⭕️حضرت آقا، سینهشان از آن بمبی که در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران منفجر شد، احتیاج به رطوبت و هوای مرطوب دارد. دست راست هم لمس است...
♦️سفر چین، در خدمت آقا بودم. دکترهای طب سوزنی چین به آقا گفتند در عرض یک هفته دست شما را راه میاندازیم. آقا فرمودند: در ایران معلولین مثل من زیاد هستند. اگر همه آنها آمدند، من هم میآیم.
#سنگ_محک
╭┅──────┅╮
🌹 @majboor_nistam
╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چی_بودیم؟😳
#چی_شدیم؟☺️
قسمت بیست و دوم
تهیه شده در واحد تصویری استودیو نمکتاب
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
💡@majboor_nistam
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 💣~💣~💣~💣~💣~💣]
اثراتــــ فاجعه بار حملهای که آمریــ🇺🇸ــکا به ناکازاکی و هیروشیما کرد... 😱😢
#دور_دنیا_در_یک_روز
#کلیپ
╔ ▪️" ▫️ "▪️ ════╗
🎥 @majboor_nistam
╚════ ▪️" ▫️"
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت دوم
~~~~~~~☆☆☆~~~~~~
~نخستین دیدار با ولیعهد~
کلاس مخصوص ولیعهد ساختمان مجزائی بود در دانشکده افسـ👨✈️ـری.
⚜ صبح روز بعد که ما سه نفر طبق معمول به دبستان نظام آمدیم، رئيس دبستان ما را به کلاس مخصوص برد.
زنـ🛎ـگ تفریح زده شد. ولیـ♕ـعهد اولین نفری بود که از کلاس خارج شد. دستش را روی قلاب کمربند گذاشته بود و کمی تکبرآمیز حرکت میکرد؛ تا ما بفهمیم که ولیعهد اوست.
ما سه نفر پهلوی هم ایستاده بودیم. سنمان حدود ۶ الی ۸ سال بود. ولیعهد ۲ سال از من کوچکتر بود (متولد ۱۲۹۸).
به آن دو نفر نگـ👀ـاهی کرد و خوشش نیامد، ولی به من نزديك شد.☆:☆:☆
نگاه عمیقی به من کرد و با لحنی دوستـ👨👦ـانه با من صحبت کرد. بقیه شاگردان کلاس با حسادت😒 به من مینگریستند.
➕ چندی بعد، روزی ولیعهد به من گفت: «تو میخواهی با من دوست باشی♡_♡؟»
من هم در حدود در سن خودم پاسخ دادم: «البته، خیلی خوشحال میشوم که دوست شما باشم.»
در امتحانات پایان سال اول کلاس مخصوص، من شاگرد اول شدم🥇.
ولیعهد را ❌خارج از رده❌ قرار داده بودند.
در سال دوم تحصیلی، کلاس مخصوص را به محوطه کاخ گلسـ🌸ـتان انتقال دادند و بعد معلوم شد که انتقال کلاس به کاخ گلستان تصمیم شاه بوده، تا کلاس ولیعهد به محل زندگیاش نزديك باشد.
📚 روزی در حال درس خواندن بودیم، که ناگهان
رضـ💂♂ـاشاه وارد کلاس شد.
من که زیرچشمی نگاه میکردم دیدم که رئیس کلاس مخصوص (سرهنگ محمدباقرخان) اشارهای به من کرد و شاه آمد و پهلوی من ایستاد؛
و به من گفت: «تو از همین امروز پس از پایان درس به ساختمان ولیعهد میروی و با هم درس حاضر میکنید تا ولیعهد بخوابد. روزهای جمعه و تعطیل هم باید پهلوی ولیعهد بیائی!»
~_~_~ من در آن موقع پیش خودم حدس زدم که شاید این حادثه با شاگرد اولی من مربوط باشد، چون تأکید شاه بر درس حاضر کردن بود. بعدها متوجه شدم که همین بوده است.
ادامه👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆
☆خانم پرسـ👩🔬ـتار☆
❇️ ولیعهد پرستاری داشت به نام «خانم ارفع».
این خانم ارفع فرانسوی بود، ولی با یکی از افراد خانواده ارفعالدوله ازدواج کرده و مقیم تهران شده بود.
➕ خانم ارفع از زمان تاجگذاری (سال ۱۳۰۵) تا زمانی که ولیعهد به سوئیس رفت، سرپرستی او را به عهده داشت؛
چون از این تاریخ رضاخان ولیعهد را از مادر و خواهرش جدا کرد و در ساختمانی جداگانه اقامت داد.
😶هر چه در این ساختمان میگذشت، تمام و کمال، و خود محمدرضا زیر نظر مستقیم خانم ارفع بود و هیچ فردی بدون اجازه او حق دخالت نداشت. 😶
نحوه غـ🍵ـذا خوردن و نـ🍤ـوع غذا، زمـ🕛ـان درس حاضر کردن، زمان خوابیـ💤ـدن، زمان ورزشـ⛷ کردن، و نظافت و آشپزخانه و مستخدمین و غیره و غیره به دستور رضاخان در اختیار این زن قرار گرفته بود.
