May 11
یاران امام زمان (عج)
🌷 #دختر_شینا – قسمت 5⃣ ✅ فصل اول ... پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، میگفت: « باشد. تو گریه نکن،
🌷 #دختر_شینا – قسمت 6⃣
✅ فصل دوم
.... دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر میکردم.
خانه عمویم دیوار به دیوار خانهی ما بود. هر روز چند ساعتی به خانهی آنها میرفتم. گاهی وقتها مادرم هم میآمد. آن روز من به تنهایی به خانهی آنها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پلههای بلند و زیادی که از ایوان شروع میشد و به حیاط ختم میشد، پایین میآمدم که یک دفعه پسر جوانی روبهرویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظهی کوتاه نگاهمان به هم گره خورد.
پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را میشنیدم که داشت از سینهام بیرون میزد. آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یکنفس تا حیاط خانهی خودمان دویدم.
زنبرادرم، خدیجه، داشت از چاه آب میکشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: « قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟! »
کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همهی زنبرادرهایم به من نزدیکتر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید وگفت: « فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده! »
پسر دیده بودم. مگر میشود توی روستا زندگی کنی، با پسرها همبازی شوی، آنوقت نتوانی دو سه کلمه با آنها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمیآمد.
از نظرمن، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آنقدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت میکرد و ما در مراسم ختمش شرکت میکردیم، همینکه به ذهنم میرسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، میزدم زیرِ گریه. آنقدر گریه میکردم که از حال میرفتم. همه فکر میکردند من برای مردهی آنها گریه میکنم.
ادامه دارد.....
یاران امام زمان (عج)
🌷 #دختر_شینا – قسمت 6⃣ ✅ فصل دوم .... دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم
ادامه رمان (دختر شینا)فردا شب رأس ساعت 20 تقدیم حضورتون خواهم کرد./
نوش نگاهتان 🌹
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥
🧨
💥 #خلوت_با_نامحرم
💥ماجرای زنی که
❄️به خاطر برف و سرمای هوا
به حجره ی
عبدالنبی اراکی
پناه می برد و ....
#استاد_رفیعی
⚡️
💥🧨💥
https://eitaa.com/amamzaman3138
🪐ثواب ذکر گفتن، با چرخاندن تسبیح
حضرت آیتالله بهجت قدسسره ؛
مکرر میفرمودند : «ذکری از امام سجاد علیهالسلام است که اگر گفته شود و تسبیح، بدون گفتن ذکر چرخانده شود برای گوینده ثواب گفتن ذکر خواهد بود و همچنین برای او مایۀ فرج و گشایش است».
امام سجاد علیهالسلام از پدران خود از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل میکند که حضرت هرگاه نماز صبح را به پایان میبرد با کسی سخن نمیگفت و تسبیح خود را به دست میگرفت و میفرمود: اللَّهُمَّ إِنِّي أَصْبَحْتُ أُسَبِّحُكَ وَ أُحَمِّدُكَ وَ أُهَلِّلُكَ وَ أُكَبِّرُكَ وَ أُمَجِّدُكَ بِعَدَدِ مَا أُدِيرُ بِهِ سُبْحَتِي؛ خدایا! همانا صبح میکنم درحالیکه تو را تسبیح میگویم و تو را تمجید میکنم و تو را ستایش میکنم و تو را تهلیل (لاالهالاالله گفتن) میگویم به عدد آنچه میچرخانم تسبیحم را.
سپس تسبیح را میگرداند، بدون آنکه تسبیح گوید و با دیگران صحبت میکرد. همینگونه بود تا وقتی به رختخواب میرفت، پس دوباره آن ذکر را تکرار میکرد و تسبیح را زیر سر خود میگذاشت.
بهجتالدعا، ص ٣۵۵
#اللهمارْزُقْناتَوفیقَالطّاعَة
━•⊰❀ 🌺 ❀⊱•━ ═✾#اَلْحَمْدُلِلّٰهْکَمٰاهُوَاَهْلُه✾
━•⊰❀ 🌺 ❀⊱•━
____________________________________
🪐و سلام بر او که می گفت:
«اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند
و مقام معظم رهبری یک طرف،
مطمئناً من طرفِ
آیت اللّٰه خامنه ای میروم»
#جانفدا
#شهیدسلیمانی
#الّلهُمَّارْزُقْنٰاشَهادَتَفیسَبیلِکْ
#امامحسین✨
#امامزمان✨
#اَلسَّلامُعَلَیْکَ
#یااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْنع✨
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْر✨
ঊঊঊ🌺🍃ঊঊঊ
═❁°#یاحسیـــــــــن❁═
ঊঊঊ🍃🌺ঊঈঊ
#انتشارباذکرصلوات✨🕊
__________________________________
🍃🌷🍃
🇮🇷
🇮🇷آن عهـد که در روز ازل
مـا بستیــم
🇮🇷با لــطف خدا
ز دام فــــتنه رستیــم
🇮🇷روز نـُــه دی
دوباره ثابـت کردیم
🇮🇷در صحنه همیشه
با ولایت هستیم
🇮🇷روز ۹ دی ماه
روز بصیرت
و میثاق امت با ولایت
گرامی باد🇮🇷
🇮🇷
🍃🌷🍃
https://eitaa.com/amamzaman3138