eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
800 ویدیو
70 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂✨🍂✨🍂✨✨🍂✨🍂✨ 🍂✨ ✔️🔹 یک هفته به مونده بود بودیم . آماده می‌شدیم برای . آمادگی از این جهت که ساک ها رو بسته بودیم برای رفتن مرخصی . اکثر بچه ها می‌خواستن دهه ی اول محرم رو تهران باشند. از منطقه هم قول و قرار برای و گذشته بودند و ما هم که هیات داشتیم خوشحال بودیم که امسال محرم لااقل به هیئت های عزادارمون می‌رسیم. اما دستوری همه ی این امید و آرزوها رو به فنا داد و فرمان دادند که گردان‌ها و واحدهای به منطقه پیرانشهر حرکت کنند. 🔻 غروب روز جمعه 7 شهریور 65 از با دو تا اتوبوس راه افتادیم شب رو در به صبح رسونیدیم مسجد خیلی شلوغ بود رزمنده های زیادی توی شبستون مسجد خوابیده بودند من تا صبح از صدای خرسناه بعضی ها خوابم نبرد. بلافاصله بعد از نماز صبح سفره ها رو انداختند و صبحانه خوردیم و راه افتادیم به سمت سنندج. دو تا اتوبوس بودیم دو تا اتوبوسمون هم خیلی تمیز و شیک بود. یادم هست اتوبوسی که ما توش بودیم ایران پیما بود و راننده اش ماشین رو از تمیزی برق انداخته بود. وقتی وارد اتوبوس شدم گفتم : خدا رو شکر ، یه بار ما رو آدم حساب کردند و یه ماشین خوب برای ما فرستادند. یه راست رفتم صندلی آخر اتوبوس یه جای دنج پیدا کردم. قبل از نماز ظهر و عصر رسیدیم به اونجا نماز ظهر و عصر رو خوندیم و نهار هم خوردیم و حدود ساعت 2 بعد از ظهر بود که به سمت نقده حرکت کردیم. من کف اتوبوس چفیه ام رو پهن کردم و خوابیدم.. البته راننده و کمکش یه خورده غر غر کردند اما مهم نبود. مست خواب بودم که یه صدای عجیبی اومد. مثل اینکه چیزی به عقب ماشین ما خورد و من که کف ماشین خوابیده بودم سر خوردم تا دم درب اتوبوس. همه ی بچه ها از خواب پریده بودند و هرکسی یه ذکری میگفت: یکی میگفت یا زهرا(س) یکی یا حسین و یا ابالفضل من که کف اتوبوس بودم و از چیزی خبر نداشتم با زحمت از میون صندلی ها و بچه هایی که به سمت درب اتوبوس هجوم آورده بودند خودم رو بالا کشیدم و با تعجب پرسیدم چی شده؟؟ چرا اینقدر شلوغش میکنید!!! که نگاهم به سمت راست جاده و پشت ماشین افتاد. اتوبوس پشت سری ما از پل مسیر جاده غلطید و به پهلوی راست روی زمین افتاد. اینبار خودم با همه ی وجودم یه یا ابالفضل(ع) گفتم. اتوبوس ما چند متری جلو رفت و راننده از ماشین پایین پرید و من هم پایین رفتم هی میگفتم خدایا به ما رحم کن... خدایا بچه هامون چیزیشون نشده باشه. شیشه جلوی ماشین خورد شده بود و راننده از شیشه اومد بیرون و پشت سرش یکی یکی بچه ها بیرون اومدن. در کمال ناباوری همه ی تخریبچی ها سالم بودند فقط یکی از بچه ها یه خورده گوشه ی پایش زخم شده بود که با یه چسب زخم مشکل حل شد. وسایل بچه ها توی صندوق اتوبوس بود که به علت ترکیدن گالن های گازوئیل آلوده شده بود. همه ی وسایل رو از دو تا اتوبوس خالی کردیم اتوبوس دوم که چپ کرده بود و اتوبوس اول هم که ما بودیم در اثر ضربه ای که به موتورش خورده بود از کار افتاده بود. به خنده گفتم: بخشگی شانس... یه بار یه اتوبوس خوب برای ما اومد و این هم شد سرنوشت ما.. راننده دو تا اتوبوس توی سر خودشون میزدند . چون هم اتوبوس ها صدمه دیده بود و هم اینکه نگران بودند اگر هوا تاریک بشه با نا امنی جاده ها چه بکنند. از طریق بی سیم یکی از پایگاه های تامین جاده که در نزدیکی