دقیق یادم نمی آید چند سال پیش بود،اول مهر سال ششم ابتدایی بود
دو دختر جدید تو کلاس بودند .مثل همیشه خواستم با آن دو سرد رفتار کنم ولی تا رفتارشان را دیدم فهمیدم که نه ماجرا اینبار فرق دارد، گذشت تا به اواسط آذر ماه رسیدیم درست در چنین روزی بود،بعد از ظهر بود سراغ گوشی رفتم که دیدم یک پیام ناشناس توی شاد آمده. از طرف او بود کم کم هرباری کن غایب میشدم از او تکالیف را میگرفتم اما انگار که بعد از آن پیام جادویی شکل گرفت
جادوی دوستی .اکنون نمیدانم چندسال از این جادو میگذرد اما خب،
سال هاییست که من فهمیدم که به غیر از من کسی وجود دارد که به او لقب عجیب غریب بدهند و اینگونه بود که در اوج تاریکی افکارم او به سراغم آمد. و حاصل آن جادوی دوستی این است .
۱۴۰۴/۰۹/۱۵
بماند به یادگار
از طرف:نایریکا
هدایت شده از کاغذ های بی امضا
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/alone_wale/753
اینم ببین بدتر اشکت درمیاد.
#کرم_کتاب
هدایت شده از My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
نه بابا من یاد مدرسه ی خوب ها و بد ها نیفتادم---
از آن سوی تاریکی
نه بابا من یاد مدرسه ی خوب ها و بد ها نیفتادم---
منم اصلا به اون خاطر دانلودش نکردم
از آن سوی تاریکی
📪 پیام جدید اینم خیلی خوبهه🤣🤣 #کرم_کتاب
واییییییییییی😂😂😂😂😂😂