مضیف
💠 خواستگاری و مجلس عقد #حضرت_نرجس «علیها السلام» 🔸ملیکه وقتی که به سنّ ازدواج رسید، جدّش #امپراطور_
💠 خواب عجیب #نرجس«علیها السلام»
🔰گرچه «ملیکا» با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی با چنان افرادی نبود، و آرزوی رفتن به خانهای که پر از صفا و #معنویت و خداپرستی باشد میکرد، اما دو حادثهای که رخ داد، او را نیز غرق در تفکر کرد، با خود میگفت: «سرنوشت من چه خواهد شد، سرانجام کجا خواهم رفت؟ خدایا به من کمک کن و مرا نجات بده…»
🔹او همچنان فکر میکرد و اندوهگین بود تا اینکه شب خوابش برد، در عالم خواب دید، جدّش #شمعون همراه #حضرت_مسیح «علیهالسلام» و عدّهای از یاران مخصوص حضرت مسیح«علیهالسلام» وارد کاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شکوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد
🔻سپس دید دوازده نفر که مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد کاخ شدند، در عالم خواب به ملیکه گفته شد، اینها که وارد شدند،
🔹#پیامبر_اسلام «صلی الله علیه و آله» و علی، حسن و حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری«علیهالسلام» هستند.
♻️ناگهان مشاهده کرد که #پیامبر_اسلام«صلی الله علیه و آله» به #حضرت_مسیح«علیهالسلام» رو کرد و گفت: ما به اینجا آمدهایم تا «ملیکه » را از #شمعون برای فرزندم «حسن عسکری» خواستگاری کنیم.
⬅️حضرت مسیح«علیهالسلام» به شمعون گفت: ، سعادت به تو رو کرده، خود را با دودمان محمد«صلی الله علیه و آله» پیوند بده، شمعون از این پیشنهاد بسیار خوشحال شد.
🔅آنگاه حضرت محمد«صلی الله علیه و آله» به منبر رفت و خطبه عقد را خواند و «ملیکه» را به عقد امام حسن عسکری «علیهالسلام» در آورد، و سپس حضرت مسیح و شمعون و یاران مسیح «علیهالسلام» به این عقد گواهی دادند.
ادامه دارد
اخبار شهرستان شادگان و کشور را در کانال ایتای مضیف دنبال کنید
@almozife
مضیف
💠 خواب عجیب #نرجس«علیها السلام» 🔰گرچه «ملیکا» با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی با چنان
💠 پذیرفتن #اسلام در عالم خواب
«ملیکه» میگوید: از خواب بیدارشدم ولی ماجرای خواب را به هیچ کس و حتّی جدم امپراطور روم، نگفتم، تا مبادا به من آسیبی برسانند، ولی شب و روز در فکر این خواب عجیب بودم، و با خود میگفتم من در اینجا، و #امام_حسن~عسکری «علیهالسلام» در شهری بسیار دور از اینجا، چگونه به خانه او راه مییابم.
🥀محبّت امام حسن عسکری «علیهالسلام» سراسر دلم را گرفته بود تنها به او میاندیشیدم تا اینکه بیمار و رنجور شدم، تمام پزشکان #روم را به بالین من آوردند، ولی معالجه آنها بینتیجه ماند، چرا که بیماری من، بیماری جسمی نبود! تا با معالجه آنها خوب شوم.
🍂روزی پدرم که از من ناامید شده بود، به من گفت: آیا هیچ آروزیی داری تا آن را برآورم، گفتم: آرزویم این است که به زندانیان #مسلمان که در جنگ اسیر و دستگیر شدهاند، سخت نگیرید، و آنها را از شکنجه معاف دارید تا شاید به خاطر این کار خوب، خداوند حال مرا نیک کند و #سلامتی مرا به من بازگرداند، و #حضرت_مسیح«علیهالسلام» و مادرش مریم«علیهالسلام» بر این کار نیک به من لطف و مرحمت کنند.
✅پدرم خواسته مرا برآورد، عدّهای از زندانیان #مسلمان را آزاد کرد، و مجازات و شکنجه بعضی را بخشید، بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر میشد، همین موضوع باعث شد که پدرم دستور داد تا بیشتر از زندانیان مسلمان، دلجویی کنند و آنها را ببخشند و خوشنودی آنها را به دست آورند،
ادامه دارد
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
✍️ اخبار شهرستان شادگان و کشور را در کانال ایتای مضیف دنبال کنید
@almozife