(عطار، هیلاج نامه، در مناقب حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام)
چه گویم مدح میر دین حسن را
دگربار آن حسین پاک تن را
دو نور جوهر زهرا و حیدر
بروز رزم هر یک صد غضنفر
دو شمع از پرتو خورشید اسرار
جهان ازنور ایشان شد پدیدار
یکی در خاک و خون آغشته گشته
یکی در زهر جانش کشته گشته
نظام خطّه دنیا از ایشان
نعیم جنت و نیران و رضوان
چو ایشان کشته شو عطار کم گو
که پرگوئی ز میدان کم برد گوی
درین ره نه قدم در خون در آخر
که گردد آن زمان آن یار ظاهر
جهان هیچست و مانند رباطست
فکنده در رباط اینجا بساط است
جهان بر رهگذر هنگامه کرده است
تو بگذر زانکه این هنگامه سرد است
جهان بنگر که تا چون پنج و پنجست
ز مرکز تا محیط اندوه و رنجست
تماشاگاه دان عالم سراسر
تماشائی بکن از وی تو بگذر
گذر کن از تماشا گاه زنهار
وگرنه در بلا مانی گرفتار
ازین معدن که سر کردی تو بیرون
بسی خوردی درین خاک ای پسر خون
چو اصلت خون بود خونت بریزد
کجا پشه ابا صرصر ستیزد
بخواهد ریخت خون جملگی زار
بخون در نه قدم مانند عطار
موافق باش با اهل یقین تو
چو ایشان باش در حق پیش بین تو
موافق شد دلم با عاشقانش
فدا گشتم برای عاشقانش
درین ره صد هزاران سر چو گویست
چه جای گفتگو و جستجویست
ولی راز دگر افتاد ما را
عجب ساز دگر افتاد ما را
هر آنچ آید از آن دلدار خوبست
که او پیوسته انوار القلوب است
قلم راندست در هر چیز کور است
حقیقت اوست بشنو این سخن راست
همه آثار صنع اوست اینجا
بر ما زشت و بد نیکوست اینجا
قدم چون در نهی این بار در راه
مشوی این بار از بود خود آگاه
قدم چون در نهادی راز بینی
یقین سر رشته خود باز بینی
قدم در نه درین ره تا بیابی
جمال یار و سوی او شتابی
چرا درماندهٔ بگشاده این در
اگر مرد رهی زین در تو بگذر
چو دنیا رهگذار آن جهان است
کناری گیر کاینجا هم چنانست
کناری جوی از مردم که یارت
ز ناگاهی بیاید در کنارت
ترا زین کی خبر باشد وزین یار
مگر وقتی که یار آید پدیدار
اگر صبرت بود در آخرت دوست
نماید روی خویش از ظاهرت دوست
مترس از جان و سراینجایگه تو
که بنماید ترا دیدار شه تو
تو داری در دو عالم جوهر دوست
نمیدانی نمیبینی که کل اوست
چنان دان این سخن گر مرد راهی
که تو اویی و او در تو چه خواهی
ز تو تادوست راهی نیست بسیار
حجاب تو و جود تست برادر
تو هستی در وجود خویش دریاب
مثال جوهری در عین غرقاب
سخن با تست جمله گر بدانی
همه اسرار و انوار معانی
سخن در عشق و دل بسیار گفتم
حقیقت کل ز دید یار گفتم
سخن چون جمله جانانست اینجا
که پیدا او و پنهانست اینجا
سخن با اوست اینجا هرچه گویم
که سرگردان عشق او چه گویم
حقیقت ای دل اکنون پاک رو باش
ابا جانان تو در گفت و شنو باش
#عطار
#امام_حسن_مجتبی
@altorab
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سفید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچ کس امام نشد
به حسن بینی اگر هر امام را حسن است
به کفر گفت که دست حسن دوایی نیست
درست گفت برادر، خود دوا حسن است
حسین می شنوم هرچه یا حسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیه شیرخدا اباحسن است
#محمد_سهرابی
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
@altorab
گُفتند کیست او همه گفتیم شاهِ جُود
باید خدا شوی که بفهمی حسن که بود
#امام_حسن
#میلاد_امام_حسن_مجتبی
#امام_حسن_مجتبی
@altorab
عکست از اشک روان من مکدر شد؛ ببخش
می روم سنگ صبور دیگری پیدا کنم
شاعران گل گفتهاند، اما برای وصف تو
باز باید معنی نازکتری پیدا کنم
#حسین_دهلوی
@altorab
همیشه خواستهام از خدا فقط او را
چنان که خستهتنی چای قند پهلو را!
#علیرضا_بدیع
@altorab
21.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روایتی از متن و حاشیههای دیدار ۵ ساعته شاعران با رهبر انقلاب
@altorab
شروع میکنم این هفته را بهنام علی
علی امام من است و منم غلام علی
صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب
#محمد_حسن_بیاتلو
#امام_علی
#مدح_امیرالمومنین
@altorab
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم
مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم
ما را چه غم ار باده نباشد، که دمی نیست
از عمر که با نالۀ مستانه نباشیم
سرگشتۀ محضیم و در این وادی حیرت
عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
#مهدی_اخوان_ثالث
@altorab
لکنت میاندازد نگاهت در زبانم
دردت به جا... دردت به جا... دردت به جانم!
#صدیف_کارگر
@altorab
ذوق افطاری من خرمای نخل مرتضی است
از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته
@altorab
امشب تمام آینه ها را صدا کنید
گاه اجابت است رو به سوی خداکنید
ای دوستان آبرودار در نزد حق،
درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
وحید محمدی
#ماه_رمضان
#مناجات
#شب_های_قدر
@altorab