May 11
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا چرا باید از خدا ترسید؟ مگه خدا موجودِ ترسناکی است؟
🔸 چطور
🔹 چون ما معمولا از چیزهایی میترسیم که از آنها احساس خطر کنیم. مگه خدا خطرناک است که باید از آن بترسیم؟
🔸 منظور از ترس از خدا، ترس از خودِ خدا نیست. ذات مقدس الهی ترسناک، غضبناک یا خطرناک نیست. بلکه برعکس بسیار مهربان، رئوف و رحیم است.
🔹 اگر مهربون است، پس ترس از خدا برای چیست؟ چرا در منابع دینی ما به ترس از خدا سفارش شده است.
🔸 ترس از خدا دلایل مختلفی دارد، اما یکی از مهمترین آنها ترس از مقام و صفت عدل خداست. خدا عادل است و با بندگانش به عدالت رفتار میکند.
🔹 عدالت مگر ترسناک است؟ عدالت که یک ارزش و فضیلت است.
🔸 عدالت به خودی خود ترسناک نیست، اما اگر قرار باشد اعمال انسان در ترازوی عدل الهی محاسبه شود و به قدر ذرهای در آن اغماض صورت نگیرد، برای خطاکاران ترسناک خواهد بود. در واقع منشا ترس از خدا گناهانِ انسان است که باید در دادگاه عدل الهی نسبت به آنها پاسخگو باشد.
🔹 پس ترس از خدا یعنی ترس از عدالت خدا و ترس از عدالت خدا یعنی ترس از لغزشهای خود؟
🔸 بله. به همین دلیل در ادعیه و روایات ما آمده است: «یا مَنْ لایخافُ اِلّا عَدْلُهُ» یعنی ای کسی که از او نمیترسند، مگر از عدل او
🔹 پس در این صورت برای بیگناهان ترسی نیست؟
🔸 پاکان و بیگناهان هیچ ترس، بیم و وحشتی ندارند. آنها در امن و امانند. خدا از آنها راضیست و آنها از خدا
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: آشنایی با قرآن، ج ۱۱، (معنی ترس از خدا)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#ترس_از_خدا
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۲
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا در منطقه ما مسجد نیست. مردم جایی برای جمع شدن و نماز خوندن ندارند. میخواهم یک مسجد بسازم.
🔸 خوب
🔹 یک مسجدِ بزرگ عالی که باقیات و صالحاتم باشد.
🔸 خوب
🔹 اما پولی در بساط ندارم، باید از مردم جمع کنم. بعضیها هم که به این راحتی خرج نمیکنند. باید صد تا دروغ به هم ببافم تا چیزی از آنها در بیاید. این دروغها که اشکالی ندارد؟
🔸 چرا ندارد؟
🔹 چون من برای منفعت شخصی خودم که دروغ نمیگویم، میخوام برای مسلمانان مسجد بسازم. کار برای خداست.
🔸 کاری که برای خداست مقدس است و کار مقدس باید ابزار و لوازمش هم مقدس باشد. نمیشود برای رسیدن به یک هدف مقدس از ابزارهای نامقدس استفاده کرد. خدا این اجازه را نمیدهد.
🔹 چطور؟
🔸 دین مجموعهای از بایدها و نبایدهاست، راستگو بودن جزو بایدهای دین و دروغ گفتن جزو نبایدهای دین است. نبایدهای دین در واقع همان بیدینی است. نمیشود با بیدینی به دین کمک کرد. به نفع دین دروغ گفتن، به نفع دین بیدینی کردن است. دین چنین اجازهای نمیدِهد، اسلام بر اساس حق و حقیقت بنا شده و اگر با باطل آمیخته شود از بین میرود. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق تحمل نکرده و راه خودش از باطل جدا میکند. دروغ گفتن امری نامقدس و باطل است و ساخت مسجد امری مقدس است، این دو هیچگاه با همدیگر جمع نمیشوند.
🔹 پس مسجد نساختن بهتر از با دروغ ساختن است؟
🔸 بله همین طور است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: سیری در سیره نبوی، (کیفیت استخدام وسیله)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#هدف_و_وسیله
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۳
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا مگر اسلام مرده است که برخی متفکران مسلمان از احیای آن سخن میگویند؟
🔸 منظور ایشان احیای تفکر اسلامی است، نه خود اسلام
🔹 چطور
🔸 آنها معتقدن شعائر اسلامی مانند بانگ اذان، برپایی نماز، روزه داری، پرداخت خمس و بسیاری از آداب و سنن اسلامی در میان مسلمین زنده است، اما روح اسلام در جوامع اسلامی مرده و نیاز به تجدید حیات دارد. تجدید حیات هم ممکن است، چون آنچه مرده است، خود اسلام نیست، بلکه برداشت و طرز تلقی مسلمین از اسلام است. علامه اقبال لاهوری از بزرگ پرچمداران این نهضت فکری به شمار میرود.
🔹 چه نتایجی بر این ادعا مترتب است؟
🔸 نتیجهاش این است که اسلام هم هست و هم نیست. هست اما بیخاصیت و بیاثر، اسلامی که دیگر قادر به زندگیسازی، ستمسوزی، حرکتآفرینی، حرارتبخشی، جنبشزایی، بصیرتافزایی و دارای قدرت برانگیزندگی نیست. مثل یک درخت پژمرده آفت زده است که سرِ پاست اما افسرده، بیرمق و ناتوان. و نیست چون از روح و معنا تهی شده است.
🔹 مصادیق این بحث کدام است؟
🔸 مانند تحقیر و خوار شمردن تاثیر عمل در سعادت انسان. وقتی تعلیم و تربیت اسلامی بر عنصر عمل تاکید دارد و سرنوشت انسان در گرو عمل اوست، پس باید تلاس و کوشش کرد که «وَ انْ لَیسَ لِلْانْسانِ الّا ما سَعی» یعنی برای بشر جز آنچه که کوشش کرده است نیست. اما همین اندیشه قرآنی و منطق عقلانی چنان استحاله شده و از حیز انتفاع ساقط شده است که ایمان جای عمل را گرفته است. میگویند اساس ایمان است، اگر ایمان درست بود، عمل اهمیتی ندارد و روشن است که اگر ملتی به عمل بیاعتنا باشد، چه بر سر آن ملت میآید.
