✨﷽✨
✅ما صاحب داریم؛ متاسفانه شما به او اعتماد ندارید!
✍️در یکی از ماهها جهت پرداخت شهریه پولی نرسیده بود،
🌷آقا سید علی (فرزند مرحوم آیت الله شاهرودی از مراجع تقلید گذشته که مسئول امور مالی بیت بود)
🌸مضطرب و نگران نزد پدر میآید و عرض میکند:
🍃روز آخر ماه است، به نانوایان و داروخانهها بدهکاریم،
🍃اول ماه هم باید شهریه بدهیم، پول کافی هم در اختیار نداریم!
🌹آیتالله شاهرودی توجهی به این گفتار نمیکنند و میفرمایند:
☘خود امام زمان (عجل الله) این مسئله را حل میکنند چرا من غصهاش را بخورم؟
🌺بعد فرمودند: کم اعتقادها عجله نکنید!
🍀پس از آنکه پاسی از شب گذشت و مرحوم شاهرودی بعد از صرف شام آماده استراحت بودند،
🍀 ناگهان صدای کوبه درب منزل بلند شد، درب را باز کردند،
🌾پیرمردی با زبان محلی میگوید:
🌴با سید کار دارم، به او میگویند:
🌻 اکنون وقت ملاقات نیست بروید صبح تشریف بیاورید
🍂 اما پیرمرد بسیار اصرار میکند تا اینکه آقا متوجه میشوند و صدا میکنند، بگذارید بیاید!
🌸پیرمرد وارد میشود و دست آقا را میبوسد و چهارده هزار دینار به ایشان تقدیم میکند و میرود.
🍃 آنگاه آیتالله شاهرودی رو به فرزندان خود کردند و گفتند:
🌼ای کمعقیدهها ما صاحب داریم، ولی متأسفانه شما به او اعتماد ندارید،
☘حالا پولها را بردارید و درب منزل مقسمین و طلبکارها ببرید.
📚مردان علم در دنیای عمل
«منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»
┄┄┅┅┅❅🌼🌷🌺🌷🌼🌷❅┅┅┅┄┄
✨﷽✨
💠ثواب نه هزار سال عبادت
✍میمون بن مهران می گوید:
🌷با حضرت امام مجتبی علیه السلام در مسجدالحرام بودم.
🌷حضرت در آن جا معتکف و مشغول طواف بودند.
🍃 نیازمندی نزد ایشان آمد و عرض کرد:
🌼 «ای فرزند رسول خدا، به فلان شخص مقداری بدهکارم و از عهده قرض او برنمی آیم. اگر ممکن است مرا کمک کنید».
🌹 امام علیه السلام فرمودند:
☘«به صاحب این خانه! [و اشاره به کعبه کردند] متأسفانه در حال حاضر، پولی در اختیار ندارم».
🌸شخص نیازمند گفت:
🍀 «ای فرزند رسول خدا! پس از او بخواهید که به من مهلت بدهد؛
🍀چون مرا تهدید کرده است که اگر بدهی خود را نپردازم، مرا به زندان بیندازد».
🌷حضرت علیه السلام طواف خود را قطع کردند
🍃 و همراه آن مرد به راه افتادند تا نزد طلب کارش بروند و از او مهلت بگیرند.
🌻عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! گویا فراموش کرده اید که در مسجد قصد اعتکاف کرده اید».
🌷حضرت علیه السلام فرمودند:
🌼 «نه فراموش نکرده ام؛ ولی از پدرم شنیدم که حضرت پیامبر اکرم فرمودند:
🍃 هر کس حاجت برادر مؤمن خود را برآورد،
🍃 نزد خدا مانند کسی است که نُه هزار سال روزها روزه گرفته و شب ها را به عبادت گذرانیده است»
📚 بحارالانوار، ج، ۷۴ ص ۳۱۵.
«منْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ»
┄┄┅┅┅❅🌼🕊🌺🕊🌼🕊❅┅┅┅┄┄
🍁🔥🍂
🔥🍂
🔥چرا برکت
🍂 از زندگی می رود؟
🔥مشاجره ها و نزاع ها
🍂نور باطن را خاموش میکند.
🔥بسیاری از بی حالی ها
🍂و عدم نشاط ها
🍁به جهت مشاجرات است.
🔥کم منزلی داریم
🍂که در آن
🍁پرخاش و تندی نباشد!
🔥روزی چند تا پرخاش باشد
🍂برکات را از منزل میبرد.
