eitaa logo
باران نجاتی| محنـــــــ💝ـــا
2.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
518 فایل
«محنا» محلی برای حرکت به سمت حیات طیبه🌱🤌🏼 👩🏻‍🍼با افتخار مادر شش فرزند، کمی نویسنده و در پناه حفظ نیمی از قرآن🤞 مربی🌼 زهرام ولی از روز اول فجازی، باران صدام میکنن🌦 با کمال میل پذیرای نکات شما هستم👇 @barannejat
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله انتظار و روزمرگی برای انجام کاراداری بیرون بودم. در تمدیدبیمه اداره شلوغ وپرهیاهو. یکی شناسنامه نیاورده بود وباید کلی راه را برمی‌گشت. و مادرمسنی که میگفت: چندساله دارم پول واریز میکنم عمری میشه بگیرمش یانه و پدری که کارگر بود حرف ازگرونی و ازکارافتادگی میزد. تاثیرمحیط خستگی وپریشونی گرفتاری مردم منو به فکر برد. احساس می‌کردم همه یجورایی خسته وناامیدند. بیرون آمدم در پیاده رو عروس و دامادی که به لباس ها نگاه می‌کردند وفروشنده‌هایی که مشتری نداشتند و بیکار تکیه به درمغازه داده بودندومیوه های رنگارنگی که روی سینی‌ها چیده شده بودن وهوش از سربیننده می‌بردند ولی به خاطر گرونی فقط نگاهش سهم خیلی ها بود لباس ها و روسری‌های زیبا، که پشت ویترین بودن دختران کم سن وسالی که روبه شیشه مغازه موهاشان را مرتب می‌کردند و هزارها داستان کوتاه و بلند دیگر. درهمین خیالات بودم که پیرمردی که هشتاد واندی بیشترنشان میداد ولی کاملا استوار و محکم و پیرزنی چادری ومرتب که دست همسرش را با یک دست گرفته بود وکیسه میوه‌ای که چند پرتقال و خیار درآن بود که لبخندزنان راه می‌رفتند به دور از تمام چیزهایی که اطرافشان بود شیرینی رفتارآنها مراهم درگیر کرد وباخودگفتم:پس میشود دراین دنیای پرمشغله هنوز هم امیدوارانه قدم برداشت و منتظر ماند تا روزهای آرامش برای همه برسد و شهر جان بگیرد از نفس مردی که قرن هاست دوریش کودکان رابزرگ کرده وبزرگان را پیر. میرسد روزی ومی آید آقایی که دلها را سیراب کند و مرهم دلهای سوخته شود. از مخاطبین کانال. @zedbanoo