بسم الله.
#سفر
سلام .
این روزها چگونه سرمیکنی؟ حالا که رفت وآمدکمتر توصیه شده،بایک سفر دلی چطوری؟🤔
چشمهایت را ببند،😎😌
تصورکن مانده ای در رختخوابی که امیدی به برخاستن ازآن نداری؛
(خدانکند برسرت آید)😪
تمام حست را بریز توی پنجه هایت،
توی دستها وانگشتهات،
بعد ازتمام لامسه ات استفاده کن ولذت ببر،🙃
نرمی دست کودک چندماهه را،🙃
ضخامت ریش یارت
لطافت صورت جوانت
چشمت را بدوز به روبه رو 😍
به مادرت که رو به روت نشسته ومیدانی هرنگاه به او ثواب عمره دارد،🙇
پدری که چشمهاش انگارزلال رود است،
فرزندی که همیشه اینقدری ودرکنارت نیست؛
🎅👼
گوش بسپار به صدای طبیعت،⛆🌠
بع بع گوسفندانی که ازچرا برگشته اند،،🐑🐑🐑
خنده ی بچه هات،😁😁😁
حتی صدا زدن عزیزی که روزی ممکن است دیگرنباشد که صدایت کند،😪😪
دل بسپاربه لحظه،⛱
دل بسپاربه هرآنچه داری،✅
دل بسپار به نگاه مادر،✅
به کودکی فرزند،✅
به لبخند دوست،✅
دل بسپار به شلوغی دلنواز کودکانت،✅
دانش آموزانت،✅
دانشجوهایت،✅
دل بسپار به آمد وشد با مردمانی که گاهی ازعمق وجود رنجورت میکنند.
✅✅✅✅✅
دل بسپاربه هجوم نعمتهایی که یک روز همین ها،دقیقا همینها تمام حسرتت میشود!!!✅
درلحظه زندگی کردن،نعمت عظیمی است؛✅
آن هم دراین روزها شکرگزاری ازهمیشه راحت ترو واجبتراست..
خوش باشی❤❤
http://t.me/joinchat/AzedbanooAAAAE-6YWB7JSFvOZt-8g
https://eitaa.com/zedbanoo
https://ble.im/zedbanoo
💚سلام
خاطره ای از #سفر
اول به امام رضا جان سلام بدید
بعد تا آخر بخونید
دیشب تو جاده ساری یه ماشین از ما سبقت گرفت و رفت.
اما جلوتر با هم موندیم پشت چراغ قرمز
این بار خیلی اتفاقی ما جلو افتادیم.
باز هم متوجه شدیم میخواد خودشو به ما برسونه اما ظاهرا اینبار قصدش سبقت نبود.
دیده بود پلاک ماشین ما مشهدِ
خودشو رسوند به ما
رو به همسرم با اون لهجه ی شیرین مازنی گفت:
سلام منو به امام رضا برسونید
بگید خیلی نوکرتم....😭😭😭
بعد هم با بغض دست تکون داد و رفت...
#نگین_نقیبی
۱۷شهریور ۱۴۰۱
┅─⊱✾♡✾⊰─┅
@najvayebaran
┅┅⊱✾♡✾⊰─┅
💚