🔹 یعنی مفاهیم دینی را از معنای حقیقیشان خارج کردند؟
🔸 هم خارج کردن و هم ضد معانی اصلی و اولیهاش را بر آنها بار کردند. مثلا معنای توکل، زهد و صبر را بر خلاف معنای حقیقیشان معنا و ترویج کردند که البته از این نمونهها بسیار است.
🔹 آیا ایران امروز نیز به این آفات مبتلاست؟
🔸 انقلاب اسلامی توانست به معنای حقیقی کلمه موجب احیای اندیشه دینی شده و کاروان بازگشت به خویشتن اسلامی را منزلها به جلو براند، اما هنور تا رسیدن به سر منزل مقصود راههای طولانی باید بپیماید.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: احیای تفکر اسلامی، (اقبال و احیای فکر دینی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#احیای_تفکر_اسلامی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۴
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا چه اشکالی دارد زن به خواستگاری مرد برود؟ الان در دنیا این مسائل حل شده است. مهم ازدواج است، والا چه کسی به خواستگاری چه کسی برود مهم نیست.
🔸 خواستگاری در واقع طلب همسری کردن است. این خلاف طبیعت، حيثيت و احترام زن است که از مرد طلب همسری کند.
🔹 چرا مگر زن کالاست که باید همیشه توسط مرد خریده شود؟
🔸 زن کالا نیست، زن محبوب و معشوق مرد است. طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت، زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این از تدابیر حکیمانه و شاهکار خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده و بدین وسیله ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد جبران کرده است.
🔹 اما اینها دلیل بیعدالتی در خواستگاری نمیشود.
🔸 بیعدالتی نیست. اقتضای طبیعت مرد، زن گرفتن است، اما اقتضای طبیعت زن، مرد گرفتن نیست. این نوعی امتیاز طبیعی است که به زن داده شده و نوعی تکلیف طبیعی است که به دوش مرد گذاشته شده است. تقاضای همسری توسط مرد تنها به اولاد آدم اختصاص ندارد، قوانین خلقت در حیوانات نیز این مأموریت را به جنس نر واگذار کرده است.
🔹 آیا اندیشه عدم تساوی زن و مرد سبب این تلقی نشده است؟
🔸 زن و مرد در انسانیت با هم مساوی و برابرند، هر دو بنده خدا و اشرف موجوداتند، اما از لحاظ جسمی، روانی، احساسات و ... متفاوتند. آنچه میان زن و مرد حاکم است، تساوی نیست، تشابه است.
🔹 شاید این حرف درست باشد، اما این چیزی از مظلومیت زن نمیکاهد.
🔸 مظلومیتی در کار نیست. قوانین خلقت مرد را دلباخته و نیازمند زن قرار داده و از زن خواسته تا با پرداختن به زیبایی و استغناء ظریفانه، دل مرد را شکار و از مجرای قلب او نفوذ کند.
🔹 اختصاص خواستگاری به مرد هر چند در تعارض با دنیای مدرن است، اما گویا منافعی هم برای زن دارد.
🔸 همین طور است. خواستگاری از زن او را در جایگاه طبیعی و واقعیاش قرار داده و مقامش رو بالا میبرد. خلقت مرد را عاشق، طالب و خادم زن قرار داده است، این دون شان معشوق است که از عاشق و دلباختهاش طلب همسری کند. دنیای مدرن غرب از این اشکالات نانوشته بسیار دارد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: نظام حقوق زن در اسلام، (خواستگاری و نامزدی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#خواستگاری
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۵
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا شک چگونه در ذهن پدید میآید؟
🔸 وقتی انسان در برابر یک سلسله مجهولات قرار میگیرد که نمیتواند آنها را بفهمد، دچار تردید و ابهام شده و حالت استفهام پیدا میکند که به آن شک میگویند.
🔹 شک در دین خوب است یا بد؟
🔸 شک، تزلزل و عدم اطمینان است و در دین پسندیده نیست، چون دین دنبال ایمانِ توام با یقین است. قرآن کریم همیشه مردم را به ایمان دعوت میکند.
🔹 یعنی هیچگونه شک مثبتی در نهاد دین وجود ندارد؟
🔸 چرا انسان تا شک نکند به یقین نمیرسد. شک از این نظر که دالان و معبر خوبی برای رسیدن به ایمان و یقین است، خوب و مطلوب است. شکاک تا مادامی که در شک خود نمانده، آن را به عنوان هدف، منزل و جایگاه استقرار برنگزیده و برای رسیدن به یقین تلاش و کوشش کند، شکش نه تنها ناصواب نیست، بلکه مقبول و مقدس هم است.
🔹 یعنی در دینی که طالب ایمان و یقین است، شک مقدس است؟
🔸 بله. اما نه هر شکی. تنها شکی مقدس است که انسان را به سوی تحقیق و کشف حقیقت رهنمون کرده و در او درد روحی جهت وصول به یقین ایجاد کند. والا شکاکی که در شکش مانده و هیچ تقلایی برای گذر از معبر شک و رسیدن به مرحله یقین نکند، شکش مورد تایید و پسند دین نیست.
🔹 شک افراد کثیرالشک چگونه است؟
🔸 این قبیل شکها نوعی وسواس و بیماری است که از ضعف عقل ناشی میشود. چنین شکهای بیپایه و اساس، نامقدس و بیارزش است و علاجی جز بیاعتنایی ندارد.
🔹 پس شک در حوزه دین جای نگرانی ندارد؟
🔸 شک در گزارههای دینی تا مادامی که به تحقیق عالمانه برای وصول به حقیقت منجر شود، نه تنها نگرانی ندارد، بلکه مقدس و نوعی فضیلت است. دین نیز از این جهت که حقیقتی جاودانه است هر چقدر مورد تردیدها و کاوشهای محققانه قرار بگیرد، نه تنها آسیبی نمیبیند که حقانیتش روشنتر و چهرهاش پرفروغتر میشود.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: پانزده گفتار، (جستجوی حقیقت)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#شک_مقدس
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۶
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا هنوز هم برخیها در منابر از خوارج سخن میگویند، اعمال و افکار آنها را بررسی میکنند. وقتی خوارجی وجود ندارد، چه نیازی به این بحثهای بیفایده است؟
🔸 فرقه مذهبی خوارج هرچند به شکل صدر اسلام وجود خارجی ندارد، اما افکارشان هنوز زنده است.
