از آن سوی تاریکی
و میخواستن بکشنش که نزاشتم و گفتم هر کس کفشش رو پرت بده من میدونم و اون
خلاصه که عنکبوت با آرامش از کلاس خارج شد و کمپین حمایت از عنکبوت های ته کلاس راه افتاد
و خلاصه بعله همه اینا رو گفتم که بگم وسط متن نوشتن عنکبوت طراحی کردم و الان خیلی وایی کتاب های جادویی گرفته
هدایت شده از کاغذ های بی امضا
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
من که هری پاتر و تالار اسرار رو با چشمای بسته دیدم:
سولی و نایریکا که دارن تو کانال نایریکا قربون عنکبوتا میرن:
زنگ ادبیات اونم تو حیاط با شعرای شاعرهای مورد علاقت تنها چیزیه که مجبورم میکنه برم مدرسه
از آن سوی تاریکی
زنگ ادبیات اونم تو حیاط با شعرای شاعرهای مورد علاقت تنها چیزیه که مجبورم میکنه برم مدرسه
اینکه از اول سال داریم برای این یه جلسه خودمون رو میکشیم هم دلیل دیگشه