eitaa logo
المُکالَمَةُالعَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ
5.4هزار دنبال‌کننده
624 عکس
488 ویدیو
0 فایل
🌐 آموزش مکالمه عربی فصیح 🚹 مدیر کانال: @yaallah1398 🌏 ادمین تبادل: @zohra1382 🌼 مسؤول ثبت نام : @S_a_d_3_6_7_8
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ علم ‌نحو 🔹 بخش اسم 🔸تقسیمات اسم (۱) 💠 «جامد و مُشتق» فصل دوم از بخش اسم اختصاص به تقسیمات اسم و بیان اقسام آن دارد.اسم در زبان عربی اقسامی دارد که در چگونگی و‌نوع اعراب مؤثر است.در این‌فصل به بیان اقسام اسم می پردازیم.اسم از یک منظر به جامد و‌مشتق تقسیم می شود. 💠 «تعریف اسم مُشتق» اسم مشتق اسمی است که از فعل گرفته شده است.اسم های مشتق تعیّناً از فعل مضارع گرفته می شوند.اسم های مشتق هشت مورد هستند که عبارتند از: ۱.اسم فاعل ۲.اسم مفعول ۳.صفت مُشبّهه ۴.صیغه مبالغه ۵.اسم‌تفضیل ۶.اسم‌مکان ۷.اسم زمان ۸.اسم آلت شرح و ویژگیهای مفصل اسماء مشتق در فصل مشتقات یا اسماء عامل خواهد آمد. 💠 «تعریف اسم جامد» اسم‌جامد اسمی است که از فعل گرفته نشده است اگرچه ممکن است از اسم‌جامد دیگری گرفته شده باشد.غیر از مشتقات هشت گانه که نام بردیم همه اسماء جامدهستند.مانند:رجُل٬ذَهاب٬مَعاش. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹 بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم (۲) 💠 «مُعرَب و‌مَبنیّ» اسم معرب اسمی است که اعراب می پذیرد.اعراب اثری است در آخر کلمه که به واسطه تغییر عوامل تغییر می کند.اعراب اقسامی دارد که شرح آن در بخش اعراب اسم گذشت. اما اسم‌مبنی اسمی است که اعراب نمی پذیرد.بناء کیفیتی در آخر کلمه است که با تغییر عوامل تغییر نمی کند. 💠 «اعراب لفظی و‌محلی» در صورت ورود عامل بر اسم معرب اعراب لفظی می گیردولی در صورت ورود عامل بر اسم های مبنی اعراب آن‌محلی خواهد بود.مثلا می گویند این اسم در محل نصب یا در محل رفع است. مثلا وقتی می گوییم:«جاءَ مُحمّدٌ»(محمد آمد) کلمه محمد لفظا مرفوع است و تنوین (__ٌ) گرفته زیرا معرب است.ولی وقتی می گوییم:«جاءَ هَذا»(این آمد) چون هذا مبنی است اعراب آن ظاهر نمی شود و‌می گوییم در «محل رفع» است یا «محلاً مرفوع» است. 💠 «اسماء مبنی» از میان اسماء٬ موارد زیر جزء مبنیات محسوب می شوند و غیر از اینها همه معرب است. 🔸 ۱.«ضمائر» تمام اقسام‌ ضمائر مبنی هستند.مانند:کَ(تو)أنتَ(تو)٬إیَّاهُ(او) 🔹 ۲.«اسماء اشاره» اسم های اشاره اسم هایی هستند که برای اشاره به اشیاء یا اشخاص به کار می روند.مانند:هَذا(این)٬ذَلِکَ(آن)٬هٰؤلاء(آنان). 🔸 ۳.«موصولات» موصولات یا اسم موصول اسمائی هستند که در ابتدای یا وسط جمله می آیند و برای تکمیل معنای خود نیاز به جمله مابعد خود دارند.اسماء موصول معمولا به معنای «کسی»یا«کسانی»یا«چیزی» می باشند.مانند:الَّذي(کسی)٬الَّذِینَ(کسانی)٬مَن(کسی)٬ما(چیزی). 🔹 ۴.«اسماء شرط» اسماء شرط اسمائی هستند که برای شرطیه کردن جمله به کار می روند.مانند:إن(اگر)٬لَو(اگر). 🔸 ۵.«اسماء استفهام» اسماء استفهام اسم های هستند که برای سؤالی و‌پرسشی کردن‌جمله از آنان استفاده می شود.مانند:مَن(چه‌کسی)٬مَتَی(چه زمانی)٬ماذا(چه چیزی)٬أینَ(کجا). 🔹 ۶.«ظروف مبنی» از میان ظروفِ زمان ومکان برخی مبنی هستند.ظرف زمان مبنی مانند:إذ(زمانی که)٬بَینَما(درحالی که).و ظرف مکان مبنی مانند:لَدَی(نزد)٬هُنا(اینجا). 🔸 ۷.«اسماء افعال» اسم‌فعل اسمی است که معنای فعل می دهد.مانند:تَعالَ(بیا)٬هَیهاتَ(دور است). 🔹 ۸.«اسماء اصوات» اسم صوت اسمی است که ‌دلالت بر صدای چیزی می کند مانند:«غاقِ» برای صدای کلاغ. 🔸 ۹.«کنایات» اسماء کنایات اسم‌هایی هستند که برای کنایه از چیزی به‌کار می روند.مانند:کَم خبریه(چقدر) که کنایه از کثرت است. 🔹 ۱۰.«مرکّبات» اسم‌مرکب اسمی است که از دو‌جزء ترکیب شده مانند:سیبوَیهِ که مرکب از سیب+وَیهِ است. این اسماء دارای تفاصیل و‌جزئیاتی هستند که در مبحث «مبنیات» به تفصیل خواهد آمد.به علاوه اسم‌مبنی مصادیق دیگری نیز دارد که به دلیل قرار نگرفتن در یک عنوان مشخص از آوردن آنان خودداری کردیم. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم‌نحو 🔹 بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم (۳) 💠 «اسم عَین/ مَعنیٰ/ مُشتق» اسم از یک سو‌ به سه قسم اسم عین٬اسم‌معنیٰ و‌اسم‌مشتق تقسیم می شود. 💠 «اسم‌عین یا اسم ذات» اسم‌عین‌اسمی است که برای اشاره به ذات و‌ماهیت فرد یا شیءای وضع شده است بدون اینکه دلالت بر کار و‌عملی داشته باشد.مانند اسم زید که برای اشاره به ذات یک فرد وضع شده یا مانند کلمه کُرسي(صندلی) که برای اشاره به ماهیت یک‌شیء یعنی صندلی وضع شده است. 