eitaa logo
محبان الزّهرا(س)
393 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
184 فایل
🕌قرارگاه‌فرهنگی خواهران مسجدامام‌محمدباقر"ع" پردیسان،قم‌المقدسه💚پایگاه‌بسیج‌معصومیه #امام‌خامنه‌ای‌مدظله‌العالی جواب کارفرهنگی باطل،کارفرهنگی #حق است.👌 آدمین ثامن👇 @Sahelmontazer313 📌کپی‌مطلب‌با‌ذکر‌آیدی‌+ #صلوات‌براےظهورمنجی‌عالم تبادل‌نداریم ❌
مشاهده در ایتا
دانلود
•°🌻🕊°• 《شهید حسن حزباوی 》 * متولد: ۱ آذر ۱۳۶۱ * شهادت: ۱ آذر ۱۳۹۳ * محل دفن: اهواز * علت شهادت: نبرد با نیروهای تروریست تکفیری 🍀 همیشه لبخند به لب داشت. انسانی متواضع وکم توقع و در مسائل کاری بسیار با جدیت و نمونه یک پاسدار وظیفه شناس بود چندین بار در رزمایش ها به خاطر همین جدیت و نظم و ذکاوتش مشورد تشویق قرار می گیرند. همین رفتار وکردارش سبب شد تا یکی از برادران سنی مذهب در سوریه بعد از دوستی با شهید حزباوی و تحت تاثیر رفتارش به مذهب تشیع مشرف شد. همواره به یاد خدا باشید که رمز خوشبختی در یاد خدا نهفته است. همواره راستگو و با یکدیگر مهربان باشید. خدا قرار است که بمیریم پس چه خوب است که مرگمان در راه تو باشد. ‌ •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•°🌻🕊°• تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته.. پرسیدم: افطار كردید؟ گفتند: بچه‌ها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمنده‌ها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم. گفتم: چرا قرارگاه نرفتید؟ گفتند: «مي‌ترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود.» ✍زینب سلیمانی 💔 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•°🌻🕊°• شهید مدافع‌حرم 💜همسر شهید نقل می‌کند: آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمی‎دانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمی‎گشت، در کارهای خانه کمکم می‎کرد. همیشه طوری برنامه‎ریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ این‌جور مواقع وقتی می‎دید کاری نیست، جاروبرقی را می‎آورد و منزل را جارو می‎کرد. ❤️برای مثال اگر از مأموریتِ یک‌ماهه برمی‎گشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش می‎شست؛ وقتی می‎گفتم شما خسته هستی، می‎گفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام داده‎ای؛ از طرفی برای بچه‎ها هم پدر بودی و هم مادر! •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•°🌹🕊°• 💠میهمانِ ویژه 🔹شبی در عالم رویا دیدم برخی از بچه ها پیرامون حضرت زهرا (س) جمع شده و حضرت فرمودند که بزودی عازم سرزمین شام میشوید و در محرمِ فرزندم حسین (ع)، میهمان دخترم زینب (س) هستید، ما از میان شما دو نفر میهمان ویژه میخواهیم و بعد ایشان دو نفر از بچه ها را انتخاب کردند. 🔸هفت هشت روزی گذشت تا اینکه از طرف فرماندهی اعلام شد که آماده شویم برای اعزام به سوریه؛ سه چهار روز بعد نیز همراه با برخی بچه های مدافع حرم به سوریه اعزام شدیم... 🔹بیست روزی که از اعزام ما به شمال حلب گذشت، ماه محرم فرا رسید؛ شب ششم محرم بود که تروریستها حمله خیلی سنگینی را در منطقه بر علیه ما از ساعت 12 شب تدارک دیده بودند که تا ساعت 3 عصرِ فردا ادامه پیدا کرد و نتیجه اش نیز شکست خفت باری با تلفات متعدد برای آنان رقم خورد... 🔸اما، در همان دقایق ابتدایی حمله بود که تیری به کتف راست محمدرضا الوانی خورد و از سمت چپ بدنش خارج شد، وقتی بچه ها خواستند زخمش را پانسمان کنند، اجازه نداد؛ به آسمان نگاهی کرد و گفت: "دیگه تمومه"؛ انگار میزبانش را میدید و سرخوش از حضورش بود...؛ در لحظات پایانی نیز ترکشی به سر سجاد زبرجدی خورد و دومین نفر از جمع ما به مقام شهادت نائل شد و متنعم شد به ارتزاق از سفره اهل بیت عصمت و طهارت؛ در واقع این دو شهید بزرگوار همان دو عزیزی بودند که حضرت زهرا (س) در عالم رویایم به عنوان دو میهمانِ ویژه انتخاب کرده بودند. 👤راوی: یکی ازهمرزمان دو شهیدعزیز 🔰 صراط •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈
•°🌻🕊°• شهید مجید شهریاری زاده ۱۶ آذر ۱۳۴۵ زنجان مدرس دانشگاه،فیزیک‌دان و دانشمند هسته‌ای ایرانی بود، که در ۸ آذرماه ۱۳۸۹ ترور شد. شهید دانش‌آموخته کارشناسی مهندسی الکترونیک از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، کارشناسی ارشد مهندسی هسته‌ای از دانشگاه صنعتی شریف و دکتری علوم و تکنولوژی هسته‌ای از دانشگاه صنعتی امیرکبیر بود. شهریاری همچنین استاد دانشگاه شهید بهشتی و از کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران بود. •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌻🕊°• 🔸خاطره از شهید شهریاری؛ حل کردن مسئله‌ای با کمک از نماز •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•°🌻🕊°• وصیت نامه شهید مجید شهریاری •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
