هدایت شده از گجه ایشیقی(تحلیل سیاسی مسائل آذربایجان شرقی)
#نقد_مدیریت_شبکه_سهند
✍️یوسف جوادیان
داشتم هنرمندی یک نوجوان خوش خنده و هنرمند را می دیدم که در برنامه تلویزیونی محفل از شهر رشت در شمال کشور کشف شده و چه زیبا و ریلکس نشسته و بدون کوچکترین استرسی اولین نمایش صدا و سیمایی اش را اجرا میکرد و چه ساده؛ دل میلیونی بازدیدکنندگانش را بدست آورده و با هنری خاص با نیش خندی آرام،و چهره ای لطیف و صدایی جذاب و رسا سوره ی از قرآن می خواند...
وقتی این پسرک زیبا و هنرمند سوره ی تکویر قرآن را با هنر خدادادی و فطری اش و تلاش و ممارستش هنرمندی می کرد،
در کنار همه ی کارهای ارزشمندی که شده بود و متوجه شدم،،،
در کنار اینکه چگونه می توان بذرهای ارزشمندی را کشف و به جامعه معرفی کرد....
در کنار اینکه چگونه می توان قشر نوجوانی که امروز مورد هجوم دشمن است برایش الگوسازی های مثبت کرد...
در کنار اینکه برای یک زندگی مشترک و خروجی ولدی بی هدف آن یک هدف متعالی بخشید...
و چگونه هزاران و بلکه میلیون ها خانواده را در حسرت داشتن چنین فرزندی دل ربا و هنرمند گذاشته و به تکاپوی داشتن کشاند...
و چگونه با آمیختن هنر و مذهب ،خویشاوندی تاریخی این دو تن را دوباره احیا کرد..
و چگونه هنوز هم همان هایی که در کنار خانه خدا آن چهارگوشه ی گلی ساخت ابراهیم یکتاپرست "هو می کردند" تا صدای محمد و پیامش به گوش دنیا نرسد و هنوز هم "هو می کنند" و خداوند برخلاف خواست کافران، اراده کرده و نشسته و می خندد که مگر می شود نور خدا را با دهان های بی قدرتتان خاموش کرد، خداوند اراده کرده پیامش در منتهی ظهور و حد اعلایش به کمال رسد ...
در کنار همه ی این ها👇👇👇
یکدفعه متوجه هنرمندی دیگری از محتوای این برنامه شدم و آن هم یک توجه ساده ای بود،خیلی ساده...
و آن هنرمندی خداوند در همین سوره ی قرآنی بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ
وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ
وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ
.
.
.
.
.
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
و هنگامی که از دختران زنده بگور شده سوال شود،،،به کدامین گناه کشته شده؟
👈هنر یعنی همین....
👈یعنی تصویر سازی عجیب...
👈یعنی کشاندن
👈یعنی رساندن
👈یعنی هدایت
👈یعنی ایجاد مسیر
که ابتدایش از خورشید و ستارگان و زمین و آسمان و کهکشان و کوها و دریاها و آخرت و قیامت و بهشت و جهنم و وهم و خیال و تصویرسازی های عجیب و حیرت انگیز و زیبا و هنرمندی شگرف شروع....
و یک دفعه توجه را متمرکز یک آسیب اجتماعی و ارزش نهادن به قشری از جامعه کرد که مورد ستم واقع گردیده و هنوز هم می گردد...
و هنوز هم زنده بگور می شود
منتهی در یک گوری متفاوت
از گور جهل عرب
رسیدیم
به گور متجدد غرب و بدتر و پست تر از گور جهل عرب
آن گور جهل که دختر جامعه را با هرچه داشت مدفون میکرد...
و این گوری که با بخشیدن یک نقش حضور ظاهری در صحنه زندگی و بهره مندی ابزاری جنسی ازش باز همه ی استعداد و ارزشهای انسانی این قشر همیشه مظلوم تاریخ بشر را در گور متجدد غرب مدفون میکند و فقط آن قسمتی از او که به درد پر کردن ایام فراغتش می خورد و شور و لذت بخشیدن به تالارها و محفل های بورژوازی(طبقه مرفه بی درد) در گور لذت جویی و نگاه ابزاری و کالاانگارانه و مصرف گرای غربی (البته نسخه ی پیچیده شده به زن مسلمان) و در یک گور بی هویتی دفن می کند...
نقد شبکه سهند
ادبیات و هنر در طول تاریخ بشر و در تمام مکاتب جهان نقش آفرین بوده است.همیشه انسان به آن دنیایی که باید بهتر از این دنیای طبیعت ، متناسب با انسان باشد، بدون اینکه هست و نیست آن مطرح باشد، فکر می کند.
کسی که دنبال تولید و بازتولید یک کار هنری است،مطمعنا دلیلش فقدان و کمبود آن در عالم واقعیات است.
آرایش، تزیین خانه، نقاشی ساختمان و... در صورت کمبود به وجود می آید و انسان میخواهد یک کمبود را جبران کند و از آنچه هست ناراضی است و احساس کمبود می کند و میخواهد به وسیله ی هنر آن را جبران کند.
حال مدیریت استانی شبکه سهند چقدر آغوشش را برای تولید محتواهای حاصل از فقدان ها باز گذاشته است؟
اینکه قشر عظیمی از جامعه استانی بجز اخبار آذری ساعت ۲۳ هیچ شناختی از برنامه های ۲۴ ساعته شبکه سهند ندارند آسیب شناسی شده است؟
آیا جناب آقای رضایی با گذار از نخبگان رسمی و سازمانی سازمان صدا و سیمای استان،که اکنون تحت مشاوره و نبوغ و مدیریت آن ها در سال های متمادی، این پتانسیل عظیم در استان و در جمهوری اسلامی به ابتذال بی خاصیتی و فقدانی کشانده شده تا جایی که خیلی از اقشار جوان و نوجوان اصلا اطلاعی از موجودیت شبکه سهند ندارند می تواند و افکار محیط اطرافش میگذارند با رجوع به واقعیات و با گذار از کلیشه ها برنامه های متنوع و متاثر و بدرد بخور ایجاد کند؟
👇👇👇👇