💠 «اسم معنیٰ یاحَدَث» اسم‌معنیٰ یاحدث اسمی است که برای دلالت کردن بر عمل و‌کاری وضع شده است بدون اینکه اشاره به ذات و‌ماهیت شیء یا فردی داشته باشد.مصداق اسم معنیٰ منحصر در مصادر است و همه مصادر اسم‌معنیٰ هستند.مانندضَرب(زدن)٬أکل(خوردن)٬إخبار(خبردادن)٬مُساعَدَة(کمک کردن). 💠 «اسم مشتق» اسم‌مشتق اسمی است که دلالت بر ذاتی دارد که کار و عملی به او نسبت داده می شود.اسماء مشتق همه داخل در این قسم هستند ماننداسم فاعل(ضارِب/زننده).در این مثال ضارب اشاره به ذاتی دارد که عمل زدن به او‌نسبت داده شده است.همچنین است اسم مفعول مانند مضروب(زده شده) «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم‌نحو 🔹بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم (۴) 💠 «اسم‌متصرف و‌غیر متصرف» یکی از تقسیمات اسم تقسیم آن به اسم‌متصرف و‌غیرمتصرف است.اسم‌ غیرمتصرف آن است که قابلیت تثنیه و‌جمع بستن و همچنین تبدیل شدن به اسم مصغر و اسم ‌منسوب را ندارد.اما اسم متصرف آنست که حداقل یکی ازاین قابلیت ها را دارد.برای روشن شدن بیشتر بحث لازم است اصطلاحات تثنیه وجمع و اسم‌مصغر و‌اسم منسوب را توضیح دهیم. 💠 «تثنیه و‌جمع» تثنیه با اضافه کردن«انِ»و«ینِ» به آخر اسم ساخته می شودمانند:«رجلانِ»و«رجلَینِ» که تثنیه«رَجُل»هستند.جمع نیز بر سه قسم است:جمع مذکر سالم٬جمع مؤنث سالم،جمع مکسر.جمع مذکر سالم با اضافه کردن«ونَ»و«ینَ» به آخر کلمه ساخته می شود مانند:«مُسلمونَ»و«مسلمِینَ». و‌جمع مؤنث سالم با اضافه کردن«ات» به آخر کلمه ساخته می شود مانند:«مسلمات».در این‌میان جمع مکسّر قاعده مشخصی ندارد و اوزان مختلفی دارد مثلا جمع مکسر «رَجُل» می شود:«رِجال» و‌جمع مکسر «غُلام» می شود:«غِلمان». اگر کلمه ای تثنیه یا یکی از این سه نوع جمع را بپذیرد متصرف است. 💠 «اسم‌مُصغَّر» اسم‌مصغَّر اسمی که برای رساندن معنای کوچکی یاحقارت ساخته می شود و‌اوزان مختلفی دارد.مثلا:مُصغَّر «رَجُل»(مرد) می شود:«رُجَیل»(مردکوچک) و مصغّر «جَبَل»(کوه) می شود:«جُبَیل»(کوه کوچک) و‌مصغّر«إبن» می شود «بُنَيّ»(پسرک).اگر اسمی مصغّر شود متصرف محسوب می شود. 💠 «اسم‌منسوب» اسم‌منسوب اسمی است که به آخر آن «یاء»مشدد اضافه می شود و به آن اسم نسبت داده می شود مثلا: کلمه«إیران» اسم منسوب آن می شود:«إیراني». یا کلمه«فاطمة» منسوب آن می شود:«فاطمي».هر اسمی که قابلیت منسوب شدن را داشته باشد متصرف است. 💠 «مثال اسم غیر متصرف» برخی اسماء موصول مانند:«ما»و«مَن» موصول و بسیاری از اسماء استفهام مانند«کم»٬أینَ»٬«مَتیٰ» و‌برخی اسماء شرط مانند «إذا»٬«مَن» مثال هایی برای اسم غیر متصرف هستند زیرا هیچ‌کدام از این اسم ها قابلیت تثنیه٬جمع٬تصغیر واسم ‌منسوب را ندارند. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹 بخش اسم 🔸تقسیمات اسم (۵) 💠 «مُفرد٬مُثنَّی و جمع» اسم در زبان عربی گاه مفرد٬‌گاه مثنّی و گاه جمع است. اسم مفرد اسمی است که دلالت بر یک نفر می کند مانند:«رَجُل» به معنای یک مرد و‌«مُسلِم»به معنای یک مسلمان. اسم مثنّی اسمی است که دلالت بر دو‌نفر می کند. با اضافه کردن «انِ»و«__َینِ» به اسم می توان اسم مثنی را ایجاد کرد مانند:«رَجُلانِ» و«رَجُلَینِ» یعنی دو‌مرد.و«مُسلِمانِ»و«مُسلِمَینِ»به معنای دو‌مسلمان.اسم جمع اسمی است که دلالت بر سه نفر و بیشتر می کند.مانند:«رِجال» یعنی مردان و «مُسلِمِینَ» یعنی مسلمانان. 💠 «اقسام جمع» 🔸«جمع سالم و جمع مُکسَّر» اسم جمع خود بر دو‌نوع است:جمع سالم و‌جمع مُکسَّر. جمع سالم جمعی است که شکل و ظاهر اسم مفرد هنگام جمع بستن شکسته نمی شود.این جمع با اضافه کردن«ونَ»و«__ِینَ»و«اتِ» به آخراسم ساخته می شود.مثل:«مُسلِمُونَ»و«مُسلِمِینَ»و«مُسلِمات» که هر سه جمع «مُسلِم» هستند. اما جمع مُکَسَّر جمعی است که با جمع بستن شکل مفرد آن شکسته می شود.مثل:«رِجال» که جمع «رَجُل» است. و مثل:«کُتُب» که جمع «کِتاب» است. 💠 «اقسام جمع سالم» 🔹«جمع مذکرسالم وجمع مؤنث سالم» جمع سالم خود بر دو‌نوع است:«جمع مذکر سالم» و«جمع مؤنث سالم». جمع مذکر سالم دلالت بر معنای جمع برای افراد مذکر می کند و با «ونَ»و«__ِینَ» ساخته میشود.مانند «مُسلِمِینَ»و«مُسلِمُونَ» که جمع مُسلم هستند یعنی مسلمانان مرد. اما جمع مؤنث سالم دلالت بر معنای جمع برای افراد مؤنث می کند.این جمع با اضافه کردن «اتِ» به آخر اسم مفرد ساخته می شود.مثل «مُسلِمات»یعنی مسلمانان زن. 💠«اقسام جمع مکسر» 🔸«جمع قلّة وجمع کثرة» جمع مکسر خود به «جمع قلة» و‌«جمع کثرة» تقسیم می شود. جمع قلة جمعی است دلالت بر ۳تا ۱۰ عدد از افراد مفرد می کند.