eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
892 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
695 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل هشتمین قطعنامه‌ای بود که از آغاز تجاوز علنی رژیم بعثی عراق به حریم جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۶ و بر اساس فصل هفت منشور سازمان ملل تصویب و صادر شده بود. قطعنامه‌ای تاریخی که پس از گذشت یک سال و در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته و منجر به پایان جنگ ایران و عراق شد. پذیرش این قطعنامه هر چند به معنای پذیرش آتش بس از سوی جمهوری اسلامی ایران بود، اما رژیم بعث عراق که دو روز پس از تصویب قطعنامه، آن را پذیرفته بود به طور ناجوانمردانه و بر خلاف قواعد بین‌المللی به حملات نظامی خود ادامه داد @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 ماه محرم از راه رسید یاد همه سینه زنان شهید بخیر یاد همه مداحان شهید بخیر یاد چادرها بخیر که سیاه پوش میشد و یاد شهدای عاشورایی ✅ و یاد آخرین محرم جبهه بخیر و روزهای بعد از پذیرش قطعنامه 598 روز 23 مرداد 1367 اولین روز محرم آخرین روزهای جبهه... یادش بخیر... حسینیانی که کمربندها رو به فرمان امامشان محکم کردند... @alvaresinchannel
که برایتان می‌نویسم نوجوان کم حرف و سر بزیری بود. سعی میکرد توی کارهای خیر نفر اول باشه. صف اول نماز توی حسینیه الوارثین هم جاش بود. اومده بود که لایق شهادت بشه ....که شد....و رفت.... قدرت 31 شهریور ماه 67 ، درروز تاسوعای حسینی و در آخرین علیه السلام در محور ، مجروح شد و در روز در بیمارستان بوکان به شهادت رسید... قدرت روزاول محرم رو برای خانواده اش اینگونه نوشت : این آخرین نامه است که برایتان می‌نویسم چون دیگر نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید بسمه تعالی با سلام ودرود خدمت آقا امام زمان و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود خدمت شهدای جنگ تحمیلی و امت شهید پرور. با سلام و درود بی کران خدمت پدرو مادر و برادران عزیز و گرامی و ارجمندم: پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب بوده و باشد و در سلامت کامل به سر ببرید و در کارهای روزمره‌تان موفق و موید باشید و اگر از حال اینجانب حقیر فرزند کوچکتان قدرت ا... خواسته باشید به لطف و مرحمت ایزد متعال خوب هستم و به دعاگویی شما مشغولم. الان که این نامه را می نویسم ساعت 9/5 صبح در تاریخ 67/5/23 و روز می‌باشد. هنوز از شما نامه‌ای به دستم نرسیده است و این آخرین نامه است که برایتان می‌نویسم چون دیگر جنگی و جبهه‌ای نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید. ببخشید که هم دست خطم بد است و هم نامه خط خطی است. خوب دیگر عرضی ندارم. به بچه‌ها سلام مرا برسانید . به امید پیروزی حق بر باطل . دوستدار و ارادتمند هیشگی شما قدرت ا... امضاء 67/5/23 🌺🌹 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 @alvaresinchannel
که برایتان می‌نویسم نوجوان کم حرف و سر بزیری بود. سعی میکرد توی کارهای خیر نفر اول باشه. صف اول نماز توی حسینیه الوارثین هم جاش بود. اومده بود که لایق شهادت بشه ....که شد....و رفت.... قدرت 31 شهریور ماه 67 ، درروز تاسوعای حسینی و در آخرین علیه السلام در محور ، مجروح شد و در روز در بیمارستان بوکان به شهادت رسید.قدرت روزاول محرم رو برای خانواده اش اینگونه نوشت : این آخرین نامه است که برایتان می‌نویسم چون دیگر نیست. شما هم دیگر جواب نامه را ننویسید @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 امروز توفیق بود در کنار مزار 🟢 تخریبچی شهیدی که وقت شهادت 16 ساله بود مشکی پوش شدم.... این شهید نظر کرده ارباب عالم حضرت حسین علیه السلام است شما هم با حاجت زائرش شوید... گلزار شهدای بهشت زهراء(س) قطعه 40 ردیف 518 شماره 6 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‌کرد. وانگهی؛ اگر همه‌ی دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‌گشت! ✅🌹 آن، یک مسأله‌ی داخلی بود؛ مسأله‌ی دیگری بود. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هاشمی رفسنجانی : ✅ ازافتخارات من و آقای روحانی است که را به امام نوشاندیم یاد باد آن روزگاران یاد باد @alvaresinchannel 🔴آیا با پذیرش قطعنامه از طرف امام راحل تجاوزگری رژیم بعث تمام شد روز 31 تیرماه رژیم بعث عملیاتش رو تازه در جنوب آغاز کرد حجم وسیعی از امکانات و تجهیزات اهدایی یه کار گرفت و از مرزهای جنوبی به سمت اهواز و خرمشهر حرکت کرد و روز 3 مرداد هم از قصرشیرین به طرف کرمانشاه منافقین را همراهی کرد... .
