بسم الله
«گنجهای پنهان»
از آدم های کوته بین لجم می گیرد.
آدمهایی که فکر کردهاند چون در مرکز همه ی تعاملات وامکانات هستند، همه جا همان طور است وهمه چیز همانجاست.
آدمهایی که پر از غرور ونخوت در خانه های لوکس می نشینند و احتمالا اطرافشان را رصد می کنند و حاصل استقراء ناقصشان را به شکل بخشنامه و قانون و فرهنگ برای میلیونها نفری ثبت میکنند که خیلی هایشان حتی در رصد هم به حساب نیامده اند.
البته این حرفها کمی پیش، واقعیتر می نمود اما الان خوب داریم می چشیم تفاوت مدیریت این گروه را با کسانی که در میانه ی میدان هستند وبرای مردم میان میدان. مسئولینی که زندگی مردم را با پوست وگوشت واستخوان، لمس کردهاند، قانون و بخشنامه تولید میکنند.
مثل رییس جمهوری که با هواپیمای عمومی پرواز میکند وصبح یک روز معمولی، سرزده به داروخانه میرود.
مثل وزیری که به یک مسافر راه دور، شماره میدهد یا وزیری که از یک مسافر ساده، کیفیت وسیلهی حمل ونقل را می پرسد.
آدم میخواهد گوش آن جماعت قبلی را بکشد سمت خودش و در گوششان فریاد کند:«آهای حواست باشد این گوشهی زمین که تو حتی از وجودش بی اطلاعی، گنج هایی از عقل ودرک واستعداد هستند که محرومیتشان بهخاطر کوتاه بینی تو وامثال تو از در جای تو نشستن، محروم شده اند و یک روز که خدا نزدیکش میبیند و تو دور، خواهد آمد که بابت تک تک این جواهرات ناشناخته وبابت حقی که از ایشان، دریغ کرده ای، زبانت در محکمه لال خواهد بود».
#رییسی
#مدیریت
#جواهر
@zedbano