دلم میخواست این روزها منهم دست بچه هایم یک کاسه شیر میدادم
باهم میرفتیم پشت در خانه مولایم علی ع
در صف می ایستادیم ....
آخر طبیب گفته شیر برای ایشان خوب است...
بلکه سم را بشوید و ببرد....
اما نه...... این صف فایده ای ندارد......
فقط دلخوش کُنَک است.....
زخم.... عمیق... تر از اینهاست.....
باید قبل از آن کاری میکردم....
مثلا آن شب با بچه ها میرفتیم مسجد، مسجد را شلوغ میکردیم،
بچه های کوچک موقعی که ما در سجده بودیم میدیدند و فریاد میزدند.....
آن ملعون نتواند کارش را بکند....
چه میدانم..... یک جوری.... یک کاری میکردیم.....
اما..... نه آنهم فایده نداشت....
مسجد که خالی نبوده....
آدم ها بودند..... اما.....
اما مشکل از جامعه بوده.... علی ع را خووووب نمیشناختند....
خیلی ها تحت تاثیر بنگاه دروغ پراکنی معاویه
حتی باور نداشتند علی ع سر نماز شهید شده و نماز میخوانده.....
شاید بهتر بود قبل تر.... با زنان شهر، یک شبکه رسانه ای فعال درست میکردیم و از فضایل مولا مرتب میگفتیم....
برای بچه های کوچکمان لالایی اش را میخواندیم و برای بزرگترها قصه اش را میگفتیم.....
بعد هم دورهم از فضایل او مقاله و شب نامه مینوشتیم و منتشر میکردیم..... بلکه جامعه علی ع شناس تر شود......
.
بعد با گروهی از مادرها میرفتیم خدمت مولا
و از ایشان در مورد کارگزاران مورد نیازشان برای امر حکومت میپرسیدم.... لیستی می نوشتیم برای تربیت صحیح فرزندانمان که در آینده، به درد حکومت مولا بخورند....
شاید یک چیزی شبیه همون ویژگی هایی که در بیانیه گام دوم برای جوانان سی سال آینده، رهبرم نوشتند....
بعد بر اساس همان لیست شروع میکردم بچه هایمان را تربیت میکردیم
اصلا شاید اگر مولایمان کارگزاران قوی و جامعه آگاه و با بصیرت داشتند.... کار به این صف و کاسه شیر نمیرسید.......
.
آن روزها که که نبودیم اما.....
هیچ دور از ذهن نیست.... روزهای حکومت فرزند مولا را ببینیم..... مثلا برای بیست، سی سال آینده..... کارگزارانی تربیت کنیم....
ما زن ها.... نباید بگذاریم دوباره کار به صف و کاسه شیر برسد.... باید از این روزها فکرش را بکنیم..... باید آستین همت را بالا بزنیم باید از قبل تدبیر کنیم ...
از همین کنج خانه هایمان میتوانیم دنیا را متحول کنیم......
ما مادرانه و فعال.... منتظریم....
#انتظاری_به_سبک_مادرانه
#تربیت_کارگزاران
#مولا_علی_ع
#صلی_الله_علیک_یا_صاحب_الزمان_عج
#ماح
@almohanaa