🔹 چطور زنده است؟
🔸 درست است که مذهب خوارج منقرض شده، اما روحاً نمرده است. بعضی از مذاهب ممکن است از نظر شعار بمیرند، اما از نظر روح زنده باشند، برعکس مسلکی هم ممکن است از نظر شعار زنده باشد، اما از نظر روح بمیرد.
🔹 یعنی روح خوارج هنوز زنده است؟
🔸 بله، روح خارجیگری در جان برخی مسلمین ریشه دوانده و آنها را ندانسته حامل روحیات و افکار خوارج کرده است. چه بسا افرادی به لحاظ شعار تابع یک مذهب باشند، اما از روح آن مذهب پیروی نکنند و چه بسا افرادی که از پذیرش شعارهای یک مذهب امتناع کنند، اما تابع روح آن مذهب باشند.
🔹 با این وصف خوارج از تیپ و شخصیتی خاصی برخوردار بودند؟
🔸 آنها مردمی عابد، زاهد، تنگ نظر، خشکه مقدس، ظاهربین، کجفهم، نادان، ناآشنا به روح فرهنگ اسلامی، خشن، عصبی و عبوس، متحجر و جامدالفکر، سادهلوح و شمشیری در دست منافقان زیرک بودند.
🔹 و لابد ضررهای زیادی هم به اسلام زدند؟
🔸 بله. بزرگترین گناه آنها ایجاد انحراف در جهان اسلام و گرفتن امام علی (ع) از اولاد بنیآدم بود. علی (ع) در ظاهر با شمشیر «عبدالرحمن ابن ملجم» به شهادت رسید. اما در باطن توسط جمود، خشک مغزی و خشکه مقدسی شهید شد.
🔹 با این وصف سخن گفتن از خوارج، روحیات و افکار آنها نه تنها بیفایده نیست، بلکه ضروری و لازم است.
🔸 سخن گفتن از خوارج به عنوان یک موضوع مذهبی، بحثی فاقد اثر و بیارزش است، چون مذهب خارجیگری دیگر وجود ندارد. اما بحث درباره روحیات و افکار پیروان خوارج آموزنده است، چرا که روح خوارج بر خلاف مذهبشان منقرض نشده و در جان برخی از مسلمین حلول کرده و زنده است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: جاذبه و دافعه علی علیهالسلام (پیدایش خوارج)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#خوارج
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۷
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا منظور از تقلید چیست؟
🔸 به دانشمندى كه احكام دينى را از راه استدلال به دست مىآورد،، مجتهد و عملش را اجتهاد مىگویند. كسى را هم كه به مجتهد مراجعه مىكند مقلد و مراجعهاش را تقليد میگویند.
🔹 چرا باید تقلید کرد؟
🔸 چون اسلام به پيروانش دستور داده معارف و احكام دينى را ياد بگيرند و منبع اين معارف را هم كتاب خدا و سنت حضرات معصومین علیهم السلام قرار داده است. روشن است كه به دست آوردن همه معارف دينى از كتاب و سنت برای عامه مردم ميسّر نیست، پس ناچار باید گروهی از مسلمانان كه توانايى به دست آوردن احکام اسلام را از راه استدلال داشته باشند، آن را آموخته و به دیگران بیاموزند و دیگران نیز باید به آنها مراجعه کرده و در احکام دینی از آنها تقلید کنند.
🔹 تقلید فقط به احکام دینی مربوط است؟
🔸 نه. تقلید به صورت طبیعی در زندگی مردم جریان دارد. چون انسان کارهای خودش را با فکر و اراده انجام میدهد و تصمیماتش را با اطلاع و آگاهی میگیرد. پس باید یا خودش در همه امور خبره و متخصص باشد و یا به خبره و متخصص مراجعه کرده و به نظرات او عمل کند. آیا ما هنگام بیماری به پزشک مراجعه نمیکنیم؟ در واقع بیمار در امور پزشکی مقلد و پزشک متخصص است.
🔹 در این صورت کسی نمیتواند مدعی شود که در زندگی اصلا تقلید نمیکند.
🔸همین طور است. تقلید از ضرورتهای عقل است. كسى كه چنین ادعایی کند يا معناى سخن خود را نمىداند يا گرفتار آفت فكری است. چون ما پيوسته جز در مورد بسيار ناچيزى، زندگى خود را با مراجعه به ديگران و تقليد از آنها سپری میکنیم.
🔹 تقلید در کدام گزارههای دینی جایز است؟
🔸 تقليد در عبادات و معاملات و ساير دستورهاى عملى دين است.
🔹 در کدام گزارههای دینی تقلید جایز نیست؟
🔸 در اصول دين كه از امور اعتقادی است، تقلید جایز نیست. چون در اصول دين، ايمان و عقيده مطلوب است نه عمل. هرگز نمىتوان ايمان ديگران را ايمان خود تلقی كرد. نمىشود گفت خدا يكی است چون پدران يا دانشمندان ما مىگویند یا همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند. هر فرد مسلمان باید اصول دين را از راه دليل بداند، اگرچه به طور سادهای باشد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: تعالیم اسلام، (اجتهاد و تقلید)، تالیف: علامه سید محمدحسین طباطبایی (ره)
#تقلید
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۸
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا منظور از نحس چیست؟
🔸 نحس به معنی شوم، بد یُمن، بد شگون و نامبارک است.
🔹 چرا بعضی روززها نحس است؟
🔸 هیچ روز نحسی وجود ندارد، همه روزها مانند هماند. اما ممکن است در یک روز خاص حادثه ناگواری رخ بدهد که آن روز را به اعتبار آن حادثه تلخ، نحس تلقی کنند و یا ممکن است در یک روز خاص حادثه مبارکی روی بدهد که آن روز را به اعتبار آن حادثه شیرین و خوش یُمن بدانند. شومی یا میمنت روزها به خاطر یادآوری اتفاقات تلخ و شیرینی است که در آن روی داده است، والا هیچ روز، ساعت و زمانی فی نفسه نحس یا مبارک نیست.
