🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌹✨🌹✨🌹✨
🌹✨🌹✨
🌹✨
#خاطــره_شــهیـد_عـارف_کایـد_خورده
پسرم سه بار به سـوریه اعزام شد. دو بار در سال 94 و بار سوم هم سال 96.
اوایل من مخالفت میکردم و
آگاهی زیادی از اصل ماجرا نداشتم. قبل رفتنش خیلی برایم توضیح میداد که برای امنیت کشور باید برویم.
من مخالفت میکردم و اومیگفت: کسی که مسلمان و محب اهل بیت باشد اینطور مخالفت نمیکند.
برایم توضیح میداد اگر اعتقاد و عشق نباشد هیچ کس وارد این راه نمیشود. به او میگفتم آنجا چه کاری میخواهی انجام دهی؟
میگفت بروم ببینم چه کاری میتوانم بکنم.
بدنش آماده بود و دورههای لازم را دیده بود و من اطلاع نداشتم.
*گفت میروم کفش رزمندگان را واکس بزنم*. من میگفتم اگر میروی کفشهای رزمندگان حرم بیبیزینب(س) را واکس بزنی پس برو عزیزم.
مرا با معرفتش آشنا کرد و من قبول کردم که برود. بار اول که رفت خیلی برایم سخت بود. هر دویمان عاطفی بودیم و زمانی که رفت خیلی اذیت شدم. هنگام رفتن، قرآن، آب، آیینه و اسفند را آماده کردم و گفتم دلم میخواهد باز هم ببینمت.
از زیر قرآن رد شد و برگشت گفت: مامان «گر نگهدار من آن است که من میدانم/ شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد». این جملهاش هر روز در ذهنم میپیچید. هر روز برایش صلوات میفرستادم و آیتالکرسی میخواندم. با اینکه همیشه بانشاط و روحیه بود ولی وقتی برگشت آنقدر نشاط روحی پیدا کرده بود که تا بهحال او را اینگونه ندیده بودم.😊
🖋مادرشهید
🍃🍃🍃🍃🍃
#پایگاه_معصومیه
🆔 http://eitaa.com/alzahra14