تا نسوزد آرزو در دل، نگردد سینه صاف
زنگ از آیینه می گردد به خاکستر جدا
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
اگر نمی تپدم دل، ز آرمیدن نیست
که تنگنای جهان،جای دل تپیدن نیست...
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
یک جا قرار نیست مرا از شتاب عمر
در رهگذار سیل، که را خواب میبرد؟
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
روزگاری شد ز چشم اعتبار افتادهام
چون نگاه آشنا از چشم یار افتادهام
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بُد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بیقدری ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت
برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان
آن روز که این ماه مبارک ز میان رفت
تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر درین معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت
چون اشک غیوران به سراپرده مژگان
دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
#صائب_تبریزی
#وداع_با_رمضان
@ALTORAB
میکند مستی گوارا تلخی ایّام را
وای بر آنکس که میآید درین محفل به هوش
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
صائب به پای خویش زند تیشه بیخبر
آن بی ادب که خنده به استاد می زند
#صائب_تبريزی
#تکریم_استاد
@ALTORAB
از ما سراغ منزل آسودگی مجو
چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
بی اجل یادِ کسی خلق به نیکی نکنند
مرگ این طایفه را بر سرِ انصاف آرد
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
ز نام من، به غلط هم دهن نسازد تلخ
همان که یاد لبش نقل محفل است مرا
همان که نقش مرا می زند به تیر از دور
به هر طرف که روم در مقابل است مرا
#صائب_تبریزی
@ALTORAB
بر جرم من ببخش که آوردهام شفیع
اشک ندامت و عرق انفعال را...
#صائب_تبریزی
@ALTORAB