🌀 در عین حال او حق داشت هر لحظه ای که بخواهد به دیدن رضاخان برود و تنها فردی بود که او را تماما قبول داشت و همیشه به پیشنهاداتش جواب مثـ➕ـبت میداد.
☆خانم ارفع هر روز به ولیعهد فرانسه درس می داد.☆
پس از مسافرت محمــدرضا به سوئیس خانم ارفع نیز به فرانسه رفت و با پولی که رضاخان به او داده بود و یا خودش جمع کرده بود، يك خانه خیلی خوب با اثاثیه کامل و دو هتل، که هر کدام یکصد اتاق داشت، خریداری کرد و ساکن فرانسه شد.
💯 ادامه دارد... 💯
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•✨🙃°•°•
بزرگــــــِ لوتـ🕵♂ــیهای پایتخت بود و کیا و بیایی داشت.
لوتیهای دیگه ازش حساب میبردند و اسمش به تن اوباش تهران لــ😱ــرزه میانداخت.
♡☆♡☆ اون کسی نبود جز 🌼طیبحاجرضایی🌼.
اما طیب...
کاری کرد... که...
➕ سرنوشت جالب طیب رو توی این کلیـ🎥ـپ کوتاه ببینید....
#رویشها
.🍃~🌸「@majboor_nistam」🌸~🍃.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
/\/\/\/\/\/\/\☺️🌼/\/\/\/\/\/\/\
°
•
.
چه حس خوبی🌊🌱!
امید به زندگیمون رفته بالااااا...♥️🕊
.
.
.
🇮🇷| #چی_بودیم
#چی_شدیم
.🍃~🌸「@majboor_nistam」🌸~🍃.
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
یک عصر بهاری🍃 که توی کوچهپسکوچههای اطراف خونه مشغول قدم زدن بودم، با این صحنه دوستداشتنی مواجه شدم.☺️
اینجا دو تا "ترین" رو با هم جمع کرده:
باصفاترین کتابخونه شهر 😌
باکلاسترین پیادهرو شهر 😎
#کتاب_خوانی
🌀 #منشور
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯
#مستند #در_برابر_طوفان
⚡️قسمت 2
رده سنی : +14
🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫🌪
تاریخ خود روشن کننده بسیاری از حقایق است.
مستندی ۱۰ قسمتی و مفصل درباره زندگی محمد رضا شاه.
ببینید تا بتوانید کلاه خود را قاضی کنید.
🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫🌪
🍁لینک مشاهده مستند در برابر طوفان:
https://b2n.ir/980177
🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫 🌪 💫🌪
┏━━ ⚡️🌨 ━━┓
🎦 @majboor_nistam 🎦
┗━━ 🌨⚡️ ━━┛
هدایت شده از الو نمکتاب
رفقا
قراره هفتهای یک بار همراه باشیم با یک مستند جنجالی و در نوع خودش جذاب و بینظیر🤩
و البته یک شگفتانه هم برای شما همراهان عزیز داریم😯
این مستند ده قسمتی رو هر بزرگواری کامل مشاهده کنه 👀
🎁 در قرعه کشی ویژه کانال شرکت داده میشه
🎉🎊 این فرصت استثنایی رو از دست ندید 🎉🎊
┏━━ ⚡️🌨 ━━┓
🎦 @majboor_nistam 🎦
┗━━ 🌨⚡️ ━━┛
🔰 اینه تفاوت دوتا تاریخ و اصالت
ایران🇮🇷VS🇨🇦کانادا
#غرب_بدون_روتوش
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
@majboor_nistam
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
[ 📙♡📘♡📗♡📕♡📔♡📓 ]
#رمان_ظهور_و_سقوط_پهلوی
قسمت سوم
~امیراکرم و من👀~
✴️ در آن زمان ولیعهد پیشکاری داشت به نام چراغعلی خان امیراکرم، که پسرعموی رضاخان بود، ولی حق دخالت در امور ولیعهد را نداشت.
☆ امیر اکرم نوهای داشت به نام ناصر که اصرار زیاد داشت او را به خانه ولیعـــهد بیاورد و با محمدرضا دوست کند.
زمانی که امیر اکرم ناصر را به ساخـ🏬ـتمان ولیعهد آورد، خانم ارفع نزد رضاخان رفت و به او اطلاع داد که امیر اکرم نوه خودش را آورده است!
رضـ💂♂ـاخان بلافاصله حرکت کرد و آمد و این پسر را، که ۶-۷ ساله بیشتر نبود، تهـ👊ـدید کرد که اگر این طرفها پیدایت شود با عصـ🏑ـای خودم خردت میکنم! پسرك هم فـ🏃♂ـرار کرد.
🙍♂من هم، طبق دستور رضاخان، با ولیعهد از کلاس میآمدم، مدتی بازی و تفریح میکردیم و سپس شروع میکردیم به درسـ📖ــ حاضر کردن.