اوزان این جمع عبارتند از«أَفعُل٬أَفعِلَة٬فِعلَة٬أَفعال». اما جمع کثرة جمعی است که دلالت بر بیش از ۱۰عدد از افراد مفرد می کند.غیر از اوزان چهارگانه جمع قلة سائر اوزان جمع مکسر مانند:«فِعال٬فَعَلَة٬فُعلان٬فُعَّال٬فِعال٬فُعُول٬فَواعِل و‌.‌‌‌..» همه جمع کثرة هستند. 💠 «صیغه منتهی الجموع» هرگاه اسمی جمع مجددا جمع بسته شود آن را «جمع الجمع» یا «منتهی الجموع» می نامند. صیغه منتهی الجموع گاه به شکل جمع مکسّر است مانند:أقوال(جمع قول) که منتهی الجموع آن «أقاویل» است یا مانند:أیدي(جمع یَد) که منتهی الجموع آن «أیادِي» است. و گاه صیغه منتهی الجموع به شکل جمع مؤنث سالم ظاهر می شود مانند:بُیُوت(جمع بیت) که منتهی الجموع آن «بُیُوتات» است. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم‌نحو 🔹 بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم (۶) 💠 «مذکّر و‌مؤنّث» اسم به دو‌قسم‌مذکر و‌مؤنث تقسیم می شود.اسم مؤنث اسمی است که دارای علامت تأنیث باشد خواه این علامت ظاهر باشد یا مقدر. مثلا یکی از علائم تأنیث تاء آخر کلمه است.این علامت در کلمه «إمرأة» ظاهر وآشکار است ولی در کلمه «أرض» هم که مؤنث است تاء مقدّر وپنهان است و در اسم مصغّر این کلمه یعنی (أُرَیضَة) آشکار می شود. 💠 «علائم تأنیث» تأنیث علائمی دارد که عبارتند از: ۱.تاء آخر کلمه مانند: إمرأة ۲.الف مقصوره مانند: صُغری ۳.الف ممدوده مانند:حَمراء 💠 «مؤنّث حقیقی و‌مجازی» مؤنث به دو‌قسم حقیقی و‌مجازی تقسیم می شود. مؤنث حقیقی اسمی است که دلالت بر فردی مؤنث از انسان یا حیوان می کند مانند:«فاطمة»(نام یک زن)و «ناقة»(شتر ماده) و«‌بَقَرة»(گاوماده). اما مؤنث مجازی آنست که اشاره به فردی مؤنث ندارد بلکه به دلیل وجود یکی از علائم تأنیث در آن مجازا به آن مؤنث گفته می شود.مانند:«غُرفَة»(اتاق) که اشاره به فردی مؤنث نیست و‌صرفا به دلیل وجود «تاء» تأنیث در آخر آن ‌مؤنث مجازی است. 💠 «مؤنث لفظی و ‌معنوی» مؤنث لفظی آنست که علامت تأنیث ظاهر و آشکار باشد مانند: إمرأة(زن)٬صَحراء(بیابان). مؤنث معنوی آنست که علامت تأنیث آشکار نباشد بلکه مقدر و‌پنهان باشد مانند:مَریَم(نام زن)٬شَمس(خورشید). 💠«اقسام تفصیلی اسم مؤنث» با ضرب اقسام فوق اقسام زیر برای اسم مؤنث به دست می آید: ۱.مؤنث حقیقی لفظی مانند:فاطمة٬حُبلی(زن حامله) ۲.مؤنث حقیقی معنوی مانند: مریم٬زینب ۳.مونث مجازی لفظی مانند:تَمرَة(یک خرما)٬رُجعیٰ(بازگشت) ۴.مؤنث مجازی معنوی مانند:شَمس(خورشید). 💠 «مذکر حقیقی و‌مجازی» مذکر نیز مانند مونث به دو‌قسم حقیقی و‌مجازی تقسیم می شود. مذکر حقیقی آنست که دلالت بر فردی مذکر از انسان یا حیوان نماید مانند:رَجُل(مرد)٬جَمَل(شترنر)٬ثَور(گاونر). اما مذکر مجازی آنست که دلالت بر فردی مذکر ندارد بلکه به دلیل عدم‌وجود علامت تأنیث در آن مجازا به آن مذکر می گویند مانند:قمر(ماه)٬حَجَر(سنگ). 💠 «مذکر مؤنث لفظی» در صورتی که یکی از علائم تأنیث به اسم مذکر ملحق شود این نوع مؤنث را فقط لفظی می گویند زیرا این نوع مؤنث فقط ظاهری مونث دارد ولی در واقع مذکر است.مانند: طَلحَة(نام‌مرد)٬موسیٰ(نام‌مرد)٬ زکریّاء(نام مرد). این‌نوع از تأنیث ظاهری در باب اسناد فعل٬اسم اشاره٬ضمیر٬صفت٬و احکام دیگر٬ حکم مونث را ندارد و‌فقط در باب اسم غیر منصرف جزء تأنیث که یکی از اسباب ‌غیر منصرف است می باشد. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم (۷) 💠 «معرفه و‌نکره» بخش(۱) اسم به طور کلی به اسم معرفه و‌اسم‌نکره تقسیم می شود. اسم‌معرفه اسمی است که بر شیء یا شخص معین و‌معلومی دلالت کند.مانند:«مکّة» که نشانگر یک‌شهر مشخص و‌معلوم است یا مانند:«محمّد»که نشانگر یک‌فرد خاص و‌معلوم است. اما اسم نکره آنست که دلالت بر یک‌شیء یا فرد معین و‌معلوم نمی کند مانند:«رجُل»ٌ(مردی) که دلالت بر مردی نامعلوم یا «کتابٌ»(کتابی) که نشانکر یک‌کتاب نامعلوم است. 💠 «علامت نکره» علامت اسم نکره اینست که «ال» معرفه را می پذیرد.مثلا کلمه «رجُل» که نکره است با پذیرفتن «ال» تبدیل به «الرَّجل» و معرفه می شود. اما کلمه «محمّد» که خود معرفه است «ال» معرفه را نمی پذیرد.بنابراین «المحمد» غلط است. البته گاه برخی انواع اسماء علم مانند حسن و حسین «ال» را می پذیرند و‌می گوئیم:«الحسن»و«الحسین» که این «ال» معرفه نیست بلکه «ال» تزئین است. 💠 «اقسام اسم‌معرفه» اسم معرفه اقسامی دارد که به شرح ذیل است: ۱.اسم‌علم ۲.اسم مُعرَّف به «ال» ۳.ضمائر ۴.اسم‌اشاره ۵.اسم‌موصول ۶.اسم مضاف ۷.اسم‌منادیٰ شرح و‌جزئیات هر کدام از این اسم های معرفه در درس آینده خواهد آمد. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم (۷) 💠 «معرفه و‌نکره»بخش(۲) همانطور که در درس پیشین گفتیم اسم معرفه هفت قسم دارد.در این درس به شرح و بیان جزئیات این اقسام می پردازیم. 💠 «اسم‌علم» اسم‌علم اسم است که دلالت بر فرد یا شیء واحد و‌معینی داشته باشد مانند «محمد» که نام یک فرد و «مکّة» که نام یک شهر معین است. 🔷 «اقسام اسم علم» اسم‌علم خود اقسامی دارد که عبارتند از: 🔸الف) اسم اسم‌علم گاه اسم است مانند مثال هایی که گذشت. 🔸ب) لقب اسم‌علم گاه لقب است و هدف از آن یا مدح است مانند:صادق(راستگو) و یا مذمت است مانند: سفّاح(خونریز). 🔸ج) کنیه گاه اسم علم کنیه است مانند: ابودجانة(پدردجانة)٬أم سلمة(مادرسلمة). 🔸«خواص اسم علم» از خواص اسم علم اینست که تثنیه و‌جمع و «ال» تعریف نمی پذیرد و مضاف هم واقع نمی شود. 💠 «اسم مُعرَّف به ال» در صورتی که «ال» تعریف بر سر اسمی وارد شود اسم معرفه می شود. 💠 «اقسام «ال» تعریف» «ال» تعریف بر دو قسم کلی می باشد: 🔷 ۱.«ال» مفید تعریف حقیقی این «ال» عهد نامیده می شود که خود بر سه نوع است. 🔸الف)عهد حضوری عهد حضوری اسمی که به دلیل حضور مصداق آن در مقابل متکلم معرفه است مانند:«یاأیها الرّجل تعال»(ای مرد! بیا) در اینجا کلمه «الرجل» به دلیل حضور در مقابل متکلم معرفه است. 🔸ب)عهد ذکری عهد ذکری آنست که اسم به دلیل ذکر پیشین معرفه می شود.مانند: «رأیت أمس رجلا والیوم جاء الرجل».(دیروز مردی را دیدم و‌امروز آن مرد آمد).در این مثال کلمه «الرجل» در جمله دوم معرفه است چرا که همان مردی است که در جمله اول ذکر شد. 🔸ج)عهد ذهنی عهد ذهنی اسمی که در ذهنیت مخاطب و‌متکلم شناخته شده است لذا به شکل معرفه آورده می شود.مثل اینکه دو‌ دوست فردی را از قبل بشناسند و یکی از آنها بگوید:«لاتتکلّم عن الرجل»(درباره آن مرد صحبت نکن). در اینجا اسم «الرجل» معرفه است چون در ذهن متکلم و‌مخاطب شناخته شده است اگرچه دیگران او را نشناسند. 🔷 ۲.«ال» مفید تعریف لفظی این نوع «ال» بر دو قسم است: 🔸الف) «ال» جنس حقیقی این «ال» فقط دلالت بر جنس و‌ماهیت فرد دارد و‌اشاره ای به افراد ندارد مانند:آیه«خُلِقَ الإنسانُ ضَعیفاً»(انسان ضعیف آفریده شد). مقصود آیه مذکور اینست که جنس انسان ضعیف آفریده شده است و اشاره ای به ضعف افراد ندارد. 🔸ب) «ال» جنس استغراق افراد این نوع «ال» دلالت بر استغراق و شمول همه افراد جنس دارد مانند: آیه«إنّ الإنسان لفي خسر»(همه انسان ها در زیان هستند).این آیه اشاره به زیانکاری همه افراد انسان دارد و لذا در آیه بعد افراد باایمان و اهل عمل صالح را از زیانکاران استثناء می کند. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم‌نحو 🔹بخش نحو 🔸تقسیمات اسم (۷) 💠 «معرفه و‌نکره» بخش(۳) در ادامه اقسام‌هفت گانه اسم معرفه به شرح سایر اقسام می پردازیم. 💠 «ضمیر» ضمیر یکی از معارف است که خود اقسامی دارد: 🔸۱.ضمیر متصل و‌منفصل 🔹۲.ضمیرغایب و‌مخاطب و‌متکلم 🔸۳.ضمیرمرفوعی و‌منصوبی ومجروری 🔹۴.ضمیر بارز و‌مستتر از ضرب این اقسام در هم اقسام گوناگونی از ضمیر به دست می آید. 💠 «اسم اشاره» یکی دیگر از اسماء معرفه اسم اشاره است که خود بر دو‌قسم اصلی است: 🔹الف) اسم‌اشاره مشترک بین شخص و‌شیء و‌مکان. 🔸ب)اسم‌اشاره مختص به مکان. 💠 «اقسام اسم اشاره مشترک» اسم اشاره مشترک خود سه قسم دارد: 🔹۱.اسم اشاره قریب:که برای اشاره به شخص یا شیء یا مکان در مسافت نزدیک به کار می رود مانند:هٰذا(برای مفردمذکر) و هٰذانِ و هٰذَین(برای مثنّای مذکر) و هٰذِهِ(برای مفرد مؤنث)و هاتانِ و هاتَینِ(برای مثنای مؤنث) و‌هٰولاء(برای جمع مذکر ومؤنث). 🔸۲.اسم اشاره متوسط: که برای اشاره به شخص یا شیء یا مکان در مسافت متوسط به کار می رود.مانند ذاک(برای مفرد مذکر)و ذانِکَ و ذَینِکَ(برای مثنّای مذکر)و تاکَ(برای مفرد مؤنث) و‌تانِکَ‌و‌تَینِکَ(برای مثنّای مؤنث) و اُولٰئک(برای جمع مذکرومؤنث). 🔹۳.اسم اشاره بعید: که برای اشاره به شخص یا شیء یا مکان در مسافت دور به کار می روند.مانند:ذٰلک(برای مفرد مذکر) و ذانِّک(برای مثنّای مذکر) و تِلکَ(برای مفرد مؤنث) و تانِّکَ(برای مثنای مؤنث) و اُولالِک(برای جمع مذکر و‌مؤنث). 🔸🔹نکته: برخی از اسماء اشاره امروزه در زبان عربی کاربرد ندارند یا کاربرد کمی دارند. 💠 «اقسام اسم اشاره مختص» اسم‌اشاره مختص به مکان نیز به سه قسم است: 🔹۱.قریب: که برای اشاره به مکان در مسافت نزدیک به کار می رود و آن عبارتست از: هُنا(اینجا). 🔸۲.متوسط: که برای اشاره به مکان در مسافت متوسط به کار می رود و آن عبارتست از: هُناکَ(آنجا). 🔹۳.بعید: که برای اشاره به مکان با مسافت دور به کار می رود.