eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.5هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
516 فایل
«محنا» محلی برای حرکت به سمت حیات طیبه🌱🤌🏼 👩🏻‍🍼با افتخار مادر شش فرزند، کمی نویسنده و در پناه حفظ نیمی از قرآن🤞 مربی🌼 زهرام ولی از روز اول فجازی، باران صدام میکنن🌦 با کمال میل پذیرای نکات شما هستم👇 @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
✨همراهت هستم تا آخرین لحظه‌ی عمر 🍃با هم قرار گذاشته بودیم، هر کدام از ما زودتر از دنیا رفت، آن دیگری، شب اول قبر تنهایش نگذارد. 🍃حالا آمده بودم به عهدم وفا کنم. هر چه مادرم اصرار کرد که حداقل چند دقیقه‌ای بیا داخل ماشین گرم شو. قبول نکردم. به حمید قول داده بودم. 🍃بعضی‌ها تعجب می‌کردند و می‌گفتند: مگر شما چند سال باهم زندگی کردید که چنین قول‌هایی به هم داده بودید. 🍃آن شب بقیه می‌رفتند و می‌آمدند؛ اما من تا صبح سر مزار حمید برایش قرآن خواندم. 📚یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، صص۳۱۳-۳۱۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨ترویج فرهنگ کتاب خوانی 🍃می خواستیم برای مادر خیرات کنیم. 🌸محمد گفت: «به جای شام و ناهار و این طور چیزها، با پولش کتاب بخریم برای بچه های روستا. » می گفت: «این جوری مادر هم راضی تره.» 📚 یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضا پور، خاطره شماره ۱۲ 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از مسار
✨بدون مرز 🍃بهمن ۹۲ بود که زمزمه‌های سوریه رفتن حسن شروع شد. یک روز آمد خانه آن قدر روضه خواند و گریه کرد تا اشکم را در آورد. گفتم: «حسن جان! چرا این قدر حالت خراب است؟ » 🌸گفت: «به خاطر سوریه است. » فیلمی از حرم حضرت سکینه (س) نشان داد که به دست داعش تخریب شده بود، عکس های زیارت سال ۱۳۹۰ خودش را هم نشان داد که چقدر سالم و دلربا بودند. گفت: «من باید بروم. » ☘️گفتم: «اگر در ایران جنگ شد برو، اما سوریه نه. » او گفت: «مادر من! این مرزها ما کشیدیم. اسلام مرز ندارد. از قصه زن یهوی و خلخالش و حضرت علی (ع) گفت. » ✨خواستم بروم آشپزخانه تا جواب بله از من نگیرد. گفت: «مامان! یادت است محرم که می شد می گفتی ای کاش زمان امام حسین (ع) بودی و شما را فدای امام حسین (ع) می کردم. اگر راست می گفتی الان وقتش است. » 🍃دیگر نمی توانستم چیزی بگویم و اجازه را به همین راحتی از من گرفت. راوی: مادر شهید 📚مجله فکه، شماره ۱۸۰؛ اردیبهشت ۱۳۹۷؛ صفحه ۵۶-۵۵ 🆔 @tanha_rahe_narafte