🔹 اگر نیست، پس این همه نحوست از کجا آمده است؟
🔸 شومی و نحوست در وجود خود انسان است. ممکن است عقیده و افکار کسی خرافه و جاهلانه باشد، یا از اخلاق فاسد و اعمال پلیدی برخوردار باشد، در این صورت شوم و نحس عقیده، افکار، اخلاق و اعمال اوست. ضمن اینکه انسان به خاطر خودخواهی و تنبلی مسئولیت شکستهای خود را به گردن نحوست میاندازد. مثلا مدعی می شود قبل از اینکه کارش را شروع کند، صدای جغد، کلاغ و عوعو سگی را شنیده و نحوست آنها موجب عدم موفقیتش شده است، در حالی که موفقیت یا عدم موفقیت دلایل منطقی خودش را دارد.
🔹 نحسی ۱۳ را چه میگویید؟ مردم برای خروج از نحوست ۱۳ از شهر خارج میشوند، سمنو میپزند، سبزهها را گره زده، بیرون میریزند و ...
🔸 عدد ۱۳ عدد بیچاره و مظلومی است، ۱۳ چه گناهی کرده است که منحوس شده است، اصلا ۱۳ چه فرقی با اعداد دیگر دارد؟ ۱۳ غرامت جهل کسانی را میپردازد که از روشنایی عقل بهره نمیبرند.
🔹 نظر اسلام در مورد ۱۳ چیست؟
🔸 در اسلام ایام یا اعداد نحس وجود ندارد، فال بد زدن وجود ندارد. اسلام به جای این کارها توکل به خدا و دادن صدقه و ... را سفارش میکند.
🔹 با این حال گاه روزگار به مراد انسان نمیچرخد.
🔸 روزگار مجرم یا گناهکار نیست، اینکه بگوییم فلک کج رفتار یا چرخ کجمدار باعث شکست من شد، منطقی و عقلانی نیست. شکست یا پیروزی در هر کاری متکی به علل و عوامل طبیعی آن کار است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: پانزده گفتار، (دفاع از ۱۳)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#نحس
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۹
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا مگر خدا از باطن مردم بیخبر است که میخواهد با امتحان کردن از آنها اطلاع پیدا کند؟؟
🔸 خدا داناى غيب آسمانها و زمين است و آگاه به اسراری که در سينههاست. «إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» هیچ ذرهای، حرکتی، جنبشی و امر کوچک و بزرگی در عالم هستی نیست، مگر اینکه معلوم و مکشوف خداست. پس غرض از امتحان الهی، آگاهی یافتن خدا بر احوالات بندگانش نیست، چون علم او بر همه چیز و همه کس احاطه داشته و چیزی برای او پنهان نیست تا برای دانستنش نیاز به امتحان کردن مردم داشته باشد.
🔹 آیا امتحان کردن جز برای معلوم کردن مجهولات است؟
🔸 آفرینش با همه عظمتش مخلوق خداست و خداوند بر نهان و آشکار آن آگاه است. کشف مجهول دلیل امتحان الهی نیست، چون اساسا مجهولی برای خدا وجود ندارد تا در پی کشف آن باشد.
🔹 پس فلسفه امتحان الهی چیست و چرا خداوند بندگانش را امتحان میکند؟
🔸 خداوند بندگانش را امتحان میکند تا آنها را با اختیار و اراده خودشان به کمالی که لایقش هستند برساند. انسانها مانند معادنی هستند که فلزهای مختلفی در وجودشان نهفته شده است و تنها در زیر سایه امتحانات و در میانه شداید و بلایاست که معادن وجودشان استخراج شده و به شکوفایی، رشد و کمال میرسد. مصائب برای روح انسان مانند ورزش برای جسم اوست و روح را بزرگ و قوی میکند.
🔹 آیا مشخص کردن اهل بهشت و جهنم در شمار علل امتحان الهی است.؟
🔸 خداوند امتحان نمیکند تا بهشتیان را از دوزخیان تفکیک کند، بلکه امتحان میکند تا همه را شایسته و لایق بهشت کند. منتهی در این آزمون انسانساز کسانی راه هدایت را برگزیده و نجات مییابند و کسانی راه گمراهی را انتخاب کرده و گرفتار عذاب آخرت میشوند.
🔹 اگر آزمایش الهی برای رشد و تکامل انسان است، چرا انبیا و اولیاء الهی امتحان میشوند. آنها که همه مراحل تکامل و تعالی را پیمودهاند؟
🔸 نظام آفرینش نظام پرورش و تکامل است و یکی از عوامل رشد و تعالی انسان ابتلائاتی است که هر کسی به تناسب شخصیت و سعه وجودیش به آن مبتلا میشود. پیامبران و اولیاء الهی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنها هرچند مراحل تکامل را طی کرده و به مقام رسالت برگزیده شدند، اما از مقام یکسانی برخوردار نبوده و همچنان امکان رشد و شکوفایی دارند و برای کسب درجات معنوی بالاتر تلاش میکنند. چنانکه خداوند ابراهیم (ع) نبی را پس از امتحانی سخت و سازنده به مقام امامت برگزید.
🔹 آیا امتحان اولیای الهی همانند امتحان مردم است.؟
🔸 حد و حدود امتحان الهی به تناسب سعه وجودی انسانهاست. هرچقدر ظرفیتها بیشتر و روح با ایمانتر باشد، امتحانها نیز سختتر است. «اِنَّ اللهَ اِذا اَحَبَّ عَبْدآ غَتَّهُ بِالْبَلاءِ غَتّآ» یعنی خداوند وقتی که بندهای را دوست دارد، او را در شداید غرق میکند. چرا که شداید و بلایا بستر صعود به درجات بالاتر معنوی است. انبیاء و اولیای الهی از این جهت بیشتر و سختتر از دیگران امتحان میشوند.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: بیست گفتار، (امتحان الهی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#امتحان_الهی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۰
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «تهمت» دقیقا به چه معناست؟
🔸 دو گناه کبیره است که یکی از آنها دروغ گفتن است و دیگری غیبت کردن. تهمت یعنی دروغ به اضافه غیبت؛ وقتی این دو گناه کبیره با هم جمع شوند، میشود تهمت.