مانند: هُنالِکَ(آنجا)و ثَمَّ و ثَمَّةَ(آنجا). «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش نحو 🔸تقسیمات اسم(۷) 💠 «معرفه ونکره» بخش(۴)پایانی در آخرین بخش بحث معرفه و‌نکره به شرح آخرین اقسام اسم معرفه می پردازیم. 💠 «موصول» اسم‌موصول اسمی است که در تعیین معنای خود نیاز به جمله یا شبه جمله دارد و‌معمولا به معانی(کسی٬چیزی٬کسانی٬چیزهایی) می باشند. 💠 «اقسام اسم‌موصول» اسم‌موصول اقسامی دارد: 🔸۱.اسم‌موصول مشترک:اسم موصولی است که بین همه اقسام یعنی مفرد تثنیه جمع/مذکر مؤنث/ مشترک است.مانند:مَن(کسی)٬ما(چیزی)٬أيُّ(هرکدام)ذا٬ذو(صاحب)٬أل. 🔹۲.اسم موصول مختص:اسم‌موصولی است که اختصاص به برخی اقسام دارد مانند: الَّذي(مفردمذکر)٬الَّتي(مفردمؤنث)٬ اللَّذانِ اللَّذَینِ(مثنای مذکر)٬اللَّتانِ اللَّتَینِ(مثنای مؤنث)٬الَّذِینَ(جمع مذکر)٬اللَّاتِي اللَّواتِي(جمع مؤنث). 💠 «اسم مضاف» وقتی دو اسم به هم اضافه شوند جزء اول را مضاف و‌جزء دوم را مضاف الیه می گویند. اضافه بر دو‌قسم است: 🔸۱.اضافه معنوی:آنست که مضاف الیه مالک یا بیان یا ظرف مضاف باشد مانند: کِتابُ عَلِيًّ(کتاب علی). در این نوع اضافه اگر مضاف الیه ‌معرفه باشد مضاف از آن کسب تعریف می کند.مثلا در مثال فوق کلمه «کتاب» به خودی خود نکره و ناشناخته است ولی هنگام اضافه شدن به علی در عبارت «کتابُ عليًّ» معرفه می شود. در صورتی که مضاف الیه نکره باشد مضاف صرفا کسب تخصیص می کند یعنی دائره مفهوم آن تنگ می شود مانند: «کتابُ رجُلٍ(کتاب مردی).در اینجا کلمه «کتاب» معرفه و‌شناخته شده نمی شود ولی صرفا می دانیم که این کتاب برای یک مرد است نه یک زن و‌این معنای کسب تخصیص است. 🔹۱.اضافه لفظی:اضافه لفظی اضافه شدن یک‌صفت(مانند اسم فاعل٬اسم‌مفعول٬صفت مشبهه و...) به معمول خود است.مانند: «انا ناصِرُ رجُلٍ»(من یاری دهنده مردی هستم). در اضافه لفظی صرفا تخفیف حاصل می شود یعنی تنوین مضاف حذف می شود هیچ‌گونه تعریف یا تخصیصی برای مضاف به دست نمی آید. 💠 «مُنادیٰ» اسم منادی اسمی است که پس از حروف «یا»و«أیا» واقع می شود.اسم منادی بر چهار قسم است: 🔹۱.منادای مضاف مانند:یا عَبدَاللَّهِ 🔸۲.منادای معرفه مانند:یا عليُّ 🔹۳.نکره مقصوده مانند:یا رَجُلُ 🔸۴.نکره غیر مقصوده مانند: یا رَجُلاً در میان همه اقسام منادای «نکره مقصوده» به واسطه منادا واقع شدن از نکره بودن تبدیل به معرفه می شود. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸تقسیمات اسم(۸) 💠 «منصرف و غیرمنصرف» یکی از تقسیمات اسم تقسیم آن به منصرف و غیر منصرف است. 🔹تعریف اسم منصرف اسم منصرف اسمی است که در آن مانعی برای پذیرش انواع «تنوین» های سه گانه و همچنین «کسره» وجود ندارد و در صورت وجود شرایط می تواند این سه علامت را بپذیرد. مانند: اسم رجل(مرد) که می تواند به صورت های «رجلٌ»و «رجلاً» و «رجلٍ» (با تنوین های سه گانه) و «الرّجلِ»(با کسره) نمایان گردد. 🔸 تعریف اسم غیر منصرف(۱) اسم غیر منصرف اسمی است که قابلیت پذیرش هیچ نوع «تنوین» و همچنین «کسره» را ندارد و در محل اعراب جر به جای کسر مفتوح می باشد. مانند: زینب و یوسف و مساجد. بنابراین اشکال (یوسفٌ/یوسفاً/یوسفٍ) و (زینبٌ/زینباً/زینبٍ)و(مساجدٌ/مساجداً/مساجدٍ) اشتباه می باشند. اسم غیر منصرف به جای تنوین رفع(_ٌ_)ضمه(_ُ_) می پذیرد مانند: جاءَ یوسفُ(یوسف آمد). و به جای تنوین نصب(_ً_)فتحه(_َ_) می پذیرد مانند:»رأیتُ زینبَ(زینب را دیدم). و به جای تنوین جر(_ٍ_) و کسره(_ِ_) فتحه(_َ_) می پذیرد مانند:مررتُ بزینبَ(از زینب عبور کردم) و صلّیتُ في مساجدَ(در مسجدهایی نماز خواندم). 💠 «اسباب منع صرف» اسباب منع صرف عواملی هستند که یک اسم را تبدیل به غیر منصرف می کنند. اسم غیرمنصرف درصورت وجود ۲عامل از اسباب منع صرف تبدیل به غیر منصرف می شود.اما گاه یک عامل از اسباب منع صرف قائم مقام دو عامل می شود و به تنهایی اسم را غیر منصرف می کند. اسباب‌ منع صرف عبارتند از: 🔹۱.عدل 🔸۲.وصفیت 🔹۳.تأنیث 🔸۴.علمیت 🔹۵.عُجمه 🔸۶.جمع 🔹۷.ترکیب 🔸۸.الف و نون زائدتان 🔹۹.وزن الفعل در درس های آینده به تفصیل به شرح اسباب منع صرف می پردازیم. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸تقسیمات اسم(۸) 💠 «منصرف وغیر منصرف» 🔹 اسباب منع صرف(۱) _عدل توضیح دادیم که اسباب منع صرف عواملی هستند که یک اسم را تبدیل به غیر منصرف می کنند.از اینرو به بررسی این عوامل می پردازیم. 🔸سبب اول: «عَدل» یکی از اسباب منع صرف «عَدل» است. عدل به معنای تغییر لفظ از صیغه اصلی خود به صیغه ای دیگر است. عدل بر دو نوع است: 🔹۱.