بسم الله☘ اصلاعشق وفاداری؛ ولایتمداری؛ حتی مادرانگی؛ یعنی : دوجوان داشته باشی که ازحظ دیداررخشان سیرنشوی؛❤️ آنوقت پیش ازآنکه دیرشود پیش کش امامت کنی؛❤️ بعد که اربا اربا شدنشان مسجل شد؛ آرام وبی صدااگرهم خواستی زیر پر چادرت گریه کنی وحتی خودت را نشان امامت ندهی.. درست مثل همین مادرهایی که دیروز آمدند بعضی با واکر؛ با کمرهای خم؛ مادرهایی که جوان بوده اند وجوان داده اند؛ حالا بعدازسی واندی سال درست درزمانیکه بشهدا نیازداریم؛ آمده اند به استقبال شهیدشان؛ مثل مادرشهید کلهر.. چقدر دشمن ازنسل وتربیت نسل چنین مادرانی می هراسد.. #حی_علی_العزا #شب_چهارم #امان_از_دل_زینب #باران_نجاتی @zedbaunoo https://eitaa.com/zedbanoo https://sapp.ir/zedbanoo https://t.me/joinchat/AAAAAE-6YWB7JSFvOZt-8g

بسم الله "شب چهارم" امروز بیشتر از هرروز دست و بالم لرزیده است. با هراس بیشتری گوشی را دست گرفته ام. بیرون رفته ام.چادر به خودکشیده ام. امروز بیشتر ازهربار مراقب زبانم بوده ام ... نه به قصد ریا.. نه. ترسیده ام بابت سوزی که از مجلس جناب رقیه داشته ام. از اشکی که ریخته ام از نورانیتی که میدانم لشگریان ظلمت،آن قدر در مقابلش موضع گرفته اند. هراسیده اند. و بابت ترسشان دست ما را هم می لغزانند. زیرا این نور حسین علیه السلام است که بر قلب و دل ما می تابد و درخششی نو پدید می آوردو اما ترسمان از این است که این حال خوش، این اشکهای پر از مبارکی،این دیده ها که امیدوارند به یمن گریه برحسین علیه السلام در قیامت گریان نباشند؛ امانت باشد عاریه باشد و طول عمرشان به قدر رسیدن تا خانه و اولین اخم به فرزند وهمسر یا بازکردن گوشی همراه باشد. من از طول عمر کارهای نیکم همیشه به حق هراسیده ام .چون بسیار دیده ام اشکی باریده و در عوض نمازی قضا شده؛ صدایی بالارفته؛فریادی، دستی ... وآه از دوری مسیر وقلت زاد که هر محرم چند قدمی جلو می رویم و باز تا محرم بعد یا درست در جایگاه سال گذشته ایستاده ایم و وای از وقتی که عقبگرد کرده ایم. امشب شب حر است و من در حسرت حال خوش اویم. در خیالاتم کفشهایم را بر گردن آویخته ام. صورتم به پهنا اشک است و دلم پر از ترس. وزیرلب زمزمه میکنم؛ مولای من! من هنوز جرم حر را مرتکب نشده ام اما عجیب در تاریکی گناه گیر کرده ام. میشود مرا بپذیری ؟ میشود مرا به خیمه ی امام زمانم راه دهی؟ #شب_چهارم @zedbanoo