آیا سر به محمل کوبیدن حضرت زینب س ، مجوز قمه زنی است ؟ مرتضی کهرمی.mp3
588.3K
بسم الله
⚫️ امشب میتوان تنها سکوت کرد.
تنها بارید.
⚫️به مشک اشکبار روبه روی حرم خیره شد و حسرت باریده بر زمین ابوفاضل، امام زاده ی مجتهد علی پرورده...
نجابت،
دلاوری،
عشق،
ادب،
اجتهاد،
تواضع،
و تمام آنچه میشود در یک نمونه بارز انسانی دید. حتی اگر انسان کامل نباشد.
⚫️ابوالفضائل ،باید هم چنین باشد وقت ی مادرش آنچنان ادب به او آموخت و علی چنان وصیت کرد.
⚫️من حقیر پرگناه را یارای از او گفتن و برای او سرودن، نیست ..
تنها میخواستم عرض ارادتی کرده باشم به قدر موری که چیزی به درگاه سلیمان آورد...
⚫️واینکه بگویم
ما لیاقت شما که نه،
لیاقت از علمدار انقلاب گفتن هم نداریم..
تنها از ابالفضائل یک خواسته داریم.
در ادب،
در ولایت، در شجاعت و در ولایت مداری
مانند ابی الفضل،
عمل کنیم..
همانقدر مورد رضایت ولی خدا...
امشب این روسیاه را دعا و حلال بفرمایید.
#شب_تاسوعا
@zedbanoo
﷽
--------
جنگآوری و تنومندیِ او زبانزد است
زینب که نگاهش میکند، دلش قُرص میشود
عباس یکتنه، لشکرِ حسین است
علمدار است
سپهدار است
.
.
اصحاب که یک به یک برزمین میافتند، نوبت به بنی هاشم میرسد
عباس چشم دوخته به لبان مولا
همه اذن میگیرند و میروند و بر...نمیگردند
حسین میماند و عباس
و حملهها و ولولهها
"اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!"
حسین نگاهی به برادر تنومندش میکند، نگاهی به خیمهها
"العطش، العطش... "
.
"برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..."
.
.
سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی!
نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی
سالها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی
همراه علی علیهالسلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی
ناگهان امیر و امامت بگوید برادرم، برو آب بیاور!
جز عباس چه کسی میتواند این فرمان را بشنود و حتی لحظهای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندیهایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟!
همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم
وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم
حال گفته سِقایت حرم با تو...
بیدرنگ میرود!
و در همین راه شهید میشود...
در راه #امر_ولی...
طبق #وظیفه...
با #تسلیم
أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ
نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی
یعنی لحظه ای "در دل" هم، چون و چرا نکردن
.
#تاسوعا برای من
درس #وظیفه_گرایی و #ولایت_پذیری است
#تسلیم_کامل در مقابل #امام و #ولی
(درکنار #ادب؛ که وه که چه مقامیست...)
.
.
سالها درس خواندهایم
با چندی توانمندی و استعداد
اما امروز در #خانه مشغول #فرزندآوری و #فرزندپروری هستیم
و البته که در آینده ای نزدیک فعالیتهای اجتماعی و تحصیلی خود را ادامه خواهیم داد
#مادری ، امروز - بی ولی و امّا- برای من وظیفه است
#مادری_جهاد_من_است
#مادری_بخشی_از_جهاد_من_است
.
پینوشت:
۱- قمربنی هاشم علیهالسلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایتپذیری، تسلیم و اطاعت از امام را از که و کجا آموخت؟
در خانه، از مادرش!
#مادر
*"هرکه بهشتی میشود، پایهی بهشتی شدنش از مادر است "*
.
۲- انشاءالله به جنگاوری هم میرسیم. در رشتههای تخصصی خود پیش میرویم و صحنههای #جهاد_علمی و اقتصادی را هم خالی نمیگذاریم. اگر هم قبل از آن رفتیم، خشنودیم که درراه وظیفه بوده...
"والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني"
.
.
#مادرم_باافتخار
#مادری_رشد_است
#مادر #عشق #فطرت #ابالفضل_العباس
#نشربامنبع
@hejrat_kon
@dr.mother8
@zedbanoo
30.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | روضهخوانی آقای حاج مهدی رسولی در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی(ع) در حسینیه امام خمینی(ره).
🏴 #از_تبیین_تا_قیام
◾️ Farsi.Khamenei.ir
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 | آشنا اباالفضل
حاج محمود کریمی
فروشگاه خانواده یاس فاطمی سلام الله علیها 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/591593492C3e7f4916e4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیر بی باک،تیز و چالاک،رزم جانانه تو،کرده کولاک
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار بی نظیر مداح اردبیلی در حسینیه معلی
✍
سر نی در کربلا میماند اگر زینب نبود
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجز خوانی دختر بچه فلسطینی شجاعِ نجات یافته از بمباران وحشیانه رژیم کودک کش اسرائیل
اولش میگه اساساً اسرائیل دولت نیست و اون زیر پای منه👏
با اسرائیل بجنگید و آنها را از سرزمین مان بیرون برانید، رژیمی که کودکان را با بمب می کُشد...
@zedbanoo
@madare0120
زمینه اگه دلت شکسته..._۲۰۲۲_۰۸_۰۶_۲۱_۳۶_۲۸_۶۹۷.mp3
3.98M
اگه دلت شکسته....💔
🎙کربلایی حاج سید مجید بنی فاطمه
🌙 #یا_ابالفضل_العباس (ع)
🍂🖤🍂🖤🍂
🆔@Admin_hamsar_dari
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی شوق پرواز؛مجتبی رمضانی
┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈•
اَللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِّـڪْ الْفَـرَج
༄༄༄༄ ❀ ❀ ༄༄༄༄
@zedbanoo
@montazeranmahdiajjalllah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تو رو تاب میدم...