🔹 منظور از «گناه کبیره» چیست؟
🔸 گناه کبیره یعنی گناهی که انسان به وسیله آن استحقاق جهنم رفتن پیدا میکند.
🔹 آیا نقل آنچه مردم میگویند هم در اِعداد تهمت است؟
🔸 بله. با اضافه کردن یک «میگَویند» یا «شنیده ام» اول حرفمان ماهیت تهمت تغییر پیدا نمی کند. نمیشود سر خدا را با این زرنگیهای مقدسمآبانه کلاه گذاشت. اینکه بگویم: میگَویند یا شنیده ام فلان شخص یا مجموعه چنین و چنان است، دیگران هم از من نقل کرده و در جامعه اشاعه بدهند، سپس من مدعی شوم که من نگفتم، دیگران گفتند، این جز خودفریبی چیزی دیگری نیست و از زشتی گناه تهمت نمیکاهد.
🔹 وظیفه ما در قبال تهمت زدنندگان چیست؟
🔸 جوّ جامعه اسلامی نباید جوّ تهمت باشد. اگر تهمتی به یک مؤمن زده شود، هر مؤمنی باید آن را به خودش بگیرد و چنین فرض کند که به او تهمت زدند، چون مسلمانان نفس واحدند و آبروی هر مسلمانی، آبروی همه مسلمانان است. پس هر وقت خبر زشتی در مورد برادران و خواهران مسلمان شنیدیم تا مادامی که به سر حد یقین قطعی نرسیده و بینه شرعی برایش اقامه نشده است، وظیفه شرعی ماست که از قبول آن سرباز زده و از پخش آن جلوگیری کنیم. خداوند از اشاعه این نوع اخبار کثیف، ناپاک و آلوده به هر صورتی ناراضی است.
🔹 تهمت در این دنيا هم مکافاتی دارد؟
🔸 برای برخی از گناهان در این دنیا عقوبتی نیست. ولی همه گناهان در سرای آخرت دارای عقوبت هستند، اما خدا از بعضی گناهان در این دنیا هم نمیگذرد که یکی از آنها تهمت زدن است. کسی که به برادر و خواهر مسلمانش تهمت بزند، خدا روزی در همین دنیا گرفتارش میکند. بدین صورت که یا کسی مثل خودش به او تهمت میزند و یا به شکلی رسوا و مفتضح میشود.
🔹 گناهی بدتر از تهمت هم وجود دارد؟
🔸 در حدیث است که روزی رسول خدا (ص) در حضور اصحابش فرمود: «آیا به شما خبر ندهم که بدترین مردم کیست؟» گفتند: «بَلی یا رَسولَ اللهِ!» فرمود: «بدترین مردم آن کسی است که خیر خودش را از دیگران دریغ کند و هرچه دارد فقط برای خودش بخواهد.» آنهایی که حاضر بودن فکر کردند دیگر بدتر از این افراد کسی نیست. بعد رسول خدا (ص) فرمود: «آیا میخواهید به شما بگویم از این بدتر کیست؟» صنف دیگری را ذکر فرمود. اصحاب خیال کردند بدتر از این گروه دوم دیگر کسی نیست. بعد فرمود: «آیا میخواهید از آن بدتر رو به شما بگویم کیست؟» گفتند: «از این بدتر هم مگر هست؟!» آنگاه صنف سوم را فرمود: «بدتر از این افراد، مردمان بد زبانِ فحّاشِ تهمتزن و آبرو برند. اینجا دیگر حضرت توقف کرد، یعنی بدتر از اینها دیگر وجود ندارد.»
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: آزادی معنوی، (توبه از نظر علی علیه سلام)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) و آثار دیگر شهید
#تهمت
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۱
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «تفکر» چه جایگاهی در اسلام دارد؟
🔸 یکی از اصول تعلیمات قرآن کریم دعوت به تفکر است. خداوند تفکر، تدبر، تحقیق و جستوجو را فرض شمرده و قسمت مهمی از آیات خود را به این امر اختصاص داده است. اسلام به تفکر چنان ارزشی قائل شده که حتی اصول دین و بالاخص اصل اصول دین یعنی توحید را با تقلید قبول نکرده و تحقیق درباره آن را لازم شمرده است.
🔹 چه نوع تفکری سودمند است؟
🔸 تفکر اگر سطحی و پراکنده باشد، کار سهل و آسانی است، اما اثر و نتیجهای برای آن مترتب نیست، ولی اگر تفکر عالمانه و مبتنی بر مطالعات دقیق باشد، هرچند سخت و پر مشقت است، اما مفید و پر فایده است.
🔹 تفکر در هر چیزی پسندیده است؟
🔸 نه. اسلام با صرف انرژی عقل در مسائلی که نتیجهای جز خستگی عقلی به همراه ندارد موافق نیست. همچنین اسلام با مسائلی که راه تحقیق در آنها بسته است و یا راه تحقیق باز است، اما موضوع تحقیق دارای اثر و فایده نیست، مخالفت کرده است. پیغمبر اکرم (ص) علمی را که داشتن آن سودی ندارد و نداشتنش زیانی نمیرساند را بیهوده خوانده است.
🔹 تفکر در چه چیزهایی مفید است؟
🔸 قرآن کریم از تفکر در سه موضوع طبیعت، تاریخ و انسان به عنوان تفکرِ مفید و سودمند نام میبرد. قرآن از جهان خارج انسان به عنوان «آفاق» و از جهان درون انسان به عنوان «انفس» یاد میکند و همواره دعوت به تفکر در مخلوقات خدا برای پی بردن به رازها و اسرار آفرینش، تفکر در ضمیر انسان به عنوان اشرف مخلوقات، تفکر در تاریخ و زندگی مردمان گذشته برای شناخت قوانین و سُنن جاری در زندگی بشر می کند.