🔥حتی اگر حق هم با تو بود
🍂در امور جزیی و شخصی
🍁مشاجره نکن
🍂چون کدورت می آورد.
🔥مرحوم علامه جعفری
🍂از صاحب دلی نقل کرد:
🔥در موضوعی که
🍂گمان میکردم
🍁حق با من است
داشتم با همسرم
مشاجره میکردم؛
🔥ناگهان صورت باطنی
🍂غضبم را نشانم دادند!
🍁بسیار کریه و زشت بود!
آن صورت نزدیکم آمد
و گفت:
«کثیف! ساکت شو!»
همین که متنبه شدم
فورا "دست همسرم را
بوسیدم و عذرخواهی" کردم.
🔥#استاد فاطمی نیا
🍂#درس اخلاق
🍁
🍂🔥🍁
🌸✨🌸
🍃🌸به برکت ميلاد نور✨
از خدا ميخوام 🙏
لحظه هاتون پرازشادی 🥰
زندگیتون پراز عشق 💕
سفره تون پراز برکت و
دعاهاتون مستجاب بشه🌸🙏🌸
🍃✨ الهی آمین 🙏
پیشاپیش فرخنده میلاد باسعادت 🌺
منجی عالم بشریت 💚
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 💚
مبارک باد 🌸🎂🌸
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
@alyassin313
🍃💖🍃💖🍃💖🍃
🌺🍃خداوندا
همان گونه که چشم هایمان را از خواب بیدار کردی...
قلب های ما را از غفلت بیدار کن...
و همان گونه که جهان را به نور صبح منور گرداندی...
زندگی مان را به نور هدایت منور بگردان...
🌺🍃خداوندا
بنویس برای ما پاک شدن گناهان و پوشش عیوب و نرمی قلوب و بر طرف شدن غم ها و آسان شدن کارها را...
🌺🍃خداوندا
صبح مان و روزمان را سرشار از خیر و بخشش و مغفرت و توفیق و استواری و استقامت بر صراط بندگیات قرار بده...
آمیـــــــــــن یا رَبَّ 🙏
༄ུ💐🌺💐༄ུ💐🌺💐༄ུ
🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲
🦋🌺عاشقان عمه سادات زینب کبری سلام الله علیها
🌺 @alyassin313
🌤
🌾🍚🥛
🥛🍚شیر برنج
🍂رﻭﺯﯼ ﻋﻤَﺮبنخطاب
به امیرالمومنین
علیهالسلام گفت:
🌟ﯾﺎ ﻋﻠﯽ؛ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ؛
به من بگو:
امروز ناهار
ﭼﻪ غذایی میخورم؟
🌟حضرت فرمود:
🍚🥛ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ!
🍂ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ:
🥛ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ
🍚 ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ.
🥛ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ و ﺩﯾﺪ
🍚که ناهار ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ
و دید که ناهار ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
🎋ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ رفت و
🐪 ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ را دید
که ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ عبور میکرد.
🥘ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ.
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ناهار ﺭﺍ
ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﯽ
🥞مقداری ﺑﻪ ﻣﻄﺒﺦ کمک ﮐﻦ.
وقت ناهار که شد
عمَر ﻓﻬﻤﯿﺪ
🥛ﻏﺬﺍ
🍚ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ!
🍂همین که ﺧﻮﺍﺳﺖ
از کاروان جدا شود؛
افراد کاروان ﺑﻪ ﺍﻭ
ﺷﮏ کردند که
نکند ﺩﺭ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ
🫔ﺳﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﮔﻔﺘﻨﺪ:
🥛ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ.
🍚ﻋﻤَﺮ از خوردن ممانعت کرد.
اما هم او را کتک زدند،
ﻭ هم ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺭﺍ
به او ﺧﻮﺭاندند.
🍂ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ،
🌟 مولا ﺭﺍ ﺩﯾﺪ.
✨حضرت به او فرمود :
بالاخره برای ناهار
ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩی؟
🍂ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ،
🥛ﺷﯿﺮ
🍚 ﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩﺍﻡ.
🌟حضرت فرمود:
آری هم
🥛 ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ
🍚را ﺧﻮﺭﺩﯼ
🏌ﻫﻢ ﮐﺘﮏ!
✨اﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ،
🏌ﮐﺘﮏ ﺭﺍ هم ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩی.
🌟#علی مع الحق
🌟#و الحق مع علی
📚مستدرک الوسائل/ ج١ / ص١۵٩
🌤
🌾🍚🥛 @alyassin313