~☆@~ در یکی از تعطیلات تابـ🥤ـستان، که ولیعهد را به فرحآباد فرستاده بودند (فرحآباد هر چند گرمتر بود، ولی باغ مصفایی داشت)، من هم پیاده میکوبیدم و به آنجا میرفتم...
🔆 یکی از روزها، که در باغ تنها بودم، ناگهان امیر اکرم به من نزديك شد و با غضب گفت:
«برو به خانهات و دیگر اینجاها پیدایت نشود و گرنه سروکارت با من خواهد بود.»
- او همچنین تهدید کرد که از این مسئله چیزی به ولیعهد نگویم. من نیز پیاده به خانهام در خانآباد رفتم و ماندم.
مدتـ🕣ـی کوتاه -شاید يك هفته- نگذشته بود که یکی از مستخدمیــ👩🍳ـن دربار به منزل ما آمد و گفت که ولیعهد میپرسد چرا نمیآیی؟
➕ من جریان را تعریف کردم.
ولیعهد راجع به موضوع با رضاخان صحبت کرده بود و رضاخان دستور داده بود که بیاید و به عنوان تنبیه مدتی امیر اکرم را از کار برکنار کرد.
... بدینترتیب، وضع من در دربار مستحکم شد و همه میدانستند که پشتیبان من خودِ شاه است. 🧐
🌀 وضع من به همینترتیب ادامه داشت تا زمانی که ولیعهد صاحب يك موتورسیـ🏍ـکلت شد.
من هم طبعا به این موتور علاقهای پیدا کردم، ولی ولیعهد اجازه نمیداد از آن استفاده کنم. من هم بدون اجازه آن را برداشتم و به منزل خودم بردم و دیگر به دربار نرفتم!
❌ ولیعهد فهمیده بود که من به علت جریان موتورسیکلت نمیآیم. چندی بعد، مجددا یک نفر به درِ خانهمان آمد و مرا با خود به کـ🏘ـاخ برد.
... خلاصه، این مورد هم در وضع من تأثیر منفی نگذاشت و اکثرا که در باغ با محمدرضا بازی میکردیم، رضاخان بالای سرمان میآمد.
این وضعیت تا مسـ✈️ــافرت به سوئیس ادامه داشت.
ادامه... 👇👇👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
~تحصـ📚ـــیل در سوئیس~
📝 در سال ۱۳۱۰ به اتفاق ولیعهد برای ادامه تحصیل به سوئیس رفتم.
در آن زمان، من که ۱۳ - ۱۴ ساله بودم، نمیدانستم علت ادامه تحصیل در سوئیس چیست⁉️
💢 من قبلا فهمیدم که قرار است اواسط تابستان به اتفاق وليعهد به سوئیس حرکت کنم و سال تحصیلی آینده در آنجا باشم.
بالاخره، يك روز در اتــــاق وليعهد نشسته بودیم و بازی میکردیم، که رضاخان وارد شد و به من گفت:
«خوب، قرار شده که با ولیعهد به سوئیس بروی.»
😢 من شدیدا ناراحت شدم، ولی جلوی او قدرت بیان ناراحتیام را نداشتم.
فقط گفتم: «اطاعت میشود!»
➕ رضاخان که رفت، من به ولیعهد گفتم که جدا شدن از خانواده برایم قابل تصور نیست، تا چه رسد به عمل و نمیتوانم بیایم!
محمدرضا هیچ پاسخی به من نداد. 😶
او در همان سنین هم سیاستـ😈ـمدار بود و مثلا نگفت که حتما باید بیایی و اگر نیایی به پدرم شکایت میکنم.
اصلا صحبتی نکرد، ولی بعدا مشخص شد که روز بعد به رضاخان گفته است.
🌀 در ساختمان بودیم که رضاخان مجددا سر رسید.
مرا تهدید نکرد و به آرامی گفت: «علت اینکه به ولیعهد گفتی نمیخواهی بروی چیست؟»
➖ گفتم: «علتش فقط خانوادهام است، جدا شدن از خانواده برایم مقدور نیست، ناراحت میشوم».
گفت: «پس هر شش ماه یکبار خانوادهات را به سوئیس میفرستم».
ادامه دارد...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🗓 @majboor_nistam
╚════ ✾" ✾"
هدایت شده از دو قدم مانده به صبح
12 تير ماه 1367 هواپيماي ايرباس ايران با 275 مسافر و 16 خدمه برفراز خليجفارس مورد اصابت 2 فروند موشك ناو وينسنس آمريكا قرار گرفت كه بر اثر آن تمامي سرنشينان اين هواپيما به شهادت رسيدند. در ميان قربانيان اين هواپيما 66 كودك زير دوازده سال و 52 زن وجود داشتند.
#حقوق_بی_بشر
🌀 #منشور
--------🌼
•|شمـــــا هم در انتشـــار دانایے سهیمـ باشیـد|•
╭┅─────────┅╮
@mehrabane_man
╰┅─────────┅╯