🔹 تفکر پیش نیاز و مقدمهای هم دارد؟
🔸 مایه اصلی تفکر علم است. میگویند امر به شیء امر به مقدمه آن نیز است. چون تفکر بدون علم و معلومات میسر نیست، پس امر به تفکر امر به سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح نیز است. وقتی قرآن کریم مردم را به تفکر تشویق میکند، در واقع به علم هم تشویق کرده است، چون لازمه تفکر داشتنِ علم است.
🔹 با این همه توصیه دینی چرا تفکر مفید در جوامع اسلامی مغفول مانده است؟
🔸 در دورهای از تاریخ اسلام جریاناتی ظهور کرده و اکثریت مسلمین را بر خلاف جهتی که قرآن کریم هدایت کرده بود، سوق دادند. آنها موضوعات لغو و بیپایه و اساس رو محل بحث و جدلهای طولانی مدت خود قرار داده و افکار عمومی مسلمین را بر خلاف خواسته قرآن که میفرماید: «وَالَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضونَ» سالیان سال به اندیشههای واهی و بیحاصل مشغول کردند و بدین وسیله از موضوعاتی که قرآن کریم امر و تشویق به مطالعه و تحقیق در باره آنها کرده بود، غافل شدند و از تفکرات متعالی و سازنده، سودمند و زندگیساز فاصله گرفته و دور افتادند.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: بیست گفتار، (قرآن و مسئله تفکر)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#تفکر
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۲
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا نظر اسلام در مورد «علم» چیست؟
🔸 علم یکی از مقدسات عالم و حداقل از مقدسات بشریت است. هیچ کس حتی نادانترین انسانها هم در شرافت و تقدس علم تردید نمیکند. اسلام به شرافت علم گواهی داده و اهمیت زیادی برای آن قائل شده است. آیات و روایات دینی پر است از احترام به علم و تشویق به آموختن آن.
🔹 علم چه تفاوتی با فضیلتهای دیگر دارد؟
🔸 فرق اساسی علم با فضیلتهای دیگر در این است که کم و زیاد فضیلتهای دیگری مانند عفت، تقوا، شجاعت، غیرت و طهارت نفس مجموعا خوب است، مگر اینکه تغییر کرده و مثلًا شجاعت به تهوّر تبدیل شود. اما علم کمش مضر و زیادش خوب است. غزالی میگوید: «هر چیزی وجود ناقصش بهتر است از عدم محض، مگر علم.»
🔹 چرا علم ناقص مضر است؟
🔸 چون از یک سو تولید نخوت و غرور میکند و از سوی دیگر منطق عامیانه تقلید را از انسان گرفته و منطق صحیحی به دستش نمیدهد.
🔹 اما این فقط علم نیست که موجب غرور میشود، ثروت و قدرت هم موجب غرور میشوند.
🔸 تکبر و غرور ثروت و قدرت از زیادی آنها ناشی میشود، بدین صورت که زیادی ثروت و قدرت انسان را به جنون واداشته و او را به طغیان و فساد میکشاند، اما تکبر و غرور علم از کمی آن نشات میگیرد. لذا نداشتن علم از داشتن ناقص آن بهتر است، چون علم ناقص جنونآور و مستکننده است و موجب تکذیب حقایق میشود.
🔹 مگر منطق عامیانه از جهل ناشی نمیشود؟
🔸 چرا، اما عوام مطلق میداند که نمیداند، لذا به عالم رجوع کرده و تسلیم او میشود، ولی عالم ناقص نمیداند و خیال میکند که میداند و ناچار گرفتار نوعی جهل مرکب میشود. یعنی نمیداند و نمیداند که نمیداند. علم ناقص منطق تقلید را از انسان میگیرد، اما منطق تحقیق به او نمیدهد و انسان را در بلاتکلیفی رها میکند.
🔹 آیا مکاتب بشری که بطلانشان در گذر زمان ثابت شده است، حاصل علم ناقص است؟
🔸 بله، مثلا مادیگری نه معلول جهل مطلق است و نه معلول علم کامل و صحیح، بلکه معلول علم ناقص است. کسانی که چند فرمول ناقص یا درست از فیزیک، شیمی، تاریخ طبیعی، تشریح و فیزیولوژی خواندهاند، تصور میکنند همه حقایق هستی را با این مقیاسها میتوان تبیین کرد. این است که قرآن کریم میفرماید: «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» یعنی بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: بیست گفتار، (غرور علم ناقص)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره) و آثار دیکر شهید
#علم_ناقص
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۳
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا ذهن امکان خطا دارد؟
🔸 بله. ذهن آنگاه که تفکر میکند و اموری را مقدمه برای امری دیگر قرار میدهد، ممکن است صحیح عمل کند و ممکن است دچار خطا گردد. یک استدلال در عالم ذهن مانند یک ساختمان است. یک ساختمان آنگاه کامل میشود که هم مصالحش بیعیب باشد و هم روی اصول صحیح بنا شود. هر کدام از اینها اگر نباشد آن ساختمان قابل اعتماد نخواهد بود.
🔹 علت و منشاء خطاهای ذهن چیست؟
🔸 قرآن چهار علت برای خطای دستگاه عقل و فکر بشر بیان میکند که یکی از آنها «شتاب در قضاوت» است.
🔹 منظور از شتاب در قضاوت چیست؟
🔸 شتاب در قضاوت یکی از بزرگترین عیبهای انسان به لحاظ تفکر است و معنای آن این است که بدون وجود معلومات و مدارک کافی با شتاب حکم داده شود. برخی حوصله تحقیق و توقف کردن ندارند، دوست دارند سریعتر رأیشان را صادر کرده و رد شوند که به این حالت شتاب در قضاوت میگویند. امام صادق (ع) میفرماید: «خداوند در قرآن بندگان خویش را با دو آیه تأدیب فرمود. یکی اینکه تا به چیزی علم پیدا نکردهاند تصدیق نکنند. (شتابزدگی در تصدیق) و دیگر اینکه تا به چیزی علم پیدا نکرده و به مرحله یقین نرسیدهاند، رد و نفی نکنند. (شتابزدگی در انکار).»
