفسرين در پاسخ اين سؤال كه چرا فوت شدن را به خود فوت شدنیها نسبت داد و فرمود:" ما فاتَكُمْ- آنچه از شما فوت میشود" ولی نعمتهای تازه رسيده را به خدا نسبت داده، و فرمود:" ما اتيكم- آنچه خدا به شما میدهد"؟ گفتهاند: علتش اين است كه آمدن نعمت احتياج به علت دارد، ولی فوت آن احتياجی به مفوت (كسی كه آن را فوت كند) ندارد، چون فوت و فنا، ذاتی هر چيز است، اگر به طبع خودش واگذار شود فوت میشود و باقی نمیماند، به خلاف حاصل شدن نعمت و بقای آن كه علت میخواهد، و آن خداست، پس بايد بقای نعمت و خود نعمت را به خدا نسبت داد.
📚ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۹، صفحهٔ۲۹۵
المیزان مدیا؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
مؤمن به معنای کسیاست که به تو امنیت
دهد، و تو را در امان خود حفظ کند.
📓المیزان، جلد۱۹، ص۳۸۲
©️ @AlmizanMedia
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً
راغب در مفردات میگويد: وقتی میگويند" فلان قرت عينه"، معنايش اين است كه: فلانی خوشحال و مسرور شد، و به كسی كه مايه مسرت آدمی است نور چشم و قرة عين گفته میشود، هم چنان كه در قرآن كريم فرموده:" قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ" و نيز فرموده:" هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ". بعضی از علما گفتهاند: اصل اين كلمه از" قر" به معنای خنكی و سردی گرفته شده و معنای" قرت عينه" اين است كه: ديدگانش خنك شد و از آن حرارتی كه در اثر درد داشت، بهبودی يافت. بعضی ديگر گفتهاند: از باب بهبودی يافتن از حرارت درد چشم نيست، بلكه از اين بابت است كه اشك شادی خنك، و اشك اندوه داغ است، و به همين جهت به كسی كه به او نفرين میكند میگويند: خدا چشمش را داغ كند.
بعضی ديگر گفتهاند: اين كلمه از قرار گرفته شده، و معنای جمله" قرت عينه" اين است كه:
خدا به او چيزی داد كه چشمش آرامش و قرار يافت، و ديگر چشمش به دست اين و آن نمیافتد.
و مراد بندگان رحمان، از اينكه در دعای خود درخواست میكنند به اينكه همسران و ذريههايشان قرة عين ايشان باشد، اين است كه: موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصيت او شوند و در نتيجه از عمل صالح آنان، چشم ايشان روشن گردد. و اين دعا میرساند كه بندگان رحمان غير از اين، ديگر حاجتی ندارند. و نيز میرساند كه بندگان رحمان اهل حقند و پيروی هوای نفس نمیكنند، (زيرا هر همسر و هر ذريهای را دوست نمیدارند، بلكه آن همسر و ذريه را دوست میدارند كه بنده خدا باشند)
📚ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۵، صفحه۳۳۸
المیزان مدیا؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
کسی که خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید. دیگر چیزی غیر از دنیا نمیماند که وی به آن دل ببندد، و فقط به اصلاح زندگی دنیایش بپردازد، و این معیشت، او را آرام نمیکند، برای اینکه هرچه از آن بدست آورد، به آن حد قانع نگشته به آن راضی نمیشود.
📓المیزان، جلد۱۴، ص۳۱۵
©️ @AlmizanMedia
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ
توضيح اينكه، عمل آدمی هر طور كه باشد تنها آن نتيجهای را كه منظور آدمی از آن عمل است به او میدهد، اگر منظورش نتيجهای دنيوی باشد نتيجهای كه شانی از شؤون زندگی دنيای او را اصلاح میكند، از مال و جمال و جاه، و يا بهتر شدن وضعش، عملش آن نتيجه را میدهد، البته در صورتی آن نتيجه را میدهد كه ساير اسبابی كه در حصول اين نتيجه مؤثرند مساعدت بكنند، و عملی كه به اين منظور انجام شده نتايج أخروی را ببار نمیآورد، زيرا فاعل آن، قصد آن نتايج را نداشته تا آن نتايج به دستش بيايد، و صرف اينكه عملی ممكن است و صلاحيت دارد كه در طريق آخرت واقع شود كافی نيست و رستگاری آخرت و نعيم آن را نتيجه نمیدهد، مثلا احسان به خلق و حسن خلق (هم میتواند به نيت دوستيابی و جاهطلبی و نان قرض دادن انجام شود، و هم به نيت پاداش اخروی و تحصيل خوشنودی خدای تعالی) اگر به نيت خوشنودی خدا انجام نشود باعث اجر و پاداش اخروی و بلندی درجات نمیشود.
📚ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۰، صفحه۲۶۰
المیزان مدیا؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
كلمه «عزيز» به معناى آن غالبى است كه هرگز شكست نمىپذيرد، و كسى بر او غالب نمىآيد. و يا به معناى كسى است كه هر چه ديگران دارند از ناحيه او دارند، و هر چه او دارد از ناحيه كسى نيست.
📓المیزان، جلد۱۹، ص۳۸۲
©️ @AlmizanMedia
تا وقتی که انسان با بدن خود قرین و همنشین است، امکان تغییر ملکات را دارد، ولی وقتی از بدن جدا شد دیگر تغییری در او راه نمییابد مگر به شفاعت یا آمرزش.