🕊🌹🌱 💠رازتسبیح‌سبز قبل ازدواج...🌸 هر خواستگاری که میومد... به دلم نمی‌نشست...! اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...🤗 دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف.... میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله... شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده...👌 این چله رو "آیت‌الله حق‌شناس" توصیه کرده بودن... با چهل لعن و چهل سلام...!✋ کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...🤔 ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم... ۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...👌 . 📌۴،۳روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمه... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...🍃 دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان... ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدی..."😍 به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم... . از اولین سفر سوریه که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: "زهرا…❤...این یه تسبیح مخصوصه..📿 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...💕 این تسبیحو به هیچ‌کس نده..." تسبیحو بوسیدم و گفتم: "خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..." بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...😭 🖋همسرشهیدامین‌کریمی‌ 📿 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•°🌻🕊°• 💠در آغوش امام زمان ✨ازخاطرات شهیدتورجی زاده بعد از شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،  بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد امام زمان بود؛ خیلی ناراحت بودم تا اینکه یک شب محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم سپاه بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. پرسیدم : محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟ محمد در حالی که می‌خندید گفت : من حتی آقا امام زمان را در آغوش گرفتم. •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
محبان الزّهرا(س)
•°🌹🕊°• 💠خاطره‌ازشهیدابراهیم‌هادی🍃 باران‌شدیدی درتهران باریده بود خیابان۱۷شهریور را آب گرفته بود🌊 چندپیرمرد می خواستند به سمت دیگرخیابان بروند مانده بودندچه‌کنند😔 همان‌موقع‌ابراهیم ازراه رسید پاچه شلوار را بالا زد😳 با کول‌کردن پیرمردها آن ها رابه طرف‌دیگرخیابان بُرد☺️ ابراهیم از این کارها زیاد انجام میداد هدفی‌جزشکستن‌نفـس‌خودش ‌نداشت😊 مخصوصازمانی‌که خیلی بین بچه‌هامطرح بود❗️ 📚سلام‌ بر ابراهیم ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🕊🌹🌱 شهیدامین‌کریمی‌ 💠رازتسبیح‌سبز قبل ازدواج...🌸 هر خواستگاری که میومد... به دلم نمی‌نشست...! اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...🤗 دلم میخواست ایمانش واقعی باشه نه به ظاهر و حرف.... میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله... شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت میده...👌 این چله رو "آیت‌الله حق‌شناس" توصیه کرده بودن... با چهل لعن و چهل سلام...!✋ کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...🤔 ارزششو داشت واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم... ۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...👌 . 📌۴،۳روز بعد اتمام چله… خواب شهیدی رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمه... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...🍃 دیدم مردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان... ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار... یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدی..."😍 به فاصله چند روز بعد اون خواب... امین اومد خواستگاریم... . از اولین سفر سوریه که برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیه مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: "زهرا…❤...این یه تسبیح مخصوصه..📿 به همه جا تبرک شده و... با حس خاصی واست آوردمش...💕 این تسبیحو به هیچ‌کس نده..." تسبیحو بوسیدم و گفتم: "خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره..." بعد شهادتش…💔 خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یه شهید بهم داده بود...😭 🖋همسرشهیدامین‌کریمی‌ 📿 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•
•°🌻🕊°• 💠به اومی‌گویند: «شهیدخوش‌قول» محسن صاحب‌الزمانی، طلبه غواص و تخریبچی میدان مین، اهل قوچان بود. وقتی می‌خواست به جبهه برود، پدرش به او اجازه 45 روزه داد که به خانه برگردد. محسن قبول کرد و رفت. درست 45 روز بعد، پیکر مطهرش را آوردند💔. •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈• @alzahra14 •┈┈••✾•🌸•✾••┈┈•