[السِجن]
اقایادتهقبلاچیبهخدامیگفتم؟!
بعداینکهتوبهکردموازتمومکارایاشتباهم پشیمون شدم
بهخدامیگفتم:
خدایااگهگناهاماینقدرزیادنکهمنوبهبهشت راهنمیدی باشهقبوله
ولیخدایادیدنرویزیبایاربابمروازمنگیر
حتیاگهجامجهنمباشه
منوجاییبزارکهچشمماقاروببینه
[السِجن]
قرارنیساشکامارومبشن
اقاخودتمیدونیکهدکتربهماشکمصنوعیداده
بهمگفتچشاتخشکشده :)
[السِجن]
یادحرفیکیازرفیقامافتادم
همیشهبهممیگفت:
بسهاینقدرگریهنکن
تهشاشکاتتموممیشن