حلقه وصل باشیم...
از دوستان خود برای پیوستن به اجتماع بزرگ بانوان حسینی دعوت کنید
#انا_من_حسین
#انامن_حسین
#لبیک_یا_حسین علیه السلام
#نشر_حداکثری
🏴https://eitaa.com/joinchat/3625582726C6202c27e5c
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت تکاندهنده رهبر انقلاب از شفا گرفتن فرزند مرحوم الهی قمشهای در نوزادی را مشاهده کنید.
.•°•..•°🍃🌸✨
: @entezaralemaneh
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه پسر نه چهار تا پسر ...
🏴 مداحی زیبا
🎙 حاج محمود کریمی
#تاسوعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله
⚫️ظهرروزدهم⚫️
یادم هست تصویر خاصی از عاشورا هنوز توی ذهنم نقش نبسته بود. به جز تصویر یک خورشید بزرگ خونین که مثل بک گراند های کامپیوتری در خون فرو می رود.
به جز مشتهای به سینه کوبانده شده توی هیات، زیرافتاب عصر .
به جز ذکرهایی که هنوز خیلی نمی فهمیدمشان...مثل العطش.
مثل علمدار نیامد.
▪️چیزی از آنچه رخ داده بود، نمیدانستم به جز آنچه ذره ذره در روضه ها شنیده بودم و البته که بیشتر تصور بود تا درک.
تا آن روز عصر.
▪️ وقتی همراه خواهرانم درفیلمی می دیدیم که پسری را در مقابل پدری در مقابل حیوانات وحشی انداختندو پدر با آنکه در میان غل و زنجیر بود، یه عشق فرزند، چنان برای نجاتش از چنگال گرگها، تلاش کرد که عاقبت بندها از دستهایش بازشد ...
▪️خواهربزرگترم،چنان با دیدن این صحنه، با صدای بلند گریه کرد که از گریه او ما هم به گریه افتادیم. اول فکر کردم به خاطر فیلم وصحنه دردناکش است اما در میان هق هق هایش گفت:«یاد امام حسین افتادم. چه حالی داشت وقتی اربا ارباش میکردن»...
▪️خواستم بگم طبق روایات،حضرت زینب در مجلس شام ،در مقابل تمسخر یزید،فرمود:«داغ علی اکبر،محاسن برادرم راسپید کرد»
⚫️فردا روزی است که داغ هفتاد و دویار و هجده عزیز را حسین غریب فاطمه،علیهما السلام، یکجا دید.
همانهایی که داغهایشان را برای خودمان ببن دهه تقسیم کرده ایم تا تاب بیاوریم...
بعضی آرزوها،روی قلب آدم چنگ میکشد.
آرزویی مثل این: مکن ای صبح طلوع...
#شب_دهم
@zedbanoo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجتماع بانوان حسینی_1659883398478_1080HD_07082022.m4a
2.55M
🏴باهم بشنویم....
◾️مجموعه مباحث کارشناسی
#قسمت نهم
◼️آیا اشک بر امام حسین علیه السلام قطعا افراد رو بهشتی میکنه؟
حلقه وصل باشیم...
از دوستان خود برای پیوستن به اجتماع بزرگ بانوان حسینی دعوت کنید
#انا_من_حسین
#انامن_حسین
#لبیک_یا_حسین علیه السلام
#نشر_حداکثری
🏴https://eitaa.com/joinchat/3625582726C6202c27e5c
🏴https://t.me/+4MDBwXhO_Fs1MmY8
اللهم صل علی محمد وآله:
🏴*تقویم عاشورا*🏴
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی میشود.
تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و میشود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرفهای مقتلنویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
*روز عاشورا چگونه گذشت؟*
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف میتواند داشته باشد) را استخراج کردهایم و روایات مقتلنگارها را با این ساعتها تنظیم کردهایم.
*۵:۴۷ اذان صبح*
امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب...
خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
*حدود ساعت ۶:۰۰*
امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمهها خندق بکنند و آن را با خار بوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
*طلوع آفتاب*
کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبهای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشتهاند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکردهاند؟
آنها انکار کردند!
امام(ع) نامههایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کردهاست.
یکی از سران جبههی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمیپذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمیرهاند؟
اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروفشان را فرمودند:
«أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه...
فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.»
سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیدهاست.
*حدود ساعت ۸:۰۰*
بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند.
بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند.
چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند.
بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
*حدود ساعت ۹:۰۰*
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل میکند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد.
اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد:
«نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.»
بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند:
«اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چارهای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.»
چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمیدانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شدهاست.)
*حدود ساعت ۱۰:۰۰*
بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود:
«به گمانم حریف کشندهای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت.
بعداز عقبنشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کردهاست.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت ۵ دشمن کشت.
امام دعایش کردند.
گروهی از سپاه شمر قصد حمله از قفا به امام را کردند . زهیر و ۱۰ نفر ب
عاشورای سال ۶۱، همین ساعات و لحظات...
@zedbanoo
ه آنها حمله کردند.
*حدود ساعت ۱۱:۰۰*
بعداز این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد.
اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زندهاند نگذارند که کسی از بنیهاشم به میدان برود.
انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند.
بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند.
یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم.
مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار، هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
*اذان ظهر*
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد.
چون که نوشتهاند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند:
یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم.
یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد.
امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند.
نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
*حدود ساعت ۱۳:۰۰*
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند.
بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود.
البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خواندهاست. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود:
«ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
*حدود ساعت ۱۴:۰۰*
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند.
عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمهها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود:
«اکنون دیگر پشتم شکست.»
*حدود ساعت ۱۵:۰۰*
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند.
وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخوارهاش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند.
شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.
بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشتهاند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمیکرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند:
«خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»