عدل تحقیقی: آنست که کلمه واقعا از صیغه اصلی خود به صیغه ای دیگر تغییر یافته است. مانند کلمات «ثُلاث»و «مَثلَث» به معنای «سه تاسه تا» که از کلمه «ثَلاثَة ثَلاثَة» گرفته شده است. یا مانند کلمه «أُخَر» که از کلمه «الآخَر» گرفته شده است. 🔸۲.عدل تقدیری: عدل تقدیری آنست که کلمه حقیقتا و واقعا از کلمه دیگری تغییر نیافته است بلکه از آنجا که غیر از علمیت عاملی برای منع صرف این کلمه وجود ندارد نیازمند عاملی دیگر نیز می باشد تا دو عامل منع صرف آن کامل شود. از اینرو برای چنین کلمه ای اصلی فرض می کنیم که از آن بدین شکل کنونی تغییر کرده است. مثلا کلمه «عُمَر» سبب علمیت را داراست و نیازمند عامل دیگریست. بنابرین فرض می کنیم که این کلمه در اصل «عامِر» بوده که به «عُمَر» تغییر کرده است. مثال دیگر «زُفَر» است که در اصل «زافِر» بوده است. 🔹 «نکته» همانطور که توضیح دادیم اسم غیر منصرف نیازمند دو عامل از عوامل منع صرف است. اما اینگونه نیست که هر عاملی بتواند در کنار عامل دیگر قرار بگیرد و موجب غیر منصرف شدن یک اسم شود. بلکه برخی عوامل با برخی جمع می شوند و با برخی دیگر جمع نمی شوند. با توجه به این نکته میگوییم که عامل «عدل تحقیقی» بل عامل «وصف» جمع می شود. در کلمات «ثُلاث»و«مَثلَث»و«أُخَر» دو عامل «عَدل تحقیقی»و«وصفیت» در کنار هم قرار گرفته اند و موجب غیرمنصرف شدن اسم گردیده اند. اما عامل «عدل تقدیری» با عامل «علمیت» جمع می شود. در کلمات «عُمَر»و «زُفَر» دو عامل «عدل تقدیری» و «علمیت» جمع شده اند و این اسم ها را غیرمنصرف کرده اند. در عین حال هیچ کدام از عوامل «عدل تحقیقی» و «عدل تقدیری» با عامل «وزن الفعل» جمع نمی شوند. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸تقسیمات اسم 💠 «منصرف وغیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف(٢)_وصفیت یکی از اسباب منع صرف وصفیت است. در صورتی وصفیت موجب غیر منصرف شدن یک اسم می گردد که آن کلمه در اصل وصف باشد یعنی نبايد در یک استعمال خاصی معنای وصفی پیدا کرده باشد. به علاوه وقتی کلمه ای در اصل وصف باشد حالت عارضی و ثانوی آن دیگر لحاظ نمی شود. به عنوان مثال کلمات «أسمر»(تیره) و«أحمد»(ستوده) و «أرقم»(نوشته) و «أسود»(سیاه) غیر منصرف هستند زیرا در اصل برای معنای وصفی وضع شده اند اگرچه دو کلمه اول بعدا اسم برای افراد انسان و دو کلمه دوم اسم برای دو مار شده اند. اما کلمه «أربع»(چهار) اگرچه در جمله «مَرَرتُ بِنِسوَةٍ أَربَعٍ»(از زنان چهارگانه ای گذشتم) معنای وصفی می دهد ولی چون در اصل وضع برای وصف وضع نشده بلکه برای عدد وضع شده است غیر منصرف نیست بلکه منصرف است و تنوین جرّ را می پذیرد. 🔸«جمع وصفیت و عدل» وصفیت گاه با عدل جمع می شود مانند: «ثُلاث» و «مَثلَث» و«رُباع»و «مَربَع» و «عُشارو «مَعشَر»و «أُخَر». در تمام این کلمات دو عامل «وصفیت» و «عدل» موجب غیر منصرف شدن این اسماء شده اند. 🔹 «جمع وصفیت و وزن الفعل» یکی از عوامل منع صرف که خواهد آمد وزن الفعل است. این عامل با وصفیت جمع می شود مانند: «أحمد» و «أحمَر»و «أزرَق» که دو عامل وصفیت و وزن الفعل موجب غیر منصرف شدن این اسماء گردیده است. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم 💠 «منصرف وغیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف(٣)_تانیث یکی دیگر از اسباب غیرمنصرف کردن اسم تانیث است. اسم های مونث بر اقسام ذیل هستند : 🔹١.تانیث لفظی تانیث لفظی آنست که علامت تانیث در آن آشکار باشد که خود نیز اقسامی دارد: ▪️الف) تانیث به تاء: مانند فاطمةو طلحة. تانیث لفظی به تاء فقط با علمیت جمع می شود و در صورتی که اسم علم مونث باشد غیر منصرف خواهد بود.مانند:خديجة/فاطمة/نفیسة/شریفةکه اسم های علم برای زنان هستند. اما در صورتی که اسم مونث علم نباشد غیر منصرف نیست مانند:حدیقة(باغ،پارک). ▪️ب) تانیث به الف مقصوره: مانند حُبلی وحَلوی. ▪️ج) تانیث به الف ممدودة: مانند حَمراء و خَضراء. تانیث به الف مقصوره و ممدوده برای غیرمنصرف کردن اسم نیازمند وجود عاملی دیگر نمی باشند. به تعبیر دیگر این دو عامل از عواملی است که خود به تنهایی قائم مقام دو سبب هستند و کار دو سبب را انجام می دهند. گاه از این قائم مقامی الف مقصوره و ممدوده اینگونه تفسیر می شود که این نوع تانیث خود تاویل به دو سبب برده می‌شود: ١.تانیث ۲.لزوم و ضرورت تانیث. مقصود از لزوم تانیث آنست که علامت تانیث از این اسماء جدا نمی شود مثلا گفته نمی شود: «حُبل» یا «حَمر». 🔸۲.تانیث معنوی تانیث معنوی در جایی است که هیچ علامت تانیثی در اسم مونث ظاهر نباشد مانند: زینب و مریم. این دو اسم مونث هستند اگرچه هیچ علامت تانیثی ندارند. تانیث معنوی نیز مانند تانیث لفظی به تاء با علمیت جمع می شود. بنابراین در صورتی که اسم علم، مونث معنوی باشد نیز غیر منصرف است. 