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفر تا صد بهسازی گلزار شهدا بهشت زهرا/ تفاوت یکسان‌سازی با بهسازی چیست؟ گفتگو صریح و شفاف جواد تاجیک مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) با برنامه زنده تلویزیونی «تهران ۲۰»: 🔻ضرورت‌های حفظ و بهسازی قبور مطهر شهدا 🔻بهسازی با رعایت ملاحظات رهبر انقلاب و خانواده‌های معظم شهدا انجام می‌شود 🔻در بهسازی، حجله و سنگ مزارها و آثار هویتی شهدا تعویض نمی‌شود 🔻مخالفت رهبر انقلاب با یکسان سازی در سال ۹۷ و رضایت از بهسازی در سال1402 @alvaresinchannel
✅هشتمین جلسه تدوین تاریخ حماسه و رزم لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهداء (علیه السلام ) در سال ۱۴۰۲ همزمان با ایام محرم حسینی با مدیریت چهره ماندگار دفاع مقدس ، سردار حاج علی فضلی ، فرمانده لشکر سرافراز سیدالشهدا ع ، در سالن کنفرانس تیپ امنیتی الزهرا سلام الله علیها سپاه تهران با حضور فرماندهان گردان ها و واحدهای لشگر10 برگزار شد. در این مراسم که با حضور دست اندرکاران و تیم فیلم اطاق گلی همراه بود ابتدا برادر فیاضی در خصوص تدوین رزم و کتاب تیپ الزهراء(س) در عملیات دفاع سراسری جاده اهواز خرمشهر گزارشی ارائه نمود و در ادامه سردار محمود توکلی فرمانده قرارگاه پژوهشی ماموریت های لشگر10 بعد از پذیرش قطعنامه گزارشی از وضعیت پروژها و پیشرفت آنها بیان نمود و سپس داود صبوری تهیه کننده فیلم اطاق گلی در خصوص روایت این فیلم که قطعه ای از حماسه رزم عملیات رزمندگان لشگر27 در عملیات مرصاد بود توصیحاتی ارئه نمودند و اعلام نمودند که ما آماده هستیم روایت رزمندگان لشگر10 در عملیات دفاع سراسری را به فیلم تبدیل کنیم و بدینوسیله به وظیفه خود عمل کنیم.... پایان بخش این مراسم بیانات فرمانده لشگر10 در دفاع مقدس بود که همیشه تاکید بر دقت در روایت و ثبت و ضبط وقایع داشتن و متذکر شدند که نباید دقت را فدای سرعت نمود. عملیات دفاع سراسری در مقابله با هجوم دشمن در جاده اهواز خرمشهر در بامداد روز اول مرداد ماه توسط رزمندگان اسلام انجام شد که تیپ الزهراء(س) لشگر10 به دشمن بعثی یورش برده و در یک عملیات عاشورایی دشمن را تا پشت خطوط مرزی عقب زد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 محرم که میاد خیلی یاد میکنم حسن 5 روز مونده بود به ماه محرم سال 65 در در حالیکه 19 سالش بود آسمانی شد. حسن صدای خوبی داشت و مداحی میکرد...مداح حرفه ای نبود اما وقتی شروع میکرد به خوندن سیل اشک بود که از چشم روان میشد. میخوند... ارباب با وفا دلم کبابه ارباب با وفا دیده پر آبه.... آتیش به پا میکرد.. روزهای قبل از ماه محرم با بچه های تخریب اومدیم شهر نقده و توی یک هنرستان مستقر شدیم و آماده شدیم برای عملیات.. روز قبل از عملیات با هم یه دوری توی شهر زدیم.. قسمت شیعه نشین شهر داشتن آماده میشدند برای ماه محرم... خیابون و محلشون رو سیاه پوش میکردن پرجم های بزرگ عزا نصب میکردند و کتل های بزرگ سر کوچه ها برپا میکردن... حسن با دیدن این محبت و عشق به ائمه ی اهل سنت و شیعیان شهر نقده به وجد اومده بود.. با حسرت میگفت: یعنی ما به محرم میرسیم و یه موقع هم خیلی توی حال میرفت و با حالت تضرع میگفت: ارباب..