eitaa logo
کتابخانه مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام
319 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
120 ویدیو
466 فایل
مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام خیابان کوی نصر نبش فاضل شرقی تلفن۸۸۲۶۱۳۸۵ سایت www.znac.ir کانال آموزش @alzahranasr_amoozesh کانال پژوهش @alzahranasr_pajohesh کانال دانش آموختگان @alzahranasr_da کانال فرهنگی @alzahranasr_farhangi
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب مقتل نفس المهموم (مرحوم محدث قمی).pdf
16.6M
📕 نفس المهموم ✍نویسنده: شیخ عباس قمی ✍ مترجم: آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانی 🔸فایلPDF 📖 589 صفحه 🔰معرفی کتاب: 📌 شیعیان شیخ عباس قمی را با مفاتیح الجنان می‌شناسند، اما حق او بر گردن شیعه بیش از اینهاست. شیخ عباس، مقتلی مفصل‌تر از لهوف به یادگار گذاشته با نام «نفس‌المهموم» که نامش برگرفته از حدیث امام صادق (ع) است که فرمود: «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ همُّه لَنا عِبادَةٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ الله»( نَفَس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود تسبیح است، اندوه بر ما عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.) این کتاب از لهوف مفصل‌تر است و از همین روی به لحاظ تاریخ‌شناسانه دقیق‌تر است. 📌 كتاب را عالم بزرگوار "حاج میرزاابوالحسن شعرانی" از علمای بزرگ ترجمه نموده و با پاورقی ها و گاهی اضافاتی كه در بعضی قسمت ها نموده، ارزش و اعتبار بیشتری به كتاب داده است. 📌نظر رهبر انقلاب در مورد این کتاب: اگر براى ذكر مصيبت، كتاب «نفس المهموم» مرحوم «محدث قمى» را باز كنيد و از رو بخوانيد، براى مستمع گريه‌آور است و همان عواطف جوشان را به وجود مى‌آورد. من خودم الان در ايام ماه محرم كه نمى‌توانم روضه بروم و چون آن احساس و عشقى كه در دل هر شيعه هست و دلش مى‌خواهد در عزادارى شركت كند، لذا من اين را با خواندن «نفس‌المهموم» حاج شيخ عباس قمى - كه يك كتاب عربى است - اشباع مى‌كنم؛ اين خودش گريه‌آور است و براى من كار چند نفر روضه‌خوان را مى‌كند. https://eitaa.com/alzahranasr_lib
🔰 بخشی از کتاب نفس المهموم: 🔺عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب (س) نشسته بود.جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. ➖پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ ➕حضرت زینب (س) فرمودند: عزیزم این‌ها به خانه‌هایشان می روند. ➖پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ ➕ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. 🔺تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. ➖بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ ➕ فرمود: به سفر رفته. 🔺طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت.پاسی از شب گذشت. ظاهرا در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجددا سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه‌ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. 🔻خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سیدالشهدا (ع) را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سیدالشهدا (ع) را دید، سر را برداشت و درآغوش کشید. 🔺بر پیشانی و لب‌های پدر بوسه زد و آه و ناله‌اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگ‌های گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می‌دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. 🔺دختر خردسال حسین (ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند. 📚📚📚 کتابخانه مدرسه علمیه الزهرا علیهاالسلام https://eitaa.com/alzahranasr_lib 🔰پژوهش مدرسه علمیه الزهرا علیها السلام https://eitaa.com/alzahranasr_pajohesh