🔹 دلیل و علت شتابزدگی در قضاوت چیست؟
🔸 شتابزدگی در قضاوت از لغزشگاههای ذهن است که به واسطه میل شدید به اظهارنظر رخ میدهد. انسان در برخی موارد، به واسطه اینکه شتاب دارد هرچه زودتر نظر خود را ابراز نماید، بدون وجود دلیل کافی اظهار نظر میکند و حال آنکه صبر، تأنّی و گام برداشتن آرام یکی از شروط اولیه درست فکر کردن است.
🔹 چرا شتابزدگی در قضاوت مزموم است؟
🔸 اساساً عجله و شتابزدگی در هر کاری مذموم است و به جای اینکه انسان را به هدف و مقصد نزدیکتر کند، از آن دورتر میکند. «العجلة من الشیطان»، خصوصاً در قضاوتهای فکری. انسان هر اندازه که علمش ناقصتر باشد و سعه فکریاش کمتر باشد، سریع القضاوتتر است، چنان که در احوالات کودکان، زنان و مردم عوام چنین است.
🔹 چگونه میتوان راه خطای ذهن در قضاوت را مسدود کرد؟
🔸 باید عقل را پیشوا قرار داد و در کار عقل از شتابزدگی پرهیز نمود و تا قضیه روشن نشده، اظهارنظر نکرد.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: نبوت، (سرعت در قضاوت)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#شتابزدگی_در_قضاوت
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۴
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا منظور از «تمدن اسلامی» چیست؟
🔸 پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و گرد آمدن ملتهای گوناگون زیر پرچم اسلام، تمدن عظیم و شکوهمندی به وجود آمد که تاریخ از آن به عنوان تمدن اسلامی یاد میکند.
🔹 چه علل و عواملی موجب پیدایش تمدن اسلامی شد؟
🔸 عوامل زیادی در ایجاد تمدن اسلامی نقش داشتند که دو عامل عمده و مهم آن عبارت است از: تشویق بیحد و حصری که اسلام به تفکر، تعلیم و تعلّم داشت و تسامح و تساهلی که اسلام و مسلمین به عقاید ملتهای مختلف از خود نشان دادند.
🔹 توصیه به علمآموزی چه سهمی در ایجاد تمدن اسلامی داشت؟
🔸 پایه و اساس تمدنسازی فکر و تفکر، علم و عالم، تعلیم و تعلم است. قرآن علم را نور و جهل را ظلمت دانسته و مسلمین را به فراگیری علم توصیه و تشویق میکند. پیامبر اسلام (ص) میفرماید: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد» یعنی از گهواره تا گور در جستجوی دانش باشید. سفارش و تاکید اسلام به علم و اشتیاق مسلمین به آموختن علوم گوناگون نخستین جرقه پیدایش تمدن اسلامی بود.
🔹 تسامح و تساهل اسلام و مسلمین چه نقشی در پیدایش تمدن اسلامی داشت؟
🔸اسلام و مسلمین با تسامح، تساهل و احترامی که نسبت به عقاید ملتهای مختلف از خود نشان دادند، توانستند از اقوام و ملیتهای نامتجانس و گاه متنفر از یکدیگر امت واحد، متحد و یکپارچه بسازند. در ابتدای شکلگیری تمدن اسلامی، هسته اول آن را مسلمانهای حجاز تشکیل میدادند که سابقه تمدنی نداشتند. کمکم ملتها مسلمان شدند و مسلمانان با یهودیها، زردشتیها، مسیحیها و صابئیها به قدری با احترام رفتار کرده و آنها را در میان خودشان وارد کردند که تدریجا آنها در اسلام هضم شده و عقاید اسلامی را پذیرفتند و علوم خود را در خدمت اسلام قرار دادند.
🔹 چگونه علومی به این گستردگی در تمدن اسلامی شکل گرفت؟
🔸 مسلمین علومی از قبیل علم قرائت، تفسیر، کلام، فقه، حدیث، نحو، صرف، معانی، بیان، بدیع، سیره نبوی و غیره را که در فهم و درک قرآن و سنت به آنها نیاز داشتند، ابداع و اختراع کردند و علومی مانند طبیعیات، ریاضیات، نجوم، طب، فلسفه و غیره را که محصول تمدن آن روز و نتیجه مساعی و زحمات ملل مختلف بود را ترجمه کردند، آموختند، شکوفا کرده و گسترش دادند.
🔹 تمدن اسلامی حاصل تلاش قوم خاصی بود؟
🔸 نه. این تمدن با روح مخصوصی شروع شد و محصول مجاهدت ملتهای گوناگون از آسیا، آفریقا و حتی اروپا بود. ایرانیان هم در پیریزی این تمدن بزرگ شریک و سهیم بودند و نقش پررنگی در تکوین آن ایفا کردند.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: آینده انقلاب اسلامی ایران، (پنج قرن تمدن اسلامی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#تمدن_اسلامی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۵
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا انقلابهای دینی و الهی هم دچار آفت میشوند؟
🔸 بله. انقلابهای دینی هم مانند هر پدیده زنده دیگری امکان بیماری و آفتزدگی دارند.
🔹 چه آفتی انقلابهای الهی را تهدید میکند؟
🔸 از جمله آفتی که یک نهضت و انقلاب الهی را تهدید میکند، از نوع معناست. بدین صورت که اندیشهها از مسیر انحراف نیتها تغییر جهت دهند. ملتی که به نام خدا و برای خدا قیام کرده و مشمول لطف و رحمت الهی قرار گرفته است، باید همواره مراقب رنگ خدایی انقلاب باشد. استحاله نیتهای الهی از آفات انقلاب است.
🔹 حفظ نیت و خلوص دوران نهضت چگونه ممکن است؟
🔸 داعیهداران انقلاب باید دائما به یاد خدا و بازگشت به سوی او باشند، بر او توکل کنند و به خودسازی و مراقبت از خود بپردازند و از وسوسههای شیطان به خدا پناه ببرند. چرا که حفظ نیت الهی پس از پیروزی به مراتب سختتر از دوران مبارزه است. رسول خدا (ص) به مجاهدانی که از نبردی سخت بازگشته بودند، فرمود: «آفرین بر گروهی که جهاد کوچکتر را انجام داده و جهاد بزرگترشان هنوز باقی است.» گفتند: «جهاد بزرگتر چیست؟» فرمود: «جهاد با هوای نفس.»