📓المیزان، جلد۲، ص۲۵۶
©️ @AlmizanMedia
كلمه" قربان" به معناى هر نعمتى و هر آن چيزى است كه با پيشكش كردن و هديه كردن آن، به مقام بالايى، تقرب به آن مقام پيدا مىكنيم.
📓#ترجمه_تفسير_الميزان، جلد۴، ص۱۳۰
©️ @AlmizanMedia
امام هدايت كنندهاى است كه با امرى ملكوتى كه در اختيار دارد هدايت مىكند، پس امامت از نظر باطن يك نحوه ولايتى است كه امام در اعمال مردم دارد، و هدايتش چون هدايت انبياء و رسولان و مؤمنين صرف راهنمايى از طريق نصيحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نيست، بلكه هدايت امام دست خلق گرفتن و براه حق رساندن است.
📓ترجمه #تفسیر_المیزان، جلد۱، ص ۴۱۱
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
على عليهالسّلام تنها محرم اسرار پيغمبر و در خلوت و جلوتش همراه وى بود. او خطيبترين، سخنورترين، فصيحترين عرب و دانشمندترين افراد امّت اسلامى پس از حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و اله بود كه خود فرمود:
«علّمنى رسول اللّه الف باب من العلم ينفتح من كلّ باب الف باب».
«رسول خدا هزار نوع دانش به من آموخت كه از هريك هزار باب گشوده مىشود».
📓 #علیوفلسفهالهی، ص۳۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
اهمیت توسل به سیدالشهداء
و نظر مرحوم قاضی
در این ایام و لیالی (دهه اول ماه محرم بهترین چیز، همان توجه و توسل به سیدالشهداء علیه السلام است. مرحوم استاد قاضی می فرمودند: «حضور در مجالس سیدالشهداء علیه السلام و توسل به سیدالشهداء در این ایام، اهم از همه امور، حتى مستحبات است که اگر موجب ترک نماز شب هم بشود، باز عزاداری اهم است». و می فرمودند: «از راه سیدالشهداء می توان به مقصد رسید و توسل به حضرت ابوالفضل باب و کلید این در است». مرحوم استاد قاضی [هم] از این راه، به مقصد نائل گشته بودند.
📓ثمراتالحیات،جلد۳،ص۹۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
سیاهیلشکر
علامه طباطبایی شرکت در مجالس روضه سید الشهداء را برای خود یک کمال محسوب میکرد ولی در عین حال، خود را لایق آن نمیدید که به عنوان یک عضو اصلی در مجلس روضه شرکت کند، لذا در اینباره میفرمود:«ما سیاهی لشکر هستیم».
📓عرفان علامه، ص۲۶۶
©️ @AlmizanMedia
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 ثواب المیزانم را با این بیت از شعر ایرجمیرزا عوض میکنم...
ماجرای اشک و تأثر زیاد علامهطباطبایی با یک بیت از شعر ایرجمیرزا | نقل خاطره از آیتالله علوی بروجردی
بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهٔ مرغ پریده را
«کسیکه این شعر را برای علیاکبرِ امام حسین ‹ع› میسراید، من نمیتوانم توهم این معنا را داشته باشم که آقا سیدالشهدا فردای قیامت نسبت بهاو بیتفاوت باشد.»
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
سرمایه و دارائی من این است که مانند ترکهای پشت کوه، صاف و بیغلّ و غشّ به حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام ارادت و ایمان دارم.
📓خورشید اهل دل، ص۱۳۲
©️ @AlmizanMedia
در ملت هايى كه روح ماديت در آنها غلبه دارد، روز به روز انتحار و خودكشى زيادتر مىشود و كسانى كه همه دلبستگىشان به اسباب و علل حسى است، با كوچكترين اوضاع نامساعد از سعادت خود نوميد شده، به زندگى خود خاتمه مىدهد. ولى كسانى كه از نعمت خداشناسى برخوردار هستند، هنگامى كه خود را در كام مرگ هم مشاهده مىكنند، نوميدى به خود راه نمىدهند و به اين كه خداى توانا و بينايى دارند، دلگرم و اميدوار مىباشند.
حضرت امام حسين عليه السلام در آخرين ساعات زندگى خود كه از هر سو هدف تير و شمشير دشمن بود، مىفرمود: تنها چيزى كه اين مصيبت ناگوار را بر من آسان مىسازد، آن است كه خدا را پيوسته ناظر اعمال خويش مىبينم.
قرآن شريف در طى آياتى چند به اين حقيقت تصريح دارد:
«إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»؛
آنان كه خداوند جهان را آفريننده خود بدانند و به ربوبيتش اعتراف كنند و بر گفته خويش پايدار و ثابت باشند هرگز دچار هراس و اندوه نمىشوند.
و:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛
آنان كه ايمان دارند در نتيجه «ياد خدا» قلبى آرام دارند. آگاه باشيد كه تنها «ياد خدا» وسيله آرامش دلهاى مردم است.
📓#تعاليم_اسلام، ص۶۸
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia
درس و بحثش فقط در روز عاشورا به احترام امام حسين عليه السلام تعطيل مىشد و عقيدهاش اين بود كه كتيبههاى سياه- كه بر در و ديوار حسينيه و محل عزادارى نصب شده است- ما را شفاعت خواهد كرد.
📓مرزبان وحی و خرد، ص۹۵
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
©️ @AlmizanMedia