🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#به_یاد_سری_که_بدن_نداشت
بله...........
بدن بی سر شنیده اید اما سر بی بدن؟؟؟؟!!!!!
قطعه 50 گلزار شهدای تهران
#شهید_مدافع_حرم_فاطمیون
#محمد_ناطقی
خرداد ماه سال 99 بود . چند روزی از ماه رمضان گذشته بود
خبر رسید شهید مدافع حرم فاطمیون برای دفن به گلزار شهدای تهران میاد
خدا لطف نموده بود به این حقیر جامانده از شهدا که پیکر شهدای فاطمیون رو در خانه قبر میگذاشتم
خودم رو به قطعه 50 رسونده. از دوستان خانه شهید سووال کردم وضعیت شهید چگونه است..
گفتن شهید بعد از 4 ماه تفحص شده...
جواز دفن رو دیدم...شهادتش بهمن سال 98 بود..
جوان افغانستانی 22 ساله مدافع حرم..
در ذهنم این بود که با پیکر در هم شده رو برو هستم.
اما چیزی شنیدم که بهت زده شدم
گفتن از پیکر مطهر شهید فقط #سر_مطهر دفن میشود.....
وقتی این رو شنیدم حالم دست خودم نبود.....چند روز قبلش پیکر#بی_سر #شهید_اصغر_پاشاپور رو دفن کرده بودیم و حالا #سر_بی_پیکر....
حرف از مادر و خواهر شهید نبود. فقط نام برادرش را میبردند تا برای آخرین بار با برادرش وداع کند. من هم کفشها را کندم و آستینها را بالا زدم تا شهید مدافع حرم دیگری را در خاک بخوابانم.
وقتی بندهای کفن را باز کردم با وسواس خاصی سراغ سرش رفتم. سرش را داخل پارچهای سفید پیچیده بودند. تصورم این بود که جمجمهاش در پارچه پیچیده شد، اما سیاهی موی پرپشت و یک دست مشکی این جوان ۲۲ ساله شهید متحیرم کرد. بیش از چهار ماه از شهادتش گذشته بود. اما سر و صورتش تازه بود..
مقداری خاک آغشته به تربت کربلا و مهر کربلا زیر گونه شکستهاش قرار دادم و تلفین خوانده شد. دست راستم را پشت سرش گذاشته بودم و با ذکر تلقین تکان میدادم . بعد از تلقین هم کفن کربلا رسید و سر بیبدن در آن پیچیده شد.
حکایت عجیبی بود.
اگر توفیق پیدا کردید و گلزار شهدای تهران رفتید فاتحهای بر مزار شهید بیسر «اصغر پاشاپور» و مزار شهید بیبدن «محمد ناطقی» (قطعه50-ردیف 128-شماره13)بخوانید. انشاءالله در روز حشر شفیع ما باشند.»
(#جعفر_طهماسبی)
@alvaresinchannel