ما بود خبر تصادف رو دادند و یک ساعتی طول کشید که ماشین اومد و قبل از غروب آفتاب به رسیدیم. مقر داخل یک هنرستان بود و نماز جماعت مغرب و عشاء رو به جماعت خوندیم و بعد از نماز چون روزهای قبل از ماه محرم بود مجلس عزاداری برگزار شد. اون شب حال خوبی داشت. و بعد از خوندن من ، او مجلس رو به دست گرفت. یادم میاد اون شب توسل به حضرت مسلم (ع) داشتیم. شهید مقدم توی ناله ها و گریه هاش میگفت: ارباب جان. حالا که میری کربلا یه خورده آهسته برو ما هم برسیم. و نیمه شب دهمین روز شهریورماه 1365 میهمان اربابش شد روحش شاد ✍️✍️ راوی: 💐✨ @alvaresinchannel
ایکاش یه مناسبتی بود که یاد این زنده میشد فکر کنم بهترین مناسبت است اما کجاست یه متولی بگذریم آنقدر این عکس حرف برای گفتن داره که آدم دوست نداره نگاهش رو از اون برداره. داره برای نیروهاش روضه میخونه. اینا دارن میرن دیگر فتح کنند. جا داره کسانی که امروز اقبالی در مداحی دارند این عکس رو قاب کنند و روز ی چند بار بهش زول بزنند. نه منبری... نه بلندگویی... نه چای قند پهلویی... نه خدم و حشمی.. نه ماشین و وسیله نقلیه آنچنانی... کمپرسی اومده این مداح و مستمع هاشو برای قربانی شدن ببره... سید داره میخونه... 🔹باید گذشتن از دنیا به آسانی.. 🔹باید مهیا شد از بهر قربانی.... @alvaresinchannel هرچی میتونید این پست رو منتشر کنید تا برسد به کسانی که دنبال میگردند این ها باید باشند
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌹 داره توی برای بچه ها قبل از رفتن به عملیات میخونه اتوبوس های گل مالی آماده است تا اونایی که یالیتنی کنت معک به امام حسین(ع) گفتند با خودش ببره اهل نمازشب بودند و قبل از دیگران از خواب بلند میشدند. در ادب و افتادگی زبانزد بودند. آنقدر نقش این نازنینان برجسته بود که تصور و شب عملیات بدون اونها بی معنی است. اکثر روضه خونهای جبهه ، بودند . تک و توکشون جبهه میومدند و همین نوحه خونهای توی کوچه های شهر ها شده بودند . با خودم فکرمیکردم مگر میشود روضه خون امام حسین علیه السلام بود و دم از عاشقی زد و یالیتنی کنت و معک گفت ... اما در میدان جنگ با یزیدیان پر رنگ حاضر نشد.. یاد همه مداحان شهید بخیر 🌿🌹 🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
52.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| روضه [ جلسه‌ هیئت ‌سیّار ] با مداحی: شب هشتم محرم‌الحرام ١٤٤٢-١٣٩٩ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران نشر آثار @MAHMOUDKARIMMI (قسمت اول
54.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| روضه [ جلسه‌ هیئت ‌سیّار ] با مداحی: شب هشتم محرم‌الحرام ١٤٤٢-١٣٩٩ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران نشر آثار @MAHMOUDKARIMMI (قسمت دوم
75.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| روضه [ جلسه‌ هیئت ‌سیّار ] با مداحی: شب هشتم محرم‌الحرام ١٤٤٢-١٣٩٩ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران نشر آثار @MAHMOUDKARIMMI
68.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| سینه زنی [ جلسه‌ هیئت ‌سیّار ] با مداحی: شب هشتم محرم‌الحرام ١٤٤٢-١٣٩٩ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران نشر آثار @MAHMOUDKARIMMI
🌹◼️🌹◼️🌹◼️◼️🌹◼️ 🌹 پادگان ابوذر- سرپل ذهاب یاد همه ی شهدا بخیر @alvaresinchannel