🔹 چرا حفظ نیت الهی پس از پیروزی سختتر از دوران مبارزه است؟
🔸 چون دوران نهضت مرحله نفی و انکار، خطر و مبارزه است و جانها در اين دوران سخت به خدا نزدیکتر و حفظ نیت الهی آسانتر است. اما پس از پیروزی انقلاب که مرحله اثبات، سازندگی و تقسیم غنائم است، جامعه بیشتر از درون خود و از ناحیه گرایش به دنیا، پیروی از شیطان و انحراف از رنگ خدایی انقلاب تهدید میشود و حفظ خلوص و نیت الهی در آن سختتر است.
🔹 استحاله و تغییر نیت الهی چه تبعاتی دارد؟
🔸 وقتی نیتهای الهی آسیب دید، جامعه از درون خود دستخوش تغییر میشود و وقتی جامعه تغییر کرد، خداوند سرنوشت آن را تغییر میدهد.
🔹 چه کسی یا کسانی باید از آفتزدگی انقلاب جلوگیری کند؟
🔸 ابتدائا این وظیفه رهبری است که از آفتزدگی انقلاب پیشگیری کند و اگر احیاناً آفت نفوذ کرد، با وسایلی که در اختیار دارد، آفتزدایی نماید. اگر رهبری به آفتها بیتوجه باشد و یا در آفتزدایی سهلانگاری نماید، انقلاب عقیم شده و به ضد خودش تبدیل میشود. پس از رهبری همه داعیهداران انقلاب مسئول آفتزدایی از انقلاب هستند.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر، (آفتی از نوع معنی)، تالیف: متفکر شهید استاد مرتضی مطهری (ره)
#آفت_انقلاب
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa
♦️ الو سلام حاج آقا / ۱۶
🔸 سلام بفرمایید.
🔹 حاج آقا «کمیل بن زیاد» که بود؟
🔸 «کمیل بن زیاد بن نهیک نخعی» از قبیله نخع یمن بود. او هجده سال از عمر خود را در دوران رسول خدا (ص) زندگی کرد و از تابعین آن حضرت به شمار میرفت. کمیل در زمان عثمان از کوفه به شام تبعید شد و جزو نخستین کسانی بود که پیشنهاد خلع عثمان و خلافت امام علی (ع) را مطرح کرد. او در دوران حکومت امام علی (ع) در جنگهای آن حضرت شرکت نمود و مدتی نیز فرماندار منطقه هیت شد و عاقبت با شهادت از دنیا رفت.
🔹 کمیل چه فضایلی داشت که امام به او دعای کمیل را آموخت؟
🔸 کمیل را علماى بزرگ شيعه و سنى به دلیل قوت ايمان، قدرت روح، انديشه پاك، خلوص نيت، اخلاق حميده و اعمال شايسته ستایش کردهاند و بر عدالت، جلالت، عظمت و كرامت او گواهی دادهاند. او یکی از هشت عابد و زاهد معروف کوفه در زمان خود بود.
🔹 کمیل از چه جایگاهی در پیشگاه امام علی (ع) برخوردار بود؟
🔸 کمیل در ردیف خواص یاران امام علی (ع) و امام حسن (ع) قرار داشت. او از بهترين یاران، شيعيان و عاشقان اميرالمؤمنين (ع) بود و جزو اصحاب سِرّ آن حضرت به شمار میرفت و يكى از ده يار مورد اطمينان امام محسوب میشد. سفارشات و وصايايى كه امام به كميل داشت از ايمان عظيم و معرفت فوقالعاده او حكايت میکند. امام از چگونگی شهادت کمیل به او خبر داده بود.
🔹 چرا امام دعای کمیل را به کمیل آموخت؟
🔸 مصاحبت و خدمت طولانی کمیل به امام همراه با روح مواج و معنوی او، کمیل را شایسته آموختن دعای کمیل کرد.
🔹 چگونه شد که امام دعای کمیل را به کمیل آموخت؟
🔸 کمیل روزى در شهر بصره خدمت امام نشسته بود که سخن از شب پانزدهم شعبان به ميان آمد. حضرت فرمود: هر كه آن شب را به عبادت اِحيا بدارد و دعاى حضرت خضر را بخواند يقيناً دعايش مستجاب مىشود. وقتى امام به منزل بازگشت، کمیل خدمتش مشرف شد. امام فرمود: براى چه كارى آمدهاى؟ کمیل گفت: به طلب دعاى خضر. امام فرمود: بنشين. اى كميل! هنگامى كه اين دعا را حفظ كنى در هر شب جمعه يا ماهى يك بار يا سالى يك بار يا در طول عمر يك بار بخوان و سپس دعای شریف کمیل را به او انشاء کرد.
🔹 کمیل چگونه به شهادت رسید؟
🔸 «حجاج بن يوسف» وقتی والى عراق شد به جستجوى كميل پرداخت تا او را به جرم شيعه و دوستدار علی (ع) بودن از میان بردارد. كميل خود را پنهان کرد و حجاج حقوق منسوبان و اقوام او را از بيتالمال قطع نمود. وقتی كميل از موضوع آگاه شد با خود گفت: از عمر من چيزى نمانده است، شايسته نيست، وجود من سبب قطع رزق و روزى گروهى شود، سپس به نزد حجاج رفته و خود را تسلیم کرد. حجاج گفت: براى كيفر دادنت در جستجوى تو بودم. كميل گفت: آنچه از دستت برآيد انجام بده، از عمر من جز زمانى اندك نمانده، بازگشت من و تو به زودى به سوى خداست، مولاى من به من خبر داده که قاتل من تويى. آنگاه حجاج فرمان داد تا سر مقدس آن مرد الهى را در حالى كه در سن نود سالگى قرار داشت از بدن جدا كنند. مرقد مطهر کمیل در منطقه ثويّه بين نجف و كوفه زيارتگاه اهل دل است.
🔹 ممنون حاج آقا
✍️ اکبر مظفری
📚 برداشتی از کتاب: شرحی بر دعای کمیل، (كميل بن زياد نخعى)، تالیف: استاد حسین انصاریان
#کمیل_بن_زیاد_نخعی
▪️به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/alosalamhajaqa