یواش برو ما هم برسیم.. عصر 9 شهریور توی مقر تخریب لشگر10 در هنرستان نقده قبل از سوار شدن به مینی بوس ها برای رفتن به خط مقدم حال خوشی داشت..همه بهش التماس دعا میگفتن... حسن تخریبچی مامور به بود و من به مامور شدم... قرار بود گردان اون ها خط شکنی کنه و گردان ما از معبر اونها عبور کنه و ادامه عملیات بده... آخرین دیدار من با حسن بالای کدو# بود... تازه از کامیون ها پیاده شده بودیم...هوا داشت تاریک میشد داشتم سیم خاردار قطع کنی که همراه داشتم وارسی میکردم که یکی از پشت سر دو تا کتفم رو گرفت.... صورتم رو برگردوندم تا ببینم کیه... صورتم رو بوسید و فرار کرد... چند متری با من فاصله گرفت ...دیدم حسن بود... داره پیشونیش رو ماساژ میده..انگار لبه کلاه آهنی من با ضرب به پیشونیش خورده بود.. توی اون یه مقدار نوری که توی آسمون بود یه دستی تکون داد و با عجله رفت سمت ستون بچه های گردان حضرت علی اصغر(ع) و سرازیر شدن از ارتفاع به سمت ماموریتشون. گردان علی اصغر علیه السلام نیمه شب با دشمن درگیر شد و حسن پشت میدون مین با ترکش خمپاره دشمن سرش متلاشی شد... عملیات با مشکل مواجه شد و دستور دادن که گردان ها برگردن... در مسیر برگشت پشت یک تخته سنگ دیدم بی سیم چی که همراه حسن بود نشسته... تا من و دید اومد به سمتم و گفت حسن هم پرید... گفتم اکبر چی میگی..گفت پشت میدون مین خمپاره خورد وسط بچه ها و حسن هم یک ترکش بزرگ خورد توی سرش و شهید شد ... خبر شهادت حسن برای من که روحیات او رو روزهای آخر دیده بودم غیر منتظره نبود اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بمونه... به شهید اسماعیل خوش سیر که همراهم بود گفتم : اسماعیل ، من میرم سمت معبر بچه ها و بر میگردم ..اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمیداد و از طرفی هم بوی باروت و سوختن خارو خاشاک تنفس رو مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب میومدتد به گوش میرسید.. به فکرم رسید که بچه ها رو عقب ببریم و بعد بیاییم سروقت حسن. نگران بودیم که در مسیر برگشت چون بچه ها با عجله عقب میان وارد میدان مین شوند . دو سه گردان پائین رفته بودند و باید بالا میومدند..جاده ای که نبود و همه ی مسیر صخره ای و سنگلاخ بود و من هم با کفش کتونی عملیات رفته بودم و آنقدر روی صخره ها دویده بودم که کف کتونی ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت میکرد. ... بخش زیادی از مجروح ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا بالای کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم و نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم اجازه ندادند... 🔷 روزی که شهید شد 5 روز تا محرم مونده بود و روزی که پیکر حسن رو عقب آوردند یک اربعین از شهادت اربابش امام حسین علیه السلام گذشته بود .