🔸 استثناء در تانیث معنوی اسم علم مونث به تانیث معنوی با شرایط زیر می تواند منصرف باشد: 🔹١.در صورتی که اسم عجمی نباشد. 🔸٢.سه حرفی باشد. 🔹٣.حرف وسط آن ساکن باشد. با این شرایط چنین اسمی می تواند منصرف باشد اگرچه غیرمنصرف بودن آن نیز جایز است. مانند: «هِنْد» این کلمه اگرچه مونث و علم است چون نام یک زن است ولی به دلیل سه حرفی و ساکن الوسط بودن جایز است منصرف باشد.دلیل منصرف بودن اسم مونث با چنین شرایطی خفت و راحتی استعمال و تلفظ آنست. اما در صورتی که اسم علم مونث سه حرفی و حرف وسط آن متحرک باشد غیر منصرف است مانند: کلمه «سَقَر». همچنین با وجود سه حرفی بودن و ساکن الوسط بودن اسم اگر عجمی(غیرعربی) باشد نیز غیرمنصرف است مانند:دو اسم «ماه» و «جُور» که باوجود سه حرفی و ساکن الوسط بودن به دلیل اینکه عجمی هستند چرا که نام دو شهر در بلاد فارس بوده اند باز غیر منصرف هستند. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم 💠 «منصرف وغیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف(۴)_ علمیت یکی دیگر از اسباب منع صرف علمیت یا معرفه یا تعریف است. گاه از این سبب به معرفه یا تعریف تعبیر می شود که مقصود از آن همان علمیت است. علمیت یعنی اینکه اسمی علم باشد خواه علم برای اسم اشخاص باشد مثل زید/عمرو/خالد/حسن/حسین. یا اینکه علم برای اسم مکان ها یا بلاد و شهرها باشد مثل أصفهان/طهران/خراسان. 💠 «اسباب قابل جمع با علمیت» اسم علم با همه اسباب منع صرف غیر از وصفیت قابل جمع است. از اینرو به ذکر مثال هایی برای جمع علم با سائر اسباب منع صرف می پردازیم: 🔹١.جمع علمیت و تأنیث: مانند فاطمة/زینب/مدینة/طلحة 🔸٢.جمع علمیت و عدل: مانند عُمر/زُفَر 🔹٣.جمع علمیت و عُجمه:مانند یوسُف/ابراهیم/اسماعیل/یعقوب 🔸۴.جمع علمیت و ترکیب: مانند بَعلَبکّ/حَضرَمَوت که نام دو شهر هستند. 🔹۵.جمع علمیت و ال و نون زائدتان: مانند عُمران/عثمان/طهران/أصفهان 🔸۶.جمع علمیت و وزن الفعل:مانند احمد/نرجِس/یشکُر/تغلِب که این موارد اسم اشخاص هستند. 🔹نکته همانطور که گفتیم در بحث غیر منصرف مقصود از معرفه که گاه از آن به عنوان سبب منع صرف یاد می شود علمیت است و شامل سائر معارف مانند ضمیر/اسم اشاره/اسم موصول و... نمی شود. از اینرو ما در اسباب منع صرف عنوان «علمیت» را به جای عنوان «معرفه» برگزیدیم. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹 بخش اسم 🔸 تقسیمات اسم 💠 «منصرف وغیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف (۵)_ عُجمه عجمه از اسباب منع صرف است. منظور از عجمه غیر عربی بودن است. در صورتی که یک کلمه در زبانی دیگر غیر از عربی علم باشد غیرمنصرف می شود. 🔸شرایط غیر منصرف بودن اسم عجمی 🔹١.علم بودن در زبان عجمی همانطور که توضیح داددیم عجمیت با علمیت جمع می شود و باعث می شود که اسم غیر منصرف شود. ولی شرط است که این اسم در همان زبان عجمی علم باشد.مانند ابراهیم و اسماعیل که دو اسم در زبان عبری هستند. ولی در صورتی که اسمی در زبان عجمی علم نباشد و سپس در زبان عربی به عنوان علم به کار رود منصرف است. مثلا کلمه لجام از زبان فارسی به زبان عربی راه یافته است و از کلمه لگام گرفته شده است و سپس با تبدیل گاف به جیم معرّب شده و به شکل لجام در عربی به کار می رود. حال اگر نام یک فرد در عربی لجام باشد نمی تواند غیرمنصرف باشد زیرا کلمه لگام در فارسی علم نمی باشد. 🔸٢.اسم عجمی باید بیش از سه حرف داشته باشد مانند یونس و یوسف که بیش از سه حرف دارند. یا اگر سه حرف دارد حرف وسط آن متحرک باشد و ساکن نباشد مانند کلمه سَقَر. اما در صورتی که سه حرفی باشد و حرف وسط آن نیز ساکن باشد منصرف می باشد مانند نوح و لوط که نام دو پیامبر در زبان عبری هستند. این دو اسم به دلیل سه حرفی بودن و ساکن بودن حرف وسط منصرف هستند. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹بخش اسم 🔸تقسیمات اسم 💠 «منصرف وغیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف (۶)_ جمع یکی از اسباب منع صرف جمع است. مقصود از جمع صیغه منتهی الجموع است. صیغه منتهی الجموع صیغه ای از جمع است که دیگر امکان جمع بستن آن برای مرتبه دیگر وجود ندارد. در صیغه منتهی الجموع پس از الف جمع دو حرف وجود دارد مانند مساجد و شواهد. «مَفاعِل» و «فَواعِل» دو وزن مشهور صیغه منتهی الجموع هستند. گاه در صیغه منتهی الجموع پس از الف جمع سه حرف قرار دارد که حرف وسط مد و ساکن است مانند مصابیح بر وزن «مفاعیل». 🔹شرط صیغه منتهی الجموع در صیغه منتهی الجموع شرط است که تاء تانیث در آن نباشد. بنابراین کلماتی چون «فَرازِنَة» و «صیاقَلَة» به دلیل وجود تاء تانیث منصرف هستند. 🔸 «قائم مقام دو سبب» قبلا گفتیم برای غیرمنصرف شدن اسم نیازمند دو عامل می‌باشیم. یکی از ویژگی های صیغه منتهی الجموع اینست که نیازمند وجود عامل دیگری نیست و خود به تنهایی کار دو سبب را انجام می دهد. از اینرو به آن «قائم مقام سببین» می گویند. در تفسیر این قائم مقام دو سبب بودن گفته شده این یک سبب تاویل به دو سبب می رود که یکی جمع است و دیگری امتناع از جمع بسته شدن برای برای دوم است. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃
✳️ علم نحو 🔹 بخش اسم 🔸تقسیمات اسم 💠 «منصرف وغيرمنصرف» 🔹 اسباب منع صرف (٧)_ ترکیب از جمله اسباب منع صرف ترکیب است. مقصود از ترکیب در اینجا ترکیب مزجی است نه ترکیب اضافی نه وصفی و نه اسنادی. ترکیب مزجی آنست که با به هم چسباندن دو کلمه یک کلمه جدید ایجاد شود. مانند: بَعلَبَک(نام یک شهر) که از بَعل+ بَک تشکیل یافته است. و مانند حَضرَمَوت(نام یک شهر) که از دو کلمه حَضرَ+ مَوت تشکیل شده است. و همچنین مانند مَعدَیکَرَب(نام مرد) که از دو کلمه مَعدَي+ کَرَب تشکیل شده است. 🔸 شرط ترکیب مزجی شرط غیرمنصرف بودن ترکیب مزجی آنست که کلمه مرکب به ترکیب مزجی علم باشد یعنی یا اسم مکان یا اسم شخص باشد. به تعبیر دیگر عامل ترکیب با عامل علمیت جمع می شوند و موجب غیر منصرف شدن یک اسم می گردند. بنابراین اسماء علم و مرکب به ترکیب مزجی مانند «مَعدیکَرَب» و«بَعلَبَک» و «حَضرَمَوت» و «سِیبوَیه» همه غیرمنصرف هستند. 🔹 حکم ترکیب اضافی/وصفی/اسنادی مرکب اضافی مانند «عَبدُاللّه» (نام شخص) اگرچه علم باشد منصرف است. در ترکیب وصفی مانند: «الرجل الکریم»(مرد بزرگوار) هم به همین گونه است یعنی منصرف است اگرچه اسم علم برای مکان یا شخص باشد. اما ترکیب اسنادی مانند: «تَأبَّطَ شَرّاً» مبنی هست و اساسا جزء اسماء مبنی حساب نمی شود تا بگوییم منصرف یا غیرمنصرف است. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃🌸🌺🍃
✳️ علم نحو 🔹 بخش اسم 🔸تقسیمات اسم 💠 «منصرف و غیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف (٨)_ ال و نون زائدتان یکی از اسباب منع صرف «ان» زائدتان می باشد. این عامل با دو عامل قابل جمع است: 🔹١.جمع ال و نون با علمیت ال و نون زائده در صورتی که در آخر اسم علم باشد باعث غیرمنصرف شدن اسم علم می گردد. مانند: «عُمران» و «عُثمان» که نام دو فرد هستند. یا مانند: «أصفهان» و «طهران» که نام دو شهر هستند. اما «سعدان» منصرف است زیرا نام یک گیاه است. 🔸٢.جمع ال و نون با وصف اگر ال و نون در آخر یک کلمه ی وصف باشد در صورتی که مؤنث آن وصف بر وزن «فَعلانَة» نباشد یعنی تاء تانیث نپذیرد آن کلمه غیرمنصرف می شود.مانند: «عَطشان» و «سَکران» که مؤنث این دو «سَکرَی» و «عَطشَی» هست. بنابراین این دو صفت غیرمنصرف هستند. اما اوصاف «عُریان» و«نَدمان» منصرف است زیرا مؤنث آن دو «عُریانَة»و «نَدمانَة» بر وزن «فَعلانَة» است.بنابراین چون مؤنث آن تاء تانیث می پذیرد منصرف می باشند. «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃
✳️ علم نحو 🔹 بخش اسم 🔸تقسیمات اسم 💠 «منصرف و غیرمنصرف» 🔹اسباب منع صرف (٩)_ وزن الفعل از جمله اسباب منع صرف وزن الفعل است. در صورتی که اسمی یکی از اوزان فعل را داشته باشد غیر منصرف می‌شود. اما غیرمنصرف شدن وزن الفعل شرایطی دارد: 🔹١. وزن اختصاصی فعل باشد مانند: «ضُرِبَ» «شَمَّرَ». در صورتی که وزن اختصاص به فعل نداشته باشد در صورتی که ابتدای آن یکی از حروف مضارعه(ی/ت/ا/ن) باشد غیر منصرف می شود. مانند: «أحمد» و «یَشکُر» و «تَغلِب» و «نَرجِس» که در ابتدای هرکدام یکی از حروف مضارعه قرار دارد. 🔸٢.شرط دوم اینست که اسم دارای وزن الفعل در آخر خود «تاء» تانیث را نپذیرد.مانند مثال های فوق که چنین هستند. اما اسم «یَعمَل» منصرف است چون تاء تانیث می پذیرد و مونث می شود مثل اینکه می گوییم: ناقَةٌ یَعمَلَة. ▪️نکته : جمع شدن وزن الفعل و وصفیت وزن الفعل با وصفیت جمع می شود. شرط وصفی که با وزن الفعل جمع می شود اینست که اصل در وصفیت باشد و تاء تانیث راهم نپذیرد. بنابراین کلمه «أربَع» هرچند وزن الفعل و وصفیت را داراست اما منصرف است، چون که اولا در وصفیت اصالت ندارد و ثانیا «تاء» تانیث می پذیرد و می گوییم : «مَرَرتُ برجالٍ أربَعَة». «المُکالَمَةُ العَرَبِیَّةُوالأَدَبُ التَّطبِیقِيُّ» ⛔️انتشار با حذف لینک ممنوع⛔️ @almokalamah_alarabiyah 🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