🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌹🌿
🔶◼️ #علی_آهنی
روز گذشته مطلبی در کانال ها و سایت ها منتشر شد با این عنوان #علی_آهنی.
ابتدا که عنوان رو دیدم تصورم بر این بود که از #کلاه_آهنی حرف به میون میاد اما در اون متن بعد از صغری وکبری کردن به ترکش های آهنی که در بدن فرمانده ما جا خوش کردند اشاره شد.
اما #علی_آهنی روی دیگر سکه فرمانده ماست.
حاج علی به #کلاه_آهنی بیشتر شهرت داشت تا به ترکش های آهنی.
حاج علی به حفظ جون نیروهاش اهمیت میداد و چون خودش قد رشیدی داشت میدونست اگر میخواهی در مقابل دشمن سرپا باشی و سر خم نکنی باید از سرت محافظت بکنی.
لذا به حفاظت از سر رزمندگان توجه میکرد.
خودش و دیگران رو توصیه میکرد که در مناطق عملیاتی حتما که نه قطعا از #کلاه_آهنی استفاده کنند.
هم رزمندگان #لشگر_10 و هم فرماندهان گردان ها و واحدها خاطرات شیرینی و یک کم تلخی از اجبار کردن حاج علی به استفاده از #کلاه_آهنی دارند.
گاها شده بود میان معرکه ی نبرد فرمانده گردان رو مقابل نیروهاش به خاطر نگذاشتن #کلاه_آهنی به سرش سینه خیز میبرد و تنبیه میکرد.
متاسفانه در بیان حقایق سال های دفاع مقدس به این ریزه کاری ها توجه نمیشه.
دوسال قبل که رفته بودیم #فکه برای بزرگداشت شهدای عملیات سیدالشهداء علیه السلام یه #کلاه_آهنی اونجا به دیوار آویزون بود .
رفتم اون کلاه رو برداشتم و دوستان یکی یکی رو سرشون میگذاشتن و عکس میگرفتیم.
نوبت به حاج علی که رسید هر چی اصرار کردیم کلاه رو سرش نگذاشت که عکس بگیره. و با خنده یه اشاره به لباس سبز سپاه که در نهایت تمیزی بر تن داشت کرد و درحالیکه دانشجویان دانشگاه امام حسین علیه السلام دورش حلقه زده بودند گفت: از اینجا باید جای دیگر برم و خوب نیست سر و وضعم به هم میریزه.
و بچه ها هم به شوخی گفتند: حاجی!!!! یکی طلب ما.
حاج علی الان هم نسبت به حفظ سلامت و نظافت خود و اطرافیانش وسواس داره.
و در این ایامی که اطباء موضوع درمانش رو پیگیری میکردند کاملا مطیع بود و هرچی میگفتند تمام و کمال انجام میداد.
فرمانده
خدا نگهدارت باشه
#جعفر_طهماسبی
@alvaresinchannel