یعنی بیش از 50 روز بدن روضه خون 19 ساله بی غسل و کفن مثل اربابش روی زمین قرار داشت .. شهید حسن مقدم به آرزویش که رسیدن به اربابش بود رسید و ما موندیم که برای امام حسین (ع) سینه بزنیم . حالا ما سینه هامون در فراق اونا تنگ شده ایکاش اونا هم پیش اربابشون امام حسین علیه السلام دلتنگ ما بشند و نام ما رو ببرند و یادی از ما کنند. (جعفر طهماسبی) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 من و توی مقر تخریب لشگر10 در موقعیت یه دوربین مفت پیدا کرده بودم حسن گفت: داش جعفر بیا یه عکس دو نفره با هم بگیریم رفت و لباس فرم سپاه رو پوشید که توی عکس خوشگل باشه..توی اون گرما دنبال یه جای سبز میگشتیم که رسیدیم به این درخت کندور که نزدیک دستشویی های مقر بود.. کنار هم ایستادیم و این تصویر به ثبت رسید... یاد حسن بخیر یاد همه ی نوحه خون های شهید بخیر. با یه صلوات بلند یادشون رو گرامی بداریم. (جعفر طهماسبی) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 بله........... بدن بی سر شنیده اید اما سر بی بدن؟؟؟؟!!!!! قطعه 50 گلزار شهدای تهران خرداد ماه سال 99 بود . چند روزی از ماه رمضان گذشته بود خبر رسید شهید مدافع حرم فاطمیون برای دفن به گلزار شهدای تهران میاد خدا لطف نموده بود به این حقیر جامانده از شهدا که پیکر شهدای فاطمیون رو در خانه قبر میگذاشتم خودم رو به قطعه 50 رسونده. از دوستان خانه شهید سووال کردم وضعیت شهید چگونه است.. گفتن شهید بعد از 4 ماه تفحص شده... جواز دفن رو دیدم...شهادتش بهمن سال 98 بود.. جوان افغانستانی 22 ساله مدافع حرم.. در ذهنم این بود که با پیکر در هم شده رو برو هستم. اما چیزی شنیدم که بهت زده شدم گفتن از پیکر مطهر شهید فقط دفن میشود..... وقتی این رو شنیدم حالم دست خودم نبود.....چند روز قبلش پیکر رو دفن کرده بودیم و حالا .... حرف از مادر و خواهر شهید نبود. فقط نام برادرش را می‌بردند تا برای آخرین بار با برادرش وداع کند. من هم کفش‌ها را کندم و آستین‌ها را بالا زدم تا شهید مدافع حرم دیگری را در خاک بخوابانم. وقتی بند‌های کفن را باز کردم با وسواس خاصی سراغ سرش رفتم. سرش را داخل پارچه‌ای سفید پیچیده بودند. تصورم این بود که جمجمه‌اش در پارچه پیچیده شد، اما سیاهی موی پرپشت و یک دست مشکی این جوان ۲۲ ساله‌ شهید متحیرم کرد. بیش از چهار ماه از شهادتش گذشته بود. اما سر و صورتش تازه بود.. مقداری خاک آغشته به تربت کربلا و مهر کربلا زیر گونه شکسته‌اش قرار دادم و تلفین خوانده شد. دست راستم را پشت سرش گذاشته بودم و با ذکر تلقین تکان می‌دادم . بعد از تلقین هم کفن کربلا رسید و سر بی‌بدن در آن پیچیده شد. حکایت عجیبی بود. اگر توفیق پیدا کردید و گلزار شهدای تهران رفتید فاتحه‌ای بر مزار شهید بی‌سر «اصغر پاشاپور» و مزار شهید بی‌بدن «محمد ناطقی» (قطعه50-ردیف 128-شماره13)بخوانید. ان‌شاءالله در روز حشر شفیع ما باشند.» () @alvaresinchannel